ایها الدشمن سپاه، و بسیج و حزبالله را فاکتور بگیر.......
حواست به من باشه 👀
دختر شیعه زاده ای هستم که شهادت را از مادرم فاطمه (س) به ارث برده ام.....💖 وشجاعت را از دخترکی سه ساله
حواست باشد👀 که اگر نگاه چپ کنی به حرم..... جانت را با خونت میخرم..... گر به میدان نبرد نیایم پشت این میدان مدافع حرم ها میپرورانم ✨🌸
#اینطوریاس ✌🏻🙃
#حاج_قاسم
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
ساخت خودمون، کپی ممنوع🚫
دوستان عزیز توجه کنید مخصوصا دختر خانوم های ک علاقه دارن ب پلیس شدن
ی مطلبی در رابطه با #دانشکده_کوثر میزارم براتون👇👇👇👇👇👇👇
📚 #چالش_کتابخوانی 📚
💥 #سه_دقیقه_در_قیامت 💥
پايان عمل جراحی
عمل جراحي طولانی شد و برداشتن غده پشت چشم، با مشكل مواجه شد. پزشكان تلاش خود را مضاعف كردند. برداشتن غده همانطور كه پيش بيني ميشد با مشكل جدي همراه شد. آنها كار را
ادامه دادند و در آخرين مراحل عمل بود كه يكباره همه چيز عوض شد...
احساس كردم آنها كار را به خوبي انجام دادند. ديگر هيچ مشكلي نداشتم. آرام و سبك شدم. چقدر حس زيبايي بود! درد از تمام بدنم جدا شد.
يكباره احساس راحتي كردم. سبك شدم. با خودم گفتم: خدا رو شكر. از اين همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چقدر عمل خوبي بود. با اينكه كلي دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روي تخت
جراحي بلند شدم و نشستم.
براي يك لحظه، زماني را ديدم كه نوزاد و در آغوش مادر بودم!
از لحظه كودكي تا لحظه اي كه وارد بيمارستان شدم، براي لحظاتي با تمام جزئيات در مقابل من قرار گرفت!
چقدر حس و حال شيريني داشتم. در يك لحظه تمام زندگي و اعمالم را ديدم!
در همين حال و هوا بودم كه جواني بسيار زيبا، با لباسي سفيد و نوراني در سمت راست خودم ديدم.
ص۷ ~ سه دقیقه در قیامت
📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌
کپی آزاد به شرط ۳ صلوات برای ظهور امام زمان
📚 #چالش_کتابخوانی 📚
💥 #سه_دقیقه_در_قیامت 💥
او بسيار زيبا و دوست داشتني بود. نميدانم چرا اين قدر او را دوست داشتم. ميخواستم بلند شوم و او را در آغوش بگيرم.
او كنار من ايستاده بود و به صورت من لبخند ميزد. محو چهره او بودم. با خودم ميگفتم: چقدر چهره اش زيباست! چقدر آشناست. من او را كجا ديده ام!؟
سمت چپم را نگاه كردم. ديدم عمو و پسر عمه ام و آقاجان سيد (پدربزرگم) و ... ايستاده اند. عمويم مدتي قبل از دنيا رفته بود.
پسر عمه ام نيز از شهداي دوران دفاع مقدس بود. از اينكه بعد از سالها آنها را ميديدم خيلي خوشحال شدم.
زير چشمي به جوان زيبا رويي كه در كنارم بود دوباره نگاه كردم.
من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش برايم آشناست.
يكباره يادم آمد. حدود 25 سال پيش... شب قبل از سفر مشهد... عالم خواب... حضرت عزرائيل...
با ادب سلام كردم. حضرت عزرائيل جواب دادند. محو جمال ايشان بودم كه با لبخندي بر لب به من گفتند: برويم؟
باتعجب گفتم: كجا؟ بعد دوباره نگاهي به اطراف انداختم. دكتر جراح، ماسك روي صورتش را درآورد و به اعضاي تيم جراحي گفت: ديگه فايده نداره. مريض از دست رفت... بعد گفت: خسته
نباشيد. شما تلاش خودتون رو كردين، اما بيمار نتونست تحمل كنه.
يكي از پزشك ها گفت: دستگاه شوك رو بياريد ... نگاهي به دستگاه ها و مانيتور اتاق عمل كردم. همه از حركت ايستاده بودند!
عجيب بود كه دكتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من ميتوانستم صورتش را ببينم! حتي ميفهميدم كه در فكرش چه ميگذرد! من افكار افرادي كه داخل اتاق بودند را هم ميفهميدم.
همان لحظه نگاهم به بيرون از اتاق عمل افتاد. من پشت اتاق را ميديدم! برادرم با يك تسبيح در دست، نشسته بود و ذكر ميگفت.
ص۸ ~ سه دقیقه در قیامت
📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌
کپی آزاد به شرط ۳ صلوات برای ظهور امام زمان
گردان ۳۱۳
دوستان عزیز توجه کنید مخصوصا دختر خانوم های ک علاقه دارن ب پلیس شدن ی مطلبی در رابطه با #دانشکده_کو
🔹قسمت اول🔻
در سال ١٣٧٨ مجتمع آموزش عالی (خواهران) کوثر در تابعیت دانشگاه علوم انتظامی، بهمنظور تربیت نیروی مجرب و کارآزموده از بین دختران مؤمن و متعهد، تأسیس و با پذیرش دانشجو شروع به کار نمود. دانشجویان دختر پلیس در محیطی کاملاً مجزا و زنانه با کادر اداری خانم و با امکانات آموزشی، خوابگاهی و ورزشی کاملاً مجهز و پیشرفته، آموزشهای خاص پلیسی را فرامیگیرند. تحصیل در این دانشکده استخدام به دنبال دارد؛ لذا خانمها باانگیزههایی قوی برای پذیرش و استخدام در این دانشکده وارد عرصهی رقابت میشوند.
ادامه دارد
@gordan313dokhtaronh