.
#حکایات
درس مورچه به نبی خدا
در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفتبه خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان(ع) و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان(ع) رسانید و سلیمان(ع) دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان(ع) گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند.
سخنان مورچه در نظر سلیمان(ع) معقول آمد. سپس مورچه سلیمان(ع) را خطاب داد و گفت آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان(ع) جواب داد نمی دانم. مورچه گفت برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی.
آنگاه سلیمان(ع) تبسم کرد و فرمود:"پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود را که به من و پدرم عطا فرمودی، عنایت فرما..."
تهیه جناتیان
.
.
#امام_زمان
#بیانات_گفتاری
همه باید خود را با امام تنظیم کنند
اگر قبول کردیم شخصی دیده بان ماست یعنی قبول کرده ایم که او یک بصیرتی دارد که من آن را ندارم؛ ولو اینکه ما مجتهد باشیم، استاد دانشگاه باشیم و ... او دیده بان است؛ یک چیزی را میبیند که من نمیبینم.
اگر بخواهیم در نماز جماعت شرکت کنیم همه باید خود را با چه کسی تنظیم کنیم؟ با امام جماعت. این که چه کسی کنار ما نشسته مهم نیست؛ مرجع تقلیدی است؟! کاری نداریم. استاد دانشگاهی است؟! کاری نداریم. معلمی است؟! کاری نداریم. ما خودمان را با امام جماعت تنظیم میکنیم، نه با بقیه. و الّا نمازمان خراب میشود....
در مورد ولایت پذیری امام زمان هم باید همین گونه باشیم.
........................................
.
✨﷽✨
🔴عدالت، بدون راه فرار
✍ امام علی گرم سخن بود و خطبه میخواند؛ هنوز خطبهاش تمام نشده بود که مردم برای بیعت به سمتش هجوم بردند؛ به طوری که از ازدحام و زیادی جمعيّت، امام حسن و حسين زير دست و پا رفتند و دو طرف لباس و رداى ایشان پاره شد.*۱
🔹 امیرالمؤمنین به ناچار حکومت را پذیرفت اما همین که زمام کار را به دست گرفت، مردم یکی یکی رهایش کردند. مگر چه چیز عوض شده یا چه کسی تغییر کرده بود که مردم چنین کردند؟ هیچ! فقط عدالتِ علی در همهجا جاری شده بود و مردم این عدالت را تحمل نمیکردند.
💕 برای با امام ماندن باید مانند او شد؛ مثلاً باید عادل بود تا بتوان عدالت او را تحمل و اجرا کرد. اتفاقی که در زمان ظهور امام زمان میافتد این است که عدالت مهدی در داخل خانه به مردم میرسد، همانگونه که سرما و گرما به داخل خانهها نفوذ میکند*۲ و هیچ حقی از کسی برعهدهٔ دیگری نمیماند مگر آنکه آن حضرت آن را میگیرد و به صاحب حق میدهد.*۳ پس لازمهٔ تحقق این امر داشتن یارانی عادل است.
🔻 آزمایش و ابتلا یکی از سنتهای الهی است که در هیچ زمانی تعطیل نمیشود. به خودت نگاه کن. اگر با معیارهای مورد نظر امام زمان فاصله داری تا دیر نشده فکری به حال خودت کن! مبادا به دلیل نداشتن ویژگیهایی چون صبر و عدالت در آزمون یاری و بیعت با امام زمان رد شوی. حواست باشد این آزمون فقط یک بار برگزار میشود.
📚 ۱. نهج البلاغه، خطبه شقشقیّه
۲. نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۷
۳. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۴
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
💓#انتظار ۳
🌻#استاد_کریمی
ما در رابطه با ظهور حضرت برای دو چیز دست به دعا هستیم.
1⃣ برای اینکه خودمان نجات پیداکنیم از این زندان
2⃣ هم برای نجات پیداکردن همه از این همه ظلم و فساد و جرم و مشکلاتی که برای بشر ایجاد شده
🔸 امام زمان که بیاید اینها رو همه از بین میبرد!
بستری حاضر میشود که همه در این بستر به سمت خدا حرکت کنند.
پس درخواست امام زمان از خداوند تبارک و تعالی در دو محوریت است.
❇️ این یک نشانه است! اینهایی که فقط در فکر این هستند که امام زمان را ببینند و تشنه ی دیدن هستند، در اصل انتظار اصلی را متوجه نشدند.
حتی زمان ظهور امام زمان هم این انتظار وجود دارد.
🔺 حالا قبل از ظهور، ما انتظارمان را از کجا تعریف میکنیم؟
🔻 از غیبت امام زمان!
درصورتی که از زمان پیامبران این انتظار بوده. خداوند در قرآن می فرمایند:
«شما منتظر باشید! ما هم منتظریم!»
☘این انتظار همیشه موجود است☘
.................
منتظر واقعی کیست؟
در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان (عج) است، وظیفه ما انتظار ظهور ایشان را کشیدن و فراهمسازی مقدمات ظهور است. امام منتظر واقعی کیست؟ در لغت منتظر به کسی میگویند که چشم انتظار باشد و یا آماده آمدن و ورود کسی باشد. این حالت را میتوان به فردی تشبیه کرد که روی زانو در حال تجافی و منتظر قیام امام جماعت برای رکعت بعدی نماز باشد، یعنی نیمخیز و کاملاً آماده قیام و همراه شدن با امام جماعت. در واقع یک منتظر واقعی هم باید اینچنین حالتی داشته باشد و هر لحظه منتظر امام غایب (عج) باشد.
در روایات متعددی آمده است که یک منتظر واقعی، باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در جرگه منتظران واقعی امام مهدی (عج) درآید. بر همین اساس، یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او میگوید و فرمان میدهد، انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمام اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.
.
.
🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَیکَ یابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، یَا وَصِیَّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع)، أَشْهَدُ أَنَّکَ عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیتَ شَهِیدَاً》🔶🔸
✅ #امام_حسن مجتبی(ع) از دو جهت نسبت به #امام_حسین(ع) از مظلومیت برخوردار بود.
1⃣از جهت همسر :👇
همسر امام حسین(ع) حضرت رباب(س) بود که امام(ع) علاقه زیادى به ایشان داشت، تا جایی که امام(ع) در مورد رباب(س) چنین سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً،
تَکُونُ بِهَا السَّکِینَهُ وَ الرُّبَابُ،
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي،
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۱)
رباب در کوفه نیز، در مجلس ابن زیاد، وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بیتاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحهسرایی کرد و گفت :
📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ،
اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ،
غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ،
لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》
♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزههای دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است.
در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۲)
اما همسر امام حسن مجتبی(ع) جعده دختر اشعث بن قیس بود که معاویه برای اینکه او را برای به قتل رساندن امام حسن مجتبی(ع) تطمیع و تحریک کند، به او پیغام فرستاد که :
📋《أَنِّی مُزَوِّجُکِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ(ع)》
♦️من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه حسن بن علی(ع) را مسموم کنی و او را به قتل رسانی!
📋《وَ بَعَثَ إِلَيهَا بِمِائَةِ أَلفَ دِرهَمِِ فَقَبِلَت》
♦️و هزار درهم نیز برای جعده فرستاد و جعده نیز با وساطت و پافشاری پدرش اشعث پذیرفت.
تا اینکه روزی که امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ایشان ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام(ع) مقداری از آن را نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود :
«إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»!(۳)
2⃣از جهت اصحاب و یاران :👇
امام حسین(ع) در شب عاشورا خطاب به اصحاب خود فرمود :
📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَدَاً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》
♦️من فردا کشته میشوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمیماند.(۴)
سپس فرمود :
📋《تَفَرَّقُوا فِی سَوادِ هذَا اللَّیْلِ وَ ذَرُونِی وَ هؤُلاءِ الْقَوْمَ، فَإِنَّهُمْ لا یَطْلُبُونَ غَیْرِی》
♦️اکنون در این سیاهى شب، پراکنده شوید و مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند!(۵)
کلام امام(ع) تمام شد و حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم عرضه داشت :
📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》
♦️خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را رها کنیم و بهسوی شهر خود برگردیم.(۶)
و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت :
📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》
♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۷)
امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود :
📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》
♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۸)
ادامه مطالب :👇
👆
اما امام حسن مجتبی(ع) هنگامی که در ساباط خواست یاران خود را امتحان کند و میزان اطاعت پذیری آنها بداند و از این طریق دوست را از دشمن تشخیص دهد، به دلیل خیانت برخی فرماندهان و نبود اصحابی برای جنگ با معاویه، از پیشنهاد صلحی که معاویه به امام(ع) داده بود، سخن به میان آورد و خطبه خواندند و سپس به خیمه خود بازگشتتند.
در این میان، سپاه امام(ع) گفتند :
📋《كَفَرَ وَاللَّهِ الرَّجُلُ! ثُمَّ شَدُّوا عَلَى فُسْطَاطِهِ فَانْتَهَبُوهُ حَتَّى أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ثُمَّ شَدَّ عَلَيْهِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ أَزْدِيُّ فَنَزَعَ مِطْرَفَهُ عَنْ عَاتِقِهِ فَبَقِيَ جَالِساً مُتَقَلِّداً السَّيْفَ بِغَيْرِ رِدَاءٍ!》
♦️به خدا قسم، اين مرد کافر شده است و بـه خيمه ی حضرت(ع) حمله ور شدند!
حتى سجاده ايشان را از زير پايش غارت کردند و عبدالرحمن ازدى به طرف آن بزرگوار یورش برد و مِطرَف (شال بزرگى که روى شانه ها انداخته مي شود) را از گردن آن حضرت(ع) کشید، پس آن حضرت(ع) در حالي که شمشيرش را به گردن آويخته بود، نشست.(۹)
تا جایی که یاران، ایشان را این چنین خطاب می کردند :
📋《عَلَیْکَ السَّلامُ یَا مُذِلَّ الْمُومِنِینَ!》
♦️سلام بر تو ای کسی که مؤمنان را خوار و ذلیل کرده ای!(۱۰)
ابن اثیر می نویسد :
هنگامی که معاویه به امام حسن مجتبی(ع) پیشنهاد صلح داد، مردم به گرمی آن را پذیرفتند. امام حسن(ع) در خطبه ای پیشنهاد معاویه را به اطلاع لشکر خود رسانید و فرمود :
📋《أَلا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ دَعَانَا إِلَى أَمْرٍ لَيْسَ فِيهِ عِزٌّ وَلا نَصَفَةٌ، فَإِنْ أَرَدْتُمُ الْمَوْتَ رَدَدْنَاهُ عَلَيْهِ، وَحَاكَمْنَاهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِظُبَا السُّيُوفِ، وَإِنْ أَرَدْتُمْ الْحَيَاةَ قَبِلْنَاهُ، وَ أَخَذْنَا لَكُمُ الرِّضَا》
♦️بدانید همانا معاویه ما را به امری فرا می خواند که نه عزّت ما در آن است و نه مطابق با انصاف است.
اگر دارای روحیه شهادت طلبی هستید، درخواستش را رد کنیم و دست به شمشیر ببریم تا خداوند سبحان میان ما حکم کند، ولی اگر زندگی دنیا را می طلبید، خواسته اش اجابت کرده و رضایت شما را فراهم کنیم.
هنگامی که کلام امام حسن(ع) به این جا رسید :
📋《فَنَادَاهُ الْقَوْمُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ :
الْبَقِيَّةَ! الْبَقِيَّةَ! فَلَمَّا أَفْرَدُوهُ أَمْضَى الصُّلْحَ》
♦️مردم از هر سو فریاد برآوردند که ما زندگی و بقای دنیایی را می خواهیم.
با این سخن، صلح را بر امام(ع) تحمیل کردند و امام(ع) پس از آن که از آن ها جدا شد، صلح با معاویه را امضاء نمود.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚شعر :
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد
مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمین خورد، تن پاک تو لرزید
تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبان های پیاپی
هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر
کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشیر
زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره
پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان
در راه حسین بن علی چار فداییت
در کرببلا چار پسر بود حسن جان
👤سازگار
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۲)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۷_۱۸
۴)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۹۰
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۲
۸)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲
۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱
۱۰)تحف العقول شعرانی، ص۳۰۸
۱۱)اسدالغابه ابن اثیر، ج۲، ص۱۳
#اسنادالمصائب
.
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#کلیپ_تصویری
🔅مقام والای زن
🔺چگونگی تشرف دختر حضرت آیت الله اراکی خدمت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔰 #استاد_عالی
Kasahani-14010705-AsarSaghifeBaghist-05-Hkashani_Com.mp3
51.19M
#حامد_کاشانی 🎤
🔊 #فایل_صوتی کامل #سخنرانی
📋 آثار سقیفه باقیست – جلسه پنجم از پنج جلسه
📌 سه شنبه مورخ 5 مهرماه ۱۴۰۱
تحلیل خط رسانه ای امویان
امیرالمؤمنین: اگه منو قبول نداری ،... عیلی نداره اما نباید برعلیه ما اقدام کنی.
#جهاد_تبیین = فهم
امیرالمؤمنین که خلافت کرد پس چرا عدالت برقرارنشد.
چون برای مثال اگر میخواست فدک رو پس بگیره، مردم میگفتند،علی ظلم کرد. چون قبلی ها فدک را در اختیار بیت المال گذاشته بودند. لذا حضرت علی میخواست ابتدا تبیین کنه و بعد حق را به حقدار برساند.
اگر برائت را نفهمی، ولایت رو هم نخواهی فهمید.
از امام رضا در مورد ان دونفر(اولی و دومی)سوال کردند که نظرتون راجع به آونا چیه؟ فرمودند مادرِ صالحه ای داشتیم که با بغض اندو از دنیا رفت، ما هم که بچه ی اون مادریم، نمیتونیم غیر از این فکر کنیم.
.
❤️ امیرکبیر و یاد امام حسین علیهالسلام😭
مرحوم آیت الله العظمی اراکی درباره
شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم
جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی
این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را
نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم:
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در
حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم
میرفت تشنگی بر من غلبه کرد
سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید
ناگهان به خود گفتم میرزاتقی خان!
دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!!
پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر
و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم
لب به آب خواستن باز نکردم
و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند
امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما
ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی
این هدیه ما در برزخ باشد تا در قیامت
جبران کنیم
👈#منبع_کتاب_آخرین_گفتا_ها
#امام_حسین علیه_السلام
#عطش
.
.
💢 #شاهچراغ کیست؟ 💢
احمد بن موسي بن جعفر (ع)، از فرزندان امام موسي كاظم (ع) معروف به "سيد السادات" و " #شاه_چراغ " است.وي از شخصيتهاي عالي مقام و جليل القدر و پرهيزكار بود.
📚اعيان الشيعه، ج 3، ص 191.
در خصوص رابطه احمد با پدرش اين اندازه آوردهاند كه امام كاظم (ع) او را دوست مي داشتند و احترام فراواني برايش قائل بودند؛ به خاطر جايگاهي كه احمد نزد پدر داشت امام موسي بن جعفر(ع) ملكي از خود را بدو بخشيد و او را به بخشندگي و دليري ستود.
📚دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 7، ص 9.
بنا به نقل شيخ مفيد(ره)، احمد بن موسي(ع) مردي فاضل و با ورع و محدث و كريم النفس و جليل القدر بوده و پس از علي بن موسي الرضا عليه السلام ارجمندترين جايگاه را نزد پدر داشت.
📚الارشاد،مفيد؛ ج2، ص244.
بعد از شهادت امام موسي بن جعفر(ع)عده اي پيش احمد آمده اعلام كردند حاضرند با وي بعنوان امام بيعت كنند؛ در اين حال فرمود: اي مردم، همانطوري كه شما در بيعت من هستيد من نيز در بيعت برادرم علي الرضا (ع) هستم، پس بدانيد كه اوست امام و خليفه و حجت بعد از پدرم و اوست ولي خدا و حجتش از ناحيه خدا و رسولش، بر من و بر همه شما اطاعتش واجب است و هر چه ما را فرمان دهد بايد پذيرا باشيم و اطاعت نمائيم"
📚بحار الانوار، ج48 ص 308.
اين امر بيانگر نهايت ولايت پذيري آن بزرگوار است.
❌آمدن #شاهچراغ به ايران❌
درباره آمدن احمد بن موسي به ايران بايد گفت كه بنا به نقل برخي منابع، احمد پيش از در گذشت امام رضا (ع) و مقارن با ولايت عهدي آن حضرت همراه جماعتي از اقوام و ياران و برخي از برادران قصد ايران كرده تا به برادرش ملحق شود. براساس اين گزارش حركت او به طرف فارس بود. همچنين در اين گزارش ها به درگيري كاروان احمد بن موسي با نيروهاي مامون عباسي نيز به صورتهاي گوناگون اشاره شده است. برخي آوردهاند كه عامل مأمون بنام قتلغ خان در نزديكي شيراز با او جنگيد. هنگامي كه ياران احمد شنيدند امام رضا (ع) شهيد شده است، متفرق شدند و به سوي شيراز رفتند. طوري كه سپاه قتلغ خان در هشت فرسخي شيراز و نقطه اي به نام (خان زينان) با احمد بن موسي (ع) و همراهانش مواجه گرديد و جنگ سختي روي داد. در گرما گرم نبرد، يكي از نظاميان قتلغ خان فرياد بر آورد،(اگر شما به قصد ديدار حضرت رضا (ع) به اين سفر و اين سرزمين آمده ايد، او ديگر در ميان ما نيست، او در گذشته است).پس از انتشار خبر شهادت امام رضا(ع)غالب همراهان احمدبن موسي(ع) پراكنده شدند و تنها تعدادي از برادران و اقوام نزديكش از او جدا نشده وتا آخر مقاومت كردند.
📚شیخ جعفرمرتضي، حياه الامام رضاص 427.
البته برخي از مورّخان در خصوص شهادت و يا وفات و محل دفن احمد بن موسي اختلاف دارند. اين اختلاف مبتني بر آن است كه برخي معتقدند وي به اسفراين رفته و در آن جا به شهادت رسيده و يا در شيراز وفات يافته و يا به شهادت رسيده است. برخي عقيده دارند وي در اسفراين به شهادت رسيد و در همان جا دفن شد و زيارتگاه او همان جا است. بر اين اساس قبر احمد در اسفراين و يا مكانهاي ديگر بوده و آرامگاه شيراز مربوط به احمد بن موسي نيست.
حقيقت امر آن است كه به طور قاطع نميتوان گفت قبر وي در كجاست، ولي شواهد و قرائن ديدگاه آناني را كه قائل هستند شيراز محل دفن احمد مي باشد، تأييد ميكند و مشهور همين است. محسن امين بعد از بيان عقيده آناني كه محل دفن احمد بن موسي را در اسفراين و يا مكان ديگر مي دانند، مي نويسد: اين عقيده بعيد و مخالف با عقيده مشهور است كه محل شهادت و قبر او شيراز مي باشد.
#پرسمان
.