10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه رفیقـام
یه روز میرن و
فـقـط تـویـی که آخر
مـیمـونـی برام...
#امام_رضایی_ام
「@gordan_313」
توبیایےهمهیساعتها،ثانیهها
ازهمینروز،همینلحظه،همیندم،عیدند:)🎈
「@gordan_313」
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«حس خوب به خدا با لاک زدن»
💅 لاک زدن و گوش دادن به موزیک🎶 ، خیلی بیشتر از نماز به من حس و حال میده.‼️
پاسخ از 👇
🎙 مصطفی محمدی
حتما ببینید و برای جوانانی که این موضوع برایشان پیش آمده ، بفرستید.
#شبهه
「@gordan_313」
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرگذشت یک پهلوان بسیجی
💪🏽علمدار کانال کمیل:
#شهید_ابراهیم_هادی
🔹ولـادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱
🔸شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
#ایران_ما
「@gordan_313」
راستی انقد درگیر ۲۲بهمن بودیم یادم رفت که به تیم ملی هاکی ایران که تو روز ۲۲بهمن هم آمریکارو شکست داد هم عنوان سومین تیم جهان رو کسب کرد تبریک بگم آقا تبریککککک:))))
همیشه سالم و سلامت باشید😍🇮🇷
❌ شبهه
طبق آمار خودتون، از جمعیت 80 میلیون نفری فقط 21 میلیون نفر تو راهپیمایی شرکت کردن ، یعنی چیزی حدود یک چهارم کل مردم ....
این نشون دهنده ی اینه که تعداد مخالفای جمهوری اسلامی خیلی بیشتر از موافقاشه ..
✅ پاسخ:
🔆 اول 🔆
اینکه 21 میلیون نفر تو راهپیمایی شرکت کردن، به این معنا نیست که اونهایی که خانه موندن و شرکت نکردن مخالف نظامن
همونطور که برای محاسبه ی تعداد مخالفین نظام جمهوری اسلامی فقط به آمار اغتشاشگر ها نگاه نمیکنیم ..
برای براورد اینکه مخالفا بیشترن یا موافقان ج.ا باید به آمار شرکت کنندگان توی هر دو تجمع ها نگاه کرد .
در راهپیمایی 22 بهمن , 21 میلیون نفر شرکت کردن اما در اعتراضات علیه جمهوری اسلامی این آمار خیلی کمتر بوده .
🔆 دوم 🔆
21 میلیون نفری که توی راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردن، همه موافق یک ایدئولوژی واحد بودن. اما کسایی که مخالف جمهوری اسلامی هستن متحد نیستن و شامل سلطنت طلب، جمهوری خواه، تجزیه طلب و ....... هست .
طبق تعاریف بالا کما فی السابق ایدئولوژی که بیشترین حامی رو داره انقلاب اسلامی هست ولا غیر ‼️
「@gordan_313」
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#جاݩ_شیعــہ_اهݪسنٺ
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_پنجاه_و_یکم
شبنم شادی روی چشمانم خشک شد. سرش را پایین انداخت، به اندازه چند نفس ساکت ماند، دوباره نگاهم کرد و گفت:
_الهه! من عادت کردم روی مُهر سجده کنم... ببین من نمیدونم زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مُهر بوده یا نه، ولی من یاد گرفتم برای خدا، روی خاک سجده کنم!
که میان حرفش آمدم و با ناراحتی اعتراض کردم:
_یعنی برای تو مهم نیس که سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چی بوده؟ فقط برات مهمه که خودت به چه کاری عادت کردی، حتی اگه اون عادت خلاف سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باشه؟
نگاهم کرد و با لحنی مقتدرانه جواب داد:
_من نمیدونم سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چی بوده و این اشتباه خودمه که تا حالا دنبالش نرفتم! ولی اینو میدونم که سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نباید خلاف فلسفه دین باشه!
به احترام کلام پُرمغزش سکوت کردم تا ادامه دهد:
_اگه فلسفه سجده اینه که در برابر خدا کوچیک بودن خودتو نشون بدی، سجده روی خاک خیلی بهتر از سجده روی فرش و جانمازه!
گرچه توجیهش معقول بود و منطقی، اما این فلسفه بافیها برای من جای سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نمیگرفت که من هم با قاطعیت جوابش را دادم:
_ببین مجید! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی مُهر سجده نمیکرده! پس چه اصراری داری که حتماً روی مُهر سجده کنی؟
لبخندی زد و با آرامش پاسخ داد:
_الهه جان! این اعتقاد شماس که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی مُهر سجده نمیکرده، ولی ما اعتقاد داریم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی خاک یا یه چیزی شبیه خاک سجده میکردن. اصلاً به فرض که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی مُهر سجده نمیکرده، ولی فکر نمیکنم که کسی رو هم از سجده روی مُهر منع کرده باشه. همونطور که حتماً پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جاهایی نماز خونده که فرش و زیلو و هیچ زیراندازی نبوده، خُب اونجا حتماً پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی زمینِ خاکی سجده میکرده! پس سجده روی زمین هم نباید اشکالی داشته باشه.
مُشت دستم را باز کردم و با اشاره به مُهر میان انگشتانم، پرسیدم:
_زمین چه ربطی به این مُهر داره؟
به آرامی خندید و گفت:
_خُب ما که نمیتونیم همه جا فرش رو کنار بزنیم و روی زمین سجده کنیم! این مُهر یه تیکه از زمینه که همیشه همراه آدمه!
قانع نشدم و با کلافگی سؤال کردم:
_خُب من میگم چه اصراری به سجده روی مُهر یا به قول خودت زمین داری؟
دستش را دراز کرد، مُهر را از دستم گرفت و پاسخ داد:
_برای اینکه وقتی پیشونی رو روی خاک میذاری، احساس میکنی در برابر خدا به خاک افتادی! حسی که تو سجده روی فرش اصلاً بهت دست نمیده!
سپس با نگاه عاشقش به پای چشمانم زانو زد و عاشقانهتر تمنا کرد:
_الهه جان! من تو رو به اندازه تمام دنیا دوست دارم! اگه نمازم رو بدون مُهر خوندم، بخاطر این بود که واقعاً میخواستم چیزی رو که ازم خواستی انجام بدم... ولی اجازه بده تا به اون چیزی که اعتقاد دارم عمل کنم!
و شاید اندوهم را در خطوط صورتم خواند که صدایش رنگ غم گرفت:
_الهه جان! من تو رو همینجوری که هستی دوست دارم، با همه اعتقاداتی که داری! اگه میشه تو هم منو همینجوری که هستم قبول کن، با همه عقایدی که دارم!
سپس به مُهری که در دستش آرام گرفته بود، نگاهی کرد و با لبخندی کمرنگ ادامه داد:
_ببین الهه! این مهمه که من و تو نماز میخونیم! حالا اینکه یکی روی سجاده سجده میکنه و اون یکی روی خاک، چیزی نیس که بخواد آرامش زندگیمون رو به هم بزنه!
فوران شادی لحظاتی پیش به برکه غصه بدل شده و غبار حسرتی که به دلم نشسته بود، به این سادگیها از بین نمیرفت، با این همه گرمای محبتش در قلبم آنقدر زنده و زاینده بود که این مجادله ها، حتی به اندازه ذرهای سردش نکند که لبخندی زدم و گفتم:
_ببخشید اگه ناراحتت کردم! منظوری نداشتم!
و انگار شنیدن همین پاسخ ساده از زبان من کافی بود تا نفس حبس شده در سینهاش بالا بیاید. صورتش از آرامشی شیرین پُر شد و با لبهایی که میخندید، پاسخ عذرخواهیام را داد:
_الهه جان! این حرفو نزن! تو چیزی رو که دوست داشتی به من گفتی! اینکه آدم حرف دلش رو به همسرش بگه، عذرخواهی نداره!
سپس بار دیگر مُهر را روی جانمازش نشاند و برای اقامه دوباره نماز عشاء به پا خاست. باز از جایم تکان نخوردم و مثل دفعه قبل محو تماشای نمازش شدم. هر چند این بار جشنی در دلم بر پا نبود و با نگاهی مات و افسرده به بوسه پیشانیاش بر سطح مُهر حسرت میخوردم که صدای در اتاق مرا به خود آورد.
#بهقلمتوانمندفاطمهولینژاد
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
❤
🍃❤
❤🍃❤
🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤
🍃❤🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤🍃❤