eitaa logo
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
2.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
72 فایل
💠بسم رب مهدی فاطمه💠 آغازمـون: خـیلی وقــت پایـانمـون:شھادت .. -کپےهمہ‌جوره‌حلالت‌رفیق، هدف‌ماچیزدیگری‌ست یکی از خادمین: @YA_Ruqiya315 انتقادات و پیشنهادات: https://daigo.ir/secret/4822606741
مشاهده در ایتا
دانلود
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
یه دختر شامی نابینابود اینا مسیحی بودن ، بعد یکی که از یاران یا کنیزای حضرت علی  به پدر این دختر ناب
همون مرد که یکی دوستان یا کنیزای حضرت بودن رفتن سراغ حضرت علی وگفتن اقاجان براتون بیمار اوردم تاشفاعتشون رو کنید! اقاجان این پدر و دختربه من قول دادن که اگر نابینایی دخترشون رو شفابدید مسلمون شن امام علی گفتن کارخوبی کردی برو طبیب بیماران حسینم رو صدابزن و بیارش به خانه... خلاصه رفتن امام حسین رو صدا بزنن و اون دختر نابینا و پدرشم اومدن به خانه امیر المؤمنین ، امام حسین روبه همون دختر نابینا ایستاد و گفت برایم اب بیاورید و اب و اوردن و وضو گرفتند امام حسین(ع)
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
همون مرد که یکی دوستان یا کنیزای حضرت بودن رفتن سراغ حضرت علی وگفتن اقاجان براتون بیمار اوردم تاشفاع
و یه پارچه ای رو بر سر  دختر نابینا انداختن و دستانش رابه سوی اسمان برد اقاامام حسین و برای دختر نابینا دعاکرد... وقتی پارچرو برداشتن دختردگر نابینا نبود:) ✋🏻
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
و یه پارچه ای رو بر سر  دختر نابینا انداختن و دستانش رابه سوی اسمان برد اقاامام حسین و برای دختر ناب
وپدر دختر روبه حضرت علی گفتن اقاچقدر پول بدم! من تاجرم هرچقدر بخواید بهتون میدم امام علی گفتن مااز شما پول نمیخواهیم! برای پول پسرم دخترت راشفا نداد✋🏻 +پس اقاجان چطور زحمت شمارو جبران کنم؟ لااقل بگذارید دخترم در خانه شماکنیزی کند برای پسرتان حسین✋🏻 خلاصه این دخترو پدر مسلمون شدن و دخترش مدتی درخانه امیر المؤمنین کنیزی امام حسین که دران زمان امام حسین۷سال بیشتر نداشتند
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
وپدر دختر روبه حضرت علی گفتن اقاچقدر پول بدم! من تاجرم هرچقدر بخواید بهتون میدم امام علی گفتن مااز
این دختر شده بود همبازی زینب (س)... همراه امام حسین علیه السلام... سالیان سال گذشت و این دختر بزرگ شده و از خانه امیر المؤمنین رفته بود و زن یـزیـد شد✋🏻💔
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
این دختر شده بود همبازی زینب (س)... همراه امام حسین علیه السلام... سالیان سال گذشت و این دختر بزرگ
واین دختر شد ملکه سرزمینش و بهش خبردادن که خانم اُسَرایی رو اوردن که از صحرای کربلا می ایند... این خانم هم رفت تاببینه این اُسَرا کیا هستن ونوکرانش فرشی بروسط گودال برایش پهن کردن و رفت بنشست...
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
و کمی بافاصله حضرت زینب باچادر خاکیش برزمین خاکیِ گودال نشسته بود😔✋🏻💔
حضرت زینب بادیدن این خانم شناختن که این دختر همانیست که درکودکی همبازی اش بوده است...
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
حضرت زینب بادیدن این خانم شناختن که این دختر همانیست که درکودکی همبازی اش بوده است...
ملکه گفت من دنبال کسی هستم که سالیان سال است از ان بی خبرم اگر ان را بشناسی و مراپیشش ببری ازادت میکنم... خلاصه پرسید امیر المؤمنین رو میشناسی! بی بی زینب فرمود بله میشناسم !  حسین راچطور میشناسی!!! +بله حسین راهم میشناسم... عجب!  خانشان راچطور میدانی کجاست؟ +بله میدانم... !!!! خب خب بگوکجاست! +درمدینه... خواهرش زینب راچطور میشناسی! حضرت زینب دگر تحمل نکرد و به گریه افتادن و گفتن: من زینبم😭✋🏻💔 خواهر حسین✋🏻 دختر امیر المؤمنین✋🏻😭
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
ملکه گفت من دنبال کسی هستم که سالیان سال است از ان بی خبرم اگر ان را بشناسی و مراپیشش ببری ازادت میک
خب ملکه حق داشت باید باورنکنه و حضرت زینب نشانه ای داشتن اینک همیشه درکنار امام حسین بودن گفت: اگر تو خواهرحسینی پس حسینت کو...؟
ˢᵃʳᵃˡˡᵃʰ 🇵🇸|ثـارالله
خب ملکه حق داشت باید باورنکنه و حضرت زینب نشانه ای داشتن اینک همیشه درکنار امام حسین بودن گفت: اگر
حضرت زینب انگشتش رابالااورد و به سمت سربریده امام حسین برروی نیزه اشاره کرد و باگریه گفت: این حسینم است که شماهاکشته اید😭✋🏻💔
امان از دل زینب...💔
که خون شد دل زینب...(