تروریستها در کوهرنگ در حال دزدیدن برفها و صادر کردنش به ونزوئلا:/
「@gordan_313」
🛑هیچوقت محدودیت ها باعث پس رفت نمیشه بلکه باعث پیشرفت هم میشه
هر کدوم حذف شده به جاش چندتا اومده
#سواد_رسانهای
「@gordan_313」
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تجربانه
امروز داشتم از اینجا رد میشدم که یهو یه سگ پشمالو اومد سمتم و شروع کرد به سر و صدا 🐶
خیلی ترسیدم! 😕
اما یهو حواسمو جمع کردم ، دیدم عه! اذان امر به معروف و نهی از منکر گفتن و بهم واجب شده...
🎈بقیشو تو کلیپ ببین😁
🧡حاوی نکات آموزشی
「@gordan_313」
گردان ۳۱۳
#تجربانه امروز داشتم از اینجا رد میشدم که یهو یه سگ پشمالو اومد سمتم و شروع کرد به سر و صدا 🐶 خیل
تجربه یکی از آمران به معروف
ببنید چقدر راحت میشه امر به معروف کرد! 👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامش ستوده است... :)
زیبایی....🍀
بعثتپیامبراکرم(ص)مبارکباد♥️🌸
「@gordan_313」
حمایت از پویش👇👇
«برخورد با رواج بی حجابی در کتابخانه ملی»
🔹 کتابخانه ملی به محلی برای عرضه و نمایش دختران بیحجاب و پسران و دختران مختلط و سیگاری تبدیل شده است.
💠 در پویش #مطالبه از مسئولین فرهنگی کشور، شرکت کنید. 👇👇
https://farsnews.ir/my/c/183788
« تجارتی به نام #حجاب »
پشت صحنه حجاب استایل ها چیست؟
👈 فقط پوشاندن مو ولی بدون حیا
🔹خودنمایی و تبرج حجاب استایل ها برای کسب درآمد از تبلیغ چادر و لباس پوشیده برای قشر مذهبی.
🔹تبدیل چادر ساده به چادرهای سنگ دوزی و بسیار گران و سپس برداشتن چادر و ارائه لباسهای بلند و سپس...
#مطالبه👇👇
💠 مطالبه از مسئولین فرهنگی کشور برای سامان بخشیدن به فضای بی در و پیکر مجازی و مزون های طراحی لباس
#بی_تفاوت_نباشیم
「@gordan_313」
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون سواد رسانه ای طعمه میشوید⚠️
حتما ببینید ؛ 🔼
ساده و روشنگرانه 👏
「@gordan_313」
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: ردِ مظالم واجبه !
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
「@gordan_313」
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#جاݩ_شیعــہ_اهݪسنٺ
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_شصت_و_ششم
بوی کتلتهای سرخ شده فضای خانه را پر کرده و نوید یک شام رؤیایی به میزبانی ساحل خلیج فارس و میهمانی من و مجید را میداد. خیار شور و گوجهها را با سلیقه خُرد کرده و نانهای باگت را برای پیچیدن ساندویچ آماده کرده بودم. از قبل با مجید قرار گذاشته بودیم امشب شام را کنار ساحل زیبای بندرعباس نوش جان کنیم، بلکه خستگی و دلخوری این مدت بیماری مادر و اوقات تلخیهای پدر را به دل دریا بسپاریم. همچنانکه وسایل شام را مهیا میکردم، خیالم پیش یوسف بود. دومین نوه خانواده با تولد اولین فرزند محمد و عطیه قدم به این دنیا گذاشته و امروز صبح، من و مادر را برای دیدن روی ماهش به آپارتمان نوساز و شیک محمد کشانده بود. صورتش زیبایی لطیف و معصومانهای داشت که نام یوسف را بیشتر برازندهاش میکرد.
در خیال شیرین برادرزاده عزیزم بودم که مجید در را گشود و با رویی باز سلام کرد. جواب سلامش را دادم و با اشارهای به سبد وسایل شام که روی اُپن قرار داشت، گفتم:
_همه چی آمادهاس، بریم؟
نفس بلندی کشید و با شیطنت گفت:
_عجب بوی خوبی میده! نمیشه شام رو همینجا بخوریم بعد بریم؟ آخه من طاقت ندارم تا ساحل صبر کنم!
و صدای خنده شاد و شیرینش اتاق را پُر کرد. لحظههای همراهی با حضور گرم و پرشورش، آنقدر شیرین و رؤیایی بود که حیفم میآمد باز هم با بحث و جدل حتی درمورد مسائل اعتقادی خرابش کنم، هر چند به همان شدتی که قلبم از عشقش میتپید، دلم برای هدایتش به مذهب اهل تسنن پَر پَر میزد، اما شاید بایستی بیشتر حوصله به خرج داده و با سعه صدر فراختری این راه طولانی را ادامه میدادم.
از خانه که خارج شدیم، سبد را از دستم گرفت و با نگاهی به صورتم، گفت:
_خدا رو شکر امشب خیلی سرحالی!
لبخندی زدم و پاسخ دادم:
_آره خدا رو شکر! آخه امروز چند تا اتفاق خوب افتاده!
و در مقابل نگاه کنجکاوش، با لحنی لبریز هیجان ادامه دادم:
_اول اینکه مامان بلاخره راضی شد و صبح زود رفتیم همه آزمایشها رو انجام داد و عکس هم گرفت. خدا رو شکر حالش هم بهتر شده. بعد رفتیم خونه محمد. مجید! نمیدونی یوسف چقدر ناز و خوشگله!
همانطور که با اشتیاق به حرفهایم گوش میداد، با شیرین زبانی به میان حرفم آمد:
_خُب به عمهاش رفته!
در برابر تمجید هوشمندانهاش خندیدم و گفتم:
_وای! اگه من به خوشگلی یوسف باشم که خیلی عالیه!
با نگاه عاشقش به عمق چشمانم خیره شد و با لبخندی شیرین جواب داد:
_الهه! باور کن جدی میگم، برای من تو قشنگترین و نازنینترین زنی هستی که تا حالا دیدم!
و آهنگ صدایش آنقدر بیریا و صادقانه بود که باور کردم در نگاه پاک و زلال او، چهره معمولی من این همه زیبا و دیدنی جلوه میکند. شاید عطر کلامش به قدری هوشربا بود که چند قدمی را در سکوت برداشتیم که پرسید:
_حالا جواب آزمایش مامان کی میاد؟
فکری کردم و پاسخ دادم:
_دقیقاً نمیدونم، ولی فکر کنم عبدالله گفت شنبه باید بره دنبال جواب.
#بهقلمتوانمندفاطمهولینژاد
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
❤
🍃❤
❤🍃❤
🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤
🍃❤🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤🍃❤