Screenrecorder-2024-07-08-12-53-51-509.mp3
7.97M
🏴 موضوع: خانواده حسینی
📝 شب دوم _ محرم الحرام۱۴۰۳
📻 #دکتر_رفیعی
📅تاریخ : ۱۴۰۳/۴/۱۸
🕌 مهدیه خمینی شهر
🕗 زمان : ۳۳ دقیقه
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. من فکرم اینه که ، این نهیب امام حسین علیه السلام به حر که فرمود : ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات
#حضرت_حر
حُر چكمه هاش رو دور گردنش انداخت،گفت:من روم نمیشه برم،به بچه هاش گفت،به غلامش گفت:دست من رو بگیرید،ببرید به سمت خیمه های حسین. امشب بگو آقازاده ی امام حسن،امشب شما بیا دست مارو بگیر ببر تو خیمه ی عمو جانت،بگو:عمو من ضامن اینها میشم. بگو:عمو اینها بد كردند ولی بد نیستند، این ها گریه كن های تو هستند عمو،امشب مثل حر سرهارو پایین بندازیم،فقط دست های گدایی رو بالا ببریم صدا بزنیم:الهی العفو،العی الفو.....امشب سرت رو هم پایین بنداز، شاید اربابت حرفی رو كه درگوش حر گفت،در گوش تو هم بگه:احساس كنی امشب حسین بهت میگه:اِرفَع رَأسَك سرت رو بالا بیار. این آقا اینقدر باوفاست،حتی من و تو هم هر گناهی هم كه كرده باشیم، جلوی امام رو كه نگرفتیم،مسیر امام رو كه منحرف نكردیم،دل عمه ی سادات زینب رو نشكستیم، تا ابی عبدالله بخشیدش گفت: اول خیمه ی زینب رو نشونم بده، اومد پشت خیمه ایستاد گفت:بی بی جان من حرم، اومدم بهت بگم من رو حلال كنی. زینب می دونی چی بهش گفت؟
#اصحاب
#حضرت_حر
گلایه كه نكرد،تا گقت: من حرم، فرمود:خوش اومدی حر، خوب موقعی به یاری داداشم اومدی،حسینم غریب .امام صادق به اون صحابه فرمود:می خوای مادرما زهرا رو یاری كنی؟آقا من؟گفت:بله،گفت چه طور میتونم،چه كاری از دستم بر میاد؟ فرمود: تو جلسه ی روضه ی جد غریب ما بشین برا حسین اشك بریز،ناله بزن بگو:ای غریب حسین.... حر گناه كرد،خطا كرد اما وقتی اومد مردونه اومد.روایت داریم از ساق اشك برای گریه كن های حسین،یك یك نگاه می كنند،رسول خدا نگاه میكنه،امام مجتبی،مارش حضرت زهرا سلام الله علیها،امیرالمؤمنین،خود ابی عبدالله نگاه می كنند،هر كدام یه جوری میگن،پیغمبر میگه:خدایا من نیمی از اعمالم رو هدیه میكنم به گریه كن های حسینم،امیرالمؤمنین همینطور،مادرش زهرا همینطور ، امام حسن، خود ابی عبدالله،خطاب میرسه هیچ كدام از شما از من بخشنده تر نیستید،من گریه كن های حسین رو خودم میبخشم.
.
هدایت شده از امام حسین ع
.
#مناجات_با_امام_زمان
#بیانات_گفتاری
#حضرت_حر
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة
*مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی ..
مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچمهای محرم بیاد ولی شما نیای؟!
تو صاحب عزایی .. تو حاضری
اونی که غایبِ منم ..
چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..
*آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم ..
من همونی ام که از عرفه جاموندم ..
من همونی ام که از شبای احیا جا موندم ..
اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم ..
دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده ..
مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ...
آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه ..
اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..*
*اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم..
از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه
میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه ..
آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..*
آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم ..
*امشب اجازه دارم نام #حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ..*
مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ..
کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ..
مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة ..
مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه ..
خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه
آی دلای کربلایی ..
امشب اومدیم چی بگیم؟
آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم ..
قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر..
میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح . همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه ..
حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم ..
قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن ..
ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن ..
اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید ..
اومد محضر ابی عبدالله:
هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم ..
ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد ..
حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟
وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه #حر دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن...
یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. "
چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت...
یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن...
مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم...
اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده
امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن...
رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد...
گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟!
اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد
حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود
اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه
شروع کرد خاک ها رو پاک کردن
ــــــــــــــــــ
#اصحاب
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
هدایت شده از امام حسین ع
.
#اصحاب
بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا ..
تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..*
روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای ..
ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد ..
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#حضرت_حر
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
.
#زمینه
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_زمینه
آه ، زیر نور ماه
میگم صلی الله
علی اباعبدالله
لعنت به دنیایی که
کارمو به جایی انداخت…!
گریه میکنم از اینک
بین ما جدایی انداخت
من دلم برات تنگه پسرعمو
کوفه شهر نیرنگه پسر عمو
اینجا صحبت مهمونی دیگه نیست
اینجا صحبت جنگه پسرعمو
از حال میبرن
مهمون و اینا ته گودال میبرن
خیرات میکنن
روخاکا مقطع الاعضات میکنن
برگرد یاحسین…
آه ، روی این پرتگاه
وصیت کردم
نیا اباعبدالله
روی دارالعماره
گریه میکنم به حالت
من نگرانم از اینک
میای با اهل و عیالت
کوفه شهر آزاره پسر عمو
شمر و حرمله داره پسر عمو
چهارهزارتا تیرانداز آماده ی
قامت علمداره پسر عمو
پیرت میکنن
با داغ جوون زمین گیرت میکنن
راحت میزنن
سه شعبه به گلوی شش ماهت میزنن
برگرد یاحسین…
آه ، مشکله این راه
رقیه جان و
نیار اباعبدالله
کاش جای تو عزیزم
پیرهنم بره به غارت
جای دختر سه سالت
دخترم بره اسارت
کارم آه و افسوسه پسرعمو
بدتر از یه کابوسه پسر عمو
از غروب عاشورا دیگه به بعد
روضه های ناموسه پسر عمو
دشوار میبرن
مخدرات و کوچه و بازار میبرن
بی یار میبرن
عقیله رو به مجلس اغیار میبرن
برگرد یاحسین…
#امیر_طلاجوران ✍
👇
.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_واحد
بند اول:
رو دارالاماره ام / بزن یک سری به من
سفیر غریبتم / امام غریب من
نفسای آخرم یاد تو گریونم
من میخوام کاری کنم اما نمیتونم
با لب خونی برا تو روضه میخونم
آقا به جان سکینه
برگرد برو به مدینه
تا زینب تو یه وقتی
داغ اسیری نبینه
یا سیدی یا حسین جان
بند دوم:
لبم خشکیده ولی / فدا خشکیه لبات
شدم جون به لب ولی/ بازم میزنم صدات
حرمله برا علی سه شعبه می یاره
دخترت توی بیابون میشه آواره
جای زینب وسط کوچه و بازاره
پیش چشه خواهر تو
رو نیزه میره سر تو
می بینه که میشه غارت
انگشت و انگشتر تو
یا سیدی یا حسین جان
#مرتضی_کربلایی ✍
#حضرت_مسلم
.👇
.
#ورودیه
#واحد
بند اول:
سلام شاطی الفرات
سلام خاک کربلا
باید که درین زمین
ببینم غم و بلا
آه تو برادرم دلو میسوزونه
خواهرت بدون تو زنده نمیمونه
قتلگاه تو مگه تواین بیابونه؟؟
ای دلبر نازنینم
کاشکی غمت رو نبینم
چن روزه دیگه ست که بی تو
راهی ازین سرزمینم
جواب:
آرام جانم حسینم
روح و روانم حسینه
بند دوم:
میترسم ازون دمی
که از تو جدا بشم
بذار توی کربلا
براتو فدا بشم
وقتی نه یاری میمونه نه علمداری
من و دختراتو میخوای به کی بسپاری؟
از رو نیزه ها خودت هوامونو داری
من خون میبارم براتو
دلشوره دارم براتو
توی راه کوفه و شام
تنها نذار دختراتو
آرام جانم حسینه
روح و روانم حسینه
#مرتضی_کربلایی
#شب_دوم_محرم
.👇
.
#دهه_محرم
#سربند
#واحد ۱۲
بال پر زدن آماده
دست سینهزن آماده
کاسههای خالی چشمامون، دست روضهخون، رسیده
مهمونا بیاید، آخه مادرش، با قد کمون، رسیده
پای ماتمش - بمیریم خوبه
زیر پرچمش - بمیریم خوبه
توو محرمش - بمیریم خوبه - ای جانم
واسه خواهرش - بمیریم خوبه
از غم سرش - بمیریم خوبه
مثل دخترش - بمیریم خوبه - ای جانم
میکشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_واحد
شهر ظلمه شهر کوفه
با غریبه قهره کوفه
کوفهٔ بیدرد، خالیه از مرد، جان من برگرد، مدینه
ترس من اینه، خواهرت تو رو، زیر دست و پا، ببینه
کوفه به اشکت - میخنده آقا
نیزهشون به پات - بلنده آقا
دست زینب و - میبنده آقا - یا مظلوم
بعد رفتن - علمدار آقا
دخترات میرن - به بازار آقا
معجر اضافه - بردار آقا - یا مظلوم
میکشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا
#محمد_بیابانی✍
.........
#ورودیه
#ورود_به_کربلا
#واحد۱۲
بی تو روز من تاریکه
دوری انگاری نزدیکه
یا از این زمین، خواهر و ببر، یا پیشم بمون، حسین جان
یا که دور کن انگشرت رو از، چشم ساربون، حسین جان
آتیشم نزن - بیا برگردیم
ای غریب من - بیا برگردیم
میشی بیکفن - بیا برگردیم - ای داداش
تا که چاره هست - بیا برگردیم
تا شیرخواره هست - بیا برگردیم
تا گوشواره هست - بیا برگردیم - ای داداش
میکشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا
اینجا شادیات غم میشه
زینبم قدت خم میشه
اینجا قسمت، من شهادته، قسمت تو هم، اسیری
اینجا باید از، دست نیزهها، اصغرم رو پس، بگیری
بعد من دلت - کبابه زینب
علتش اشک - ربابه زینب
سهم دستاتم - طنابه زینب - ای خواهر
قسمتت شام - خرابه زینب
واسه تو بازار - عذابه زینب
حرف مجلس - شرابه زینب - ای خواهر
آه و واویلا زینب زینب (۳) واویلا
#محمد_بیابانی
...............
.👇
.
#محرم_۱۴۰۳
#شور_حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
بند1⃣
اصل و نسبت میگه بی همتایی رقیه
چی بهتر از این نوه زهرایی رقیه
عشقت به حسین اینو ثابت کرده به دنیا
باباییترین دختر دنیایی رقیه
چه مقامی داده خدا به تو
ذکر تو هم شأنه با صلوات
همه ی عالم آرزشونه
یه روزی قربونی بشن برات
پدرت کشتی نجاته و
تویی معنای اهدنا الصراط
زهرانشانی
کهف امانی
مافوق درک عقلی و فوق بیانی
فخر زمین و
فخر زمانی
دریای لطف و رحمتی و بیکرانی
بند2⃣
یک عمره فقط، دخیل دل رو به تو بستیم
یک عمره سر ،سفره احسانت نشستیم
هرچی داریم از کرم دستای توداریم
مدیون توو، حرم بابای توهستیم
همه می دونن با یه نیم نگات
دردای بیدرمون دوا میشه
میگه این جمله رو با اعتقاد
هرکسی که حاجت روا میشه
با همون انگشتای کوچیکت
چه گره های سختی وا میشه
دل مبتلاته
سر خاک پاته
انقد کریمی که خود حاتم گداته
تو صحن قلب
هر شیعه جاته
روزی سینه زن نمک روضه هاته
بند3⃣
تو دلخوشی زینب و زهرای حسینی
تو آینه ی روشن شب های حسینی
کوثر که میگن، یکی از معناهاش رقیس
دلخواه خدا، انا اعطینای حسینی
ای عزیز جون امام حسین
نوکری واسه تو عزته
یه جور دیگه میفهمه تو رو
هرکسی که اهل معرفته
گریه های تو در غم امام
جلوه مفهوم ولایته
دنیا رقیه
عقبا رقیه
ای بهترین ترنم لبها رقیه
محبوب قلب
بابا رقیه
جای تو روی شونه ی سقا رقیه
شعر و سبک: #سعید_پیغمبری✍
#شب_سوم_محرم
.👇👇
4_5794378449623716684.mp3
17.02M
اجرای شور حضرت رقیه
کربلایی سعید مقدم
4_5796598904766076730.mp3
49.05M
#شب_چهارم_محرم
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سعیدی
.
#دوخط_روضه
آیت الله میرباقری میفرمود؛ همسر زهیر فردای عاشورا چند تا کفن قیمتی داد به یه نفر تا ببره و جنازه زهیر رو پیدا کنه و کفن کنه و بخاک بسپاره...
اما دید طرف وقتی برگشت ، کفن ها رو هم برگردانده ! پرسید چی شد پیکر زهیر رو پیدا نکردی؟ گفت نه خانم، وقتی داشتم میرفتم به سمت خیمه دار الحرب ، دیدم پیکر حسینِ فاطمه عریان رو زمین افتاده، لذا خجالت کشیدم زهیر رو کفن کنم .....
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
.
Kashani-14030416-KodamHosayn-01-Hkashani_Com.mp3
39.88M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ – فصل چهارم؛ قسمت اول
📆 شنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با شب اول محرم
▪️ هیئت محترم عبدالله بن الحسن علیهما السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ شوقِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به نماز
▫️ هزار و چهارصد سال انسجام حس
▫️ اثرِ حدیث کساء
▫️ اولین گریه کنِ اباعبدالله علیه السلام
▫️ توجّه به خودِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه
▫️ به دنبال روضه ی جدید نباشید
▫️ عشق امام حسین علیه السلام در دلهاست
▫️ محرم بیشترین نسبت را با بیچاره ها دارد
▫️ تکوینی بودنِ عزای امام حسین علیه السلام
▫️ تفاوت ظلم کربلا با سایر ظلم ها
▫️ اضطرارِ ورود به محرّم
▫️ دعای امام صادق علیه السلام برای عشّاق اباعبدالله علیه السلام
▫️ شهادتِ امام بر اعمالِ ما
▫️ امام معصوم، شاهدِ روز قیامت است
▫️ روضه و توسّل به حضرت مسلم بن عقیل سلام الله علیه
#حامد_کاشانی🎤
Kashani-14030417-KodamHosayn-02-Hkashani_Com.mp3
36.1M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ – فصل چهارم؛ قسمت دوم
📆 یکشنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با شب دوم محرم
▪️ هیئت محترم عبدالله بن الحسن علیهما السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ احساس تکلیفِ سطحی!
▫️ کوفیان در مواجهه با تصمیم امام حسن مجتبی صلوات الله علیه
▫️ انتخابات ناسخ اخلاق و احکام و واجبات اخلاقی نیست
▫️ وقتی عمر احساس تکلیف کند!
▫️ اسلام به «سرباز اسلام» نیاز دارد نه به جنگجو
▫️ قدرتِ نگاهِ امام معصوم
▫️ ما مفاهیم دینی را از بین می بریم
▫️ درخواست کوفیان از امام حسین علیه السلام
▫️ جایگاه جناب مسلم بن عقیل سلام الله علیه
▫️ شهوتِ «عبرت از تاریخ»
▫️ مؤمن بند و بست دارد
▫️ باید تکلیف را شناخت
▫️ روضه ی ورودیه به کربلا
#حامد_کاشانی🎤
.
چرا قرآن و عترت انقدر بر مقام مجاهدت و شهادت تاکید کرده و ارزشمند دانسته؟
چون انسانی که به واقع و تحت هدایت های اهلبیت و قران #شهادت را ارزش بداند ، دیگه کسی نمیتونه با تهدید به مرگ، او را از حق دور کنه...
نمونه ی غفلت از مقام شهادت؛ رفتار مردم کوفه با #حضرت_مسلم بود. آنجایی که مسلم ابن عقیل را در عرض یک وعده ظهر تا شام و با تبلیغات ابن زیاد مبنی بر در راه بودن لشگر شام و تولید شایعه توام با ترس، تنها گذاشتند و خلف وعده کردند.
این درحالی بود که اگر محاصره قصر ابن زیاد را ادامه میدانند، کار تمام بود و مسیر تاریخ عوض میشد. ولی زنان و مادران باور کردند و همسران و فرزندان را ترساندند و شد آنچه که نباید میشد
.............
قال رسول الله (صلاللهعلیهوآلهوسلم): المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ (شرح اُصول الکافی: ج۹ ص۱۸۱)
مؤمن، چونان کوه استواری است که توفانها او را تکان نمیدهد
.
.
امیرالمؤمنین کاشف الکرب عن وجه الرسول بود و عباس: کاشف الکرب عن وجه الحسين "برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين "
#شب_نهم_محرم
.............
.
◾️ شهادت فرزندان ام البنین(س)
عثمان فرزند علی که مادرش ام البنین، دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب بود. او میگفت: «من عثمان صاحب افتخارم، شیخ و بزرگم (پدرم) علی است که کارهای شایسته میکرد. از میان همه مردم او برادر و عموزاده پیامبرِ صاحب کمال بود». او هم جنگید تا کشته شد. آنگاه برادرش جعفر به میدان آمد که مادر او هم ام البنین بود. او حمله کرد و میگفت: «من جعفر صاحب شرافتم؛ فرزند علی، انسان خوب و سخاوتمند. با نیزههای مضطرب و شمشیرهای آشکار و صیقلی، از حسین علیهالسلام دفاع میکنم.» او هم جنگید تا شهید شد. پس از او برادرش عبداللَّه آمد که مادر او هم ام البنین است. حمله کرد و میگفت:
«من فرزند علی دلاور و صاحب فضیلت و نیکوکارم. او شمشیر برّنده پیامبر و برطرف کننده مشکلات و ناراحتیها بود». او هم جنگید تا کشته شد.
سپس عباس بن علی(ع) بیرون شد. مادر او هم ام البنین است. هموست که سقا بود. او حمله کرد و میگفت: «سوگند به خدای عزیز و بزرگ، به حجون و زمزم، به حطیم و کناره کعبه که حرم است! امروز بدنم را به خونم رنگین خواهم کرد در راه حسین(ع) صاحب افتخارات کهن و پیشوای اهل فضل و کرم». عباس(ع) هم پیوسته جنگید تا گروهی از آن مردم را کشت و سپس کشته شد. پس امام فرمود: «الآن کمرم شکست و راه چارهام اندک شد.»
* دیگر مورخان و مقتل نویسان شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را به گونهای دیگر آوردهاند.
(بنگرید به الارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص ۱۰۹ و مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۸۹)
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۵۴
#حضرت_عباس
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#روز_عاشورا_وداع
#مداحی_عالمانه
.
⚫️ سیره امام رضا(علیه السلام) در ماه محرم
▪️در روز اوّل محرّم، بر امام رضا(ع) وارد شدم. فرمود: «اى پسر شَبیب! آیا روزه اى؟». گفتم: نه. فرمود: «این، همان روزى است كه در آن، زكریا(ع)، پروردگارشت را خواند و گفت: «پروردگارا! از جانب خود، نسلى پاك به من عطا كن، كه تو همانا شنواى دعایى». خداوند، دعایش را به اجابت رسانْد و به فرشتگان، دستور داد كه به زكریا(ع) ندا در دهند، «در حالى كه در محراب به نماز ایستاده بود: خداوند، تو را به یحیى مژده مىدهد!». پس هر كس امروز را روزه بگیرد و آن گاه، خداوندت را بخواند، خدا، دعاى او را اجابت مىكند، همان گونه كه براى زكریا(ع) اجابت كرد».
▪️آن گاه فرمود: «اى پسر شَبیب! محرّم، ماهى است كه مردم دوران جاهلى، ستم و جنگ را در آن تحریم مىكردند؛ امّا این امّت، حرمت آن را نشناختند و حرمت پیامبرش را نگه نداشتند. در این ماه، فرزندان او را كشتند و زنانش را به اسارت گرفتند و بار و بنه اش را غارت كردند. خداوند، هرگز آنان را نیامرزد! اى پسر شَبیب! اگر براى چیزى گریه مىكنى، براى حسین بن على بن ابى طالب(ع) گریه كن. او، همانند قوچ، سر بُریده شد و هجده مرد از خانواده اش همراه او كشته شدند و همانندى در زمین نداشتند. آسمان هاى هفتگانه و زمین ها، براى كشته شدنش گریستند و چهار هزار فرشته براى یارى اش به زمین فرود آمدند؛ امّا به آنان اجازه داده نشد. آنان در كنار قبر حسین(ع)، آشفته و پریشان حال، به سر مى بَرند تا قائم(ع) برخیزد. آنان از یاران او خواهند بود و شعارشان این است: «یا لثارات الحسین؛ اى خونخواهان حسین!».
▪️اى پسر شَبیب! پدرم، از پدرش، از جدّش [امام باقر(ع)] برایم نقل كرد كه وقتى جدّم حسین كه درودهاى خدا بر او باد كشته شد، آسمان، خون گریست و خاك، سرخ شد. اى پسر شَبیب! اگر براى حسین(ع)، چنان گریه كنى كه اشك هایت بر گونه ات جارى شوند، خداوند، همه گناهانت را از كوچك و بزرگ، و كم و زیاد، مىآمرزد».
▪️اى پسر شَبیب! اگر خوش حال مىشوى كه خداى عزوجل را ملاقات كنى و گناهى نداشته باشى، حسین(ع) را زیارت كن.
▪️اى پسر شَبیب! اگر خوش حال مىشوى كه در غرفه هاى ساخته شده در بهشت، با پیامبر(ص) ساكن باشى، قاتلان حسین(ع) را لعن كن.
▪️اى پسر شَبیب! اگر خوش حال مىشوى كه ثوابى همانند شهیدشدگان با حسین بن على(ع) داشته باشى، هر وقت یاد حسین(ع) افتادى، بگو:" اى كاش با آنها مى بودم و به رستگارى بزرگى، نایل مى شدم!".
▪️اى پسر شَبیب! اگر خوش حال مىشوى كه با ما در درجه هاى عالى بهشت باشى، براى اندوه ما، اندوهگین باش و براى خوش حالى ما، خوش حال باش و همواره، ولایت ما را داشته باش. پس اگر مردى سنگى را [هم] دوست داشته باشد، خداى عزوجل او را در قیامت، با آن، محشور مىكند.
#امام_حسین_علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #محرم_الحرام #معرفت #ولایت #آمرزش
#استاد_ماندگاری
.