آیت الله خامنه ای :👇🏻👇🏻👇🏻
مهم ترین ابتکار امام✨
جمهوری اسلامی، مردم سالاری دینی،
از روز اولی که جمهوری اسلامی تشکیل شد بدخواهان در داخل کشور و خارج میگفتند جمهوری اسلامی تا دو ماه یا شش ماه بیشتر نمیتواند دوام بیاورد
اما امام این همهمه هارا فرو نشاند.
لاکن بعد از رحلت امام بدخواهان جان پیدا کردن و یک حذب فرسوده بیانیه ای داد و اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبه پرتگاه است در سال شصت و نه،،،
چند سال بعد گروهی در یک نامه ای اعلام کردند که فرصتی اندک برای جمهوري اسلامي باقی مانده
این ها فروپاشی جمهوری اسلامی را به هم نوید میدادند،
وچند سال پیش هم آماریکایی ها اعلام کردن که جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نخواهد دید...
جمهوری اسلامی فرو نپاشید بلکه قدرتمند تر شد و توفیقات بزرگ پیدا کرد و امروز جمهوری اسلامی توسعه یافته تر از اول کار هست و هم پیشرفته تر
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
راز پیشرفت جمهوری اسلامی :👇🏻👇🏻
جمهوری و اسلامی همراهی این دو کلمه باهم و موجودی که این دوکلمه باهم ساخته است
جمهوری یعنی مردم و اسلامی یعنی مردم سالاری دینی🍃✨
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
آیت الله خامنه ای :👇🏻👇🏻
امام خمینی (ره)
انسان بزرگی بود از لحاظ مختلف از جمله معرفت عمیق او به اسلام بود، اسلام را میشناخت و اعتقاد عمیق او به مردم🌸🍃
ایمان عجیب ایشان،،،، و هردو بخش این نظریه را امام مربوط به اسلام میدانست🌸
🌹امام با توکل به خدا وایمان به مردم محکم ایستاد،،، و این نظریه را به ثمر نشاند🌹
اگر کسی به اسلام اعتقاد دارد باید به حکومت اسلامی هم اعتقاد داشته باشد
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
وظیغه امر به معروف:👇🏻👇🏻👇🏻
در جامعه باید حکومت عادلانه باشد
خدای متعال این پیمان را از علما گرفته که به شکاف اجتماعی تن ندهند که یکی از سیری و یکی از گرسنگی
علما یک طبقه ممتاز هستند و مطلع هستن و در رابطه با امر به معروف مسئولیت دارند✨
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
آیت الله خامنه ای:👇🏻🌸👇🏻🌸
در دوران قبل از انقلاب مردم هیچکاره بودن و مردم به کلی در حاشیه بودن به خصوص در دوران سیاه اسبداد پهلوی
وامام با یک حرکت جهشی مردم را به میدان آوردن👏🌸
در حوادث سنگین این ملت توانست خودش را پیش ببرد
مثل جنگ هشت ساله که مردم ایستادن و کشور حوضه اقتدارش را افزايش داد🌹🍃
🌷نظر امام این بود جمهوری اسلام یعنی حاکمیت اسلام و حاکمیت مردم🌷
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
آیت الله خامنه ای :👇🏻👇🏻👇🏻
مردم سالاری دینی این یک طرح ناب و خالص دینی است🌸✨🍃
روزی که امام مسئله حجاب را مطرح کردن گفتند که خانم ها باید حجاب داشته باشند خیلی ها مخالف بودند، اما امام به طور قاطع حجاب را مطرح کرند که بنظر ماهم خیلی مهم است
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
سخنان آیت الله خامنه ای در رابطه با انتخابات:👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🌺هر جا ما اسلام را معیار قرار دادیم پیشرفت کردیم🌺
اگر چنانچه در مسئولین محترم کشور این موضوع جا بیفتد که حدود اسلامی را رعایت کنند و حضور مردم را هم تامین کنند همه مشکلات کشور حل خواهد شد....
🌹امام خمینی انتخابات رو مظهر مردم سالاري میدانست🌹
امام خمینی (ره) انتخابات را فریضه دینی میدانستند..
بسیار مهم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
( وصیت نامه امام خمینی) عدم حضور در انتخابات در بغضی مقاطع چه بسا گناهی باشد کبیره
چند جمله در رابطه با انتخابات کنونی👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
برخی به خاطره فشار های معیشتی مردد ان که در انتخابات شرکت کنند یا خیر؟
این استدلال درستی نیست اگر ناکارآمدی وجود دارد آن را باید با انتخاب درست اصلاح کنیم ✨✨
در انتخاب باید دقت کرد
به وعده ها نمیشود اعتماد..... 🌸کرد به عمل کار براید به سخندانی نیس🌸
باید دید که عمل در گذشته آن فرد هست یا نه😉
نامزد های محترم شعار هایی بدهند که به آن اعتقاد دارند✨🍃
با مردم باید صادق بود و شعار هایی که به معنای بی اعتقادی هست نباید داده شود☑️
بسیار مهم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
💐کسانی که سخن نافذ دارند مردم را به شرکت در انتخابات دعودت کنند💐
تصمیم بگیرن نامزد های محترم
بعد از انتخاب شدن خود را متعهد بدانند به مبارزه با فساد
(محور نجات کشور تقویت تولید داخلی است)
نامزد محترم متعهد شوند به این و چنانچه انتخاب شدند وعمل نکردند دستگاه های نظارتی آن ها را بازخواست کنند
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#سرباز_ولایت
#امام_زمانیم | #گردان313_دخترونه
#رسانه_باشید
#انتخابات_1400
#تفکر_انقلابی
—————————————
j๑ïท➺°.•|@gordan313dokhtaronh
امید واریم که نهایت استفاده رو از سخنان امروز حضرت آقا ❣برده باشید
یاعلی مدد🌸
التماس دعا ✨
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
👊🏻«میداندار»👊🏻
🖋پارت33
-آبتین-
...حس میکردم همه دارن نگام میکنن درحالیکه وقتی نگاهشون میکردم،هرکسی مشغول کار خودش بود😓!بچه ها پر از لبخند وانرژی بودن...پر از صمیمیت...مثل دفعات پیش!
کفشامونو توی جاکفشی فلزی بزرگ کنار در گذاشتیم ووارد شدیم.رفتیم سمت حیدر وسلام کردم بهش،مشغول بلندگوها بود؛میکروفن جلوی دهنش بود وبجای الو یک دو سه...،بچه هارو بی هوا صدا میزد😅!چقد این پسر شیطونه...با دیدن من،با همون ولوم بالای صداش،ذوق زده گفت:
-:به به داداش آبتین!سلام جذاب!چطوری؟!!😃(🗣)
-:ممنون😑!(🤫)
امیر علی از سر تاسف سری تکون داد وبا صدای آرومی گفت:
-:حیدر جان!میکروفن اسباب بازیه؟!🤨
حیدر خیلی کوتاه گفت((واستا))و بعد برگشت سمت یکی از بچه ها که داشت سجاده پیشنمازو مرتب میکردو تو میکروفن گفت:
-:حجت...!گوشی منو بیار داداش!
پسری که حجت صداش میزد رو توی اردو دیده بودم؛توی تیم فوتبال هم بود!با تعجب گفت:
_:میکروفنو بیار پایین حیدر!🤫
بعد نزدیکمون که رسید از تو جیبش گوشی اندرویدی رو دراورد وهمونطور که باروی خوش سلام میکرد،گرفتش سمت حیدر وبا حالت اعتراض به امیر علی گفت:
-:امیر علی!این کارو به این نسپر...
امیر علی اخمی کرد ونگاهشو چرخوند سمت حیدر وفقط نگاش کرد وهیچی نگفت!حیدر هم توجیه آمیز گفت:
-:شرمنده داداش!دفه آخر بود😅...
یهو با صدای دعایی که از گوشیش بلند شد،سریع یه چن تا کار کوچیک با دکمه ها وسیم ها کردو خودشو پشت میز کوتاه وساده ای که روش لپ تاپ بود رسوند وطولی نکشید که صدای قرآن توی فضای مسجد طنین انداز شد...
چرخیدم ودوروبرمو نگاه کردم...مسجد نسبتا بزرگ وبا صفا و البته پر از تکاپو وشوق وذوق جوون ونوجوون وحتی بچه های کوچیک که هرکدوم یه کاری به عهده داشتن؛حتی شده جفت کردن کفش هارو بچه ها انجام میدادن!بچه های کوچیک که شایدنهایتا6 یا 7 سالشون بود!
ترکیب نور ها ونمای کاشی کاری شده محراب...سجاده ها وجانمازها وبوی گلاب که نفسمو پر از تازگی میکرد...و لبخند ها!لبخندهایی پر از گرمای صفا وصمیمیت!...و من که هرگز فکر نمیکردم مسجدی با این فضای پر از حال خوب وجود داشته باشه!اونهم در همین نزدیکی...که من بهش پا بزارم وبا بچه هاش دوست بشم!نمیدونم اینهمه آرامش که به وجودم تزریق شده،از کدوم منبع سرچشمه میگیره که اینجا رو سرشار از خودش کرده...
و ناگهان بین همه این فکرها،دوباره یاد زهرا افتادم!یعنی زهرا داره چکار میکنه؟!
-نیوشا-
...برزخی شده بودم😞!اونا توی مسجدم نمیخوان منو راحت بزارن!...:
-:پس مسجدی که عروس خانوم مارو پابند خودش کرده وباعث شده عروسمون انقد فرشته بشه اینجاس!😇
هیچی نمیگم وفقط نگاهمو به جانماز سبز رنگم میدوزم ...حاج خانوم صولتی که به سکوت من برخورد،گفت:
-:خب...اینجا چجوریه؟شنیدم مسجد فعالی دارید...
-:بله!البته بچه ها فقط انجام وظیفه میکنن...
-:انشاءالله بعد عقدتون دیگه با آقا بهراد میاین مسجد!خیلی قشنگه اینجور خاطره ها!
-:انشاءالله آقا بهراد اجازه بدن همسر آیندشون از خیابونی که توش مسجده رد بشه...بعدا این قرار هارم باهم میزارن!ولی خودتون میدونید که من،عروس خانوم شما نیستم!لطفا توی این مسجد هم دنبال کسی نگردید! به اندازه کافی پسرتون اینجا آبروریزی کردن...(😬)
-:بهراد دوستت داره نیوشا جان😌!بعدشم باباش باهاش برخورد کرد بخاطر این اشتباهش...
-لطفا نگید که نمیدونید بخاطر چی،اینجوری همه چیو بهم ریختن!
-:دخترم!آقا بهراد من،شمارو دوست داره!بقول خودتون،عاشقته!...و من به انتخابش اول از همه احترام میزارم وبعد از اون افتخار میکنم...چون اول اینکه پای عشقش واستاده وبعد اینکه انتخابش درست بوده!
-:مثل اینکه شما بنا دارید همچنان خودتونو به خواب بزنید!فقط بدونید که این حاج آقای صولتی وپسرش که ازشون دفاع میکنید کارهایی کردن وقصد انجامش رو دارن که احتمالا شما ازش خبر ندارید و من با شناختی که ازشون دارم حتی اگه ندونم برنامه شون چیه،هرگز مبتلا به این سیاست های کثیفشون نمیشم! و شما هم اگر واقعا بدونید جریان چیه،هرگز به پسرتون وپدرش اینقدر افتخار نمیکنید!از طرف من هم به آقا پسرتون بگید که یکی هم کفو خودش پیدا کنه؛اونور آب راحت تر میتونه پیداش کنه...بین چشم وگوش سیر های هرزه!
《 کپی از رمان میداندار ممنوع❌(تحت پیگرد الهی)🔅》
⭐️
⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
👊🏻«میداندار»👊🏻
🖋پارت34
-شکیبا-
...بازکه این زهرا داره حرص میخوره!🤨...شیطونه میگه محترم بودن بزارم کنار برم این خانومه رو بندازم بیرون ها!
نماز که تموم شد خانومه یه چهارتا کلمه به زهرا گفت وزهرا که مشغول ذکر گفتن بود،سری تکون داد وبعد خانومه کیفشو برداشت ورفت!منم مهرو جانمازمو دو مشتم گرفتم وفورا خودمو کنار زهرا جا دادم!
با پرتاب شدنم سر جای خالی اون خانوم،زهرا با چشای گرد بهم خیره شد ومنم سلام کردم وتسبیحمو برداشتم ومشغول تسبیحات حضرت زهرا شدم 😌🌱؛البته به ظاهر وگرنه همه فکرم درگیر این بود که باز چه خبر شده؟!(😅)
زهرا هم با لبخند جواب سلاممو داد وبعد چن تا دونه یاقوتی تسبیحشو همراه با ذکر گفتن مرور کرد ورفت به سجده!
یه دفعه به تسبیحم نگاه کردم ودیدم از بس من خالصانه ذکر خدارو میگم که تقریبا 80 تا الله اکبر گفتم😅😶!
همزمان با بلند شدن زهرا از سجده،نوچی از سر بیچارگی میگم وشونه هام ودستام بی حال میشه!ای بابا...
-:چیه؟!
-:تقصیر تویه دیگع!🤨...
-:چی تقصیر منه؟!بر چی؟!😥
-:کی بود این خانومه؟!
-:😅!آها...اون خانوم،همسر آقای صولتی بودن...
-:گفتم یه چیزی هست که تو اعصابت بهم ریخته بود!!🤔
-:اعصاب بهم ریخته؟!!چی میگی تو دختر؟!🙂
با جدیت تو صورتش زل زدم وگفتم:
-:زهرا من تورو بزرگت کردم🤨پس فک نکن میتونی منو سیاه کنی!!
-:وااا!چی شده مگه؟!🙂
-:😐!من رفیقتم ها!!
-:شکی توش نیست!
-:پس به من بگو تا خالی بشی؟!نمیخوام برای بار دوم حال خرابتو ببینم...
-:عزیز دلم!چیزی نبود که...اومده بودن باهام صحبت کنن منم قبل از هرحرفی به صحبتا خاتمه دادم وهمون حرفای همیشگی رو گفتم...همین!
-:زهرا!هروقت هرلحظه هرجایی هرکاری داشتی میتونی رو من حساب کنی!برا من تو اونقدر مهمی که حاضرم همه اون پست فطرتارو زیر پام له کنم ولی نتیجه تلنبار شدن حرفای نگفته تو نبینم...نه اینکه نیای پیشم وگریه هاتو پیشم نکنی؛نه!ینی اینکه نمیخوام مشکلاتت تلنبار بشه واونقدر بهت فشار بیاره...
-:قربون مهربونیت بشم رفیق خودم❤️!تو که میدونی برا من تنها رفیقمی...ممنون که هوامو داری عزیزم😌🌱...میدونی که تو زندگی آدم هیچکی نمیتونه جای رفیقت باشع😌👊🏻...
-آبتین-
...ایستادیم به نماز ومن خودم رو آروم آروم بین صف آخر جادادم تا مبادا امیر علی وبقیه بچه ها ببرنم صف اول😅!
نماز که شروع میشه به وضعیتم میخندم😂!کی فکرشو میکرد که یه روز آبتین جان حقدوست،واستاده تو صف نماز جماعت ونماز بخونه اونم با یه تیپ خارج از مد ومتوسطی که منو تا حدودی مثبت جلوه میده🤣...یا حضرت!کسی از مدرسه منو نبینه خدایا😝...به فنا میرم🤯!🤣...
ولی به درک هرکی ببینه!بخاطر خواهرم،تا قله قاف میرم...ولی خدایی این یکی خیلی از قله قاف رفتنم سخت تره🤐!...نیس من رفتم😂!دیوونه ای تو آبتین🤪...ینی خدایی این سطح از فسفور سوزی برای اومدنم به مسجد،مغزمو از کار انداخته😕!
عه!!نماز تموم شد🤔...من نمازم با حضور فکر بود😎!باریک الله حاج آبتین👏...
نگاهم بین صف های نماز میچرخه تا امیر علی رو پیدا کنم که یه دفه دستی روی شونه ام گذاشته میشه ومنم از ترس دستشو پس میزنم ومیچرخم سمتش!اینکه امیر علیه!
امیر علی خنده نیمه کاره ای میکنه وآروم میگه:
-:آبتین پاشو بیا کارت دارم!
به نشونه تایید در بین صدای بلند صلوات بقیه سری تکون میدم ودنبالش از بین صفوف طولانی وجمعیت زیادی که برای نماز اومدن،بسمت در حیاط وبعد از پوشیدن کفشا به سمت اونطرف عرض حیاط که بای در سبز رنگش تابلو پایگاه زده،حرکت میکنم...یعنی چیکارم داره؟!
دوسه قدمی نرفتیم که جواب سوال توی ذهنمو میده؛:
-:...آبتین جان امشب برنامه داریم تو مسجد برعکس یه اتفاقی هم افتاده...
-:چی شده؟!
-:میخوام یه نفرو بهت نشون بدم ببینم میشناسیش یا نه؟!
-:کی هست؟!
-:قبلش باید بدونم میشناسیش یا نه تا بعد بهت بگم...
مردد جوابشو میدم وبعد بدنبالش وارد پایگاه میشم...:
-:باشه😕...
《 کپی از رمان میداندار ممنوع❌(تحت پیگرد الهی)🔅》
⭐️
⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️