گاهی وقتها تشکر کردن از خدا
فقط گفتن کلمهی خدایا شکرت نیست
گاهی وقتها برای تشکر از خدا
باید کاری کرد...
مثلا باید قول بدهیم دیگر گناه نکنیم...
@goranketabzedegi
#برزخ
🍃تکلیف فرزندانی که در کودکی از دنیا رفته اند چه میشود؟
✍در برزخ ولایت انسان را کامل میکنند و افراد ناقص و اولاد مؤمنانی که سقط شده یا در سن کودکی از دنیا رفته اند را به تکامل میرسانند، پاره ای از کمبودهای تعلیم و تربیت افراد مؤمن هم جبران میشود.
💬امام کاظم (علیه السلام) به حفص فرمودند: «ماندن در دنیا را دوست داری؟ »
گفت: بله
حضرت سؤال کردند: چرا؟
گفت: برای خواندن قل هو الله احد
امام لحظه ای سکوت فرمود، سپس فرمودند: «ای حفص! هر که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب یاد نگرفته باشد فرشتگان آن را در قبر به او یاد میدهند و او را در خواندن قرآن کامل میگردانند. خداوند میخواهد به این وسیله درجات شیعیان را بالا ببرد چون درجات بهشت برابر با آیات قرآن است.
📗
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_هفدهم شهلا هم در همان مدرسه بود او یک روز برای ما تعریف می کرد که معلم علو
#من_میترا_نیستم
#قسمت_هجدهم
یک شب از شبهای محرم خواب دیدم درِ خانه ما باز شد و یک آقای با اسب داخل خانه آمد دست و پای آن آقا قطع بود با چوبی که در دهانش بود به پای من زد گفت برو روسریت رو سبز کن.
من می خواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری سبز بپوش این را گفت و از خانه ما رفت.
با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین علیه السلام راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دوماه سیاه بپوشم.
خواب را برای مادر مادرم تعریف کردم مادرم گفت حالا که شوهرت راضی نیست روسری سیاه رو در بیار. خودش هم رفت و برای من روسری و لباس سبز خرید.
سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود زینب برای اولین بار مسافر امام رضا علیه السلام شده بود و سر از پا نمی شناخت بارها قصه رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را شنیده بود.
از قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام از قتلگاه و از حرم عباس علیه السلام برایش گفته بودم.
زینب مثل خودم شیفته زیارت شده بود میگفت مامان حاضر نیستم تو مشهد یه لحظه هم بخوابم باید از همه فرصت مون استفاده کنیم.
شاید هم چند سال حسرت رفع سفر رفتن زینب را حریص کرده بود در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد زنها دورش جمع میشدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن میخواند.
نصف شب من را از خواب بیدار میکرد و میگفت مامان پاشو اینجا جای خوابیدن نیست بیدار شو بریم حرم من و زینب آرام و بی سر و صدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می شدیم.
او از مشهد یک سری کتابهای مذهبی خرید کتاب هایی درباره علائم ظهور امام زمان.
زینب کلاس دوم راهنمایی بود و سن و سالی نداشت اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودن عروسک های کاغذی درست می کردند.
روی تکه های روزنامه نقاشی عروسک می کشیدند و بعد آن را می چیدند و با همان عروسک کاغذی ساعت ها بازی می کردند.
یک بار که زینب مریض شد و برای اولین بار یک عروسک واقعی برایش خریدم هیچ کدام از دختر ها عروسک نداشتند زینب عروسک خودش را دست آنها داد و گفت این عروسک مال همه ماست. مامان برای چهار تایی مون خریده.
این را گفت ولی من و زینب هر دو می دانستیم که اینطور نیست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای دخترها خریده بودم و عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفتم.
اما او به بچه ها گفت مامان عروسک رو برای همه ما خریده بعد از برگشتن از مشهد تمام کتابهایی را که خریده بود به مهری و مینا داد.
ادامه دارد...
🌷🌷🌷
عالمی مشغول نوشتن با مداد بود.
کودکی پرسید: چه می نویسی؟
عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!
پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید.
عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری.
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد!
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛
پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
🔴◼️ دو فروشنده کفش برای فروش کفشهای فروشگاهشان به جزیرهای اعزام شدند.
فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ کس کفش نمیپوشد، فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت: فردا برمیگردم، اینجا هیچکس کفش نمیپوشد.
فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد، فورا این تلگراف را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا هزارجفت کفش بفرستید، اینجا همه کفش لازم دارند.
فرق بین مانع و فرصت چیست؟!
نگرش ما نسبت آن.
⭕️▪️نتیجه گیری راهبردی:
افراد عادی به دیدن چیزهای منفی و مدام بهانه آوردن عادت کردهاند، در حالی که هرچیزی هم جنبهی منفی دارد و هم مثبت که افراد موفق با انرژی خوبشان جنبههای مثبت را میبینند و از نقاط قوت استفاده میکنند....
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
#تثبیت_محفوظات
📣📣📣حافظای عزیزی که دوست دارندمحفوظاتشون رو مرور و تثبیت کنند💫💫
✅روی این لینک بزنید👇👇👇
http://tathbit.aftab.cc/
❇️برنامه تثبیت محفوظات
🌼هر وقت بیکاری وفرصت داری گوشی رو بردار و وارد این برنامه شو و مرور کن 🙏
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یک_آیه، یک حکایت
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا
ﻭ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺨﻴﻠﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﺒﺎﺵ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺮﺩﻱ.
(اسراء/٢٩)
🔹🔸🔹
یکی از حکما پسر را نهی همیکرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند.
گفت: ای پدر! گرسنگی خلق را بکشد، نشنیدهای که ظریفان گفتهاند به سیری مردن به که گرسنگی بردن.
گفت: اندازه نگهدار، کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا.
نه چندان بخور کز دهانت بر آید
نه چندان که از ضعف جانت بر آید
📚گلستان سعدی، باب سوم، حکایت هفتم
شغل بعضی از انبیاء الهی علیهم السلام
🔸حضرت آدم، 👈کشاورز
🔹حضرت نوح، 👈 نجار
🔸حضرت ادریس، 👈کتابت،خیاطی
🔹حضرت ابراهیم، 👈بنّا
🔸حضرت اسماعیل، 👈شکارچی
🔹حضرت لوط، 👈کشاورز
🔸حضرت یعقوب، 👈 دامدار
🔹حضرت شعیب 👈دامدار
🔹حضرت موسی، 👈چوپان شعیب
🔸حضرت سلیمان، 👈از لیف خرمازنبیل میبافت
🔸حضرت داود، 👈آهنگر
🔹پیغمبر اکرم، 👈تاجر
✅از همه عجیب تر حضرت سلیمانه که با اون همه قدرت و حشمت بافندگی میکرده.
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
🌺۴ میم تربیت در قرآن🌺
🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴
1⃣ مُبَلِّغ (در مسجد)❤️
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ
ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﻦ ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﻫﻲ ﭘﻴﺎم ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻱ . ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ [ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ] ﻣﺮﺩم ﻧﮕﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ . (مائده٦٧)
2⃣ معلم (در مدرسه) ❤️
قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا
ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ (خضر) ﮔﻔﺖ : ﺁﻳﺎ [ ﺍﺫﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻲ ﻛﻪ ] ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻣﺎﻳﻪ ﺭﺷﺪﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻱ ؟(کهف٦٦)
3⃣مادر (در منزل)❤️
الف)وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺗﻤﺎمِ ﻗﻤﺮی ﺷﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍی ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﻨﻨﺪ.(بقره ٢٣٣)
ب)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ! ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺸﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ. (تحریم٦)
4⃣مسئول (در محله)❤️
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺪﻫﻴﻢ، ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﻳﻨﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﻫﻤﮕﻲ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﺑﻪﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﻲﺍﺯﻣﻨﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻠﻪ، ﺁﺧﺮﻋﺎﻗﺒﺖِ ﻫﻤﮥ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ. (حج ٤١)
#تربیت #خانوادگی #اجتماعی
🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴