✅ هدیهٔ متقابل نخستوزیر عراق به پزشکیان
🔹روی لوح هدیهٔ نخستوزیر عراق به رئیسجمهور ایران نوشته: «حضرت علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه فرمودهاند که مردم دو دستهاند؛ يا برادر دينى تو و يا همنوع تو.»
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🥀شهيد ۲۳ ساله حزب الله که امروز به شهادت رسید سه روز دیگر جشن ازدواجش بود💔
#مرگبرکشتنجوانهها
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 این فیلم که توسط ارتش بعث عراق گرفته شده همان کانالی است که گردان قائم عج(حمزه سیدالشهدا فعلی -- اندیمشک) از لشکر ۷ ولیعصر عج در شب یازدهم اسفند ۱۳۶۲ در محور طلاییه عملیات کردند.
🌗 آنچه در آن شب بر این گردان گذشت بسیار مظلومانه تر از کانال معروف کمیل بود اما افسوس که مظلومیت این عزیزان مثل اکثریت حماسه های شهدای خوزستان به علت ضعف رسانه ای در استان ، آنچنان که شایسته باشد معرفی و رسانه ای نشده است.
پیکر مطهر این شهدای مظلوم و والامقام بعد از حدود ۱۲ سال تفحص گردید و در گلزار شهدای اندیمشک آرمیدند.یادشان گرامی باد.
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🔻واکنش پدر بیتسیاح به پس گرفتن مدال پسرش در پاریس: اهتزاز پرچم «امالبنین» در پاریس از ۱۰ مدال طلا برای ما با ارزشتر است.
#قهرمان_ملی🇮🇷
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاوی صحنه های دلخراش
در حملات دقایقی قبل وحوش صهیونیستی به مدرسه محل اسکان آوارگان فلسطینی در النصیرات تاکنون ۱۴ فلسطینی به شهادت رسیدند.
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
▪️غزه جائی هست که بچههاش میفهمن تو سن یکی دو سالگی، مرگ همبازیا و خواهر و برادرشون چه طعمی داره
#امام_زمان
#کانال_گردان_شهیدابراهیم_هادی
https://eitaa.com/gordanshidhadi
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 6⃣1⃣
خيلی هوای من رو داشت. بارها به خاطر من در وزنهای مختلف شرکت کرد تا مبادا به خاطر ورزش، ذرهای بين ما کينه و کدورت پيش بياد. حتی گاهی اوقات با تلاش و سختی زياد، وزنش را کم يا زياد میکرد تا من هم بتوانم در اوزانی ديگر در کنار سيد به مسابقات بروم.
گاهی با هم مبارزه میکرديم. هر وقت من رو زمين می زد معذرت خواهی میکرد. اين قدر عذر خواهی میکرد که گفتم:
« بابا سيد جان، مثلا داريم مبارزه میکنيم، شما فوتوفنهات رو بزن، کارت نباشه. »
سيد میگفت:
« نه داداش، دلم نمياد رفيقام رو اينطوری بزنم زمين، بايد دست رفيق رو گرفت، نه اينکه رفيق رو زمين زد... »
هميشه به ما که کمربند مشکی و بالابوديم میگفت:
« هوای بچههای تازه وارد رو داشته باشيد. در مقابلشون مغرور نشيد. بريد باهاشون کار کنيد و تشويقشون کنيد.
در ورزش بسيار متواضع بود. با اين که اين اواخر از لحاظ بدنی هيکل درشت و ورزشی داشت، اما خيلی افتادهتر شده بود. هميشه ابتدا و انتهای ورزش رو با دعا شروع میکرد و به پايان میبرد. سيد ورزش رو هم با نگاه خاصی دنبال میکرد. خيلی از نوجوانان و جوانان رو تشويق میکرد و به سمت باشگاه میبرد. يکی از ورزشکاران میگفت:
« از دلايلی كه باعث شد پای من و خيلیها مثل من، به مراكز خلاف و... باز نشود، رفاقت با سيد ميلاد بود. وقت ما را پر میكرد. با هم ورزش میرفتيم، مسجد، هيئت، اردو، کوه و... برنامههايی بود که سيد برای پر کردن اوقات ما را به اون سمت میکشاند. »
⬅️ ادامه دارد....
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 7⃣1⃣
سيد، الگوی اخلاق عملی برای تمام دوستان و همسالان بود. من بعدها خيلی دقت كردم. به جز پدر و مادرش كه در تربيت او بسيار تأثير داشتند، رفاقت عجيبش با شهدا در شخصيت او بسيار مؤثر بود.
اما يكی از مهمترين مسائلی كه تأكيد میكرد، بحث حيا بود. میگفت:
« اگر كسی با حيا بود، اميد به سعادتش هست، اما انسان بیحيا دين ندارد. »
اين حيا در تمام مراحل زندگی سيد ديده میشد. در مقابل نامحرم به شدت حيا داشت. در باشگاه هم نمونههای زيادی رو از حيای سيد سراغ دارم. در بين دوستان و همسالان، كسانی را برای رفاقت انتخاب میكرد كه حيا داشتند. اگر میديد شخصی دريده و بیحياست، تلاش میكرد كه رفتار آن شخص را تغيير دهد...
مسابقات مهمی بود. از شهرهای مختلف آمده بودند. چند هفتهای میشد که مادرش فوت کرده بود. با اين که از لحاظ روحي شرايط خوبی نداشت، خيلی خوب مبارزه کرد و در مقابل حريفانِ بسيار نامدار، پيروز شد و به فينال راه يافت.
همهی ما از فيناليست شدن سيد خوشحال بوديم. درفينال با اختلاف کم بازنده و نفر دوم مسابقات شد. طی يک مراسم باشکوهی مدالها تقديم ورزشکاران قهرمان شد. من از اين که سيد هم جزو مدالآوران بود خيلی خوشحال بودم. اما از اين که خودم مدال نگرفتم ناراحت بودم. سيد از سکوی قهرمانی که پايين اومد رفتم سراغش و تبريک گفتم. بعد با حسرت رو کردم به سيد و گفتم:
« خوش به حالت مدال گرفتی، کاش من هم میتونستم مقام بيارم، اين همه زحمت کشيدم اما بیفايده بود... »
سيد بلافاصله مدالش رو به طرف من گرفت، گفت:
« بيا اين مدال تقديم به شما. »
گفتم:
« سيد جان چی داری ميگی؟ »
گفت:
« به جان خودم شوخی نمیکنم. اگه دوست داری بيا، برای من مهم نيست. »
از سيد اصرار و از من انکار. هر چقدر اصرار کرد قبول نکردم.
🎤 راویان: آقايان غفاری، صمدی و...
⬅️ ادامه دارد....
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 8⃣1⃣
🇮🇷 دانشگاه
بعد از اتمام دبيرستان، سيد در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه ملاير رشته مهندسی عمران پذيرفته شد. چند ترمی رو دانشگاه ملايرمشغول به تحصيل بود. بعد پيگير شد و از دانشگاه ملاير به همدان منتقل شد.
يادمه غالبا تو دانشگاه موقع نماز میرفت مسجد دانشگاه و در نماز جماعت و اول وقت شرکت میکرد. برنامهی کاری سيد رو نماز اول وقتش تعيين میکرد. خودش رو مقيد به اين امر بسيار مهم کرده بود. حتی در دانشگاه.
مدتی رو که در خوابگاه بود اذيت میشد. بارها میاومد پيش من گلايه میکرد، از وضعيت دانشجوها و دانشگاه؛ مخصوصا از حجاب برخی دانشجوها خيلی ناراحت بود. غصهی اون جوانها رو میخورد. اعتقاد داشت اين جوانها غالبا ناآگاهانه اين اشتباهات رو انجام میدهند. میگفت:
« بايد فکری کرد، تلاش کرد تا اين جوانها تو زمين دشمن بازی نکنند. بايد به پدر مادرها هشدار داد تا حواسشون به بچههاشون باشه تا خدای نکرده به انحراف کشيده نشوند. »
سيد میگفت:
« گاهی اوقات تو خوابگاه متأسفانه مشروب میخورند و مواد مصرف میکنند و... »
تمام هم و غمش اصلاح اين موارد بود. تلاشش رو میکرد. در نهايت اگر نمیتونست تأثير بگذاره خودش رو از اون محيطها دور میکرد.
بسياری از جوانها رو ديده بودم تا پاشون به دانشگاه باز میشد پوشش و رفتارشون متفاوت میشد، اما من ذرهای در سيد اين تغييرات رو مشاهده نکردم.
تو دانشگاه و محيط خوابگاه مقيد به مسائل دينیاش بود. گاهی دوستانش به شوخی میگفتند:
« سيد اونجا هم دست بردار نيست، نماز و قرآن و مسجد وهيئت رفتنش ترک نمیشه. »
⬅️ ادامه دارد....