« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
ماقبلازآنڪهلایقسینهزدنشدیم...
جلبنگاهبندهنوازحسنشدیم💚
سلام...
خوبهستین؟؟؟
نیازبهیهخادمخوشسلیقه
واهلدلداریم...!
براییککانال...
واگردرتوانشبودشایدبرایدوکانال✨
اگرکسیبودبیادپیوی↓
@Hamed_khadem133
« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
ولی سرعت اینترنتشون خیلی بالاعه...
۱۰۰% فتوشاپه 😏
« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
#سهدقیقهدرقیامت 🔥 (قسمت ۸) ☘اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم:حرمت مومن از کعبه
#سهدقیقهدرقیامت 🔥
(قسمت ۹)
✅در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضربالمثل بود آش نخورده و دهن سوخته!
♨ شخصی در میان جمع غیبت کرده یا تهمت زده و من هم که غیبت را شنیده بودم در گناه او شریک شده بودم...
♨چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد! خیلی سخت بود خیلی...
🔰 حساب و کتاب خود به دقت ادامه داشت اما زمانی که نقایص کارهایم را میدیدم، گرمای چپ گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را میسوزاند!
🔥همه جای بدنم می سوخت به جز صورت و سینه و کف دست هایم!
💥برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمیسوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم.
💠از نوجوانی در جلسات فرهنگی مسجد حضور داشتم.
پدرم به من توصیه میکرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیه السلام اشک میریزی
✨قدر این اشک را بدان و به سینه و صورت خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه میکردند اشک خود را به صورت و سینه می کشیدم.
♦️حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمیسوزد
✔️نکته دیگری که در آن واحد شاهد بودم به اشکال توبه به درگاه الهی بود و دقت کردم که برخی از گناهانم در کتاب اعمال نیست.
آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم... بعد از اینکه انسان از گناه توبه کند و دیگر سمتش نرود گناهانی که قبلاً مرتکب شده بود کاملا از اعمالش حذف می شود.
💥 حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است،اما از طلبکار خود بی اطلاع است با دادن رد مظالم برطرف میشود.
💠 اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند... اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند
از ابتدای جوانی به حقالناس بیت المال بسیار اهمیت می دادم.
لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم سعی میکردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم به کار شخصی مشغول نشوم و یا اگر در طی روز کار شخصی یا تلفن شخصی داشتم، کمی بیشتر اضافه کاری بدون حقوق انجام میدادم.
✨ با خودم میگفتم حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است.
🌷این موارد را در نامه عمل می دیدم..
🍃 جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر که بیت المال بر گردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب میکردی!
اتفاقا در همانجا کسانی را میدیدم که شدیداً گرفتار هستند گرفتار رضایت تمام مردم،گرفتار بیتالمال!
🔴 این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت.
💠 من به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من وفات کردن ببینم یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند.
🌿 یا اگه کسی را میدیدم لازم صحبت نبود به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد.
✔️ چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال و آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمامی مردم کشور حتی آنهایی که بعدها به دنیا می آیند حلالیت می طلبیدند!!
☘اما در یکی از صفحات این کتاب قطور یک مطلبی برای من نوشته شده بود که خیلی وحشت کردم!
#ادامه_دارد...
التماسدعا💚
#یاد_مرگ
#سه_دقیقه_در_قیامت
『🌙 @Gordane118 ○°.』
« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
#سهدقیقهدرقیامت 🔥 (قسمت ۹) ✅در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضربالمثل بود آ
#سهدقیقهدرقیامت 🔥
(قسمت ۱۰)
❎یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت:
اینها باشد اینجا تا سربازهایی که بعد می آیند در ساعات بیکاری استفاده کنند.
💥 کتابهای خوبی بود،یک سال روی تاقچه بود.
سربازهایی که شیفت شب داشتند یا ساعات بیکاری استفاده میکردند.
🍃 بعد از مدتی من از آن واحد مکان دیگری منتقل شدم،همراه با وسایل شخصی که بردم کتابها را هم بردم.
✨ یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت احساس کردم که این کتابها استفاده نمی شود شرایط مکان جدید واحد قبلی فرق داشت و سربازان و پرسنل کمتر اوقات بیکاری داشتند.
☘️لذا کتابها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم: اینجا باشد بهتر استفاده میشود.
🍃جوان پشت میزش اشاره به ماجرای کتابها کرد و گفت: این کتابها جزو بیتالمال و برای آن مکان بود.
♨️چون بدون اجازه آنها را به مکان دیگری بردی اگر آنها را نگه می داشتی و به مکان اول نمیآوردی
⛔️ باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به مانند شما می آمدند حلالیت میطلبیدی.
⚠️خیلی ترسیدم! به خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم و کتابها را استفاده شخصی نکرده و به منزل نبرده بودم..خدا به داد کسانی برسد که بیتالمال را ملک شخصی خود کردهاند!
🔆درآن لحظه یکی از دوستان همکار مخلص و مومن در مجموعه دوستان را دیدم.
🔰 مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند.
🔴اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت،
⛔️ روز بعد در اثر یک سانحه رانندگی درگذشت.
وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر میکنند که این پول برای من است و آن را خرج کرده اند.
تورو خدا برو به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برساند. من اینجا گرفتارم برای من کاری بکن.
💥 تازه فهمیدم چرا انقدر بزرگان در مورد بیت المال حساس هستند!
راست می گویند که مرگ خبر نمیکند.
☘️در سیره پیامبر گرامی اسلام نقل شده که:
روز حرکت از سرزمین خیبر ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت شد و همان دم شهید شد.
🔰 یارانش گفتند: بهشت بر تو گوارا باد.
❤️خبر به پیامبر رسید.ایشان فرمودند:
من با شما هم عقیده نیستم زیرا لباسهایی که بر تن او بود از بیتالمال بود و آن را بی اجازه برده و روز قیامت به صورت آتش آن را احاطه خواهد کرد.
💠 در این لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشتم.
🌸 حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قیامت به صورت آتش🔥 در پای تو قرار میگیرد.
💥 در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد ما به باطن اعمال آگاه می شدیم.
🔰 یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را میفهمیدیم.
❎چیزی که امروزه به اسم شانس نام برده می شود اصلا آنجا مورد تایید نبود!
🔆بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علتها را می داد...
💠مثلا روزی در جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس های روزانه تمام شد و برنامه اردو رسید.
♻️ نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم بیشتر این نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند.
🔷 یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند.
روز دوم اردو هم باز بقیه را اذیت کردیم.
🔵 البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم.
📘وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده
🔮 من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم با دوعدد پتو برای خودم یک تختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔶چادر ما چراغ نداشت متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچهها میخواهد من را اذیت کند.
✅لذا همین طور که پوتین به پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
یک باره دیدم حاج آقا که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفت!
داد میزد: کی بود،چی شد!؟
♨️وحشت کردم...سریع از چادر آمده بیرون و فهمیدم حاج آقا جای خواب نداشته، بچهها برای اینکه من را اذیت کنند به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست.
🔘 لگد خیلی بدی زده بودم.بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش.
🔆حاج آقا آمد بیرون و گفت: الهی پات بشکند، مگر من چه کردم که اینجوری لگد زدی؟
گفتم:حاج آقا غلط کردم ببخشید. من با کسی دیگه شمارو اشتباه گرفتم ..خلاصه خیلی معذرت خواهی کردم.
⚜️ به حاج آقا گفتم: شرمنده من توی ماشین میخوابم شما بخوابید.
فقط با اجازه بالش خودم را بر می دارم.
🌿 رفتم توی چادر همین که بالش را برداشتم دیدم یک عقرب بزرگی اندازه کف دست زیر بالش من قرار دارد .
من و حاج آقا هر طور بود او را کشتیم.
حاجی گفت :جون من را نجات دادی..
#ادامه_دارد...
التماسدعا💚
#یاد_مرگ
#سه_دقیقه_در_قیامت
『🌙 @Gordane118 ○°.』
حلـآوتِ دهیـن ابـوعلی راچشیـدم امـآ...
به مقدار حلـآوت نـامــت نبود شیـریـن☺️
『🌙 @Gordane118 ○°.』
شور . نوه ی ارشده حضرته پیغمبر - کربلایی امیربرومند|amirboroumand_channel@.mp3
7.89M
بهاحترامحسن،ذکرمدامحسن...
.
سلام علیکم ...
بله کاملا درسته
بلاخره بعضی وقتا یه پستایی نیاز به ویرایش دارن دیگه
ممنون از لطفتون
.
#نظرات
『🌙 @Gordane118 ○°.』
.
سلام علیکم ...
ممنونم .. سپاس
ان شا الله
لطف شماست
.
#نظرات
『🌙 @Gordane118 ○°.』
.
سلام علیکم
خواهش میکنم
خیر مشکلی نداره ...
اگر کمکی از دست بنده هم ساختس بفرمایین کمکتون میکنیم ..
.
#نظرات
『🌙 @Gordane118 ○°.』
.
اره حاجی
بلکه باید اونقد خوب بشه که حتی
از مخلفات متنفر باشه ...
.
#نظرات
『🌙 @Gordane118 ○°.』
« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
#توجه✨ یهنکتهایروفراموشکردم... اینکهممکنهبعضیازافراداحتیاطکننکهحقالناس گردنشونبیادونخون
.
بله مطلع هستم و قبلا هم گفتم ...
ناشران اجازه کامل تایپش رو دادن و گفتن مشکلی نیست اگر تو فضای مجازی پخش بشه ..
پ.ن:
پیامریپلایرومطالعهکنین
.
#نظرات
『🌙 @Gordane118 ○°.』
« حَـسَنیہ|𝐇𝐚𝐬𝐚𝐧𝐢𝐲𝐞𝐡❁ »
بهاحترامحسن،ذکرمدامحسن...
پستهایاصلی✅
مَــرآ مُسَــلمـآنْ کــردهـ ایــ و خـود نِمیــدآنـی...
طُ بـآ آوای چشــمانت مــوذن زادهـ میـخوانـی
.
.
.
🌱🌻
『🌙 @Gordane118 ○°.』
#دل_بده❤️
شهادت در راه آرمان الهی ،
معشوق ماست .
آیا شنیده ای عاشقی
را از معشوق بترسانند ؟
✍شهید بهشتی🌹
#شهــآدَت_آرِزومــونــهـ
.
.
.『🌙 @Gordane118 ○°.』
این نمک دارترین روضه نمک گیرم کرد
پسر فاطمه با دست خودش سیرم کرد
.
روضه ی کوچه ی غم های کریم طاها
در همین اوج جوانی به خدا پیرم کرد
『🌙 @Gordane118 ○°.』
الســلـآمـ عَلَیـک یــآ شَیْبُ الخَـضیـب...
بهـ تــو از دور سـلـآم
بـهـ حُسیـن از طَرَفِ وصلــهـ نـاجــور سـلـآم
دلخوشــم بـهـ همین سلـامـ دادن هـآ ایهــاالـاَربـآب...
『🌙 @Gordane118 ○°.』
مَـن بــِهـ قـُربـآنِ وجــودیــ کـهـ وجــودَمــ زِ وجــودَشــ بــهـ وجــودْ آمَــدهـ است...
.
.
.
💚🌷
『🌙 @Gordane118 ○°.』
.
.
.
در بین شهـرے ڪہ محبت را نمے فهـمید
تنهـا “حَسَن” هـم سفرہ میشد با جُذامے هـا
من شڪ ندارم ڪامِ او با زهـر شیرین شد
زهـرے ڪہ مرهـم بود خود بر تلخڪامے هـا
#مولانــآ_حَـسَــن
『🌙 @Gordane118 ○°.』
آتَـش بــهـ اختیــآر یـعـنـى...
دَر زمــانِ بــهـ خـوابــ رفتنِ دستــگآه هــاى فَرهنــگی...
هریــک از مــآ یک شهیــد علــی خلــیلی باشیــمـ...
#شهیــدِ_امـرِ_بــهـ_معــروف
『🌙 @Gordane118 ○°.』
مــآ گــر زِ سـرِ بریــده میتــرسیــدیــم...
در محفـل عــآشـقــآن نمیرقصــیدیــم...
🍃#pro
『🌙 @Gordane118 ○°.』