eitaa logo
گردان چهارده معصوم (ع) خمینی شهر
197 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد حسین 0 شیرازی.خمینی شهر.اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. بخش 4 از 7 نوار.mp3
2.95M
⭕️ مصاحبه با محمد حسین شیرازی از خمینی شهر. رزمنده لشکر8نجف اشرف. اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. @ksn2500
محمود 0 ترک زاده. خمینی شهر.اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. بخش 6 از 7 نوار.mp3
3.35M
⭕️ مصاحبه با محمود تُرک زاده از خمینی شهر. رزمنده لشکر8نجف اشرف. اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. @ksn2500
هاشم 0 کریمی. خمینی شهر.اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. بخش 3 از 7 نوار.mp3
3.23M
⭕️ مصاحبه با هاشم کریمی از خمینی شهر. رزمنده لشکر8نجف اشرف. اسفند62. همزمان با عملیات خیبر. خوزستان. @ksn2500
19.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مداحی رزمندگان گردان امام حسین لشکر8 در سال66 @ksn2500
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 رهبر انقلاب: آن متوهم خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده! آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده است... 🔹آن متوهم خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده؛ آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده است. صدام هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده، حمله را شروع کرد. ریگان نیز به تصور ضعف ایران، آن کمک‌های آنچنانی را به رژیم صدام انجام داد. 🔹آنها و ده‌ها متوهم دیگر به درک واصل شدند و رژیم اسلامی روزبه‌روز رشد پیدا کرد. من به شما عرض می‌کنم این تجربه این بار هم به فضل الهی تکرار خواهد شد. اخبار را در ببینید↙️ eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 🌴 پوکه‌های طلایی - ۲ ) ﺧﺎﻃﺮات آزاده ﺟﺎﻧﺒﺎز ﻣﺤﻤﻮد ﺷﺮﯾﻌﺖ نوشته: ﻃﯿﺒﻪ دﻟﻘﻨﺪی ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ 🔹 عملیات ادامه داشت. نزدیک صبح آتش دشمن خیلی شدید شد. هواپیما و توپخانه هم به این حجم عظيم دامن می‌زدند. آنها در تدارک تک بزرگی بودند. دور و بر من یک دشت بود، پر از جنازه عراقی و ایرانی. باد سرد صبحگاهی به صورتم می‌خورد. شب داشت می‌رفت و جایش را به روشنی می‌داد. بر عکس، دل پر تلاطم من که از امید خالی می‌شد و ناامیدی همه زوایایش را پر می کرد. احساس جاماندن و تنها شدن مثل درد عمیقی در وجودم پیچید. از هوش رفتم. ••• با صدای نارنجک عراقی‌ها به هوش آمدم. آفتاب داغ ساعت دو، پوست را می گزید. جلو می آمدند و سنگرها را پاکسازی می‌کردند. هر چند لحظه یکبار صدای تیر خلاص توی دشت می پیچید. لباسهایم پاره و خــونـی بــود. خونریزی شدید رمقی برایم نگذاشته بود. انگشت‌هایم چنگ شده بود و فرقی با جنازه نداشتم. با خودم گفتم - تا چند لحظه دیگه یکی از این تیرای خلاص توی سرت می‌خوره و تموم! نیمه بی هوش بودم که سردی لوله تفنگ را روی سرم احساس کردم. هرچه قدرت داشتم جمع کردم و به انگشت‌هایم تکانی دادم. اطرافم را گرفته بودند و با هم حرف می‌زدند. دست‌هایم را به سختی بالا بردم. چشمهایم سیاهی می‌رفت و دنیا با آدمهای اسلحه به دست دور سرم می چرخید. بعضی هاشان سیه چرده تر بودند و شکل‌شان با بقیه فرق می کرد. شاید نگاه های من باعث شد که یکی‌شان با افتخار اشاره کند و بگوید: «هذا سودانی». انگار حضور سایر کشورها را در خط مقدم خود نوعی مباهات می‌دانستند. یکی‌شان با عجله و وحشت زده دست‌هایم را به پشت بست. ایرانی ها ضدحمله را شروع کردند. منطقه زیر آتش بچه های ما بود ولی هنوز پیشروی نکرده بودند. کشان کشان مرا کنار تانک بردند. بعد روی دو جنازه عراقی پرت کردند و راه افتادیم. وظیفه گردان ما تصرف جاده آسفالته بصره بود. روی همین اصل حدس زدم که دارند مرا به طرف این شهر می‌برند. حرکت ناآرام تانک مرا بالا و پایین می انداخت و هر بار دنده های شکسته ام توی گوشت فرو می رفت و دردم را چند برابر می کرد. گاه و بیگاه روی همسفرهای ساکتم می‌افتادم. چند بار هم دست و پای آنها روی من افتاد. عده زیادی سرباز به طرفم هجوم آوردند. آنجا مقر سپاه هفتم عراق بود و انگار من طعمه جدیدشان بودم. سر و صدا و صحبت میانشان بالا گرفت. به من و جنازه ها اشاره می کردند. این طور دستگیرم شد که فکر می‌کنند من این دو نفر را کشته ام. بعضی هاشان عصبانی بودند و از نگاهشان کینه و خشم می‌بارید ولی تعدادی با کشتن من مخالف بودند. وقتی مرا گوشه ای رها کردند مطمئن شدم که فعلاً نمی خواهند بمیرم. مدتی که گذشت دوباره توجه‌شان را جلب کردم. یکی‌شان به من نزدیک شد. خنده موذیانه ای چهره اش را پر کرده بود. مدام بر می گشت و به رفقایش لبخند می‌زد. نمی دانستم چه می‌خواست بکند. بالای سرم که رسید بی رمق چشم به نگاه شیطنت بارش دوختم. انگشتش را تا انتها توی زخم سینه ام فرو برد. درد، وحشیانه به همه وجودم چنگ زد. ناله ام که بلند شد صدای خنده هایشان فضا را پر کرد. این کار را تکرار کرد و تکرارخنده ها در میان ناله های من. ادامه دارد..        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas  👈عضو شوید              ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 نقش قرارگاه کربلا در عملیات کربلای۵ به روایت اسناد ۱۸ جمع‌بندی فرمانده سپاه درباره تداوم جنگ نشان می‌داد که منطقه شلمچه آخرین گام عملیاتی سپاه در جنوب است. ازنظر وی با عمل در شلمچه، ابتکار عمل در جنوب پایان می‌یابد و سپاه چاره‌ای جز اجرای عملیات در جبهه‌های میانی و شمال غرب کشور ندارد. تنها منطقه عملیاتی هور بود که به اعتقاد محسن رضایی نمی‌شد آن را به‌طور قاطع رد کرد. وی در ادامه صحبت‌های خود درباره راهبرد عملیاتی سپاه می‌گوید: [درباره] هور الان نمی‌شود نظر قاطع داد، باید کار کرد، اگر شلمچه نشد، غرب شد، اینجا بشود کار کرد. ما باید از هم اکنون باب جدیدی باز کنیم که اگر بخواهیم در جنوب بجنگیم، تاکتیک‌های جدیدی لازم است، منتها باید از استراتژی امام که هرجا می‌خواهید عمل کنید، نباید به دشمن زمان بدهید پیروی کنیم و آن را فراموش نکنیم. باید از امام سؤال کرد که آیا می‌شود به‌خاطر هجوم‌های ایده‌ال از عملیات کوتاه مدت دست برداشت؟ در ادامه بحث، غلامپور که از معتقدین به منطقه شلمچه است می‌گوید: درباره شلمچه فکر می‌کنم شرایط خاص فعلی است، وقتی ما به یگان‌ها می‌گوییم، آنها باور ندارند که ده روز دیگر عملیات است. واقعیت امر هم این است که عملیات شلمچه با عجله‌ می‌شود. شلمچه جبهه‌ای است که باید با حوصله کار کرد، مشکلاتش را بررسی کرد، امکاناتش را پای کار آورد. اگر یک مقدار زمان بگذاریم روی این مسائل و به بچه‌ها بگویید، فرض کن، نیروهایتان را بفرستید مرخصی و برگردند تا شناسایی کنند. به آنها خشایار بدهیم بیایند پای کار، کم کم باورشان می‌شود، به‌خصوص یکی دو یگان مثل مرتضی قربانی (لشکر۲۵ کربلا) که بیایند پای کار، آنها هم روحیه می‌گیرند. محسن رضایی در پاسخ به غلامپور می‌گوید: یگان‌ها قابل حل است. باید دنبال این مشکلات بود. باید سه مسئله پشتیبانی، مهندسی و جناحین را حل کنیم. زمان را باید نه کم بگذاریم و نه زیاد. باید پیشرفت کارها را یکی یکی کنترل کنیم. ازنظر ما، باید تمام سازماندهی خشایار راه بیفتد، چک شود، مانورش را ببینیم، ممکن است یک هفته دیگر، ممکن است دو هفته دیگر، نمی‌دانم عملیات کی است. هرچند به نظر می‌رسید درباره عملیات شلمچه به‌صورت یکی از راه‌حل‌های عملیاتی اتفاق نظر وجود داشته باشد، اما هیچ‌یک از فرماندهان ازجمله برادر غلامپور درباره نظر آقای هاشمی مبنی‌بر تسریع در زمان عملیات اظهارنظر خاصی نکرد و این موضوع در پس مباحث کلی جنگ پنهان ماند. با چنین برداشت‌هایی جلسه فرماندهان سپاه با همان جمع‌بندی قبلی که سه قرارگاه در مناطق شلمچه، هور و غرب کشور فعال باشند، خاتمه یافت و حاضرین جلسه را در حضور آقای هاشمی رفسنجانی ادامه دادند. آقای هاشمی رفسنجانی نیز به‌عنوان فرمانده عالی جنگ در این جلسه می‌کوشید تا نظر مثبت فرماندهان سپاه را درباره عملیات تعجیلی در شملچه به دست آورد. وی در ابتدای این جلسه پس از توضیحات برادر محسن رضایی به وی گفت: شما درمجموع نظرتان مثبت است دیگر؟ چون قبلاً هم به‌صورت خلاصه به من گفتید، اما با این توضیحات که دادید نظرتان درمجموع مثبت است. محسن رضایی در پاسخ به آقای هاشمی می‌گوید: نظرمان مثبت می‌شود ان‌شاءالله، یعنی ناامید نیستیم از اینجا. هاشمی رفسنجانی: ناامید نیستیم که [مکث کوتاه] ما حالا نمی‌توانیم به امید شما بنشینیم. شرایط جنگ الان به‌صورتی است که باید از اینجا با تصمیم برویم به تهران، باید تصمیم بگیریم. ضمناً امام هم راضی نیستند، برادران بدانند امام قطعاً از تأخیر در عملیات راضی نیستند. پیش از آنکه عملیات [کربلای۴] شروع شود، ایشان یک جمله‌ای به من گفت که من حالا زود می‌دانم این جمله را به شما بگویم. بعداً حالا وقت هست، من به تلخی آن جمله تا به حال از امام در مورد جنگ و رزمندگان نشنیده‌ام. چیز خوبی نبود. بعد هم خودشان مایل نبودند من نقل کنم. جمعی هم بود، من تنها نبودم که این جمله را ایشان گفتند. ایشان ناراضی هستند از تأخیرها، شاید هم در تحلیل ایشان یکی از عوامل ناموفقیت عملیات گذشته، تأخیر یک ماه گذشته بوده است. از حرف‌های ایشان من این‌طور می‌فهمم. تعبیری که، اینها به انتظار اینکه داس پیدا کنند، شمشیر را از دست می‌دهند. به‌هرحال من می‌خواهم بگویم که جمع کردن نظرات شما مشکل است و توقع نداشته باشید که فرماندهی همه شما را راضی کند، فرماندهی به یک جمع‌بندی که رسید تصمیم می‌گیرد. پس از آن دیگر اخلاص و اذا عزمت فتوکل علی‌الله است. پیگیر باشید        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas             ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
هدایت شده از کارمند تراز انقلاب اسلامی
➖️پسر حجت‌الاسلام مقیسه پدرم خاطره‌ای از ایام کرونا تعریف می‌کرد که آن زمان که آیت‌الله شهید «سید ابراهیم رئیسی» رئیس قوه قضائیه بود، به دیدن او رفتم و به من گفت که شیخ محمد! من و شما از دهه ۶۰ با منافقین درگیر بوده‌ایم و حیف است که بر اثر کرونا بمیریم. ما باید شهید شویم لینک کانال کارمند تراز انقلابی https://eitaa.com/joinchat/2384003173Cad17c5d736
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ گردان پیاده و خط شکن چهارده معصوم ( ع) لشگر ۸ نجف اشرف
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(دورهمی عزیزان همرزم خمینی شهر) تشکر از مهمان نوازی گرم همرزمان خمینی شهر حاج سیف الله حبشی و تک تک همرزمان عزیز خمینی شهر خودشون را معرفی می کنند که ما هم‌رزمان تیپ ذوالفقار از یادها نرویم
🌙 پروردگارا در این شب زیبا به خواب دوستانم آرامش به بیداریشان آسایش، به زندگیشان نشاط، به عشقشان ثبات، به عهدو مهرشان وفا، به عمرشان عزت، به رزقشان برکت و به وجودشان صحت، عطا بفرما الهی آمین.🤲 🌙شب زیباتون بخیر 🌙          ‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌                         ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/964887344C2a9f7900e6
هدایت شده از اصفهان آنلاین
♨️ســلام صبح بخیر 🔺️"روزتان پر از خیر و برکت" 🔺️امروز پنجشنبه 🔺️ ۴ بهمن١۴٠۳ ه. ش 🔺️۲۲ رجب ١۴۴۶ه.ق 🔺️۲۳ ژانویه٢٠٢۵ميلادى ✴️‌ اخبارمهم رو در کانال اصفهان آنلاین دنبال کنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/143393495C8bb484fb9f