eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
‍. ✅تحلیل شعر خوانی (س) با نوای: 🎤 قصیده خوانی الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست پرور آن مادر گران قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصور کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حد کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همت داشت چه بانویی که به هنگامه ی اسارت هم وقار داشت، حیا داشت، شرم و عفت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشید خون گرفته ی عشق به قدر وسعت هفت آسمان محبت داشت دل تو بود پر از شور و اشتیاق حسی که لحظه لحظه ی عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت چراغ آخرتش باد شاعری که سرود دو مصرعی که در او یک جهان طراوت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت : استاد محمد جواد غفورزاده (شفق)
4_5987829763819963337.mp3
2.43M
فایل صوتی قصیده خوانی سید مجید بنی فاطمه ۲
. صلّی الله علیک یا اباعبدالله هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند ، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را هم داد تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم .
. إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ اى خدا اگر تو مرا  محروم سازى دیگر چه کسی میتواند مرا روزى دهد؟! و اگر تو مرا خوار گردانى چه کسی میتواند مرا یاری کند؟! . . . محرومم اگر کنی ، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی ، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو ، با ما چه کُنی؟ ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم ، مرا تو محکوم نکن .
. ********************** 📝شعر : منظر دل های ماست، کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند، پر به هوای حسین یک نگه کربلا به بود از صد بهشت جنت اهل دل است، صحن و سرای حسین دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید زاهد و حور و قصور، ما و لقای حسین تربت پاکش بود داروی هر دردمند دار شفای خداست، کرب و بلای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها آن که گدایی کند پیش گدای حسین هرکه رود کربلا بوسه به خاکش زند بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین چون به عزاخانه اش پا نهی آهسته نه بال ملایک بود، فرش عزای حسین خنده کنان می رود، روز جزا در بهشت هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین غم نخورد بعد از این، بهر سرای دگر آن که «شکوهی!» شود، نوحه سرای حسین 👤شکوهی زائرِ قبر حسین، زائرِ بیتِ خداست ملجأ و مأوایِ ما،قبرِ حسین کربلاست ای که بسویش شدی،پای پیاده روان قبّهء این پادشه،دَربِ بهشت ِخداست ای که روان گشته ای،سویِ نجف کربلا کرببلا قطعه ای از آن بهشتِ خداست کوهِ معاصی به دوش، رفته و برگشته ای بخششِ جرم و گنه،حاصلِ این ماجراست چون که شدی سوی او، با دلِ پُر ناله ات یاد کن از ما وُ از،جملهء جا ماندگان در حرمِ ساقیِ،دلشدگان چون شدی کن تو دعا بر فرج،بهرِ رضای خدا
. 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ》🔷🔹 ✅در روز عاشورا خون سه شخص در کربلا به آسمان پرتاپ شد! 1⃣خون : در مقاتل آمده است که بعد از شهادت یاران و اصحاب امام حسین(ع)؛ 📋《فَاعْتَرَضَهُ خَیْلُ ابْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِی حَنَکِهِ الشَّرِیفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ یَدَیْهِ تَحْتَ حَنَکِهِ حَتَّى امْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ الدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ : اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ!》 ♦️سپاه عمر بن سعد متعرّض امام حسین(ع) شد و در این هنگام، مردى از بنى دارم تیرى به سوى امام حسین(ع) پرتاپ کرد که به زیر زنخ امام(ع) اصابت کرد، امام(ع) تیر را بیرون کشید و دست زیر زنخ گرفت تا دو کف دست از خون آکنده شد و آن را پرتاب کرد و فرمود : خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پیامبر(ع) شده و مى‏ شود نزدت شکایت دارم.(۱) 2⃣خون : امام صادق(علیه السلام) در زیارت نامه حضرت علی اکبر(ع) می فرماید : 📋《بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مُقَدَّمٍ بَیْنَ یَدِی أَبِیکَ یَحْتَسِبُکَ وَ یَبْکِی عَلَیْکَ مُحْتَرِقاً عَلَیْکَ قَلْبُهُ یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إِلَی أَعْنَانِ السَّمَاءِ- لَا یَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ》 ♦️پدر و مادرم به فدایت که در جلوی پدرت روی زمین افتادی و او بر تو گریه می‌کرد در حالیکه قلبش سوخته بود در مصیبت تو و خون تو را به آسمان پاشید و قطره‌ای از آن به زمین بازنگشت.(۲) 3⃣خون : درباره شهادت حضرت علی اصغر(ع) نقل شده است که؛ 📋《ثُمَّ تَقَدَّمَ إِلَى بَابِ الْفُسْطَاطِ وَ دَعَا بِابْنِهِ وَ هُوَ طِفْلٌ فَجِي‏ءَ بِهِ لِيُوَدِّعَهُ فَرَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ(ع) الدَّمَ بِكَفَّيْهِ حَتَّى امْتَلَأَتَا وَ رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ》 ♦️حضرت اباعبدالله(ع) به درب خیمه آمد و طفل خویش را برای وداع خواند، آن طفل به نزد امام(ع) آورده شد. در این هنگام؛ مردی از بنی اسد تیری به سوی او افکند که به گلویش اصابت کرد و سرش را جدا کرد. امام حسین(ع) دو دستانش را از خون پر نمود و به سوی آسمان پاشید. سپس فرمود : 📋《رَبِّ! إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الظَّالِمِينَ》 ♦️پروردگارا! اگر پیروزی از آسمان را از ما بازداشتی آنچه که بهتر و خیر است را برای ما قرار بده و انتقام ما را از این ظالمان بگیر!(۳) امام باقر(ع) می فرماید : 📋《فَلَمْ تَسْقُطْ مِنَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️پس از آن خون قطره ای بر زمین نیامد.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۲)كامل الزيارات ابن قولویه، ص۲۲۲  ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۴)مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۷۰ ‍ . 🔸🔶《السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ》🔶🔸 ✅طبق نقل مقاتل، در روز عاشورا بر راس دو شهید کربلا ضربه محکمی کوبیدند : 1⃣حضرت علی اکبر(علیه السلام) : درباره حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《..ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ》 ♦️مُرّة بن مُنقِد با شمشیر بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سر مبارکش را شکافت.(۱) 2⃣حضرت عباس(علیه السلام) : درباره حضرت عباس(ع) آمده است که؛ 📋《..وَ ضَرَبَهُ مَلْعُونٌ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ》 ♦️مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت(ع) کوبید.(۲) در روز عاشورا حضرت علی اکبر(ع) را غافل و ناخودآگاه زدند. نقل شده است که؛ 📋《فَطَعَنَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِيُّ عَلَى ظَهْرِهِ غَدْراً فَضَرَبُوهُ بِالسَّيْفِ》 ♦️مُرّة بن منقذ عبدی، غافل با نیزه به پشت او زد و سپس با شمشیر بر علی اکبر(ع) زد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
. علیه_السلام 🔹🔷《السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ》🔷🔹 ✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(ع) لقب (نَارِئُ القُرَی) داده اند. و این لقب به کسی گفته می شد که؛ بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند. و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱) نقل است که؛ 📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》 ♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲) حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد. واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد. آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است. تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع) می خوانیم؛ 📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳) در نقلی آمده است که؛ 📋《اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله(ص)》 ♦️حضرت علی اکبر(ع) شبیه ترین فرد به پیامبر از لحاظ خَلقاً (چهره)، خُلقاً(اخلاقی) و منطقاً(نوع صحبت کردن) بود.(۴) مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید : 📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》 ♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟ گفتند : شما لایق و سزاوارید! معاویه گفت : 📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》 ♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول‏ خدا(ص) می ‏باشد و در او شجاعت بنی‏ هاشم، و سخاوت بنی ‏امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ‏ثقیف جمع می‏ باشد.(۵) 🏴در کربلا بعد از وداع با پدر، راهی میدان شد. جنگ نمایانی کرد. 📋《ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ، وَ ضَرَبَهُ النَّاسُ بِأَسيَافِهِم》 ♦️تا اینکه مُرّة بن مُنقِد ناجوانمردانه با شمشیر از پشت، بر او حمله کرد و بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سرش را شکافت و او به روى زین اسب افتاد. 📋《ثُمَّ اِعتَنَقَ فَرَسَهُ، فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى‏ عَسْکَرِ الْأعْداءِ》 ♦️تا اینکه از شدت زخم، حضرت على اکبر(ع) دست بر روی گردن مرکب انداخت و اسب او را در میان لشکر دشمن برد. این علیست! پسر حسین(ع)! نامش علی(ع)! و اشبه الناس بالنّبی(ص)! لحظه لحظه ی عقده گشایی و انتقام گیری است. پس بدین ترتیب، لشكر دشمن دورش را گرفتند. 📋《فَقَطََّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً》 ♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۶) و اینگونه بدن علی اکبر(ع) میزبان میهمانان ناخوشی چون تیر و شمشیر و نیزه شد. وقتی امام حسین(ع) وقتی بالای سر جوانش آمد، دید بدن او را قطعه قطعه کردند. به جوانان بنی هاشم فرمود : 📋《یافَتَیانَ بَنِی هَاشِم! اِحمِلُوُا اَخاکُم اِلَی الفُسطَاطِ》 ♦️جوانان بني هاشم بياييد و جنازه برادرتان را به سوي خيمه ها ببريد.(۷) زیارتى که از امام صادق(ع) نقل شده است درباره شدت این مصیبت مى‌‏خوانیم : 📋《وَلاتَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبیکَ زَفَرَةٌ》 ♦️ای علی اکبر(ع)! سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت.(۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی  پاره های بدنت را جگرم سوخت علی  ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم  طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی  باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است  نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی  یوسفم! کاش که می شد به میان حرمت  ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی  👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵ ۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ ۵)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴ ۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۸)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۳۹ .
. ✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید. وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود : 《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》 حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد. حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت : 📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》 ♦️پدرجان! فدایت شوم. چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟ حضرت(ع) فرمودید : در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد : 📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》 ♦️این کاروان می‌رود، و مرگ هم اینها را بدرقه می‌کند. اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد : 📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》 ♦️مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《بَلَی وَاللهِ》 ♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم! علی‌ اکبر(ع) عرض کرد : 📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》 ♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم! امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود : 📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》 ♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند. نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲ .
..؟!! مادر ، ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است، که مادر لیلی، میمونه دختر ابوسفیان است. ابی مرّه بن عروه بن مسعود داماد ابوسفیان و باجناق پیامبر(ص) بوده است. همچنین لیلی، از طرف پدر با مختارثقفی هم نسب هستند. با این نظر معاویه دایی مادر حضرت علی اکبر(ع) می باشد! وخلاصه ابوسفیان جد مادری حضرت علی اکبر(ع) می باشد! باتوجه به همین نسب، روز عاشورا به علی اکبر(ع) پیشنهاد شد که به یزید بپیوندد، ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت : 📋《اِنَّ قَرابَةَ رَسُولِ اللهِ(ص) اَحَقُّ اَنْ تُرعَیٰ》 ♦️رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.(۱) 📚منبع: ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۶ .
. 1⃣ولادت در چه سال و چه روزی است؟👇 ✍پاسخ : طبق برخی منابع اولیه تاریخی نظیر طبقات ابن سعد و تاریخ طبری که بخشی از زندگی‌ نامه حضرت علی اکبر(ع) را بیان کردند، به تاریخ ولادت ایشان اشاره‌ای نشده است. اما عده‌ای مانند ابن ادریس و ابوالفرج اصفهانی، ولادت ایشان را در سال‌ های پایانی خلافت عثمان می‌دانند. 👤ابوالفرج اصفهانی(متوفی سال ۳۵۶ق) می نویسد : 📋《وُلِدَ عَلِیُّ بنُ الحُسَينِ(ع) فِی خِلَافَةِ عُثمَانَ!》 ♦️علی بن حسین(ع) در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده است.(۱) 👤ابن ادریس (متوفی سال ۵۹۸ق) نیز می نویسد : 📋《وُلِدَ عَلِیُّ بنُ الحُسَينِ(ع) فِی إِمَارَةِ عُثمَانَ》 ♦️علی بن حسین(ع) در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده است.(۲) درباره سن حضرت علی اکبر(ع) در کربلا و اینکه آیا ایشان از امام سجاد(ع) بزرگتر بوده یا نه، بین مورخین اختلاف است که به طور مثال به چند نمونه از آنان اشاره می کنیم : 👤شیخ مفید (متوفی سال ۴۱۳ق) هنگام ذکر اولاد امام حسین(ع) می نویسد : 📋《كَانَ لِلْحُسَيْنِ(ع) سِتَّةُ أَوْلاَدٍ : عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَكْبَرُ كُنْيَتُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ وَ أُمُّهُ شَاهْ زَنَانُ بِنْتُ كِسْرَى يَزْدَجَرْدَ وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرُ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ بِالطَّفِّ وَ أُمُّهُ لَيْلَى بِنْتُ أَبِي مُرَّةَ》 ♦️امام حسین(ع) دارای شش اولاد بود : على بن حسين اکبر و كنيه اش أبومحمد است و مادر او شاه زنان دختر كسرى يزدجرد و على بن حسين اصغر که با پدر بزرگوارش در كربلا شهید شد و مادر او ليلى بنت ابى مره است.(۳) پس شیخ مفید قائل است که امام سجاد(ع) بزرگتر از حضرت علی اکبر(ع) بوده و از این جهت از امام سجاد(ع) با عنوان «علی بن الحسین الاکبر» یاد می کند. 👤ابن اعثم کوفی(متوفی سال۳۱۴ق) می نویسد : 📋《وَ تَقَدَّمَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ(ع) نَحوَ القَومِ وَ هُوَ يَومَئِذِِ ابنُ ثَمَانِی عَشَرَةَ سَنَةََ》 ♦️و علی بن حسین(ع) در کربلا بسمت لشکر دشمن پیش آمد که در این هنگام او هیجده سال داشت.(۴) ابن اعثم تصریح می کند که سن حضرت علی اکبر(ع) هیجده سال بوده است و در جایی دیگر که از امام سجاد(ع) نام می برَد، در مورد سن امام سجاد(ع) می نویسد : 📋《وَ هُوَ ابنُ ثَلَاثَ وَ عِشرِينَ سَنَةََ وَ كَانَ مَرِيضَاً!》 ♦️او بیست و سه سال سن داشت و مریض بود. پس ابن اعثم امام سجاد(ع) را بیست و سه ساله و حضرت علی اکبر(ع) را در کربلا هیجده ساله می داند. 👤خوارزمی (متوفی سال ۵۶۸ق) نیز در مقتل خود با آوردن عین عبارت ابن اعثم در مورد هیجده ساله بودن حضرت علی اکبر(ع)، در ادامه می نویسد : 📋《فَخَرَجَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ(ع) وَ هُوَ زَينُ العَابِدِينِ وَ هُوَ أَصغَرُ مِن أَخِيِهِ عَلِيِّ القَتِيلِ وَ كَانَ مَرِيضَاً》 ♦️پس علی بن حسین(ع) که همان زین العابدین بود، خارج شد که او از برادر شهیدش کوچکتر بود و در مریضی به سر می برد.(۵) یعنی خوارزمی حضرت علی اکبر(ع) را هیجده ساله می داند ولی با این تفاوت که خوارزمی علی اکبر(ع) رو بزرگتر از امام سجاد(ع) می داند! پس به نقل خوارزمی حضرت علی اکبر(ع) در کربلا هیجده ساله بوده و امام سجاد(ع) هم از علی اکبر هیجده ساله کوچکتر می باشد!!! 👤ابن شهر آشوب (متوفی سال ۵۸۸ق) نیز می نویسد : 📋《ثُمَّ تَقَدَّمَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ الأَكبَرِ(ع) وَ يُقَالُ ابنُ خَمسَ وَ عِشرُونَ [سَنَةََ]》 ♦️سپس علی بن حسین(ع) اکبر پیش آمد، و گفته شده است که او در این هنگام بیست و پنج سال داشت.(۶) 👤علامه دهخدا می نویسد : تولد او در عهد خلافت عثمان روی داد و در واقعه کربلا (سال۶۱هجری) هجده ساله بود! و وی را لقب «اکبر» دادند تا با برادر کوچکترش (زین العابدین) اشتباه نشود.(۷) ✍اما با این اوصاف؛ موئدی که نشان می دهد حضرت علی اکبر(ع) از امام سجاد(ع) بزرگتر بوده، این که در مجلس کوفه، هنگامی که عبیدالله بن زیاد از امام سجاد(ع) خواست تا خود را معرفی کند. وقتی امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسین هستم. عبیدالله گفت : آیا خدا علی بن حسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمود : 📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ اَکبَرُ مِنِّی يُسَمَّى عَلِيّاً فَقَتَلتُمُوهُ》 ♦️من برادری بزرگتر از خود به نام علی داشتم که شما او را کشتید.(۸) و موئدی که حضرت علی اکبر(ع) بیشتر از هیجده سال داشته اینکه ابوالفرج اصفهانی در ادامه اینکه می گوید علی بن حسین(ع) در خلافت عثمان به دنیا آمد، می نویسد : 📋《..وَ قَد رَوَى عَن جَدِّهِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) وَ عَن عَائِشَةَ اَحَادِيثَ》 ♦️علی بن حسین(ع) از جدّ بزرگوارش علی بن ابی طالب(ع) و از عائشه نیز احادیثی نقل کرده است.(۹) چون نقل روایت از امام علی(ع) لازمش این است که حضرت علی اکبر(ع) قبل از سال ۴۰ هجری به دنیا آمده باشد که این مطلب احتمال شهادت علی‌ اکبر(ع) در ۲۵ سالگی یا بیشتر را می دهد.
. اما در مورد روز ولادت حضرت علی اکبر(ع) باید بگوییم که؛ 👤مرحوم مقرم (متوفی سال۱۳۹۱ق) می نویسد : 📋《وَ أَوَّلُ مَن تَقَدَّمَ أَبُو الحَسَنِ عَلِيُّ الأَكبَرِ وَ عُمرُهُ سَبعَ وَ عِشرُونَ سَنَةً فَإِنَّهُ وُلِدَ فِي الحَادِي عَشَرَ مِن شَعبَانَ سَنَةً ثَلَاثَ وَ ثَلَاثِينَ مِن الهِجرَةِ》 ♦️اول کسی که در کربلا از بنی هاشم پیش آمد، علی بن حسین(ع) بود که سن او بیست و هفت سال بود. او در یازدهم شعبان سال سی و سه هجری به دنیا آمد.(۱۰) مرحوم مقرم این نقل رو از کتاب أنيس الشيعة اثر سيد محمّد عبد الحسين جعفري حائري آورده که ظاهراً مشخص نیست صاحب انیس از چه منبعی نقل کرده است. اما علامه آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، سال تالیف این کتاب رو به سال ۱۲۴۱ هجری می داند.(۱۱) 👤مرحوم نمازی در مستدرك سفينه البحار می نویسد : 📋《فِي 11 شَعبَانَ أَو فِي رَابِعِهِ وَلَادَةُ عَلِيِّ الأَكبَرِ الشَّهِيدِ》 ♦️علی اکبر(ع) شهید در یازدهم شعبان به دنیا آمده است.(۱۲) ولی ایشان منبع این سخن را نیاورده است. نتیجه گیری و سخن پایانی اینکه؛ 👤مرحوم آیت الله عندلیب همدانی در کتاب ثارالله می نویسد : «ابوالفرج اصفهانی می گوید : علی بن الحسین در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده است. به گفته انیس الشیعه تولد آن حضرت در یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری بوده و از آنجا که قتل عثمان در سال ۳۵ هجری روی داده، پس علی اکبر دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمده و هنگام شهادت ۲۷ سال داشته اند. و در لغت نامه دهخدا چنین آمده است که ولادت علی اکبر بن حسین در عهد خلافت عثمان روی داد و در واقعه کربلا (سال۶۱ هجری) هیجده ساله بود! باید گفت اگر تولد ایشان در زمان خلافت عثمان باشد سن ایشان را نباید هیجده سال دانست، چه اینکه همگی متفقند قتل عثمان در سال ۳۵ هجری بوده است. مرحوم ابن ادریس فرمایش شیخ مفید را که ابوالحسن علی بن الحسین از امام سجاد(ع) کوچکتر بوده مورد نقد قرار داده و می‌ گوید به تصریح اهل فن فرزندی که به نام علی در کربلا از امام شهید شد، بزرگتر از امام سجاد(ع) بود. آنگاه بعضی اشتباهات دیگر ارشاد را متذکر می‌شود و در پایان می گوید : امامت سجاد(ع) دلیل بر بزرگتر بودن وی نیست، زیرا در امامت بزرگتر بودن از حیث سن شرط نیست، چنانکه امام امیرالمومنین(ع) کوچکترین اولاد ابوطالب بود.»(۱۳) 📚منابع : ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۱ ۲)السرائر ابن إدريس، ج۱، ص۶۵۵ ۳)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۱۳۵ ۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۱۴ ۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۶ ۶)مناقب ابن شهر آشوب،ج۳، ص۲۵۷ ۷)لغتنامه علی اکبر دهخدا، واژه علی اکبر ۸)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۰ ۹)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۱ ۱۰)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۲۵۶ ۱۱)الذریعة آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۴۵۸ ۱۲)مستدرك سفينه البحار نمازی، ج۵، ص۴۱۳ ۱۳)ثارالله مرحوم عندلیب همدانی، ص۲۱۵ .
. 2⃣آیا معصوم بودند؟👇 ✍پاسخ : برخی بر این قائلند که حضرت علی اکبر(ع) معصوم بوده و اگر در کربلا به شهادت نمی رسید، مسلما بعد از امام حسین(ع) جانشین امامت ایشان می شدند!! ✍دلایل قائلین این نظریه :👇 1⃣دلیل اول : زیارت نامه هایی که در آنها صریحا به عصمت حضرت علی اکبر(ع) اشاره شده است! 📜زیارتنامه اول : مرحوم ابن قولویه قمی(متوفی۳۶۹ق) در کتاب [کامل الزیارت] زیارتنامه ای به نقل از ابوحمزه ثمالی به فرمایش امام صادق(ع) درباره زیارت امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) می نویسد : 📋《ثُمَّ صِرْ إِلَى قَبِر عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) فَهُوَ عِندَ رِجلِ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَإِذَا وَقَفتَ عَلَيهِ فَقُلْ : صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى عِتْرتِكَ وَ أهْلِ بَيْتِكَ وَ آبَائِكَ وَ أبْنائِكَ وَ اُمُّهاتِكَ الأخْيارِ الأبْرارِ، الَّذينَ أذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطهِيرَاً》 ♦️آنگاه به سوى قبر على بن الحسين(عليهما السلام) برو که در کنار پای امام حسین(ع) دفن شده است و هنگامی که نزد قبر ایشان ایستادی، بگو : سلام خداوند بر تو و بر عترت و اهل بیت تو و بر پدران و فرزندان تو و بر مادران تو که هگمی از نیکان و برگزیدگان بودند. همان کسانی که خداوند آنها را كاملا از هر گونه رجس و پليدى پاك و منزه گردانيد.(۱) 📜زیارتنامه دوم : علامه مجلسی به نقل از شیخ مفید(متوفی۴۱۳ق) در زیارت نامه ای دیگر به فرمایش امام صادق(ع) درباره زیارت امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) می نویسد : 📋《..ثُمَّ اِمْضِ إِلَى ضَرِيحِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) وَ قِفْ عَلَيْهِ وَ قُلْ : اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلصِّدِّيقُ اَلطَّيِّبُ اَلزَّكِيُّ اَلْحَبِيبُ اَلْمُقَرَّبُ...كَمَا مَنَّ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَكَ [اَللهُ] مِنْ أَهْلِ اَلْبَيْتِ اَلَّذِينَ أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ رِضْوَانُهُ》 ♦️آنگاه به سوى قبر على بن الحسين(عليهما السلام) برو و نزد قبر ایشان بايست و بگو : ..سلام بر تو ای صدیق و طیب و دارای مقام حبّ و قرب الهی..چنانكه خداوند در سابقه وجودت بر تو منت گذاشت و تو را از خاندان رسالت و عصمت قرار داد كه خدا آنان را كاملا از هر گونه رجس و پليدى پاك و منزه گردانيد.(۲) پس در این دو زیارتنامه، صریحا آیه تطهیر بر حضرت علی اکبر(ع) تطبیق داده شده است و در نتیجه ایشان دارای عصمت هستند! 2⃣دلیل دوم : حضرت علی اکبر(ع) در کربلا قبل از امام حسین(ع) به شهادت رسید، که اگر بعد از ایشان این امر اتفاق می افتاد، مطمئنا برای جانشینی او در مقام امامت توسط امام حسین(ع) تصریح می شد، مانند جانشینی امام حسن مجتبی(ع) که در شب ۲۱ ماه رمضان توسط امام علی(ع) اعلام گردید و امام علی(ع) ایشان را به عنوان جانشین انتخاب کردند. پس در این امر اولویت با حضرت علی اکبر(ع) بود! 3⃣دلیل سوم : شباهت علی اکبر(ع) به حضرت رسول اکرم(ص)! برخی قائلند که چون حضرت علی اکبر(ع) از نسل زهرای اطهر(س) است، پس امامت به ایشان می رسد و فضائل‌ حضرت علی اکبر(ع) بسیار چشمگیر و عظیم بوده است تا جایی که علی اکبر(ع) شبیه ترین شخص به حضرت رسول اکرم(ص) بود! و امام حسین(ع) در کربلا فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ..[هُوَ] اَشْبَهُ النَّاسِ بِرَسُولِکَ مُحَمَّدِِ(ص) خَلْقاً وَ خُلْقَاً و مَنْطِقَاً》 ♦️خدایا! او شبیه‌ترین مردم به رسول تو محمد مصطفی(ص) در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.(۳) پس در نتیجه لایق ترین شخص برای جانشینی امام، کسی است که از همه بیشتر به رسول اکرم(ص) در گفتار و رفتار و ظاهر شباهت داشته باشد! 4⃣دلیل چهارم : علی اکبر(ع) غرق در ذات الهی بود! در مورد حضرت علی اکبر(ع) آمده است که هنگامی که در روز عاشورا، ایشان عازم میدان نبرد می شد، امام حسین(ع) خطاب به زنان حرم که اطراف علی اکبر(ع) را گرفته بودند و مانع ایشان می شدند، فرمود : 📋《دَعَنهُ! فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِى اللهِ وَ مَقتُولٌ فِی سَبِیلِ اللهِ》 ♦️رهایش کنید، او ممسوس در ذات خدا و شهید در راه خداست.(۴) و این همان فرمایشی است که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد امام علی(ع) فرمود : 📋《فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِى ذَاتِ اللهِ》 ♦️همانا امام علی(ع) ممسوس در ذات خداوند است.(۵) پس این درجه از شناخت و معرفت والا نشان از امامت ایشان دارد! 5⃣دلیل پنجم : علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین(ع) بود! چون امام رضا(علیه السلام) در مورد نشانه های امام می فرماید : 📋《لِلْإِمَامِ عَلاَمَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ》 ♦️از نشانه های امام آن است که پسر بزرگتر پدرش باشد.(۶) 📚این پنج دلیل کسانی است که قائلند ایشان معصوم بودند. ✍پاسخ ها و نقد بنده : 👇
. ✍پاسخ : 1⃣نقد دلیل اول : در مورد دو زیارت نامه فوق باید بگوییم که؛ ۱)زیارت نامه اول شاید از حیث سندی صحیح باشد و خدشه ای به سندیّت آن نباشد، ولی جای دو سوال هست! ❓سوال اول اینکه در این زیارتنامه با عباراتی از قبیل «أبْنَائِكَ» و «اُمُّهَاتِكَ» و «آبَائِكَ» استفاده شده است. لفظ «أبناء» جمع (ابن) بوده و از آنجایی که اقلّ جمع سه تاست، پس باید حضرت علی اکبر(ع) صاحب سه اولاد بوده باشد و این در حالی است که در کتب معتبر و منابع متاخر، درباره این قضیه اشاره ای نشده است. سوال دوم اینکه لفظ «آباء» و «أمّهات» شامل پدران و مادران پدری و مادری حضرت علی اکبر(ع) می شود و این درحالی است که مادر بزرگ مادری حضرت علی اکبر(ع) دختر ابوسفیان بن حرب است و همچنین لفظ «آباء» شامل ابوسفیان جدّ مادری علی اکبر(ع) نیز می شود! پس سلام امام معصوم شامل این افراد می شود که این معقول نیست! و همچنین جایگاه امامت در این صورت به خاطر طائفه مادری علی اکبر(ع) که به اُمیّه ختم می شود، درباره حضرت علی اکبر(ع) منتفی می شود و قرآن در این باره می فرماید : 📋《لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ》 ♦️پیمان ولایت من به ظالمین نمی رسد.(بقره۱۲۴) ۲)زیارتنامه دوم نیز در کتب شیخ مفید پیدا نشد، هر چند در منابع دیگر موجود است و به فرض صحت این زیارات باید بگوییم که ما دو نوع عصمت داریم. ۱)عصمت کبری : یعنی خالی از هر عیب و اشتباه و گناه عمدا و سهو! ۲)عصمت صغری : یعنی خالی از گناه و معصیت عمداً نه سهوا! پس کسی که دارای مقام عصمت صغری است، کار اشتباه و خلاف شرع که گناه محسوب شود از او سر نمی‌ زند، اما به صورت سهوی ممکن است در مسائل رفتاری یا علمی دچار خطا شود. البته عصمت صغرا را خیلی از علما بزرگ هم ممکن است داشته باشند و انسان می تواند به درجه ای از عصمت برسد که میل به گناه در او به صفر برسد. پس عصمت کبری لازمه امامت است که شخص به معنای فوق از خطا و گناه مصون باشد. در این فقره از زیارات به وجه عصمت صغری اشاره شده است. 2⃣نقد دلیل دوم : امامت منصبی خاص است که فقط و فقط خدا تعیین می کند. حتی حضرت رسول اکرم(ص) و حتی امامان بعد از ایشان نیز، اختیار تعیین امام بعد از خود را ندارند. عصمت مراتبی دارد که بالاترینش را ائمه معصومین(علیهم السلام) حائز هستند. پس انتخاب امامان از سوی خداوند تنصیص شده است. روایات نسبتاً متواتر، یا به هر حال تعداد قابل توجهی از روایات را داریم که حضرت رسول اکرم(ص) نام تک تک دوازده جانشین خود را صریحا فرموده است که به سه جا اشاره می کنیم : ۱)حدیث جابر : پس از نزول آیه اطاعت جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسول اکرم(ص) پرسید : یا رسول‌الله(ص)! ما خدا و رسول او را شناختيم، اولى الأمر كيستند كه خداى تعالى اطاعت آنان را دوشادوش اطاعت خود و شما قرار داده است؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ ایشان علی بن ابی‌طالب(ع) است. جابر پرسید : امامان بعد از امام علی(ع) کیانند؟ رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ فِي زَمَانِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَسَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَكْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِيُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِي》 ♦️بعد از علی(ع) به ترتیب حسن(ع)، حسین(ع)، علی بن حسین(ع) و محمد بن علی(ع) که در تورات به باقر معروف است و تو در هنگام پیری او را خواهی دید و هر وقت او را دیدی، سلام مرا به او برسان. پس از محمد بن علی(ع) نیز به ترتیب، جعفر بن محمد(ع)، موسی بن جعفر(ع)، علی بن موسی(ع)، محمد بن علی(ع)، علی بن محمد(ع)، حسن بن علی(ع) و پس از ایشان فرزندش قائم به حق که مهدی این امت است.(۷) ۲)روايت عبدالله بن عباس : در اين روايت،‌ حضرت رسول اکرم(ص) در مورد جانشینی دوازده امام بعد از خودشان اشاره و اسامى آنان را نيز شرح داده است. حضرت(ص) فرمود : 📋《كَانُوا اثْنَيْ عَشَرَ وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ بَعْدَهُ سِبْطَايَ الْحَسَنُ(ع) وَالْحُسَيْنُ(ع) فَإِذَا انْقَضَى الْحُسَيْنُ فَابْنُهُ عَلِيٌّ فَإِذَا مَضَى عَلِيٌّ فَابْنُهُ مُحَمَّدٌ فَإِذَا انْقَضَى مُحَمَّدٌ فَابْنُهُ جَعْفَرٌ فَإِذَا انْقَضَى جَعْفَرٌ فَابْنُهُ مُوسَى فَإِذَا انْقَضَى مُوسَى فَابْنُهُ عَلِيٌّ فَإِذَا انْقَضَى عَلِيٌّ فَابْنُهُ مُحَمَّدٌ》 📚 ادامه مطالب :👇
. و در ادامه فرمود : 📋《فَإِذَا انْقَضَى مُحَمَّدٌ فَابْنُهُ عَلِيٌّ فَإِذَا انْقَضَى عَلِيٌّ فَابْنُهُ الْحَسَنُ فَإِذَا انْقَضَى الْحَسَنُ فَابْنُهُ الْحُجَّةُ》 ♦️آنان دوازده نفرند و امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنها علی بن ابی طالب(ع) بعد از او دو نواده ام حسن(ع) و حسین(ع) است. پس بعد از حسین(ع) نُه نفر از صلب حسین(ع) امام هستند که نام آنان عبارتند از؛ علی(ع) بعد از فرزندش محمد(ع)، بعد از او فرزندش جعفر(ع)، بعد از او فرزندش موسى(ع)، بعد از او فرزندش علی(ع)، بعد از فرزندش محمد(ع)، بعد از فرزندش علی(ع)، بعد از او فرزندش حسن(ع)، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن(ع) است.(۸) ۳)حدیث غدیر : حضرت رسول اکرم(ص) در خطبه غدیر در چند نوبت به امامت امامان دوازده گانه تصریح کرده است. در جایی حضرت(ص) فرمودند : 📋《اَلْأَئِمَّةُ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ اَلتَّاسِعُ مَهْدِيُّهُمْ》 ♦️امامان بعد از من دوازده نفرند که از صلب حسین(ع) هستند و نهمین آنها مهدی(ع) است.(۹) پس اینکه برخی قائلند حضرت علی اکبر(ع) اگر در روز عاشورا شهید نمی شدند و بعد از امام حسین(ع) زنده می ماندند، امام بعد از ایشان می شدند کاملا اشتباست و روایتی هم در این زمینه نداریم که موئد این چنین ادعایی باشد! پس جانشینی امام سجاد(ع) حتی پیشتر از ولادت ایشان توسط رسول اکرم(ص) تصریح شده است. 3⃣نقد دلیل سوم : باید بگوییم اینکه عبارت [اشبه النّاس برسول الله(ص)] که از امام حسین(ع) صادر شده است، اطلاق دارد. معنایش این است که در آن زمان و آن مکان هیچ کس شبیه تر از علی اکبر(ع) به رسول اکرم(ص) از نظر ظاهر و اخلاق و بیان نبوده است. و کسی که شبیه ترین خلق به رسول اکرم(ص) باشد به این معنا نیست که شایستگی امامت را دارد و باید امام باشد! ممکن است کسی شبیه رسول اکرم(ص) بوده و همچنین امام باشد و ممکن هست امام نباشد. خیلی ها شبیه رسول اکرم(ص) بودند. مثلا؛ از عائشه نقل شده است که؛ 📋《مَا رَأَيْتُ أَحَدَاً كَانَ أَشْبَهَ‏ سَمْتَاً بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) مِنْ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️هیچ فردی را ندیدم که شبیه تر از حیث شکل و شمائل، از فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) باشد.(۱۰) در مورد امام حسین(ع) نقل شده است که؛ 📋《كَانَ‌ الحُسَينُ‌(ع) أَشبَهَ‌ النَّاسِ‌ بِالنَّبِيِّ‌(ص)》 ♦️امام حسین(ع) شبیه ترین مردم به حضرت رسول خدا بود.(۱۱) یا در روايت دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《..اَمَّا الحَسَنُ(ع) فَاِنَّ لَهُ هَيبَتِي وَ سَؤُدِي وَ اَمَّا الحُسَينُ(ع) فَاِنَّ لَهُ جُودِی وَ شُجَاعَتِی》 ♦️اما فرزندم حسن مجتبی(ع) که شکوه و بزرگي من برای اوست و اما حسين(ع) سخاوت و شجاعت من در اوست.(۱۲) یا در روايت دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) درباره امام زمان(عج) فرمود : 📋《مَهْدِيُّ أُمَّتِي أَشْبَهُ اَلنَّاسِ بِي فِي شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِهِ》 ♦️مهدی امتّم شبیه ترین مردم به من است از حیث شمائل و گفتار و رفتار!(۱۳) پس این دلیل موجه برای امامت نیست. 4⃣نقد دلیل چهارم : صدور این روایات به طور کلی می خواهد از مقام فرد مورد نظر تمجید کند. مگر هر فضیلتی، ولو در حد فضلیت معرفتی و والا قاعدتاً باید به مقام امامت ختم شود؟ و همچنین این روایت کربلا[ممسوس..] در مقاتل معتبر و منابع متاخر نقلی از آن به میان نیامده است و فقط در برخی کتب معاصر و ضعیف ذکر شده است. 5⃣نقد دلیل پنجم : غالب ائمه اطهار(علیهم السلام) فرزند بزرگ امام قبل از خود بودند. اما لازم نیست که امام بزرگترین فرزند امام قبل از خود باشد زیرا در امامت بزرگتر بودن از حیث سن شرط نیست. چنانکه امام علی(ع) کوچکترین اولاد ابوطالب بوده است. و همچنین جعفر بن علی(ع) معروف به جعفر کذّاب(متولد ۲۲۶ ه.قمری) نیز از امام حسن عسگری(متولد ۲۳۱ه.قمری) بزرگتر بوده و در عین حال امام حسن عسگری(ع) جانشین امام هادی(ع) شدند. و فرمایش امام رضا(ع) باید کامل بیان شود و حضرت(ع) در ادامه نشانه های امام بعد از بزرگترین فرزند بودن می فرماید : 📋《..اَلْفَضْلُ وَ اَلْوَصِيَّةُ》 ♦️یعنی امام باید دارای فضيلت و همچنین وصيت از جانب امام داشته باشد یعنی وصیّ باشد. در جایی نداریم که امام حسین(ع) حضرت علی اکبر(ع) را به عنوان وصی معرفی کرده باشند! 📚منابع : ۱)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۲۵۲ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۸، ص۳۳۶  ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۳ ۴)موسوعة كربلاء لبيب بيضون، ج۲، ص۱۱۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۹، ص۳۱۳ ۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۸۴ ۷)کمال الدین شیخ صدوق، ج۱، ص۲۵۹ ۸)كفاية الأثر خزّاز قمی رازی، ص۱۷ ۹)بحار الانوار مجلسی، ج۳۶، ص۲۸۲ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۳۷، ص۷۱ ۱۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۱۴، ص۱۲۴ ۱۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۲ ۱۳)بحارالانوار مجلسی، ج۳۶، ص۲۸۳ .
. علیه_السلام ✅در روايت آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《..اَمَّا الحَسَنُ(ع) فَاِنَّ لَهُ هَيبَتِي وَ سَؤُدِي وَ اَمَّا الحُسَينُ(ع) فَاِنَّ لَهُ جُودِی وَ شُجَاعَتِی》 ♦️اما فرزندم حسن مجتبی(ع) که شکوه و بزرگي من برای اوست و اما حسين(ع) سخاوت و شجاعت من در اوست.(۱) پس امام حسن مجتبی(ع) در هيبت و سيادت و امام حسين(ع) در بخشش و شجاعت شبيه جدّ خود بودند. ولی در مورد حضرت علی اکبر(ع) آمده است که ؛ وقتی علی‌اکبر(ع) در روز عاشورا به عنوان اولین نفر از بنی‌هاشم به میدان رفت، امام حسین هنگام رفتن او، فرمود : 📋《اَللهمَّ اشْهَدْ عَلَی هؤُلاءِ، فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِمْ اَشْبَهُ النّاسِ بِرَسولِک مُحمّد خَلْقاً وَ خُلْقاً و مَنْطِقاً》 ♦️خدایا! تو را بر این قوم شاهد می‌گیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که شبیه‌ترین مردم به رسول تو محمد(ص) در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.(۲) بر اساس کتاب فُرسانُ الهیجاء، چهره علی اکبر(ع) با ابهت بود و چون ماه تابان می‌درخشید و به زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. چهار شانه و میانه قامت بود و دارای رنگی روشن و به سرخی آمیخته و چشمانی سیاه و گشاده با مژه‌هایی پرمو داشت، اندامش متناسب و معتدل و سینه و شانه‌اش پهن بود.(۳) و در روایتی امام حسین(ع) فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ وَ کنّا اِذَا اشْتَقْنا اِلی رُؤیةِ نَبِیِّکَ نَظَرْنا اِلیهِ》 ♦️خدایا! هرگاه ما شیفته دیدار پیامبر(ص) تو می‌ شدیم، به علی اکبر(ع) نظر می‌انداختیم.(۴) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۲ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۳ ۳)فرسان الهیجاء محلاتی، ص۴۰۹ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ .
. ✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(ع) لقب (نَارِئُ القُرَی) داده اند. و این لقب به کسی گفته می شد که؛ بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند. و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱) نقل است که؛ 📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》 ♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲) حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد. واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد. آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است. تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع) می خوانیم؛ 📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳) مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید : 📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》 ♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟ گفتند : شما لایق و سزاوارید! معاویه گفت : 📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》 ♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول‏ خدا(ص) می ‏باشد و در او شجاعت بنی‏ هاشم، و سخاوت بنی ‏امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ‏ثقیف جمع می‏ باشد.(۴) 📚منابع: ۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵ ۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰ ۴)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ .
. ✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》 حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱) در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله‏ اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد. همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند. 📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》 ♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲) اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود. در تاریخ طبری نقل شده است که ؛ 📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنی‌طَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》 ♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳) امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد. عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند : 📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)، نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)، تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ، یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی، ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》 ♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم. به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم. سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم. آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴) و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند. مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار مي‌كردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند. جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است. در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند : 📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》 ♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲ ۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸ .
. ✅در زمان حکومت معاویه، مروان بن حکم والی مدینه بود و در آن زمان امام حسین(ع) در مدینه به سر می برد. روزی امام سجاد(ع) پیغامی را از طرف امام حسین(ع) به مروان برد. مروان نام حضرت(ع) و نام برادرش حضرت علی اکبر(ع) را پرسید. وقتی با جواب امام سجاد(ع) مواجه شد که نام هر دو علی است، با عصبانیت گفت : 📋《عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ مَا يُرِيدُ أَبُوكَ أَنْ يَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلاَّ سَمَّاهُ عَلِيّاً؟!!》 ♦️علی و علی! مثل اینکه پدرت قصد دارد نام تمام فرزندانش را علی بگذارد؟!! وقتی امام سجاد این جریان را به امام حسین(ع) عرض کرد، امام حسین(ع) فرمود : 📋《وَيْلِي عَلَى اِبْنِ اَلزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ اَلْأَدَمِ! لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لاَ أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلاَّ عَلِيّاً(ع)》 ♦️وای بر فرزند مروان چشم زرد دباغ!اگر صاحب صد فرزند نیز شوم دوست ندارم جز علی نامی بر آنها بگذارم.(۱) ابن حجر عسقلانی می نویسد : 📋《كَانَ بَنُو أَمَيَّةِ إِذَا سَمَعُوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَلِيِِّ قَتَلُوُهُ》 ♦️بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.(۲) 📚منبع: ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۶، ص۱۹ ۲)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱ 📚 .
. 1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ اَلْعِيدِ وَ لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ اَلْقُلُوبُ》 ♦️کسی که شب عید فطر و شب نیمه شعبان را احیا بدارد، روزی که قلب ها می میرند قلب او زنده است.(۱) 2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : شب نیمه شعبان در خواب دیدم که جبرئیل امین بر من نازل شد و گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَ تَنَامُ فِي هَذِهِ اَللَّيْلَةِ؟》 ♦️اى محمّد(ص)! در چنین شبى خوابیده ‎ای؟ گفتم : ای جبرائیل! این شب چه شبى است؟ جبرائیل گفت : 📋《هِيَ لَيْلَةُ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ! قُمْ يَا مُحَمَّدُ(ص)!》  ♦️شب نیمه شعبان است برخیز ای محمد(ص)! سپس مرا بلند كرد و به بقیع برد و به من گفت : 📋《اِرْفَعْ رَأْسَكَ فَإِنَّ هَذِهِ لَيْلَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ فَيُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ اَلرَّحْمَةِ وَ بَابُ اَلرِّضْوَانِ وَ بَابُ اَلْمَغْفِرَةِ وَ بَابُ اَلْفَضْلِ وَ بَابُ اَلتَّوْبَةِ وَ بَابُ اَلنِّعْمَةِ وَ بَابُ اَلْجُودِ وَ بَابُ اَلْإِحْسَانِ يُعْتِقُ اَللَّهُ فِيهَا بِعَدَدِ شُعُورِ اَلنَّعَمِ وَ أَصْوَافِهَا يُثْبِتُ اَللَّهُ فِيهَا اَلْآجَالَ وَ يُقَسِّمُ فِيهَا اَلْأَرْزَاقَ مِنَ اَلسَّنَةِ إِلَى اَلسَّنَةِ وَ يُنْزِلُ مَا يَحْدُثُ فِي [إلى] اَلسَّنَةِ كُلِّهَا》 ♦️سرت را بلند كن! زیرا در این شب‎ها درهاى رحمت خدا در آسمان به روى بندگان باز است، همچنین درِ رضوان، درِ آمرزش، درِ فضل، درِ توبه، درِ نعمت، درِ جود و سخاوت، درِ احسان باز است، خداوند به عدد پشم‎ها و موهاى چرندگان در این شب گنهكاران را آزاد مى‎كند، پایان عمرها در این شب، تعیین مى‎گردد، رزق‎هاى یك سال در این شب تقسیم مى‎شود و حوادث یك سال در این شب معیّن مى‎گردد.(۲) 3⃣از امام محمد باقر(عليه السّلام) درباره برترى شب نيمه شعبان پرسيده شد! ایشان فرمودند : 📋《هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ، فِيهَا يَمْنَحُ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ فَضْلَهُ، وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ، فَاجْتَهِدُوا فِي اَلْقُرْبَةِ إِلَى اَللَّهِ فِيهَا》 ♦️آن برترين شب پس از شب قدر است. در آن شب خداوند متعال احسانش را به بندگان بى‌دريغ عطا مى‌كند و آنان را با لطف خود مى‌ آمرزد. پس در آن شب براى نزديكى به خدا تلاش كنيد. و در ادامه فرمود : 📋《فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ آلَى اَللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَلاَّ يَرُدَّ سَائِلاً لَهُ فِيهَا مَا لَمْ يَسْأَلْ مَعْصِيَةً》 ♦️پس به درستى كه آن شبى است كه خداوند به خود سوگند خورده است كه هيچ درخواستگرى را تا زمانى كه گناهى را نطلبيده است باز نگرداند . 📋《وَ إِنَّهَا اَللَّيْلَةُ اَلَّتِي جَعَلَهَا اَللَّهُ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ لِنَبِيِّنَا(ص) فَاجْتَهِدُوا فِي اَلدُّعَاءِ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ》 ♦️و آن شبى است كه خداوند در برابر آن‌ كه شب قدر را براى پيامبر مان(صلّى اللّه عليه و آله) قرار داد آن را براى ما مقرّر فرمود. پس در دعا و ستايش خداوند متعالی كوشش كنيد.(۳) 4⃣امام رضا(علیه ‌السّلام) فرمودند : 📋《كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) لاَ يَنَامُ ثَلاَثَ لَيَالٍ : ۱)لَيْلَةَ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ۲)وَ لَيْلَةَ اَلْفِطْرِ ۳)وَ لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ فِيهَا تُقَسَّمُ اَلْأَرْزَاقُ وَ اَلْآجَالُ وَ مَا يَكُونُ فِي اَلسَّنَةِ》 ♦️امیرالمؤمنین(علیه‌ السّلام) سه شب را نمی خوابید! ۱)شب بیست و سوم ماه رمضان ۲)شب عید فطر ۳)شب نیمه ماه شعبان در این شب‌ها، رزق و روزی‌ ها تقسیم و مدّت عمر و هر آن‌ چه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین مى‌‏شود.(۴) 5⃣امام رضا(علیه السلام) می فرماید : 📋《هِيَ لَيْلَةٌ يُعْتِقُ اَللَّهُ فِيهَا اَلرِّقَابَ مِنَ اَلنَّارِ وَ يَغْفِرُ فِيهَا اَلذُّنُوبَ اَلْكِبَارَ》 ♦️نیمه شعبان شبى است كه خداوند حق تعالى بندها را از آتش آزاد مي كند و در آن شب گناهان كبيره را مى‌ آمرزد.(۵) 📚منابع : ۱)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۷۱۸ ۲)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۶۹۹ ۳)أمالی شیخ طوسی، ج۱، ص۲۹۷ ۴)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ج۲، ص۸۵۳ ۵)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۲ . علیه_السلام 👤 از سؤال شد : 📋《هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(علیه السلام)؟!》 ♦️آیا حضرت قائم(ع) (در عصر ما) به دنیا آمده است؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي!》 ♦️نه! اگر او را درک می‌کردم تمام عمر خود را صرف خدمتش می‌کردم.(۱) 📚منبع: ۱)الغیبة نعمانی، ص٢۴۵ .
. 👤 می فرماید : 📋《لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أمَدُهَا طَوِيلٌ كَأنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ! ألَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَلَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ! ثُمَّ قَالَ(ع) : إنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَيَغِيبُ شَخْصُهُ》 ♦️قائم ما غيبتى طولانى خواهد داشت و شيعيان را چنان مى‏ بينم كه براى پيدا كردن او دشت و صحرا را زير پا می گذارند ولی او را پيدا نمی كنند. بدانيد آنها كه در غيبت وى در دين خود ثابت بمانند و از طول مدت غيبتش منكر او نشوند، روز قيامت با من خواهند بود. آنگاه فرمود : زمانی که قائم ما ظهور كند، بيعت هيچ‌كس در گردن او نمی‌باشد؛ ازاين‌رو ولادتش پوشيده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان مى‏ شود.(۱) 📚منبع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۱، ص۳۰۳ .
. ✅مرحوم كليني (ره) در کتاب کافی درمورد ولادت حضرت حجت(عج) می گوید: 📋《وُلِدَ(ع) لِلنِّصفِ مِن شَعبَانَ سَنَةً خَمسِِ وَ خَمسِينَ وَ مِاَتَينَ》 ♦️امام زمان (عج) در نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجري قمري متولد شدند.(۱) داستان ولادت به روایت مرحوم شيخ صدوق(ره) و شيخ طوسی(ره): حكيمه خاتون مي گويد : 📋《بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ يَا عَمَّةِ : اجْعَلِي إِفْطَارَكِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا، فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد. [وقتی که خواستم برگردم]، ايشان به من فرمودند : عمه جان! امشب نزد ما بمان! امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است. عرض کردم : 📋《مَنْ أُمُّهُ؟》 ♦️مادرش کیست؟ ایشان فرمودند : نرجس! عرض کردم : 📋《وَ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ》 ♦️قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى‏ بینم. ایشان فرمودند : 📋《هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ!》 ♦️همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَ قَالَتْ لِي : يَا سَيِّدَتِي! كَيْفَ أَمْسَيْتِ؟》 ♦️به منزل حضرت(ع) وارد شدم، سلام کردم و نشستم. نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا درآورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟ گفتم : 📋《بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةُ أَهْلِي》 ♦️به‌‏عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى! 📋《فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَ قَالَتْ : مَا هَذَا يَا عَمَّةِ؟》 ♦️نرجس حرف مرا رد کرد و گفت : این چه حرفى است عمه؟! من گفتم : 📋《يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ》 ♦️دخترم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسَتْ وَ اسْتَحْيَتْ، فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَفْطَرْتُ وَ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَ هِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَ هِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ‏》 ♦️نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست. پس وقتى نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم، خوابم برد. نیمه‏‌شب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد، دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است، نشستم و به تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد و نماز خواند. حکیمه می گوید : 📋《فَدَخَلَتْنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ : لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّ الْأَمْرَ قَدْ قَرُبَ》 ♦️دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلى که نشسته بود بلند شد که فرمود : عمه! شتاب مکن، نزدیک است. حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛ 📋《فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ يس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ : اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ! ثُمَّ قُلْتُ لَهَا : تُحِسِّينَ شَيْئاً؟》 ♦️سوره سجده و یس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانى بیدار شد، به‌سوى او از جا پریدم و گفتم : «إسم اللّه علیک» و سپس گفتم : آیا چیزى احساس مى‏‌کنى؟ نرجس گفت : آرى عمّه! من گفتم : 📋《اجْمَعِي نَفْسَكِ وَ اجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ》 ♦️خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《ثُمَّ أَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فِطْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي(ع) فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ(ع) سَاجِداً يَتَلَقَّى الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُنَظَّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ!》 ♦️سپس مرا رخوت و آرامشى فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم [مهدى(علیه‌السلام)] به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده مى‏ کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک و پاکیزه بود، بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد : عمّه! پسرم را بیاور! ادامه مطالب : 👇
. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) رَسُولُ اللَّه ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ》 ♦️پس در این هنگام؛ طفل را به نزد ایشان بردم و امام(ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى نوزاد را روى سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید، سپس فرمود : فرزندم! سخن بگو! نوزاد گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله(ص)! آنگاه بر امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد. حضرت(ع) فرمودند : 📋《يَا عَمَّةِ! اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ ائْتِينِي بِهِ!》 ♦️ای عمه! طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آنگاه نزد من برگردان. حکیمه می گوید : 📋《فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ وَ وَضَعْتُهُ فِي الْمَجْلِسِ》 ♦️طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم و همان‏جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! إِذَا كَانَ يَوْمُ السَّابِعِ فَأْتِينَا》 ♦️عمّه! روز هفتم باز نزد ما بیا. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) فَكَشَفْتُ السِّتْرَ لِأَفْتَقِدَ سَيِّدِي(ع) فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فُعِلَ سَيِّدِي؟》 ♦️پس صبح که شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم، [امام مهدی(ع)] گشتم، او را ندیدم، به امام عسکرى(ع) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع)》 ♦️عمه! او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى(ع)، فرزندش را به او سپرد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ جِئْتُ وَ سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي فِي الْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ الْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلًا ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ(صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ) حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ : ♦️روز هفتم که شد به منزل حضرت(ع) شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. پس حضرت(ع) فرمود : پسرم را بیاور! مولایم را که پارچه‏ اى به دورش پیچیده شده بود، نزد حضرت(ع) آوردم و حضرت(ع) مثل دفعه قبل او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد، مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏ خوراند، سپس فرمود : پسرم! سخن بگو! طفل گفت : أشهد أن لا إله إلّا الله و بر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي‏ الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ‏》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌. آنها را نيرومند و قوى و صاحب قدرت، و حكومتشان را مستقر و پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را از سوى اين مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۵۴۱ ۲)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۸ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۱، ص۴ .
. روایتی دیگر از ✅در روایتی از محمد بن عبد الله نقل شده است که؛ 📋《قَصَدْتُ حَكِيمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ع) فَقُلْتُ يَا سَيِّدَتِي : حَدِّثِينِي بِوِلَادَةِ مَوْلَايَ وَ غَيْبَتِهِ(ع)! قَالَتْ‏ : نَعَمْ! كَانَتْ لِي جَارِيَةٌ يُقَالُ لَهَا نَرْجِسُ فَزَارَنِي ابْنُ أَخِي(ع) وَ أَقْبَلَ يُحِدُّ النَّظَرَ إِلَيْهَا فَقُلْتُ لَهُ : يَا سَيِّدِي لَعَلَّكَ هَوِيتَهَا فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ! فَقَالَ : لَا يَا عَمَّةِ! لَكِنِّي أَتَعَجَّبُ مِنْهَا! فَقُلْتُ : وَ مَا أَعْجَبَكَ؟!! فَقَالَ : سَيَخْرُجُ مِنْهَا وَلَدٌ كَرِيمٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً! فَقُلْتُ : فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ يَا سَيِّدِي! فَقَالَ : اسْتَأْذِنِي فِي ذَلِكَ أَبِي!》 ♦️بعد از رحلت امام حسن عسكرى(ع) به خدمت حكيمه خاتون رسيدم. گفتم : اى بانوى من! چگونگى ولادت با سعادت و غيبت آن حضرت(ع) را براى من شرح دهيد! فرمود : باشد! من كنيزى داشتم كه نامش نرجس بود. روزى پسر برادرم امام حسن عسكرى(ع) بديدن من آمد، و سخت به وى نظر دوخت. گفتم : اگر مايل هستيد او را نزد شما روانه می كنم؟ فرمود : نه عمه جان! ولى من از وى در شگفتم. گفتم از چه چيز تعجب مي كنيد؟ فرمود : عنقريب فرزند بزرگوارى از وى به وجود مى‏ آيد كه خداوند زمين را بوسيله او پر از عدل و داد می كند، پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد. گفتم : من او را نزد شما می فرستم. فرمود : در اين خصوص از پدرم اجازه بگير؟! حکیمه می گوید : 📋《فَلَبِسْتُ ثِيَابِي وَ أَتَيْتُ مَنْزِلَ أَبِي الْحَسَنِ(ع) فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَبَدَأَنِي وَ قَالَ : يَا حَكِيمَةُ! ابْعَثِي بِنَرْجِسَ إِلَى ابْنِي أَبِي مُحَمَّدٍ(ع)! قَالَتْ : فَقُلْتُ : يَا سَيِّدِي! عَلَى هَذَا قَصَدْتُكَ أَنْ أَسْتَأْذِنَكَ فِي ذَلِكَ! فَقَالَ : يَا مُبَارَكَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَبَّ أَنْ يُشْرِكَكِ فِي الْأَجْرِ وَ يَجْعَلَ لَكِ فِي الْخَيْرِ نَصِيباً!》 ♦️من هم لباس پوشيدم و به منزل امام على النقى(ع) رفتم و سلام كرده نشستم. حضرت(ع) ابتداء به سخن كرد و فرمود : حكيمه! نرجس را نزد فرزندم بفرست. عرض كردم : آقا من براى همين مطلب نزد شما آمده‏ ام. فرمود : خداوند می خواهد تو را در ثواب آن شريك گرداند و تو از اين خير بهره مند كند. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ زَيَّنْتُهَا وَ وَهَبْتُهَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع) وَ جَمَعْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا فِي مَنْزِلِي فَأَقَامَ عِنْدِي أَيَّاماً ثُمَّ مَضَى إِلَى وَالِدِهِ وَ وَجَّهْتُ بِهَا مَعَهُ!》 ♦️بى‏ درنگ به خانه برگشتم و نرجس را زينت كرده و در خانه خودم وسيله زفاف آنها را فراهم نمودم. سپس حضرت(ع) چند روز بعد باتفاق نرجس نزد پدر بزرگوارش رفت. حکیمه می گوید : 📋《فَمَضَى أَبُو الْحَسَنِ(ع) وَ جَلَسَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مَكَانَ وَالِدِهِ وَ كُنْتُ أَزُورُهُ كَمَا كُنْتُ أَزُورُ وَالِدَهُ فَجَاءَتْنِي نَرْجِسُ يَوْماً تَخْلَعُ خُفِّي وَ قَالَتْ : يَا مَوْلَاتِي نَاوِلْنِي خُفَّكِ!! فَقُلْتُ : بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي وَ اللَّهِ لَا دَفَعْتُ إِلَيْكِ خُفِّي لِتَخْلَعِيهِ وَ لَا خَدَمْتِينِي بَلْ أَخْدُمُكِ عَلَى بَصَرِي! فَسَمِعَ أَبُو مُحَمَّدِِ(ع) ذَلِكَ فَقَالَ : جَزَاكِ اللَّهُ خَيْراً يَا عَمَّةِ!》 ♦️بعد از رحلت امام على النقى(ع) آن حضرت(ع) بجاى پدر نشست. من هم مانند سابق كه به ديدن امام على النقى(ع) نائل مي گشتم، به ملاقات ایشان نيز می رفتم. يك روز كه به خانه آن حضرت(ع) رفته بودم نرجس آمد كفش از پايم درآورد و گفت : اى بانوى من! بگذار كفش شما را بردارم! گفتم : بانو و سرور من تو هستى، به خدا قسم نمی گذارم و خدمت تو را رضايت نمی دهم. من خدمت تو را بر روى چشم مى‏ پذيرم. وقتی امام(ع) گفتگوى ما را شنيد فرمود : عمه! خدا پاداش نيك به تو مرحمت فرمايد. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ إِلَى وَقْتِ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَصِحْتُ بِالْجَارِيَةِ وَ قُلْتُ : نَاوِلِينِي ثِيَابِي لِأَنْصَرِفَ! فَقَالَ : يَا عَمَّتَاهْ! بِيتِيَ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهُ سَيُولَدُ اللَّيْلَةَ الْمَوْلُودُ الْكَرِيمُ‏ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يُحْيِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا!》 ♦️من تا غروب آفتاب خدمت امام(ع) بودم و با نرجس صحبت می کردم، آنگاه برخاستم كه لباس بپوشم که بروم، امام(ع) فرمود : عمه! امشب را نزد ما بمان كه در اين شب مولود مباركى متولد مى‏ شود كه زمين مرده را زنده می گرداند. ادامه مطالب : 👇
. حکیمه می گوید : به امام عرض کردم : 📋《مِمَّنْ يَا سَيِّدِي؟ وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ أَثَرِ الْحَمْلِ؟ فَقَالَ : مِنْ نَرْجِسَ لَا مِنْ غَيْرِهَا! قَالَتْ : فَوَثَبْتُ إِلَى نَرْجِسَ فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَرَ بِهَا أَثَراً مِنْ حَبَلٍ فَعُدْتُ إِلَيْهِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا فَعَلْتُ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ : لِي إِذَا كَانَ وَقْتُ الْفَجْرِ يَظْهَرُ لَكِ بِهَا الْحَبَلُ لِأَنَّ مَثَلَهَا مَثَلُ أُمِّ مُوسَى لَمْ يَظْهَرْ بِهَا الْحَبَلُ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا أَحَدٌ إِلَى وَقْتِ وِلَادَتِهَا لِأَنَّ فِرْعَوْنَ كَانَ يَشُقُّ بُطُونَ الْحَبَالَى فِي طَلَبِ مُوسَى وَ هَذَا نَظِيرُ مُوسَى(ع)!》 ♦️اين مولود مبارك از چه زنى خواهد بود؟ من كه چيزى در نرجس نمى‏ بينم؟ فرمود : با اين وصف فقط از نرجس خواهد بود! سپس من نزديك نرجس رفتم و او را نگريستم اثرى از حمل در وى نديدم! لذا رفتم موضوع را به امام(ع) هم اطلاع دادم. حضرت(ع) تبسمى نمود و فرمود : عمه! موقع طلوع فجر اثر حملش آشكار مى‏ شود و او مانند موسى(ع) است. (كه مانند مادر موسی(ع) آثار آبستنى در نرجس مشهود نبود و تا موقع تولد موسى هيچ كس اطلاع نداشت.) حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَزَلْ أَرْقُبُهَا إِلَى وَقْتِ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ بَيْنَ يَدَيَّ لَا تَقْلِبُ جَنْباً إِلَى جَنْبٍ حَتَّى إِذَا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ وَقْتَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَثَبَتْ فَزِعَةً فَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي وَ سَمَّيْتُ عَلَيْهَا فَصَاحَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) وَ قَالَ : اقْرَئِي عَلَيْهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ! فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ لَهَا مَا حَالُكِ قَالَتْ ظَهَرَ الْأَمْرُ الَّذِي أَخْبَرَكِ بِهِ مَوْلَايَ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا كَمَا أَمَرَنِي فَأَجَابَنِي الْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ كَمَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَيَّ! فَفَزِعْتُ لِمَا سَمِعْتُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) لَا تَعْجَبِي مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْطِقُنَا بِالْحِكْمَةِ صِغَاراً وَ يَجْعَلُنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ كِبَاراً فَلَمْ يَسْتَتِمَّ الْكَلَامَ حَتَّى غِيبَتْ عَنِّي نَرْجِسُ فَلَمْ أَرَهَا كَأَنَّهُ ضُرِبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا حِجَابٌ فَعَدَوْتُ نَحْوَ أَبِي مُحَمَّدٍ ع وَ أَنَا صَارِخَةٌ فَقَالَ لِي : ارْجِعِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّكِ سَتَجِدِيهَا فِي مَكَانِهَا》 ♦️تا هنگام طلوع فجر پيوسته مراقب نرجس بودم، او نزد من خوابيده و گاهى پهلو به پهلو می گشت. نزديك طلوع فجر ناگهان برخاستم و به سوى او شتافتم و او را به سينه چسبانيدم و نام خدا را بر او خواندم. امام(ع) با صداى بلند فرمود : عمه! سوره (انا انزلناه) بر او قرائت كن. از نرجس پرسيدم حالت چطور است؟ گفت : آنچه امام(ع) فرمود ظاهر گرديد. وقتی به قرائت سوره انا انزلناه پرداختم آن جنين نيز در شكم مادر با من مي خواند بعد به من سلام كرد. وقتی صداى او را شنيدم وحشت كردم! امام حسن عسكرى(ع) صدا زد : عمه! از كار خداوند تعجب مكن! كه ذات حق ما را از كوچكى با حكمت گويا و در روى زمين حجت خود مي گرداند. هنوز سخن امام تمام نشده بود كه نرجس از نظرم ناپديد گشت مثل اينكه ميان من و او پرده‏ اى آويختند. از اين رو فريادكنان به سوى امام(ع) شتافتم. حضرت(ع) فرمود : عمه! برگرد كه او را در جاى خود خواهى ديد. حکیمه می گوید : 📋《فَرَجَعْتُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ كُشِفَ الْحِجَابُ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا وَ إِذَا أَنَا بِهَا وَ عَلَيْهَا مِنْ أَثَرِ النُّورِ مَا غَشِيَ بَصَرِي وَ إِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ سَاجِداً عَلَى وَجْهِهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ نَحْوَ السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ : اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً》 ♦️وقتی مراجعت كردم چيزى نگذشت كه پرده برداشته شد و ديدم نورى از او می درخشد كه ديدگانم را خيره می كند. سپس ديدم طفلى سجده مي كند، بعد روى زانو نشست و در حالى كه انگشتان بسوى آسمان داشت، گفت : [اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه وَ انَّ جَدّى رَسُولُ اللَّه(ص) و انّ ابى‏ اميرُ الْمُؤْمِنينَ‏(ع)] آنگاه تمام امامان را نام برد تا به خودش رسيد و سپس گفت : خداوندا! آنچه به من وعده فرموده‏اى مرحمت كن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدم هايم را ثابت بدار و به وسيله من زمين را پر از عدل و داد كن! ادامه مطالب : 👇