eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
803 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
5_6293915031985718991.mp3
4.59M
معرفت_افزایی_مهدوی 🔴 قسمت هشتم وظایف منتظران
. 💎شهید چمران در کتاب بینش و نیایش درباره صبر امام عصر(عج) می‌گوید: 💧«او به هيچ‏وجه از غيبت خود لذت نمي‏برد. 💧او آسوده نخوابيده است. 💧او نگران است. 💧او ناراحت است. 💧او خونريزي‏ها و جنايت‏ها و خيانت‏ها و ظلم و ستم‏ها و ناراحتي‏هايي كه بر مردم و محرومين ومستضعفين عالم مي‏گذرد، او همه را مشاهده مي‏كند و رنج مي‏برد و شكنجه مي‏بيند. ♦️او مي‏خواهد كه هرچه زودتر ظهور كند و ريشه ظلم و فساد را از اين عالم براندازد و عدل و داد را به جاي آن برقرار كند.»۱ ☑️پروردگارا به همه ما بینش مهدوی ده تا رنج های بیشمار امام مان را درک کنیم. 📚بینش و نیایش شهید دکتر مصطفی چمران ، بخش دوم انقلاب اسلامی یران در راه تحقق ظهور حضرت مهدی (عج) ................... 🔰کلام شهید کسانیکه فکر می‌کنند، باید گوشه‌ای بخوابند تا امام زمان (عج) ظهـور بفرمایـد و جهان را از عـدل و قسـط پر کند، سخت در اشتباهنـد، مردم ما باید بیشتـر بکوشند، بیشتـر مبـارزه کنند و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در روح و قلب خـود ایجـاد نماینـد، تا باعث تسـریع در ظهـور حضرت شوند. اگر جوانــان ما در اعتقـادشان به خـود بقبولانند (عج) در میان آنها زندگی می‌ڪند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می‌کند و چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملی جوانان ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج 🌷 شهیددکترمصطفی_چمران .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹داستان روضه‌خوانی آیت‌الله و دوستان در محضر رحمه‌الله‌علیه با شعری از علامه طباطبایی فرمودند؛ حاضرم تمام ثواب تفسیر المیزان را به ایرج میرزا بدهم، در عوض ثواب یک بیت شعر او برای حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام را بگیرم.
. كه درد دلهاى امام عليه السّلام از ماجراى و در خطبه مطرح است 1.شكوه از ابا بكر و غصب خلافت آگاه باشيد به خدا سوگند ابابكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند. او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند. 2.بازى ابا بكر با خلافت تا اينكه خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد:  مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است (من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بكر كه در حيات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذيرند،  چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند. 3.شكوه از عمرو ماجراى خلافت: سرانجام اوّلى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى (عمر) سپرد كه مجموعه اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاى بينى حيوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى كند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويى ها و اعتراض ها شدند، و من در اين مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شكيبايى نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپرى شد.   4.شكوه از شوراى عمر: سپس عمر خلافت را در گروهى از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مى باشم پناه بر خدا از اين شورا در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم. يكى از آنها با كينه اى كه از من داشت روى بر تافت،  و ديگرى دامادش  را بر حقيقت برترى داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان . 5.شكوه از خلافت عثمان: تا آن كه سومى به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويى سرگردان بود، و خويشاوندان پدرى او از بنى اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اى كه بجان گياه بهارى بيفتد،  عثمان آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شكم بارگى او نابودش ساخت. 6.بيعت عمومى مردم با امير المؤمنين عليه السّلام: روز بيعت، فراوانى مردم چون يال هاى پر پشت گفتار  بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزديك بود حسن و حسين عليه السّلام لگد مال گردند،  و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاى انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعى پيمان شكستند  و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دين خارج شدند،  و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند،  گويا نشنيده بودند سخن خداى سبحان را كه مى فرمايد: «سراى آخرت را براى كسانى برگزيديم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزكاران است» آرى به خدا آن را خوب شنيده و حفظ كرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود، و زيور آن چشم هايشان را خيره كرد.   7.مسؤوليت هاى اجتماعى سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نمى كردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مى ساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مى كردم، آنگاه مى ديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغاله اى بى ارزش تر است . گفتند: در اينجا مردى از أهالى عراق بلند شد و نامه اى به دست امام عليه السّلام داد و امام عليه السّلام آن را مطالعه مى فرمود، گفته شد، مسايلى در آن بود كه مى بايست جواب مى داد. وقتى خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عباس گفت يا امير المؤمنين چه خوب بود سخن را
ا از همان جا كه قطع شد آغاز مى كرديد امام عليه السّلام فرمود: هرگز اى پسر عباس، شعله اى از آتش دل بود، زبانه كشيد و فرو نشست،  ابن عباس مى گويد، به خدا سوگند بر هيچ گفتارى مانند قطع شدن سخن امام عليه السّلام اين گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد. مى گويم: (معناى سخن امام عليه السّلام كه فرمود، كراكب الصّعبة، اين است كه اگر سوار كار مهار شتر سركش را سخت بكشد، و مركب چموشى نافرمانى كند، بينى او پاره مى شود، و اگر مهارش را رها كند، چموشى كرده در پرتگاه سقوط قرار مى گيرد و صاحبش قدرت كنترل او را ندارد. مى گويند «اشنق الناقه» يعنى بوسيله مهار، سر شتر را بالا بكشد و «شنقها» نيز مى گويند كه ابن سكّيت در كتاب اصلاح المنطق گفته است. اينكه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» براى آنكه اين كلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد، گويى فرموده باشد كه اگر سر او را بالا كشد. يعنى آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎴 [جلسه‌ی سوم] 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام عصر علیه‌السلام (دردی به‌دل مراست، مداوا نمی‌شود) ۲. اشعار حضرت زهرا علیهاالسلام (زهرا که بود بار مصبت به‌شانه‌اش) ۳. روضه و مصیبت (روضه‌ی غصب فدک) (سلام ما به مدینه، به‌قبله‌ی جانش) و روضه‌ی حضرت عباس علیه‌السلام (گر نخیزی تو زجا، کار حسین سخت‌تر است) ۴. زمزمه‌ی زهرایی (از کوچه‌های_شهر مدینه_خیزد شراره) ۵. نوحه‌ی سینه‌زنی (چه آمده ای خدا، بر سر زهرای من) ۶. مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام (سلام الله علی من عنده اسرار یزدانش) 🔆
👇 مقتل : متن عربی مقتل 🔶 اِنَّ بابُ الزهراء هو البابُ الذی یَستَأذنُ فی دُخُولها جبرائیل و میکائیل و عزرائیل بل یَستَأذن نفسُ رسولِ الله و ذلک أَنَّه أَشرفُ و أَعظمُ مِن بابُ الجَنَّةِ و أَضرموا النارِ خَلفَ هذا الباب بِمَنظر و مَرآی مِن فاطمة 🔴 معنی: به یقین خانه زهرا (سلام الله علیها) خانه ای است که در هنگام دخول به آن جبرائیل و میکائیل و عزرائیل از صاحب آن اذن می گیرند بلکه خود شخص پیامبر هم اذن می گرفت و آن خانه از باب بهشت با شرافت تر و عظیم تر است و دشمنان پشت این درب و در مقابل چشمان دخت رسول الله بر آن آتش افروختند. 🔵 منبع: الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء – اسماعیل انصاری – ج 10 – ص 101 ⚫ شعر عربی: و بابُها بابُ النَّبیِ الرَّحمة ( این باب باب نبی رحمت است) و بابُ ابوابِ النَّجاةِ الاُمَّة ( و باب نجات امت است) بل بابُها بابُ العلیِّ الاَعلی ( بلکه باب خداوند اعلی است) فَثَمَّ وجهُ اللهِ قَد تَجَلَّی ( پس باب تجلی خداوند است) 🔘 مداحی: ملائکه خداوند هم با اذن بی بی وارد خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می شدند. اما نمک نشناسان امت چه بی حیا پشت درب خانه آتش افروخته و درب را آتش زدند و... 🔷 شعرفارسی: (استاد سازگار) من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد ☑ 👈 تذکر: عزیزان مداح و ذاکر قبل از اجراء این مطالب حتما تمرینات لازم را داشته و چندبار مرور نمائید. الاحقر الخدمة العلم و الدین اصغراسکندری
مقتل : فاطمه (سلام الله علیها) حجاب الله 🔶 متن مقتل: أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ، بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّهِ . 🔵 ترجمه متن عربی: آگاه باشید که باب فاطمه، باب من و خانه او خانه من است پس هر کس حریم آن را بشکند هتک حجاب خداوند را نموده است . 🔴 منبع : بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ۲۲، ص: ۴۷۷ عوالم العلوم ، عبدالله بحرانی اصفهانی، ج 11 ، ص: 554 مأساة الزهراء ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ج 2 ، ص: 67 🔘 گریز مداحی: 🔹 مدینه: محال بود کسی نداند آن که پشت در ایستاده، پاره تن رسول الله است. این که پشت در ایستاده، دختر پیغمبر است، هیچ می فهمی چه می کنی؟ خانه رسول الله ...( قسمتی از متن کتاب کشتی پهلو گرفته تالیف سیدمهدی شجاعی ) این خانه خانه رسول خداست . حرمت این خانه مانند حرمت کعبه است. 🔹 کربلا: کربلا آن چنان هتک حرمت اهل بیت علیهم السلام را کردند که باید خون گریست. حرامیان ریختند تو خیمه ها و هر چه که بود غارت کردند و به زنان و بچه ها چه بی حرمتی هایی که نکردند. ⚫ شعر مرثیه: پس از رسول، که طومار عمر زهرا را جفاى امت و ظلم زمانه مى پیچید زدند شعله بر آن خانه اى، که عطر نبى پى سلام در آن صحن خانه مى پیچید چو گردباد به صحرا میان خانه به خویش ز درد سینه و پهلو و شانه مى پیچید! چو تازیانه به دست مغیره، زهرا هم به خود ز ضربت آن تازیانه مى پیچید! خداى داند و حال على، که آن دل شب کفن به پیکر او مخفیانه مى پیچید! على چگونه بماند به خانه اى که در او صداى گریه ى زهرا شبانه مى پیچید؟! ( سید رضا موید) ☑👈 تذکر: عزیزان مداح و ذاکر قبل از اجراء این مطالب حتما تمرینات لازم را داشته و چندبار مرور نمائید. الاحقر الخدمة العلم و الدین اصغراسکندری