eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
803 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
1402-03-15(rafiei).mp3
13.26M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: عاقبت بخیری ( شرح دعای یازدهم صحیفه سجادیه ) و نکاتی پیرامون قیام ۱۵خرداد 🗓 دوشنبه پانزدهم خرداد ماه ۱۴۰۲ 🗂 حجم : ۱۳ مگابایت
. زهرا که مدینه را مزین می کرد با سجده، چراغ کعبه روشن می کرد از پرتو نور چهره اش در شب تار خیّاط زمانه نخ به سوزن می کرد • مضمون نقل آیه الله سیدان استاد رستگار .......... . 💠 | خیاطی به نور حضرت صدّیقه سلام الله علیها! در برخی منابع تاریخی و روایی عامه از قول عایشه وجود دارد:  «کنا نخیط و نغزل و ننظم الإبرة باللیل فی ضوء وجه فاطمة» (ما شب‌ها، با استفاده از نور صورت فاطمه(سلام الله علیها) خیاطى و بافندگى کرده و نخ و سوزن خود را تنظیم می‌کردیم). 🔻 آیه الله سیّدان | جمع علما و شاعران اهل بیت علیهم السلام ۱۴۰۰/۹/۲۱ .
. اندیشیدن درباره مرگ [منبر ۴۵ دقیقه ای] 👈مناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام اگر وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوی خود را باطل کند تهیه آب برای او ممکن نیست یا نمی‌تواند وضو بگیرد، چنانچه بتواند وضوی خود را نگه‌دارد ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نباید آن را باطل نماید، چه قبل از وقت باشد و چه بعد از دخول وقت، ولی می‌تواند با همسر خود نزدیکی کند اگرچه بداند که از غسل متمکن نخواهد شد.(۱) 🌺شعر ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت ایمنی خواهی، ز اوج اعتبار اندیشه کن روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن بویِ خون می‌آید از آزار دلهای دونیم رحم کن برجان خود، زین ذوالفقار اندیشه کن 💠داستان ایجاد انگیزه حضرت سلیمان بن داود به اصحابش فرمود: خداوند تبارك و تعالی به من سلطنتی داده که بعد از من زیبنده ی احدی نیست. باد، انسان، جن، پرندگان، وحوش را مسخرو رام من نموده، زبان پرندگان را تعلیم کرده و از هر چیز مرا بهره مند نموده و علاوه بر اینها آنچه موجب فرح وسرور من از ابتداء روز تا شب می‌باشد را نیز فراهم فرموده است. اینك مایلم که فردا داخل قصر شوم و به بالاترین نقطه آن رفته و به آنچه در تحت قدرت و سلطنتم هست بنگرم. از شما می‌خواهم که به احدی اجازه ندهید که نزد من آید و نشاط و سرور مرا به گرفتگی و تاری مبدل کند. جملگی عرض کردند: چشم. فردا شد، سلیمان عصایش را به دست گرفت و به بلندترین مکان قصرش رفت و به عصا تکیه داد و با نشاطی تمام، که ناشی از داشتن اسباب قدرت و سلطنت بود، به آنچه در تحت تصرفش بود می‌نگریست. ناگهان نظرش به جوانی نیکومنظر و خوش لباس افتاد که از گوشه ی قصر ظاهر شد. حضرت سلیمان (ع) به او فرمود: چه کسی تو را به قصر راه داد؟ با اینکه من گفته بودم امروز می‌خواهم تنها باشم و تو به اذن چه کسی داخل شدی؟ جوان گفت: صاحب این قصر مرا راه داد و به اجازه او وارد شدم. حضرت سلیمان (ع) گفت: صاحب این قصر البته به آن اولی و سزاوارتر است، تو کیستی؟ جوان گفت: من ملك الموت هستم. سلیمان (ع) گفت: برای چه آمده ای؟ جوان گفت: آمده‌ام تا روح تو را قبض کنم. سلیمان (ع)گفت: به آنچه امر شده ای عمل کن، امروز، روز سرور من بود.(۲) 🟢بیان موضوع یاد مرگ حقیقتی عبرت انگیز و بیدارگر در زندگی انسان است، از این رو پيامبر(ص) می فرماید: «إنّ أَكْيَسَ الْمُؤْمِنينَ، أَكْثَرُهُم ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اِسْتِعْدَاداً»با هوش ترين مؤمنان كسى است كه بيش از همه به ياد مرگ باشد و بيش از همه آماده آن باشد.(۳) با قصد اندیشیدن درباره مرگ نکاتی در چند محور تقدیم میکنیم؛ 🟢مرگ آگاهی در میان این موجودات فانی، تنها انسان است که از این سرنوشت، یعنی مردن خبر دارد . همه جانداران می میرند، ستارگان و کهکشان ها فرو می پاشند، اما نمی دانند که می میرند و نمی فهمند که خواهند مرد! جز انسان که می داند و می فهمد که خواهد مرد . انسان هم از آغاز پیدایش مرگ آگاه، نیست . بلکه به تدریج با مفهوم مرگ آشنا می شود . ➖ موجوداتی که از مرگ خود آگاه نیستند، از مرگ دلهره نداشته نگران هم نیستند . اما انسان با آگاه شدن از مرگ، مخصوصا با آگاه شدن از مرگ خود، دچار اضطراب و نگرانی شده، چندین پرسش اساسی درباره مرگ، بر ذهن و اندیشه او سنگینی می کنند: - مرگ یعنی چه ؟ - چرا باید مرد؟ - چگونه می میریم؟ - بعد از مرگ چه می شود؟ - چه کسی یا کسانی از راز مرگ آگاهند؟ - می توان مرگ را چاره جویی کرد؟ - آیا روحی داریم که با مرگ نابود نشود؟ - سرگذشت این روح - اگر باشد - پیش از پیوستن به جسم چه بوده است؟ - سرنوشت این روح، پس از مرگ جسم، چه خواهد بود؟ و ده ها پرسش دیگر . 🟢علل ترس از مرگ ابن سینا عوامل و اسباب ترس از مرگ را از دیدگاه اشخاص مختلف به شرح زیر مطرح می کند: الف - عده ای از مجهول و مرموز بودن مرگ می ترسند . ب - گروهی از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشی شدن بدن بیمناکند . ج - و بعضی ها از نابودی مطلق جسم و روح می ترسند . د - و برخی از درد و رنج جان دادن نگرانند . ه - و جمعی از عذاب بعد از مرگ می ترسند . و - و گروهی از جدایی از مال و جاه و لذایذ و خوشی های زندگی بیمناکند 🟢اهمیت یاد مرگ همانا به یاد آوردن دایم مرگ اثرات تربیتى و اخلاقى فراوانى بر رفتار و افكار آدمى دارد؛ بر هر مسلمانى لازم است همیشه یاد مرگ را در خاطر خود زنده نگهدارد و تنها دانستن و باور داشتن مرگ كفایت نمى‌كند. ۱👇
🟢آیات قرآن خداوند در تعداد قابل توجهی از آیات قرآن با تعابیر مختلف متذکر مرگ شده اند که برخی از آنها را ذکر میکنیم: ➖«كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ* وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ». هر آنچه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و تنها ذات خدای باجلال و عظمت باقی می ماند. [الرحمن/۲۷-۲۶] ➖ «أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا» هر جا باشید، مرگ شما را درمی‌یابد؛ هر چند در برجهای محکم باشید! و اگر به آنها [= منافقان‌] حسنه (و پیروزی) برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه خداست.» و اگر سیّئه (و شکستی) برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟! [نسا/۷۸] ➖«وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ» پیش از تو (نیز) برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم؛ (و آنها که انتظار مرگ تو را می‌کشند،) آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! [انبیا/۳۴] ➖«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» هر کسی مرگ را می‌چشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شده‌اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه فریب نیست! [آل عمران/۱۸۵] ➖«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» هر انسانی طعم مرگ را می‌چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‌کنیم؛ و سرانجام بسوی ما بازگردانده می‌شوید! [انبیا/۳۵] ➖«... وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ» و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان می‌گویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، مجازات خوارکننده‌ای خواهید دید»! [انعام/۹۳] ➖«الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!» [نحل/۳۲] ➖«وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيق» و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را می‌گیرند و بر صورت و پشت آنها می‌زنند و (می‌گویند:) بچشید عذاب سوزنده را. [انفال/۵۰] ➖«قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد؛ سپس شما را بسوی پروردگارتان بازمی‌گردانند.» [سجده/۱۱] ➖فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ* وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ* وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ* فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ* تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ پس چرا هنگامی که روح به گلوگاه می رسد، و شما در آن وقت نظاره گر هستید [و کاری از شما ساخته نیست] و ما به او از شما نزدیک تریم، ولی نمی بینید. [آری] پس چرا اگر شما پاداش داده نمی شوید [و به گمان خود قیامتی در کار نیست و شما را قدرتی بزرگ و فراتر است؟ آن [روح] را [به بدن محتضر] برنمی گردانید، اگر راستگویید؟ [واقعه/۸۷-۸۳] ➖ «كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ* وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ* وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ* وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ* إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ» آرى، چون جان به گلوگاه رسد،و [اطرافیان محتَضَر] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟و [بیمار] یقین می کند زمان جدایی فرا رسیده است! و [از سختی جان کندن] ساق به ساق به هم پیچد؛ آن روز، روز سوق و مسیر به سوی پروردگار توست. ۲👇
🔵احادیث ➖ حضرت پیامبر(ص) أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ؛ فإنّهُ يُمَحِّصُ الذُّنوبَ و يُزَهِّدُ في الدُّنيا ، فإن ذَكَرتُموهُ عِندَ الغِنى هَدَمَهُ ، و إن ذَكَرتُموهُ عِندَ الفَقرِ أرضاكُم بعَيشِكُم . مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا كه ياد مرگ گناهان را مى زدايد و به دنيا بى رغبت مى كند. اگر در هنگام توانگرى به ياد مرگ باشيد آن را بر هم مى زند و اگر به هنگام نادارى به يادش باشيد، شما را به زندگيتان خشنود مى سازد.(۴) ➖حضرت امیر(ع) فرمود:« اکثِرُوا ذِکرَ الْمَوْتِ وَ یوْمَ خُروجِکمْ مِنَ الْقُبُورِ وَ قِیامِکمْ بَینَ یدَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ تَهُونُ عَلَیکمُ الْمَصائِبَ». بسیار یاد مرگ و نیز یاد لحظات خروج از قبر و ایستادن در مقابل خداوند عز و جل کنید تا سختی بر شما آسان گردد.(۵) ➖حضرت امیر(ع) فرمود:«مَنْ اکثَرَ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ رَضِی مِنَ الدُّنْیا بِالْکفافِ». کسی که زیاد به یاد مرگ باشد به اندازه احتیاج از دنیا راضی می شود(۶) ➖حضرت پیامبر(ص) فرمود:«انَّ هذِهِ الْقُلُوبَ تَصَدءُ کما یصْدَءُ الحَدیدُ، قیلَ وَ ما جَلائُها؟ قالَ: کثُرَةُ ذِکرِ الْمَوْتِ وَ تَلاوَةُ الْقُرآنِ». این قلب ها زنگ می زند همان طوری که آهن زنگ می زند. عرض کردند: جلای آن به چیست؟ فرمود: زیاد به یاد مرگ بودن و بسیار قرائت قرآن نمودن.(۷) ➖ حضرت پیامبر(ص)فرمود:«افْضَلُ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیا ذِکرُ الْمَوْتِ، وَ افْضَلُ الْعِبادَةِ ذِکرُ الْمَوْتِ، وَ افْضَلُ التَّفَکرِ ذِکرُ الْمَوْتِ، فَمَنْ اثْقَلَهُ ذِکرُ الْمَوْتِ وَجَدَ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ». در دنیا بالاترین زهدها و نیز بالاترین عبادتها و همچنین بالاترین تفکرها، یاد مرگ است، کسی که یاد مرگش سنگین باشد قبرش را باغی از باغ های بهشت خواهد یافت.(۸) ➖امام باقر(ع) فرمود: «أَكْثِرْ ذِكْرَ اَلْمَوْتِ، فَإِنَّهُ لَمْ يُكْثِرْ إِنْسَانٌ ذِكْرَ اَلْمَوْتِ إِلاَّ زَهِدَ فِي اَلدُّنْيَا» زياد به ياد مرگ باش ؛ زيرا هيچ انسانى مرگ را بسيار ياد نكرد ، مگر آن كه به دنيا بى رغبت شد.(۹) ➖از حضرت پیامبر(ص)پرسيدند: «هَلْ يَحْشُرُ مَعَ الشُّهَداءِ أَحَدٌ»آيا احدى از غير شهيدان با شهدا محشور مى شود؟ فرمود: «نَعَمْ مَنْ يَذْكُرُ الْمَوْتَ فِى الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ عِشْرينَ مَرَّةً»آرى كسى كه در شبانه روز، بيست بار به ياد مرگ بيفتد [و خود را با اعمال صالح و توبه از گناه آماده سازد].(۱۰) ➖اميرمؤمنان علي(ع) می فرماید: «إِنَّ ابْنَ آدَمَ (ع) إِذَا کَانَ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ أَیَّامِ الدُّنْیَا وَ أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ أَیَّامِ الْآخِرَهًِْ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ وَ عَمَلُهُ فَیَلْتَفِتُ إِلَی مَالِهِ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکَ حَرِیصاً شَحِیحاً فَمَا لِی عِنْدَکَفَیَقُولُ خُذْ مِنِّی کَفَنَکَ قَالَ فَیَلْتَفِتُ إِلَی وَلَدِهِ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ لَکُمْ مُحِبّاً وَ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکُمْ مُحَامِیاً فَمَا ذَا لِی عِنْدَکُمْ فَیَقُولُونَ نُؤَدِّیکَ إِلَی حُفْرَتِکَ نُوَارِیکَ فِیهَا قَالَ فَیَلْتَفِتُ إِلَی عَمَلِهِ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِداً وَ إِنْ کُنْتَ عَلَیَّ لَثَقِیلًا فَمَا ذَا عِنْدَکَ فَیَقُولُ أَنَا قَرِینُکَ فِی قَبْرِکَ وَ یَوْمِ نَشْرِکَ حَتَّی أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ‌عَلَی رَبِّکَ قَالَ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَلِیّاً أَتَاهُ أَطْیَبَ النَّاسِ رِیحاً وَ أَحْسَنَهُمْ مَنْظَراً وَ أَحْسَنَهُمْ رِیَاشاً فَقَالَ أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّهًِْ نَعِیمٍ وَ مَقْدَمُکَ خَیْرُ مَقْدَمٍ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ فَیَقُولُ أَنَا عَمَلُکَ الصَّالِحُ ارْتَحِلْ مِنَ الدُّنْیَا إِلَی الْجَنَّهًْ.» ترجمه حدیث در پست بعدی⏪⏪ ۳👇
هنگامی که بنده در آخرین روز زندگیش دردنیا و نخستین روز از آخرت قرار می‌گیرد مال او و فرزند او و عملش در برابر او ممثّل و مجسّم می‌شود. پس رو به مال خود کرده می‌گوید: «سوگند به خدا من در طلب تو حریص و آزمند بودم و بر صرف تو بسیار بخل می‌ورزیدم حال تو چه داری که مرا در این سفر به کار آید»؟ مال جواب می‌دهد: «کفنت را از من برگیر». بعد متوجّه فرزندانش می‌شود و می‌گوید: «به خدا قسم من دوستدار شما بودم و من بودم که از شما پشتیبانی می‌کردم اکنون نزد شما چیست که دستگیر من باشد و با من چگونه همراهی می‌کنید»؟ آنان به او پاسخ می‌دهند: «ما فقط می‌توانیم تو را به گورت رسانده و آنجا دفن کنیم، آنگاه به عمل خویش روی می‌کند و می‌گوید: «به خدا قسم که تو بر من سخت گرانبار بودی و من به تو بی‌رغبت بوده و از تو روی می‌گرداندم، اکنون تو چگونه مرا همراهی می‌کنی»؟ و عمل به او پاسخ می‌دهد: «من در گورت و در آن روز که محشور خواهی شد با تو همنشین و همراه خواهم بود تا من و تو بر پروردگارت هر دو عرضه شویم». حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس اگر آن شخص، ولیّ و دوست خدا باشد نزد او کسی می‌آید که از جهت خوشبویی و خوبی منظره و زیبایی و در برداشتن لباس‌های فاخر و قیمتی نیکوترین مردم است. و به وی گوید: «بشارت و مژده باد تو را به راحتی و آسایش و زندگی دایم و روزی پاک و پاکیزه و بهشت پر نعمت و مقدم و ورود تو بهترین ورودها باشد». پس شخص محتضر به او می‌گوید: «تو کیستی»؟ می‌گوید: «من عمل صالح تو هستم، کوچ کن از دنیا به‌سوی بهشت».(۱۱) 🔷آثار اخلاقی ذکر الموت در احادیثی که ذکر شد به برخی آثار ذکر الموت از قبیل«کنار آمدن با مصایب» ، « قناعت و کنار آمدن با کمبودها» ،« آمرزش گناهان» اشاره شده است اما در این بخش به طور ویژه در سه عنوان آثار ذکر الموت را مورد توجه قرار میدهیم؛ 🔹زهد و بی رغبتی به دنیا غفلت از مرگ، دنیا را در نظر انسان زیبا و با ارزش جلوه می دهد و او را سخت شیفته و واله خویش می گرداند، به طوری که عقل او را از درک هر حقیقت و واقعیتی عالم خلقت محروم می سازد که یاد مرگ این عیب را برطرف میکند و انسان را از وابستگی شدید به دنیا به سمت زهد می کشاند . پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَکثِرُوا مِنْ ذِکْرِ الْمَوتِ فَاِنَّهُ یَزْهَدُ فِی الدُّنْیا؛ مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ از میل و رغبت به دنیا می کاهد.»(۱۲) 🔹کوتاهی آرزو یاد مرگ می تواند آرزوها را کوتاه کند و موجب بی قراری و کناره گیری از خانه فریب (دنیا) گردد و آدمی را برای سرای جاودان آماده سازد؛ زیرا که آرزوهای طولانی، انسان را بیشتر در دنیا غرق و او را اسیر هوا و هوس نموده، در نتیجه عملش را بد می سازد؛ همچنان که حضرت علی علیه السلام به این نتیجه ناپسند اشاره و به عنوان یک قانون کلی مطرح می نماید و می فرماید: «مَا اَطَالَ عَبدٌ الاَْمَلَ إلاَّ أَسَاءَ الْعَمَلَ؛ هیچ بنده ای آرزویش را طولانی نمی کند، جز اینکه عملش را بد می کند.»(۱۳) به همین علت، ایشان آرزوی طولانی را به عنوان یکی از مواردی که از گسترش آن در امت اسلامی ترس داشت معرفی نموده، می فرماید: «إنَّ اَخَوفَ مَا أخَافُ عَلیکُم خِصلَتَانِ، إتِّبَاعُ الْهَوَی وَطُولُ الاَْمَلِ، فَأمَّا إتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَأمَّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنسِی الاْآخِرَةَ؛ وحشتناک ترین چیزی که از آن بر شما می ترسم دو خصلت است: پیروی هوی و آرزوی دراز. پیروی هوی [شما را] از حق باز می دارد و آرزوی دراز [شما را] از یاد آخرت به فراموشی می اندازد.»(۱۴) 🔹رهایی از غفلت امام صادق (ع) در مورد تأثیر عمیق یاد مرگ بر بیداری روح و جان آدمی می فرماید: «ذِکْرُ الْمَوتِ یُمِیتُ الشَّهَواتِ فِی النَّفْسِ وَیَقْطَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ وَیُقَوِّی النَّفْسَ بِمَواعِدِ اللّهِ وَیُرِقُّ الطَّبْعَ وَیَکْسِرُ اَعْلامَ الْهَوَی وَیُطْفِی ءُ نارَ الْحِرْصِ وَیُحَقِّرُ الدُّنْیا؛ یاد مرگ خواهشهای باطل را از دل زایل می کند و ریشه های غفلت را می کند و دل را به وعده های الهی قوی و مطمئن می گرداند و طبع را رقیق و نازک می سازد و عَلَمهای هوا و هوس را می شکند و آتش حرص را فرو می نشاند و دنیا را حقیر و بی مقدار می سازد.»(۱۵) به همین دلیل است که هر امر مربوط به مرگ، می تواند عامل بیداری و دوری فرد از غفلت محسوب گردد؛ همچنان که امام صادق (ع) می فرماید: «مَنْ کانَ مَعَهُ کَفَنُهُ فِی بَیْتِهِ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلِینَ؛ کسی که کفنش با او در خانه اش باشد، از غافلان به شمار نمی آید.»(۱۶) و یا اینکه می فرماید: «اِذا اَنْتَ حَمَلْتَ جَنازَةً فَکُنْ کَاَنَّکَ اَنْتَ الْمَحمُولُ؛ هنگامی که جنازه کسی را برداشتی، فکر کن که گویا تو خود آن کسی هستی که [در تابوت است و] آن را برداشته اند.»(۱۷) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان سلمان ،از بازار آهنگران می گذشت جوانی جیغ و داد می نمود، مردم وی را نزد سلمان آوردند و گفتند: گویا دیوانه شده است، جوان وقتی سلمان را نزد خود دید، آرام شد و گفت: وقتی دیدم آهن را روی سندان می کوبند بیاد این آیه افتادم « وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ» برای آنها در جهنم گرزهایی از آهن سوزان هست. محبت جوان به دل سلمان راه پیدا کرد و پیوسته با وی رفیق بود. دم مرگ جوان، وقتی که به حال احتضار افتاده بود، حضرت به بالینش رفت و از عزرائیل خواست با وی مدارا کند، او در جواب به سلمان گفت: یا اباعبدالله انا لکل مومن رفیقٌ من با هر مؤمنی رفیقم. مقدار یاد مرگ را در روایت ذیل ببینید. 💠داستان فردی وارد شهری شد و دید مردم آن شهر هیچ گناهی مرتکب نمی‌شوند؛ بسیار تعجب کرد و جویای علت شد. پس از جست وجوی بسیار متوجه شد که در این شهر هر کس می‌میرد، خانواده‌اش او را جلوی در خانه دفن می‌کنند. صبحها که اعضای خانواده برای کار از خانه خارج می‌شوند، به محض خروج با اولین چیزی که روبه رو می‌شوند، قبر کسی است که تا چندی پیش با آنها زندگی می‌کرد؛ از این رو یاد و خاطره صاحب قبر برایشان زنده می‌شود؛ خنده‌ها، گریه‌ها، گفته‌ها، خصلتها و دهها خاطره دیگر به یادشان می‌آید که اکنون با صاحبش در زیر خروارها خاک مدفون است. شبها نیز که به خانه باز می‌گردند، پیش از ورود به خانه با این قبر روبه رو می‌شوند و دوباره همان خاطره‌ها و پایان آنها برایشان تداعی می‌شود. گذر شب و روز و تداعی پیوسته این خاطره‌ها و پایان آنها، سبب آن شده که میل و رغبتی به گناه نکنند».‌ 💠داستان روزی عزرائیل نزد موسی آمد، موسی پرسید: برای زیارتم آمده ای یا برای قبض روحم؟ عزرائیل: برای قبض روحت. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا بقا فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. موسی (ع) به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی (ع) مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی (ع) نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: «چه سفری؟» موسی (ع) گفت: «سفر آخرت» مادر گریه کرد. موسی (ع) نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی زد و گریه کرد، دل موسی (ع) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد خداوند به موسی (ع) وحی کرد: «ای موسی! دل از آنجا بکن من از آن‌ها نگهداری می‌کنم و آن‌ها را در آغوش محبتم می‌پرورانم» دل موسی (ع) آرام گرفت. به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از دهانت موسی: آیا از دهانی که بی واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از دستت موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل : از پایت موسی: آیا از پایی که با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفته‌ام؟ عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی داد، موسی آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی (ع) گفتند: «یا أهوَنَ الأنبیاء مَوتاً کیفَ وَجَدتَ المَوتَ؛ ای کسی که در میان پیامبران از همه راحت‌تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی (ع) گفت: «کَشَاه تُسلَخُ و هِیَ حَیَّه؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.» ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.توضیح المسائل آیت الله سیستانی،مسأله ۶۵۰. ۲. عیون أخبار الرضا (ع)،ج۱، ص۵۴۵ ۳.بحار الأنوار،ج۸۲،ص۱۶۷. ۴.كنز العمّال ،۴۲۰۹۸. ۵.الخصال ،ص۶۱۶ ۶.غررالحكم ۷.كنزالعمال، ۴۲۱۳۰ ۸.جامع الأخبار ،۴۷۳ ۹.الکافي ج۲ ،ص۱۳۱. ۱۰.تنبيه ‏الخواطر، ص۲۲۳ ۱۱.الکافی، ج۳، ص۲۳۱ ۱۲.كنز العمّال ،۴۲۰۹۸. ۱۳.بحار الأنوار ،ج۷۳،ص۱۶۶. ۱۴. وسائل الشیعة ،ج۱۵،ص۲۸۰. ۱۵.بحار الأنوار ،ج۳۲،ص۱۳۳ ۱۶.فروع كافى، ج۳، ص ۲۵۶. ۱۷.الزهد للحسين بن سعيد ،ص۲۰۸ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ۴
میتونه نوجونی ۱۳ ساله معلم تموم دنیا باشه هل من ناصر از تو ، لبیک از من 👇👇
Shab3Fatemieh1-1399[05].mp3
5.66M
میتونه نوجونی ۱۳ ساله معلم تموم دنیا باشه
. السلام علی المهدی مِهرِ اسلام گشت زندانی چِقَدَر شد کسوف، طولانی هست خورشید در پریشانی خاک آمد به رنگِ ظلمانی غربتش هست بی مثل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی قرن ها پشتِ ابر، تابیده چِقَدَر هست او ستمدیده ستم از دوست، بیشتر دیده فاطمه پا به پاش گِرییده به لبش هست: " اَلعَجَل، مهدی! " رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی ما چه کردیم از برایش؟ هیچ ما چه گفتیم در ثنایش؟ هیچ ما چه اندازه ایم پایش؟ هیچ پای اِکثار در دعایش؟ هیچ در غمش هست بی‌بدل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی او چه خواهد ز کبریا؟ فَرَجَش حاجتش چیست از خدا؟ فَرَجَش هست تکلیف در دعا فَرَجَش به جمیع بلا، دوا فَرَجَش حاجتِ ماست از ازل، مهدی رَبّنَا اقْض ِ حَوائجَ الْمَهدی ✍ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ .......... 🌷 بزرگی میفرمود : هر موقع ، حال خوشی به شما دست داد و متوجه شدید که دعایتان مستجاب است ، بگویید : اللّهُمَ اقضِ حَوائِجَ مُولانَا المَهدی ، پروردگارا ، حاجات مولای ما ، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را روا  بفرما 👌 در این صورت ، اگر حاجات شما ، جزو حاجات امام عصر باشد که مستجاب می گردد و اگر در بین حاجات ایشان نباشد ، متوجه می شوی که آن حاجت ، حاجت مطلوبی نبوده است. امام عصر ناظر است و می بیند که شما ، حال خوش ات را برای او ایثار نموده ای. .
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه جدی المظلوم جدی العطشان جدی العریان یااباعبدالله یه عمره خون میچکه از دل صفحه به صفحه مقتل لهوف روضه خونت امام رضا شده کشته ی زخمی شده ی سیوف إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند تو شلوغی ها زدند جلو عمه ها زدند سیلی اول و نه که تو کربلا زدند توی کوچه ها زدند به شام بلا زدند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قال الرضا (ع):روز شهادت حسین(ع) چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد .👇
. |⇦• سلام ای پیرهن مشکی .. به حضرت علیه السلام اجرا شده شب اول محرم حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در عالم مکاشفه یکی از عزیزانی که کثیرالتشرف بودند نقل میکنند؛ عالِمی از آقا سوال کردن آقا جان ،جای شما کجاست تو شهر ما ؟!.. حضرت فرمودند من کنار این شهدا زیاد میام و میرم .. این شهدا راه رو به ما نشون دادن .. هرسال مثه امروزی پرچم های رو گنبد رو عوض میکنن ، میدونید تعویض پرچم برگرفته از چیه؟ ازاون ساعتی شروع میشه که یه مادر پهلو شکسته پیراهن خونین حسینُ میاره .. از امشب پیراهن حسینُ به ساق عرش نصب میکنن .. همه غم های عالم رو دلت جمع میشه .. از کجا بگم برات شبِ اولیِ معطلت نکنم .. از اون ساعتی که پسر شبیب میگه اومدم دیدم امام رضا در و دیوار خونه رو مشکی زده .. میگه دقت کردم به آقا دیدم هی بغضشُ از من پنهان میکنه .. میگه آروم دست گذاشتم رو پای امام رضا ، گفتم قربونتون برم چی شده آقا؟!.. هنوز شب اوله .. یه نگاه به من کرد : یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب جد مرا با عصا زدند میدونی یعنی چی ؟! یعنی پیرمردا قربه الی الله زدند .. شبِ اوله بزار بگم .. یه جا دیگه سراغ دارم که بی هوا زدند .. گفت مادرم روش به دیوار بود .. اجازه بدید اینطور بگم یه موقع خانم متدین وقتی با یه نامحرم روبرو میشه معمولا خانم ها روشونُ برمیگردونن سرشون و پایین میاندازن .. نامرد تا رسید تو کوچه ، اول از همه بی بی روش و برگردوند .. امام حسن میگه یهو دیدم مادر خورد به دیوار .. میگه دیدم بعد با صورت خورد زمین از همون جا بی هوا زدن باب شد .. جوان نَنَه .. یارالی نَنَه .. یه بی هوا زدن دیگه رم بگم ؟!.. ای جان عمو رقیه رو بی هوا زدن رسید به این بچه ، این بچه سه سالشه ترسیده بود .. اول از همه گفت تو بابای منو ندیدی؟ گفت باباتُ میخوای یه قافله رو اسیر کردی!.. شب اول شب مسلمِ ؛ مسلمُ وقتی بردنش بالا دارالاماره وقتی دید دی.ه کار تمومه ، داشت به آقاش سلام میداد داشت مناجات میکرد یهو نامرد اشاره کرد الان وقتشه .. یه جایی هم کربلا اربابِ ما رو اسب ایستاد ، حضرت نگه داشت ذوالجناحُ میخواست استراحت کنه .. یه نفسی تازه کرد .. شروع کرد خطبه خواندن برا اینا یه مرتبه یه نامردی بی هوا یه سنگی به پیشانیش زد .. پیراهن عربیشُ بالا زد .. صدرالحسین نمایان شده .. نانجیب حرمله به زانو نشست .. یه تیرِ سه شعبه به قلبش زد .. بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد دیدن ابی عبدالله تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن دیگه با تیرِ حرمله کارش تمومه .. بعضیاشون گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه!.. گفت چی کار کنیم؟! گفت من راهشو بلدم .. اینا غیرت الله هستن .. اومد بالا بلندی داد زد گفت به خیمه هاش حمله کنید .. تا این حرفُ زد ارباب ما یه تکانی خورد ، تکبه داد به نیزه ی غریبی .. صدا زد من هنوز زنده ام .. ــــــــــــــــــ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Kashani-14020111-ImamSajjad(AS)-09-Hkashani_Com.mp3
36.67M
🔊 کامل 📋 امام سجاد علیه السلام الگوی تراز در دوران دین گریزی؛ جلسه نهم از ده جلسه 📆 جمعه مورخ 11 فروردین ماه 1402 🔸 مسجد ارک
. اباعبدالله ◾️◽️◾️◽️◾️ انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم ای تاج سر من، اباعبدالله، حسین سرور من، اباعبدالله قرص قمر من، اباعبدالله، ذکر مادر من، اباعبدالله نزنی آقا روی نوکرت رو زمین تو رو به حق خدای رب العالمین بیا دستمو تو دست مادرت بذار دلمو بده دست امیرالمومنین شمع شب تارم، ای یوسف بازارم خیلی دوست دارم، یا حسین یا حسین انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم (یااباعبدالله اباعبدالله) ◾️◽️◾️◽️◾️ ساکن تربه الزاکیه صاحب قبه السامیه ای آب و نون من،اباعبدالله، روزی رسون من ،اباعبدالله اشک روون من ،اباعبدالله، غیرت خون من ،اباعبدالله بیا صدام کن آقا عاشق صداتم بیا دستای خالیمو پر کن گداتم توی هیئت روی لبهام حسین حسینه همین حسین گفتن آخر میده نجاتم حُسن حَسَناتم، یذهبن السیئاتم خیلی خاطر خواتم یا حسین یا حسین انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم (یااباعبدالله اباعبدالله) ◾️◽️◾️◽️◾️ باده بده ساقی، یا حسین ساقی عراقی، یا حسین هوای سرم رو کربلایی کن، سوز حنجرم رو کربلایی کن دختر پسرم رو کربلایی کن، پدر مادرم رو کربلایی کن آسمون چشامو پرستاره کردم من اومدم به دنیا دور تو بگردم کوله بار سفرم خالیه آقا جون دو سه تا قطره اشکه همه ی آورده م ای برکت مالم، حرمت رزق سالم ای شمع وصالم یا حسین یا حسین انی سلم لمن سالمکم انی حرب لمن حاربکم (یااباعبدالله اباعبدالله) ◾️◽️◾️◽️◾️ کربلایی ✍ .👇
630331a1344cd336f609e2b2.mp3
13.27M
باب نجات کربلا نور از حرم می‌گیریم ما با حسین می‌مونیم ما با حسین می‌میریم 🎤 ─━━━⊱✨✿✨⊰━━━─ اللهم احینا حیات الحسین اَمِتنا مَماتَ الحسین اِهدِنَا الصِراطَ الحسین باب نجات کربلا نور از حرم میگیریم ما با حسین میمونیم ما با حسین میمیرم همه جا کربلاست همه جا نینواست روضه ها حرمِ سیدالشهداست **** اللهم هَب لَنا بُکاءَ الحسین اَعطِنا شِفاءَ الحسین آتِنا لِقاءَ الحسین نور دو دنیامونو پای علم میگیریم ما با حسین میمونیم ما با حسین میمیرم همه جا کربلاست همه جا نینواست تو حسین منی نور عین منی
‍. توسط استاد گرانقدر 🔴تبدیل بیان مکاتبه ای منابع، به بیان روضه اگر جملات مکتوب در منابع بدون تغییر در روضه بیان شود، خیلی اثر گذار نخواهد بود، بلکه باید مقداری جرح و تعدیل در آن صورت بگیرد، برخی عبارات حذف و برخی اضافه شود. در این جلسه برای بیان روایت «آویختن پیراهن امام حسین ( ع) در اول محرم از عرش الهی» آقای خلج اینگونه جمله بندی کردند : «دهه عاشورا که شروع می شه، ملائکه می رن خدمت امام زمان ( عج) عرضه می دارن اومدیم امانتی رو بگیریم، پیراهن حسین(ع) رو می گیرن، بین زمین و آسمان به اهتزار در میارن، همون اول محرم بوی پیراهن یوسف همه رو بیچاره می کنه» .
. 1⃣ 💠روضه حضرت علي اكبر(ع) علي اكبر از پدر اجازه ميدان گرفت. (شيخ جعفر شوشتري ميگويد امام بر خلاف آنكه براي اجازه دادن به اصحاب قدري معطل ميكرد، به علي اكبر بلافاصله اجازه ميدان داد) پس امام نگاه مأيوسانه اي به او كرد و چشمان خود را به زير انداخت و اشك ريخت و سپس فرمود: « بارالها گواه باش جواني كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبر بود به جنگ اين مردم رفت. که هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق ميشديم به اين جوان نگاه ميكرديم.» سپس به فرياد بلند صدا زد: « اي پسر سعد، خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا قطع كردي.» پس از شهادت علي اكبر (ع) امام آمد تا به بالينش نشست، صورت به صورت علي گذاشت و فرمود: «خدا بكشد گروهي كه تو را كشتند بعد تو خاك بر سر دنيا باد.» «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً» علي جان، از غم و غصه دنيا راحت شدي ولي پدرت را تنها گذاشتي .
. 2⃣ 🔶روضه وداع امام حسين (ع) نگاهي به قتلگاه كرد و پيكر ياران و اهل بيت خود را به روي خاك ديد. در اين حالت صدا زد: «يا سكينه، يا فاطمه، يا زينب و يا ام كلثوم، آخرين سلام من بر شما باد، اكنون آخرين ديدار من با شماست.» امام شروع كرد به گريه كردن، زينب عرض كرد: چرا گريه ميكني امام فرمود: چگونه گريه نكنم با اينكه به زودي شما را به صورت اسير در ميان دشمنان حركت ميدهند، گريه ام براي خودم نيست بلكه براي اسارت شماست. بانوان حرم باشنيدن اين سخن امام صدابه گريه بلندكردندوفرياد ميزدند: «اَلْوِدَاع اَلْوِدَاع اَلْفِرَاق اَلْفِرَاق» دراين هنگام سكينه نزدپدرآمدوصدازد: «اي پدرآياتسليم مرگ شده اي؟ بعدازتوبه چه كسي پناه ببريم؟» امام حسين(ع) به او فرمود: «اي نور چشم من، چگونه كسي كه يار و ياوري ندارد، تسليم مرگ نشود؟» سكينه گفت: ما را به حرم جدمان برگدان.امام فرمود: «لَوْ تُرِكَ الْقَطَا لَغَفَا وَ نَام» اگر پرنده قطا را بگذارند در جايگاه خود قرار ميگيرد و آرام ميشود و استراحت ميكند. سكينه گريه كرد. امام حسين (ع) سكينه را به سينهاش چسباند و اشك چشمان او را پاك كرد و اين اشعار را خواند. لاتُحْرِقيِ قِلْبيِ بِدَمْعِكَ حَسْرَةً مَا دَامَ مِنيِّ الرُّوحُ فيِ جُثْمَانِي «سكينه جانم، تا جان در بدن دارم دل مرا با افسوس به سرشك خود مسوزان » هلال بن نافع ميگويد: «در ميان دو صف لشگر ايستاده بودم، ديدم كودكي از حرم امام حسين (ع) بيرون آمد، امام به سوي ميدان ميآمد. كودك با گامي لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانيد، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: «يَا اَبَه! اُنْظُرْ اِلَيَّ فَاِنِّي عَطْشَان» اي پدر به من بنگر و ببين تشنه ام اين تقاضاي جگر سوز از آن كودك شيرين زبان مانند نمكي بود كه بر زخمهاي قلب امام پاشيده شد، به طوري كه اشك از ديدگان امام جاري شد و فرمود: دخترم ميدانم كه تشنه اي، خداوند تو را سيراب كند که او وكيل و پناه من است. هلال ميگويد: پرسيدم اين دختر چه كسي بود؟ گفتند: او رقيه دختر سه ساله امام حسين (ع) است.» چنانچه که ملاحظه نموديد در اين دو نمونه محتواي مطروحه با احساسات سر و کار دارد و سخني از روضه هاي سنگين و واژه هاي مرتبط با آن نيست. .
. 🔴اقسام روضه عرض کردیم با توجه به اينکه بايد روضه به تناسب مجلس و مستمع انتخاب شود بهتر است تفکيکي بين اقسام روضه قائل شويم تا مشخص شود كه چه روضهاي را در چه مكاني و چه زماني، براي چه كساني و با چه بياني بايد خواند. عرض کردیم در يک تقسيم بندي کلي روضه به دو قسم تقسيم مي شود: و پیرامون روضه احساسی مطالبی را عرض کردیم. در این بحث به شرح پیرامون روضه سنگین می پردازیم. 2⃣ روضه سخت و سنگين روضه ای است كه در آن از مصائب بسيار سخت و سنگين اهل بيت سخن گفته ميشود. روضه هايي است كه بر جان گران ميآيد و بر دل سنگيني ميكند و تار و پود وجود را به آتش ميكشد. در اين نوع روضه، سخن از صورت نيلي و بازوي نيلوفري و سر بريده و تير سه شعبه و فرق دو تا و ... است. 😭روضه لقاي خونين امام حسين (ع) 😭 امام حسين(ع) سه ساعت با صورت خونين روي زمين در خون خود غوطه ور بود و ميگفت: «صَبْراً عَليَ قَضَائِكَ يَا رَبِّ لا اِلهَ سِوَاكَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغيِثيِن» صبر بر قضاي تو ميكنم، هيچ خدايي غير از تو نيست اي دادرس دادخواهان. چهل نفرقصدكردندسرازبدن امام جداكنندامانتوانستند.تا اين كه شمر روي سينه مبارك حضرت نشست. امام فرمود: واي بر تو، از جاي مهمي بالا رفتي؛ جايي كه پيغمبر بسيار بوسيده است. شمر گفت: اي پسر ابوتراب! تو ميپنداري كه پدرت سر حوض كوثر هر كه را دوست داشته باشد سيراب ميكند، پس كمي صبر كن تا پدرت تو را سيراب كند😭 سپس حضرت را به رو خوابانيد و رگهاي شريفش را با شمشير قطع كرد. هر عضوي كه قطع ميشد حضرت صدا ميزد: وا محمداه، واعلياه، واحسناه؛ واغربتاه؛ جهان به لرزه آمد. بعد از اينكه سر مبارك حضرت را جدا كرد آن را بر نيزهاي بلند زد و لشگريان سه مرتبه تكبير گفتند و زلزله در زمين افتاد. .