🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یهود و تعطیلی شنبه🔸
الان در تمام دنیا، #شنبه به خاطر کلیمیها تعطیل است.
کشور اندونزی، بیشترین جمعیت مسلمانان را دارد. در جاکارتا، مسجدی هست به نام «مسجد استقلال» که فقط صحن آن، حدود 30 هزار متر وسعت دارد. شبستان آن هم پنج طبقه است. خیلی بزرگ است. جمعیت نمازگزارانش در روز جمعه، از نماز جمعۀ تهران خیلی بیشتر است! پُرِ پُرِ پُرِ میشود.
با این حال، اینها جمعه تعطیل نیستند! از صبح تا ظهر، ادارات باز است، کارخانجات، مغازهها، مدارس، بیمارستانها همگی باز هستند. بازار هم کلاً باز است؛ فقط یکی دو ساعت برای نماز جمعه تعطیل میکنند. اما در عوض، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند. #شنبه به احترام یهودیها و #یکشنبه به احترام مسیحیها تعطیل است. جمعه هم به احترام مسلمانها تعطیل نیست! [خندۀ حضار]
الان شما در یک روزِ شنبهای از بازار مشیر یا خیابان توحید [شیراز] عبور کنید. میبینید که بازار تَق و لَق است. دیگران هم چون میبینند که در روز شنبه، دکانهای معتبر، تعطیل هستند، اینها هم در آینده شنبه را تعطیل میکنند و شما شاهد تعطیل شدن شنبه در بسیاری از خیابانها خواهید بود. آن مشتریِ مسلمان هم چون میداند که مغازهها بسته است، روز شنبه نمیرود بازار. مغازههای دیگر هم چون میدانند که روز شنبه، این قسمت از بازار، تق و لق است، اگر کاری داشته باشند، میگذارند روز شنبه مغازهشان را تعطیل میکنند.
بعد چه میشود؟ #فرهنگ_آنها بر فرهنگ دیگران #حاکم_میشود.
#یک_داستان
اندکی درنگ👇
دکتر ویکتور فرانکل، تنها کسی بود که موفق شد از زندان آشويتس در لهستان، معروف به قتلگاه آدمسوزی فرار کند. او در نامهای خطاب به معلمان سراسر جهان، برای تمام تاریخ اینگونه مینویسد:
چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند، من اتاقهای گازی را ديدم كه توسط بهترين مهندسين طراحی میشدند. من پزشكان ماهری را ديدم كه کودکـانی معصوم و بیگناه را به راحتی مسموم میكردند. من پرستارانی کاربلد را دیدم که انسانها را با تزریق یک آمپول، به قتل میرسانند. من فارغالتحصیلان دانشگاهی را دیدم که میتوانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند. و مجموع این دلایل مرا به آموزش مَشکوک کرد. از شما تقاضا میکنم که تلاش کنید قبل از تربیت دانشآموزانتان به عنوان یک دکتر یا یک مهندس، از آنها یک انسان بسازید، تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند.
پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نيست و هرکسی میتواند با چند سال تلاش به آن برسد، اما به دانشآموزان خود بیاموزید که بهترین و بزرگترين ثروت هر کدام از آنها "انسانیت" و ایمان به خدا است كه با هيچ مدرک تحصیلی در جهان قابل مقايسه نيست.
#نکات_تربیتی
23.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کفش بهتره یا چادر؟؟
چقدر زیبا
با مثال منطق حجاب را بیان کرد 👏
تماشای این کلیپ
خالی از لطف نیست.👏
#حجاب
#طرح_نور
#جهادتبيين
🇮🇷
زائر عارف امام رئوف، خادم مخلص امام رضا
باز ساعت به وقت دلتنگی است دل ما بیقرار توست بیا
لحظۀ فتح قدس نزدیک است با سپاهت به خط بزن سردار
شده آمادۀ قیامْ زمین، شده مشتاق یوسف زهرا
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۲/۲۸
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌹
🔴چهار عامل ما را جهنـمی کرد
✍در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است.
یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟
❌ آنها می گویند : ۴ عامل :
۱ - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ »
پای بند به نماز نبودیم .
۲ - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ »
به گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
۳ - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ »
ما در جامعه فاسد هضم شدیم .
۴ - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین »
قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚 قصص الصلاة - صفحه ۱۸۹
🔶🔸🔸
#نکته_حفظی
اگه شماره صفحات قرآن رو تا حالا حفظ نکردین یا شماره بعضی از صفحات رو حفظ، کردین. ⬇️⬇️
و تمایل دارین بقیه صفحات رو هم حفظ کنید‼️
از ابتدای قرآن شروع کنید و هر روز با توجه به وقتیکه دارید ✅🌺
۴یا ۵ یا ۱۰ شماره از صفحات را تمرین کنید ولی ۳۰ یا ۴۰ شماره آخر را هر روز باید تکرار کنید مثلاً امروز شماره صفحات ۶۰ تا ۷۰ را حفظ کرده اید شماره صفحات ۳۰ تا ۶۰را هم باید تکرار کنید..✅
البته چون در ابتدا که این صفحات رو حفظ میکردید این کار انجام نشده ابتدا کمی زمانبر است اما به مرور اگر برنامههایتان را با دقت انجام دهید این کار بهخوبی انجام میشود.🎯
در نگاه دینی
اونچیزی که اولویت داره، دور موندن از معصیته
هیچ منفعتی چه مالی چه خانوادگی یا دنیوی مجوز انجام گناه نمیشه
🔹مثلا قرآن میگه
✴️ اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (بقره278)
اهل تقوا باشید منفعت بیشتری که تو ربا هست رو رها کنید
🔸یا میگه
قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا (بقره219)
شراب گناه کبیره هست و البته منافعی هم برای مردم داره( اما رهاش کنید چون گناهه منافعش هرچی که هست رو رها کنید)
🔹یا پرداختن به دنیا، مال و فرزند و همسر و تجارت برای ما لذت داره اما وقتی باعث بشن ازخدا غافل شیم بهتره کمرنگ ترشون کنیم (منافقون 9)
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_سوم 💠 در میان برزخی از هوش و بی هوشی، هنوز حرارت نفس هایش را حس می کردم که ش
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_چهارم
💠 صورتش در هم رفت، گونه هایش از ناراحتی گل انداخت و با لحنی گرفته اعتراض کرد :«مگه من تو ستاد #انتخابات بودم که میگی #تقلب کردم؟ اگه واقعاً فکر می کنین تقلب شده، چرا آقایون رسماً به #شورای_نگهبان شکایت نمی کنن؟»
سپس با نگاه نگرانش اطرافش را پائید و با صدایی آهسته ادامه داد :«بیا بریم تو محوطه، اینجا یکی ببینه بده!» و من به قدری عصبی شده بودم که در همان میانه راهرو پاسخ هر دو حرفش را با هم و آن هم با صدایی بلند دادم :«شماها هر کاری می کنید، بد نیست! فقط ما اگه #اعتراض کنیم، بَده؟؟؟»
💠 باورش نمی شد آن دختر آرام و مهربان اینهمه به هم ریخته باشد که این بار تنها مبهوتم شد تا باز هم اعتراض کنم :«تو ستاد انتخابات نبودی، ولی تو #بسیج دانشکده که هر روز نشستی و #دروغ سر هم کردی! تو ستاد انتخابات هم یه مشت آدم حقه باز و دروغگو مثل تو نشستن!!!»
حقیقتاً دست خودم نبود که این آوار دغلکاری در کشور، آرامشم را ویران کرده بود و فقط می خواستم #اعتراضم را به گوش کسی برسانم. اگرچه این گوش، دل صبور مردی باشد که می دانستم بسیار دوستم دارد و من هم بی نهایت عاشقش بودم.
💠 اصلاً همین #عشق بود که ما را به هم وصل کرد، اما در این مدت نامزدی، دعواهای انتخاباتی بنیان رابطه مان را سخت لرزانده بود و امروز هم به چشم خودم می دیدم خانه عشقم در حال فروریختن است.
بچه های دانشکده از دختر و پسر از کنارمان رد می شدند، یکی خیره براندازمان می کرد، یکی پوزخند می زد و دیگری در گوش رفیقش پِچ پِچ می کرد.
💠 احساس کردم دندان هایش را به هم فشار می دهد تا پاسخ حرف هایم از دهانش بیرون نریزد و دیگر نتوانست تحملم کند که با اخمی مردانه سرزنشم کرد :«روزی که اومدم خواستگاری ات، به نظرم واقعاً یه فرشته بودی! انقدر که پاک و مهربون و آروم بودی! یک سال تو دانشکده زیر نظرت گرفته بودم و جز خوبی و متانت چیزی ازت ندیدم! حالا چی به سرت اومده که وسط راهرو جلو چشم اینهمه غریبه، صداتو می بری بالا؟ اصلاً دور و برت رو کیا گرفتن؟ یه روزی دوستات همه از دخترهای خوب و متدین دانشگاه بودن، حالا چی؟؟؟ دوستات شدن اونایی که صبح تا شب تو کافی شاپ ها با پسرها قرار میذارن و واسه به هم ریختن دانشگاه، نقشه می کشن!!! اگه یخورده به خودت نگاه کنی می بینی همین یکی دو ماه آرمان #میرحسین چه بلایی سرت اورده!»
سخنان تیزش روی شیشه احساسم ناخن کشید، همه غضبم تبدیل به بغض شد و نمی خواستم اشکم جاری شود که با لب هایی که می لرزید، صدایم را بلندتر کردم :«شماها همه تون عین همید! حق اینهمه مردمی رو که به میرحسین رأی دادن خوردین، حالا تازه منو محکوم می کنی که با کی می گردم با کی نمی گردم؟»
💠 و نتوانستم مقابل احساس شکستن زنانه ام بیش از این مقاومت کنم که پیش چشمانش شکستم و ناله زدم :«اصلاً من زن ایده آل تو نیستم! پس ولم کن و برو!!!» و گریه طوری گلویم را پُر کرد که نتوانستم حرفم را ادامه دهم و با دستپاچگی معصومانه ای از او رو گردانده و به سرعت به راه افتادم.
دیگر برایم مهم نبود که همه داشتند نگاه مان می کردند و ظاهراً برای او هم دیگر مهم نبود که با گام هایی بلند پشت سرم آمد و مثل گذشته #عاشقانه صدایم زد :«فرشته جان، صبر کن یه لحظه!» سر راه پله که رسیدم، از پشت دستم را کشید و با قدرت مردانه اش نگهم داشت. به سمتش چرخیدم و میان گریه گفتم :«دستمو ول کن! برو دنبال اون دختری که مثل خودت باشه، من به دردت نمی خورم!»
💠 دستش را مقابل لب هایش گرفت و با همان مهربانی همیشگی اش، عذر تقصیر خواست :«من فعلاً هیچی نمیگم تا آروم بشی، من معذرت می خوام عزیزم!» و من هم نمی خواستم عشقم را از دست بدهم که تکیه ام را به دیوار راه پله دادم و همچنان نگاهش نمی کردم تا باز هم برایم ولخرجی کند که با لحنی گرم و گیرا ادامه داد :«اگه این حرفا رو می زنم، واسه اینه که دوسِت دارم! واسه اینه که دلم می خواد همیشه همون فرشته #نجیب و مهربون باشی!»
و همین عقیده اش بود که دوباره روی آتش دلم اسفند پاشید که مستقیم نگاهش کردم و با تندی طعنه زدم :«تا مثل همه این مردم ساده، گول مون بزنید و تقلب کنید؟!!!»
💠 سپس به نگاهش که دوباره در برابر آتش زبانم گُر گرفته بود، دقیق شدم و مثل اینکه به همه چیز #شک کرده باشم، پرسیدم :«اصلاً شماها چی هستین؟ تو کی هستی؟ بچه ها میگن #بسیجی های دانشکده همه نفوذی ها و خبرچین های اطلاعاتی هستن!»
و واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟»...
#ادامه_دارد
#آبان98
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
💠 محور زندگی دنیایی
🔸 به حضرت امام صادق عليه السلام عرض شد: زندگی دنیاییات را بر چه چیز بنا کردهاى؟
فرمود بر چهار چیز:
1- فهمیدم که عمل مرا دیگرى انجام نمی دهد، پس به کوشش پرداختم.
2- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد، پس خجالت کشیدم.
3- فهمیدم روزى مرا دیگرى نخواهد خورد، پس آرامش یافتم.
4- دانستم بالأخره به سوى مرگ می روم، به همین جهت آماده آن شدم.
📚 بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه ۲۲۸
#آستانه_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️اغلبِ ما، «شریک جرم» هستیم
👤استاد شجاعی
#میدونستی
تنها نبی خدایی که خدا تنبیهش کرده
حضرت یونس علیه السلامه
خدا خواست نشون بده در جریان هدایت حتی با عزیز کرده هاشم جدیه
و اینکه به پیامبرم فرمود
✴️وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ (حاقه44)
اگه تو قرآن از خودت حرفی اضافه کنی
بهت سخت میگیرم و رگ گردنتو میزنیم
✴️ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ (حاقه46)
کاملا داره جدی میگه و خدا تو مسیر هدایت خیلی سختگیره