eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
87 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
•┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• 💠| یــادت باشد  #Part_23 از دوره نامزدی هر بار که عکسهای گالری موبایلش
💠| یــادت باشد  اواسط اردیبهشت ماه بود. آن روز از سرکار مستقیم برای مربیگری رفته بود باشگاه. خانه که رسید از شدت خستگی، ساعت ده نشده خوابید. نیم ساعتی خوابیده بود که گوشی حمید زنگ خورد. از محل کارش تماس گرفته بودند. دو دل بودم که بیدارش کنم یا نه. در نهایت گفتم شاید کار مهمی داشته باشند. بیدارش کردم. گوشی را که جواب داد، فهمیدم حمید را فراخوان کرده اند. باید به محل پادگان می رفت. سریع آماده شد. موقع خداحافظی پرسیدم کی برمیگردی؟ گفت: «مشخص نیست!» تا ساعت دوازده شب منتظرش ماندم. خبری نشد. کم کم خوابم برد. ساعت دو نصفه شب از خواب پریدم. هنوز برنگشته بود. خیلی نگرانش شدم. گوشی را نگاه کردم. دیدم پیامک داده خانوم من میرم بندرعباس. مشخص نیست کی برگردم. مراقب خودت باش.)خیلی تعجب کردم. با خودش چیزی نبرده بود، نه لباسی، نه وسیله ای، نه حتی شارژر گوشی. معمولا مأموریت هایی که می رفت از قبل خبر می دادند و من وسایل مورد نیازش را داخل ساک می چیدم. دلم خیلی آشوب شده بود. سریع تلویزیون را باز کردم و زدم شبکه خبر تا ببینم بندرعباس اتفاقی افتاده یا نه؟ زیرنویس نوشت که در این منطقه رزمایش برگزار می شود. خیالم کمی راحت شد. با خودم گفتم حتما یک رزمایش یکی، دو روزه است. می روند و برمی گردند. ولی باز دلم قرار نگرفت. طاقت نیاوردم و به گوشی حمید تماس گرفتم. داخل اتوبوس بود صدای خنده همکارهای پاسدارش می آمد. گفتم حمید، چرا این طور بیخبر؟ نصفه شب بندرعباس کجا بود؟ هیچی هم که نبردی؟.... •♡• •♡• •┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• ✒️ ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💖 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 کانال قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ خداوند راه هدایت را به شما نشان داده، دیگر انتخاب باشماست... که شاکر باشید یا ناسپاس! 📖 سوره انسان، آیه ۳ ‌‎‌‎‌‌┄┅┅❅💠❅┅┅
رفیق جان❣ ✅ اگر قصد دارید قرآن را حفظ کنید و پیشرفت کنید و به اهداف خود برسید. 1⃣
از مشکلات نهراسید تلاش کنید بالاخره موفقیت را در آغوش خواهید گرفت و عزم و همت خود را محکم کنید.

2⃣ براى اوقات شبانه روز خود  نمایید. ساعات اولیه صبح را نخوابید و سعى کنید در آن ساعات حفظ اولیه انجام دهید.براى خود هم مباحثه انتخاب کنید و تمامى صفحات سخت و آسان را بدون استثنا با او مباحثه  کنید.

3⃣ برای پای بند بودن و عمل کردن به برنامه های طراحی شده خود از یک برنامه تنبیه و پاداش کمک بگیرید.

4⃣ و در پایان هر روز یا هر هفته به میزان موفقیت ها و عملی کردن برنامه های طراحی شده خود را تشویق کنید و به میزان تنبلی ها و عمل نکردن به آن برنامه خود را تنبیه کنید. 

💐 اگر خود فرد تلاش نکند، بهترین برنامه ها و مطالب حفظ وانگیزشی هم نمی تواند در او انگیزه ایجاد کند و ضعف های خود را از بین ببرد. 

💐 کسی که اهمیتی به برنامه ها نمی دهد و به راحتی وقفه ایجاد میکند و بی خیال است، نباید توقع داشت به محفوظات تسلط داشته باشد و قوی باشد.

  تلاش بیشتر = نتیجه بهتر 

 این یک قانون است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 کلیپی زیبا و تأثیرگذار 🔶 ✅ مراحل خلقت انسان درقرآن قبل ازکشف توسط علم 🌼 آیات ۱۲ تا ۱۴ سوره مومنون 👈 حتما ببینید و نشردهید.
کپی باذکر ۱۰۰ صلوات مجاز است !😒 کپی بيو: حرام !😏 کپی بدون ذکر منبع : پیگرد الهی !😐 آنفالو: حق الناس !🤦‍♂ کپی استوری : حواله به آخرت!😳 ▪️بچه بیا پایین ▪️ 🔉 بابا دست بردارین مگه شماها مرجع تقلیدین که حکم میدین چی حرومه چی حلال؟ متاسفانه بچه مذهبی هامونم دارن میزنن جاده خاکی .. میدونید ما دوازده میلیون سایت مستهجن داریم؟ و کپی از این دوازده میلیون سایت ، کاملا آزاده! ✔️ بعد اونوقت جوون ما مثلا اومده برای امام زمانش کار کنه اسمشم گذاشته سرباز گمنام امام زمان ولی تا به حرکتی میزنه تو فضای مجازی ، هشتگ میزنه کپی حرااااام! ❌ کم کاری ما کجا و پرکاری مهربانانه دشمنان ما کجا... رفقا مواظب باشید از مسیر منحرف نشید ، قصد ما ارائه به محتوای خوب در جهت رضایت امام زمان عجل الله وتعالى فرجه الشریف و اهل بیت علیهم السلامه نه دیده شدن!(اونکه باید ببینه میبینه😉) حواسمون هست؟ از همینجا اعلام میکنیم : هرگونه کپی از پست های این بنده حقیر آزاد است. @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه چیز پشت ادم است. ❄️ ایمان به خدا ❄️ مردم داری ❄️ فامیل سه چیز باعث فشارقبر است 🌕 قاطع صله ارحام 🌕 عدم پرهیزاز ادرار 🌕 تارک الصلوه سه چیز دین را تشکیل می دهد. ☄ حق شناس و حق گوی ☄ حکم به عدالت ☄ وفای به عهد سه چیز نور چشم را زیاد می کند. 🌿 خواندن قرآن 🌿 نگاه به والدین و مومن 🌿 نگاه به سبزه سه چیز از دشمن بدترند. ✨ نفس ✨ جاسوس ✨ منافق سه چیز حاکمان را متزلزل می کند. ⛔️ بی عدالتی ⛔️ بی توجهی به فقرا ⛔️ اشرافگری سه چیز در اخرت انسان را نجات میدهد. ✅ شفیعان ✅ اعمال صالح ✅ دعای والدین سه چیز باعث سقوط انسان است. 🔴 تکبر 🔴 دشمنی بامردم 🔴 ثروت حرام قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
🚬بعضیا وقتی ناراحت یا عصبانی میشن پشت سر هم سیگار میکشن❗️ 🎼بعضیا ترانه گوش میدن❗️ 💥بعضیا.. 💠قرآن میگه با یاد که دلها آرام میگیرد.. 💠ذکر رو بگو آروم میشی👌
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
💠| یــادت باشد  #Part_24 اواسط اردیبهشت ماه بود. آن روز از سرکار مستقیم برای مربیگری رفته بود باش
💠| یــادت باشد  نمی خواست یا نمی توانست زیاد توضیح بدهد. گفت اینجا همه چیز به ما میدن خانوم. شما بخواب صبح برو خونه بابا. استرس عجیبی گرفتم. تا صبح نفهمیدم چند بار از خواب پریدم. آفتاب که زد رفتم دانشگاه. تاظهر کلاس داشتم که بابا زنگ زد گفت حمید رفته سردشت، شما بیا پیش ما. متعجب پشت گوشی گفتم سردشت؟ حمید که گفت بندرعباس بابا فهمید که حمید نخواسته واقعیت را به من بگوید تا من نگران نشوم. گفت سردشت رفتن ولی چیزی نیست زود بر میگردن. نگرانی من بیشتر شد. وقتی خانه رسیدم، دیدم چشمهای مادرم از بس گریه کرده قرمز شده! دلم به شور افتاد و بیشتر ترسیدم. گفتم چیزی شده که شما دارین پنهون میکنین؟ بابا گفت نه دخترم، نگران نباش. ان شاء الله که خیره. یک مأموریت چند روزه است. به امید خدا صحیح و سالم برمیگردن. مامان برای اینکه روحیه من عوض شود پیشنهاد داد برویم بازار. در طول خرید تمام هوش و حواسم به حمید بود. اصلا نفهمیدم چی خریدیم و کجا رفتیم. با مادرم در حال گشت زنی بودیم که بابا زنگ زد دخترم مژدگونی بده. حمید برگشته! زودتر بیاین خونه. وسایل را خریده و نخریده سوار ماشین شدیم و به سمت خانه آمدیم. وقتی حمید را دیدم نفس راحتی کشیدم. با ناراحتی روی مبل نشسته بود. من هم انداختم به دنده شوخی میگی بندرعباس سر از سردشت درمیاری! بعد هم که یه روزه برمیگردی! هیچ معلوم هست چه میکنی آقا؟ خنده اش گرفت و گفت هیچ کدوم نبوده. نه بندرعباس، نه سردشت. داشتند می رفتند سامرا که فعلا پروازشون عقب افتاده. طبیعی هم هست. برای اینکه پروازها لو نره و دشمن هواپیما را نزنه چند بار معمولا پروازها عقب و جلو می شه..... •♡• •♡• •┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈• ادامه دارد....