eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
804 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ⚫️ روضه السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه  حضرت قاسم (ع) آن طوری که از نقل‌ها استفاده می‌شود لم یبلغه الحُلم هنوز به حد بلوغ ظاهری نرسیده بود اما بعضی از افراد بلوغ ظاهری ندارند، از بالغ‌ها بالغ‌تر هستند. شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) برای اصحاب صحبت کرد، قاسم آمد به عمو عرض کرد که عمو جان! أنا فیمن یقتل؟ من هم جزء شهدا هستم فردا؟ فرمود: یابن أخ،  کیف ترى الموت؟ مرگ را چگونه می‌بینی؟ گفت عموجان! «عندی أحلى من العسل»، یک وقت است انسان رسیده به دوران پیری و فرسودگی، دیگه امراض و آلام و این‌ها احاطه‌اش کرده می‌گوید راضی به مرگ هستم. انسان آن طراوتی که دارد هرگز راضی به مرگ نمی‌شود. «أحلی من العسل»، فرمود بله عزیزم تو هم کشته خواهی شد. روز عاشورا آمد صدا زد عموجان! اجازه بده بروم میدان، «استأذن و لم أذن فلم یزل الغلام یقبّل یدیه و رجلیه و یسأله الإذن حتى أذن له» افتاد روی پاهای امام حسین(علیه السلام)، نه تنها دست عمو را می‌بوسید، پای عمو را می‌بوسید تا اجازه گرفت. وقتی اجازه گرفت خب به سر این بچه سیزده ساله کلاه خُود استوار نیست، یک پارچه‌ای را امام حسین (علیه السلام)به سر این بچه بست، این عبارتی که از حمیدبن مسلم است می‌گوید که من دیدم که قاسم می‌آید سوار بر اسب است . مثل یک پارچه ماه است. می‌گویند علتش این است؛ چون پیشانی‌اش بسته شده بود، همه‌ی صورت نمایان نبود. امام حسین وقتی آمد «نظر الیه نظر آیس منه ثمّ اعتنقه و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما» آمد دست انداخت گردن قاسم، آن‌قدر این عمو و پسرعمو گریه کردند که هر دو غش کردند، بی‌هوش شدند. سوار شد، حمیدبن مسلم می‌گوید من فراموش نمی‌کنم این آقازاده وقتی سوار بر اسب شده بود پاهایش به رکاب اسب نمی‌رسید اما وقتی آمد توی میدان دیدم دارد گریه می‌کند. گفتم خب این سپاه، سی هزار نفر سپاه مسلح، یک بچه سیزده ساله آمد توی میدان شروع کرد خودش را معرفی کردن، وقتی با این شعرها خودش را معرفی کرد فهمیدم گریه‌اش برای غربت عمویش حسین است. إن تنکرونی فأنا فرعُ الحسن          سبط النبیّ المصطفى و المؤتمن‏ هذا الحسین کالأسیر المرتهن  بین اناس لا سُقوا صوبَ المُزَن حمله کرد، شجاعانه می‌رزمید تا این‌که عمربن سعد ازدی گفت من الان داغ این جوان را به دل مادرش می‌گذارم. مادر قاسم، رَمله در کربلا بوده، مرحوم سماوی در إبصارالعین تصریح می‌کند که ایشان در کربلا بوده؛ با نیزه از پشت سر زد، قاسم روی زمین افتاد صدا زد عموجان به دادم برس! «فجاء الحسین کالصقر المنقض»‏ ابی‌عبدالله با عجله آمد ، اما وقتی رسید «وَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) قَائِماً عَلَى رَأْسِ الْغُلَامِ وَ الغلام یَفْحَصُ بِرِجْلِه» نگاه کردم دیدم امام حسین(علیه السلام) بالاسر قاسم ایستاده، قاسم پاها را به زمین می‌زند. ‏ وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَیَّ مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است  این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است  اِرباً اربا شده مثل علی اکبر، پسرم  پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهن است  خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز  اشک در دیده و خون جگرش در دهن است  زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟  اسب ها از چه نگفتید که این قلب من است؟  کاش یک بار دگر اسم عمو را می برد  حیف کز خون دو لبش بسته، خموش از سخن است  اشک می ریزم و با دیده ی خود می نگرم  که گلم دستخوش باد خزان در چمن است  سیزده ساله ی من، ماه شب چاردهم  از چه دور بدنت این همه شمشیرزن است  بر تن پاک تو ای حجله نشین یم خون  پیرهن جامه ی خونین شده، خلعت کفن است  بزم دامادی تو دامن صحرای بلاست  خونِ رخساره حنا، شاخه ی گل زخم تن است  میثم آتش به شرار جگرت ریخته اند  آه جانسوز تو سوز دل هر مرد و زن است  ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱الکافی، ج ۲، ص: ۳۰۷. ۲.متقل الحسین (ع)،ج۲،ص ۳۹ ۳.تحف العقول ص۲۴۵. ۴.تحف العقول، ص ۲۴۰. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
. نگاهی به فضایل حضرت ابوالفضل [منبر ۳۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه 🌸شعر قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند عباسِ نامدار که شاهان روزگار از خاک کوی او طلب آبرو کنند سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند بی دست ماند و داد خدا دست خود به او آنانکه منکرند بگو روبرو کنند گردست او نه دست خدائی است پس چرا از شاه تا گدا همه رو سوی به او کنند درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند ☑️مقدمه بحث به شاعر اهل بیت، ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره حضرت عباس(ع) ، شعری بگو که پنج بار، کلمه «چشم»  در آن به کار رفته باشد ایشان شعری گفتند که ده مرتبه کلمه چشم در آن بود : چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود. به عشق چشمان زیبا و نافذ حضرت ابوالفضل(ع) نکاتی درباره «چشم گفتن» که همان عبودیت و اطاعت از خداوند است را تقدیم کنیم. ➖در زيارتنامه حضرت عباس(ع) ميخوانيم؛ السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله ولرسوله ولأميرالمؤمنين والحسن والحسين صلي الله عليهم وسلّم. ➖در این زیارت نامه اولین و مهم ترین فضیلت حضرت ابوالفضل(ع) که به آن اشاره می شود عبودیت آن حضرت است در باره عبودیت به یک حدیث توجه کنیم؛ شخصی از امام صادق(ع) از معنی عبودیت سوال کرد، امام فرمود:« ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ: أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ تَعَالَى بِهِ؛ وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ؛ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ؛ قَالَ اللهُ تَعَالَى: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.» به سه چيز است: اول اينكه بنده آنچه را خدا به او بخشيده ملك خود نداند، زيرا بندگان مالك نيستند، بلكه مال را از آن خدا مى بينند، و هر كجا خدا فرمان داد مصرفش مى كنند. دوم اينكه: بنده تدبير امور خودش را نمى نمايد، سوم اينكه: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترك نواهى او كند؛ بنا براين، هر گاه بنده چيزى را كه خدا به او بخشيده ملك خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وى آسان گردد، و هر گاه تدبير امورش را به دست مدبّر واقعى سپرد، سختيهاى دنيا برايش آسان شود، و هر گاه بنده به امر و نهى خدا گردن نهاد، هيچ گاه با مردم جدال نمى كند، و به آنان فخر نمى فروشد. هر گاه خداوند به بنده اين سه خصلت را عطا فرمود، دنيا و شيطان و مردم در نظرش خوار مى شود، و به خاطر مال جمع كردن و فخر فروشى به دنبال دنيا نمى رود، و از مردم عزّت و مقام نمى طلبد، و اوقاتش را هدر نمى دهد، اين اوّلين درجه پرهيزگاران است، خداوند متعال مى فرمايد: جهان آخرت را براى كسانى مهيّا نموديم كه در روى زمين دنبال مقام پرستى نرفته و مرتكب فساد نشده باشند و پايان نيك براى پرهيزگاران است.(۱) 👈در ادامه به برخی دیگر از ویژگی ها و تاریخ درس آموز حضرت ابوالفضل علیه السلام می پردازیم ۱👇
🟢بصیرت حضرت عباس در روایت است که حضرت عباس‌بن علی «کان افقه‌الناس»؛ او فقیه‌ترین افراد زمان خویش بود، لذاست که او شمع شهیدان کربلا گردید. امام صادق(ع) فرمود: «کان عمّنا‌العباس نافذ‌البصیرة، صلب‌الایمان، جاهد مع أبی‌عبدالله، و ابلی بلاء حسنا، و مضی شهیدا» عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین(ع) دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنج‌ها و گرفتاری‌های بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان خود را در راه خدا هدیه کرد.(۲) 🔵توصیه حضرت امیر به بصیرت و صبر به مناسبت این ویژگی مهم حضرت عباس(ع) اهمیت بصیرت یعنی آگاهی و هوشمندی،را از بیان پدر حضرت ابوالفضل(ع) بشنویم: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً . أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْ‏ءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْ‏ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ ». بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى‏كنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مى‏كردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى‏شويد انجام دهيد، و از آنچه‏ نهى مى‏گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مى‏برد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شده‏ايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كرده‏اند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمى‏ماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مى‏دهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شده‏ايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد. از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كرده‏ايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد.(۳) 👈آنچه از آیات و احادیث بر می آید برای داشتن بصیرت و آگاهی انسان باید عناصری مانند عبادت خدا، تفکر در باره خداوند، آخرت اندیشی، عبرت پذیری را در خود جمع کند و از غفلت و بی مبالاتی مبرا باشد. 👇
🟢وفاداری و ثبات قدم يك ويژگي ايشان ثبات قدم است، كه اين ويژگي منشأ بسياري از صفات حميده و ارزش هاي انساني است. خيلي ها خوب شروع مي كنند، ولي خوب تمام نمي كنند. خيلي ها آغاز پرشوري دارند، ولي پايان خمودي دارند. با ورق زدن صفحات تاريخ، به موارد فراواني بر مي خوريد كه آغاز با نشاطي داشتند، اما ثبات قدم خوبي نداشتند. 💠روز تاسوعا [جلوه وفاداری حضرت عباس] ➖امام صادق(ع) در توصیف روز تاسوعا می‌فرمایند: «تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ»، تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی علیه آنان گرد هم آمدند، ابن‌زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد. ➖دو بار برای حضرت عباس(ع) امان آوردند، نخست مردی به‌ نام عبدالله بن ابی المحل بن حزام، امان نامه‌ای به حضرت عباس(ع) و برادرانش از جانب عبیدالله گرفت و این امان نامه را به یک غلامی داد تا به عباس(ع) بدهد. نامه را برد و داد. حضرت عباس(ع) فرمود «لا حاجَةَ لَنا فی أمانِک» ما به امان تو احتیاج نداریم، «فَإنَّ أمان الله خیراً من أمان إبنِ مَرجانَة» امان خدا از امانی که عبیدالله فرزند مرجانه می‌دهد بهتر است، ما به آن امان احتیاج نداریم، این امان نامه چند روز قبل تر از عاشورا اتفاق افتاده. امان نامه دوم همان است که شمر آورد و آمد، در برابر خیمه گاه امام حسین ایستاد، «فَنادی بأعلی صَوتِهِ» با صدای بلند فریاد کرد «أینَ بنوا اُختِنا» فرزندان خواهر ما کجاست؟ اسم برد، جعفر، عباس، عبدالله. امام (ع) به برادران فرمودند که جواب او را بدهید، ولو این‌که فاسق است، تشریف آوردند، فرمودند: چه می‌گویید؟ چه می‌خواهید؟ گفت: ای فرزندان خواهر ما! شما در امان هستید، چرا خودتان را به کشتن می‌دهید؟ شما در امان هستید، خودتان را با برادرتان به کشتن ندهید «اَلزَموا طَاعَةَ أمیرِ المُؤْمِنینَ یَزِیدَ» بیایید زیر باز اطاعت یزید در امان هستید، «فَقَالَ لَهُ العَبّاسُ (سَلَامُ اللهِ عَلَیه) تَبّاً لَکَ یا شِمر» خدا بکشد تو را، خدا تو را لعنت کند، لعنت کند آن‌چه که آوردی، امانت را هم خدا لعنت کند، ای دشمن خدا، تو به ما می‌گویی که ما بیاییم در اطاعت دشمنان خدا و ترک کنیم یاری برادرمان را، این را هم رد کردند رفت. عباس(ع) همه وجودشان فداکاری است.»(۴) 💠شب عاشورا [جلوه ای دیگر از وفای حضرت ابوالفضل] شب عاشورا امام حسین با همه اتمام حجت کرد و فرمود: فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ‏ أَصْحَابِی‏ وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً أَلَا وَ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِر مِنِّی ذِمَامٌ هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا. من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش، و أهل بیتى نیکوکارتر و پرهیزکارتر از اهل بیت خود نمى‏‌شناسم، خداوند به همه شما جزاى خیر عطا کند؛ آگاه باشید، گمان مى‌‏کنم فردا روز [برخورد] ما با این دشمنان است. نظرم اینست که شما همگى بروید. از ناحیه من عهدى بر گردن شما نیست؛ شما را [تاریکى شب‏] [از دید دشمن‏] مى‏‌پوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید [و بروید]. هر مردى از شما دست یکى از مردان أهل بیتم را بگیرد و در آبادی‌ها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا اینکه خداوند گشایشى ایجاد کند. این قوم [سپاه عمر بن سعد] مرا مى‏‌طلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مى‌‏کنند. [ابتدا] عباس بن على سخن را آغاز کرد و گفت: چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟! لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى‏ بَعْدَک خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. بعد برادران و فرزندان [حسین علیه‌السلام] و فرزندان برادرش [حسن علیه‌السلام] و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد الله‏] به همین نحو یا مانند آن سخن گفتند.»(۵) 👇
⚫️ فرات شاهد وفادری عباس(ع) هنگامي كه حضرت ابوالفضل(ع) به سوي فرات آمد و با تلاش خود را به آب رسانيد تشنگي بر ايشان چيره شده بود، دست زير آب نمود تا بنوشد به ياد تشنگي امام حسين(ع) و اهل‌بيتش افتاد، آب را ريخت؛ يا نفس من بعدالحسين هوني و بعده لا كنت ان تكوني هذا حسين وارد المنون و تشربين بارد المعين هيهات ما هذا فعال ديني و لا فعال صادق اليقين خطاب به خودش فرمود: اي عباس بعد از حسين(ع) خواهان زندگي هستي؟ بعد از حسين(ع) مبادا زنده بماني حسين(ع) به سوي مرگ (و شهادت) مي‌رود و تو آب سرد مي‌نوشي؟ اين كار با دين و آئين من سازگار نيست، و اين كار از شخص راستگو بدور است. به دريا پا نهاد و تشنه لب بيرون شد از دريا فتوت بين، جوانمردي نگر، غيرت تماشا كن ⚫️دستانش شهادت وفاداری او اوج وفاداری ایشان آن‌گاه بود که باران تیر و نیزه بر او باریدن گرفت و زید بن ورقا بر او حمله کرد و دست راست آن حضرت را برید، حضرت، شمشیر را به دست چپش داد و این رجز را خواند: والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الامین ⚫️روضه «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صلّي الله عليه و آله». محضر سيدالشهدا(ع) آمد. تا آخرين ساعت عاشورا، در كنار سيدالشهدا(ع) بود. وقتي اصحاب و اهل بيت(ع) در محاصره دشمن بودند، او بود كه دشمن را كنار زد و از نو لشکر را آرايش داد. هم فرمانده لشكر بود، هم پرچم دار، هم ساقي، هم حامي و محافظ خيمه ها. از این رو، تا زنده بود، امام حسين(ع) نگران خيمه ها نبود. ایشان با خاطری آسوده به ميدان مي رفت و برمي گشت، ولي بعد از قمر بني هاشم، وقتی امام حسين(ع) مي خواست برود ميدان، نگران خيمه ها بود. نقل كردند دشمن متوجه اين نكته شده بود كه سيدالشهدا(ع) نمي تواند خيمه ها را تنها بگذارد. وقتی در آخرين لحظات که امام در گودي قتلگاه بود و دشمن به طرف خيمه های ایشان تمام توانش را جمع كرد و روي زانوهايش ايستاد و فرمود: «يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم ... فقال إني أقول أقاتلكم و تقاتلونني». شما با من مي جنگيد، چه كار به خيمه هاي من و نواميس رسول خدا(ص) داريد؟ از این رو، دشمن بين امام حسين(ع) و قمر بني هاشم فاصله انداخت و حضرت را در درون نخلستان ها دور از خيمه ها محاصره كردند، در حالي كه با تمام وجودش سعي مي كرد، آب را به خيمه برساند. حضرت عباس خود را سپر آب كرده بود. دست راستش را قطع كردند. رجز مي خواند و به طرف خيمه ها حركت مي كرد. دست چپش را قطع كردند. باز هم به خودش نويد داد و در ميدان نبرد، استقامت كرد و به راهش ادامه مي داد، ولي لحظه اي پيش آمد که متحير وسط ميدان ايستاد. وقتي آب ها روي زمين ريخت و دید ديگر آب ندارد که براي خيمه ها بياورد و دست هم ندارد تا از امام حسين(ع) و حريمش حمايت كند. متحیر ماند. دشمن كه از شجاعت او پروا داشت، وقتي متوجه شد که او ديگر دست ندارد، حلقه محاصره را تنگ تر كرد و از هر طرف به او حمله ور شد. تيراندازها از فاصله نزديك او را تيرباران كردند. چشم نازنينش را هدف قرار دادند. وقتي چوبه تیر به چشمش اصابت كرد و دست نداشت كه تير را بيرون بياورد، ناچار سر را فرود آورد و زانوها را بالا آورد که كلاه خود از سر حضرت زمين افتاد. اي واي! به گونه ای با عمود آهنين، حضرت را هدف قرار دادند كه ديگر نتوانست روي اسب بماند. این در حالي است که تير به چشم و بدنش خورده بود. دشمن از هر طرف به او حمله ور شد. در همين حال بود كه امام حسين(ع) به سرعت از خيمه بیرون آمد و دشمن را پراكنده كرد. وقتي كنار بالين عباس نشست، فرمود: «الآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى وَقَلَّتْ حيلَتى 🌸 شعر چون شاه دید پیکر عباس روی خاک گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟ خوش گفت آن که گفت چنین این زبان حال آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم: از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم قامت ز من شكسته و از تو به روي خاك كو قامتي كه خواهر خود را خبر كنم  عباس خوش بخواب شدي راحت از جهان اما بگو چه چاره من ِخون جگر كنم ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى، ص ۳۲۶. ۲.ابصار‌العین/ص۳۰ ۳.نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳ ۴.نقل از آیت الله جاویدان ۵.مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۱ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 .
. امام حسین و برنامه های دینی [منبر ۳۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ:  السلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏ 🌸شعر امشب شهادت نامه ی عشاق، امضا می‌شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود امشب کنار یکدگر،بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود امشب بود برپا اگر، این خیمه ی ثاراللهی فردا به دست دشمنان، برکنده از جا می‌شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می‌شود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می‌شود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا می‌شود امشب رقیه حلقه ء زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بی دست سقّا می‌شود امشب که قاسم، زینت گلزار آل مصطفاست فردا ز مرکب، سرنگون، این سرو رعنا می‌شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می‌شود امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود امشب سر سِرّ خدا بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می‌شود ❇️ تجلیل شکوهمند (ایجاد انگیزه) «عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ لِی أَبُوعَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ لَکَ فِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع قُلْتُ وَ تَزُورُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ وَ کَیْفَ لَا أَزُورُهُ وَ اللَّهُ یَزُورُهُ کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ یَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِکَةِ إِلَیْهِ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَنَزُورُهُ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ نُدْرِکُ زِیَارَةَ الرَّبِّ قَالَ نَعَمْ یَا صَفْوَانُ الْزَمْ ذَلِکَ یُکْتَبْ لَکَ زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع وَ ذَلِکَ تَفْضِیلٌ وَ ذَلِکَ تَفْضِیلٌ» امام صادق( ع) به صفوان شتردار فرمودند: آیا بهره ای از زیارت امام حسین (ع) داری؟ عرض کردم شما و زیارتش می کنید فدای شما بشوم، فرمودند: چگونه زیارتش نکنم و حال آنکه هر شب جمعه خداوند به همراه ملائکه و انبیاء و اوصیاء است، به زیارتش می آیند، عرض می آیند، عرض کردم، فدایت شوم پس در هر جمعه که زیارتش کنیم، زیارت پروردگار را نیز درک می کنیم، فرمودند: بله ای صفوان آنرا ملزم باش تا اینکه برایت زیارت قبر امام حسین (ع) نوشته شود و این تفضیل است، و این تفضیل است. مرحوم حر عاملی ذیل این حدیث می نویسند:« المُرادُ أنَّ زیارةَ الربِّ لَهُ مَجازٌ بِمَعنى زیادةِ التفضیل له وهو واضح». مراد از زیارت کردن پرودگار او را؛ مجاز است بمعنای زیادت تفضیل امام حسین (ع) واین واضح است.(۱) 👈چنانچه در آخر حدیث فوق اشاره شد آمدن خداوند باید طوری معنی شود که با لایتناهی و لامکان بودن خداوند تضاد نداشته باشد. آمدن خداوند به زیارت امام حسین یعنی تجلی خاص خداوند ،توجه ویژه خداوند و الطاف خاص الهی به آن مکان مقدس. ضمنا در قرآن کریم هم آمدن خداوند بیان شده است. وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا  و میاید خداوند و فرشته ها صف به صف ✔️ راز تجلیل مداوم از سیدالشهدا(ع) اینکه همیشه از امام حسین(ع) با این شکوه تجلیل می شود و در همه مناسبت های مهم مثل رمضان، شب قدر، شب عید ، زیارت امام حسین(ع) توصیه شده است راز این برنامه تجلیل شکوهمند را در این جمله معروف باید جستجو کرد که « الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقا» 👈با این مقدمه بنا داریم در پرتو فقره معروف زیارت امام حسین(ع) که به شکل ادا شهادت نسبت به مقامات آن حضرت ادا می شود، نقش حضرت ابا عبدالله(ع) در ابقا و ترویج سه برنامه از برنامه های مهم دینی را مورد بررسی قرار دهیم. ۱👇
🟢 امام حسین(ع) و نماز یکی از جنبه های فرهنگی قیام امام حسین(ع)، احیای نماز است. این جنبه در نهضت کربلا بسیار بارز است و یکی از سرفصلهای مهم آن به حساب می آید. امام حسین (ع ) یکی از افرادی است که در برپایی نماز سهم وافری دارد در ادامه نکاتی تقدیم می شود؛ ➖از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: چرا فرزندان پدر شما اندک است؟ در پاسخ فرمود:« اَلعَجَبُ كَيْفَ وُلِدْتُ، كانَ يُصَلّى فِى الْيَـوْمِ وَاللَّـيْلَةِ اَلْفَ رَكْعَـةٍ» . تعجب میکنم چگونه به دنیا آمدم ، با آن که شب را به عبادت الهی می پرداخت و هر شب هزار رکعت نماز می گزارد.(۲) ➖روز تاسوعا به حضرت عباس فرمود به خاطر نماز از دشمن مهلت بگیرد تا شب را به نماز بگذزاند. «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم.(۲) ➖ روز عاشورا امام حسین(ع) مثل پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) نماز خوف خوانده اند. ➖در قرآن کریم چهار آیه به نماز خوف اشاره داردهمانند آیه ۱۰۱ سوره نساء که خطاب به پیامبر اکرم(ص) آمده است، اگر هنگام سفر ترس از کافران دارید، می‌توانید نماز خود را کوتاه بخوانید و در آیه ۱۰۲ همین سوره نیز به چگونگی خواندن این نماز اشاره شده است؛ وَاذا کُنْتَ فیهِمْ فَاقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَلْیَأْخُذُوا اسْلِحَتَهُمْ فَاذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَلْتَأْتِ طائِفَةٌ اخْری لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَاسْلِحَتَهُمْ...» و چون میان آنها هستی و برای آنها نماز به پا می کنی، گروهی از آنها با تو بایستند و سلاحهای خویش را برگیرند، و چون سجده کردند، عقبدار شما شوند گروهی دیگر که نماز نخوانده اند، بیایند و با تو نماز گزارند. آنها باید وسایل دفاعی و سلاحهایشان را (در حال نماز) با خود حمل کنند. (۳) ➖این نماز در کتب فقهاء به دو نوع کلی تقسیم شده است: نماز خوف: اگر ترس و وحشت کم باشد و فرصت خواندن نماز با رعایت اجزاء و شرایط باشد و فقط از تعداد رکعات نماز کاسته می‌شود، به آن نماز خوف گفته می‌شود. نماز شدت خوف: در صورت وجود ترس و وحشت زیاد یا درگیری شدید با دشمن شدید و یا اینکه هر لحظه امکان حمله دزد یا حیوان درنده باشد و فرصت خواندن نماز با رعایت تمام اجزاء و شرایط نباشد، به آن نماز شدت خوف گفته می‌شود. به این نماز در حال جنگ، نماز مطارده و مسایفه نیز گفته می‌شود. ➖ابوثمامه صائدی عرض کرد:«يا أبا عَبْدِالله نَفْسي لِنَفسِكَ الْفِداء هؤُلاءِ اقْتَرَبُوا مِنْكَ ، لاَ و اللهِ وَلا تُقْتَلُ حَتّي اُقْتَلَ دُونَكَ ، وَاُحِبُّ أنْ ألقَي اللهُ رَبِّي وَقَدْ صَلَّيْتُ هذِهِ الصَّلاةَ الَّتي قَدْ دَنا وَقْتَه ».اي ابا عبدالله ! جانم فداي جانت باد ، اينان به تو نزديك شده اند و البته به تو دست نخواهند يافت ، جز آن كه از روي نعش من بگذرند ولي دوست دارم كه خدا را ديدار كنم در حالي كه اين نماز را كه وقت انجام آن فرارسيده است ،خوانده باشم. امام فرمود:«ذَكَرْتَ الصَّلاةَ جَعَلَكَ اللهُ مِنَ الْمُصَلِّينَ الذّاكِرينَ ، نِعَمْ هذا أَوَّلُ وَقْتِهاسَلُوهُمْ أَنْ يَكُفُّوا حَتّي نُصَلِّي»مرا به ياد نماز انداختي ، خداوند تو را در شمار نمازگزاراني كه به ياد نمازند قرار دهد . آري ، اكنون وقت اول نماز است ، از آنان بخواهيد تا ما را مهلت دهند تا نماز بخوانیم. کوفيان مخالفت کردند. امام خودش اذان گفت، وقتي اذان تمام شد خطاب به عمر سعد فرمود: «يابْنَ سَعْدٍ اَنَسيتَ شَرايِعَ الْاِسْلامِ، اَلا تَقِفُ عَنِ الْحَرْبِ حَتَّي نُصَلّي وتُصَلُّونَ وَ نَعُودَ إلي الْحَرْبِ».واي بر تو اي پسر سعد! آيا احکام اسلام را از ياد بردي؟ آيا جنگ را متوقّف نمي‏کني تا ما نماز خود را و شما نماز خود را بخوانيد و سپس به پيکار برگرديم؟ عمر سعد جواب نداد. امام‏ (ع) فرمود، شيطان بر او چيره شد. (۴) سپس یاران خود را دو دسته کرد تا نماز خوف بگذارد. ۲
🟢امام حسین(ع) و نیکوکاری نیکوکاری و سعی در رفع مشکل محرومان و نیازمندان که در ادبیات قرآنی با واژه « زکات» از آن تعبیر می شود یکی دیگر از برنامه هایی است که امام حسین(ع) در ترویج آن سهم ویژه ای دارد. در قرآن کریم حضرت علی(ع) با عبارت«الذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» توصیف شده است. اما همین آیه شامل امام حسین(ع) نیز می‌شود؛ علامه طباطبائی می نویسد: «و إسناد نزول ما نزل في علي (ع) إلى جميع الأئمة (ع) لكونهم أهل بيت واحد، و أمرهم واحد»نسبت دادن آنچه درباره ی امام علی (ع) نازل شده به سایر ائمه (ع) به خاطر آن است که جملگی آنان اهل بیت واحدند و شأن آنها نیز یکی است». 👈قبلا در این باب سخن گفته ایم اینجا 🟢امام حسین(ع) و هدایت امر به معروف و نهی از منکر یعنی دغدغه هدایت و رشد و کمال دیگران را داشتن و امام حسین که مصباح الهدی و سفینه النجات است نقش مهمی در احیا و ترویج امر به معروف دارند. چنانچه در وصیت نامه خود نوشت: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی، اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب»من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(ع) رفتار نمایم. امر به معروف یعنی احساس مسؤولیت نسبت به سرنوشت دیگر انسان ها که نقطه مقابل آن بی خیالی نسبت به انسان هاست. ➖ در شرایطی که انحرافات اخلاقی ، فروپاشی خانواده ، رعایت نشدن حلال و حرام و دور شدن تدریجی جامعه اسلامی از فرهنگ دینی جامعه را تهدید میکند تنها راه نجات تبعیت از روش امام حسین(ع) و هدایت و نجات از طریق امر به معروف و نهی از منکر است. 🔶آثار امر به معروف امام باقر (ع) پنج اثر ارزنده این دو واجب الهی را چنین بر می شمرد: ❶انجام واجبات: امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روش صالحان است؛ واجب بزرگی است که به وسیله آن دیگر واجبات (الهی) بر پا می شود. ❷ عدالت اجتماعی: (امر به معروف و نهی از منکر) با برگرداندن مظالم و ستیز با ستمگر همراه است. ❸سازندگی: به وسیله امر به معروف و نهی از منکر زمین (کشور) آباد می شود. ❹ استواری نظام: به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، حکومت، استوار می گردد. ❺امنیت: به وسیله آن، راهها امن می گردد... و از دشمنان، انتقام گرفته می شود. «انَّ الاَْمْرَ بِالْمَعرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبیل الاَْنْبِیاءِ وَ مِنْهاجُ الصُّلَحاءِ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ، بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تَرُدُّ الْمَظالِمُ و تُعمَرُ الاْرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الاْعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الاَْمْرُ».(۵) 🔶امر به معروف در احادیث سیدالشهدا(ع) روز عاشورا سخنان پیامبر را نقل فرمود: در شرایطی که همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می شود. هر کس چنین اوضاع و احوالی را ببیند «فَلَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَولٍ» و در صدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض بر نیاید «کان حقاً علی اللّه اَن یُدخِلُهُ مُدخلَهُ» شایسته است که خدا چنین کسی را به آن جا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییر دهندگان دین خدا می روند، و سرنوشت مشترک با آنها داشته باشد.(۶) ➖حضرت امیر(ع) وصیت فرمود: «لاتَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ» امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد.(۷) 🔶امام حسین و امر به معروف امام حسین (ع) در نامه ای خطاب به مردم بصره می فرماید: «وَ اَنَا اَدعُوکُم اِلی کِتابِ اللّه ِ وَ سُنَةِ نَبِیِهِ(ص) فَاِنَّ السُّنَهَ قَدْ اُمیتَت وَ اِنَّ البِدعَهَ قَد اُحیَیت، وَ اِن تَسمَعُوا قَولِی وَ تُطیعُوا اَمرِی اَهدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ» من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر فرا می خوانم. سنت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و فرمانم را پیروی کنید، شما را به راه رشاد، هدایت می کنم.(۸) ➖مفسر و سخنور ارجمند آقای قرائتی می فرماید: امام حسین (ع) در گودی قتلگاه امر به معروف و نهی از منکر نمود: وقتی دید که لشگر به سمت خیمه ها می رود فریاد زد که اگر دین ندارید لااقل مرد باشید که ۳ نکته از آن برداشت می شود: اول: امر به معروف و نهی از منکر تا آخرین دقیقه عمر دوم: حمایت از ناموس حتی در گودال قتلگاه سوم: نهی از منکر حتی نسبت به وحشی ترین آدم ها ۳
💠روضه لحظه لحظه وداع بود آمد خیمه گاه صدا زد:«زینب، رباب، ام کلثوم، سکینه الیکن منی السلام عزیزانم خداحافظ» نمی دانم در این لحن امام حسین چه افتاده بود؟! همه فهمیدند این آخرین دیدار با امام حسینِ؛ لذا سراسیمه از خیمه بیرون ریختند؛ دور امام حسین حلقه زدند؛ تلاش می کنند مانع امام حسین بشن؛ هرچه بیشتر حضرت رو زیارت کنند؛ به بهانه های مختلف هرکی دامنشو می گیره دیگه رهانمیکند؛ . نمیدونم عنایت می کنید چقدر امام حسین مبتلاست؛ رحمة الله الواسعه است؛ چه جوری تو این لحظات آخر بچه هاشو وداع کنه؟! خداحافظی کنه؟! نمیخواد آزار ببینند. . نمی خواد بهشون کم محبتی بشه؛ هرکی هم دامنشو می گیرد رها نمی کنه؛ یکی عرضه می دارد: بابا! “رُدِّنا الی حرم جَدِّنا” اگرمیخای بری میدان مارو به مدینه برگردان؛ یکی سوال میکنه بابا واقعا آماده مرگ شدی؟ “واِستَسلَمتَ لِلموت” یکی عرضه می دارد: بابا! در میان این یک بیابان لشکر ما رو به که می سپاری؟ حضرت با محبت جوابشون رو داد؛ یک به یک عزیزانم شما رو به خدای متعال می سپارم؛ خداحامی شماست؛ محافظ شماست؛ من که برم بعد از من دشمنه؛ اسارته؛ سختیه؛ همسفر با دشمنا می شید؛ گرسنگی است؛ تلخ کامی است، زخم زبانه، مبادا حرفی بزنید خدا ناراضی بشود، عزیزانم صبرکنید، خداعزت شمارو حفظ میکنه، خدا حامی شماست، اسیر می شید، ولی خدا عزتتون رومحافظت می کنه؛ آرامشون کرد، درحال صحبت کردن بود، خیمه هاشو تیرباران کردن؛ لذا دیگه نتونست بماند؛ به سرعت از خیمه هاش میخواست فاصله بگیره؛ فرمود: خواهرم منو کمک کن؛ اهل بیت رو ببر توحرم؛ بی بی زینب کمک کرد؛ بغل بازکرد بامحبت -دختر امیرالمومنین- برد همه رو تو خیمه؛ آرامشون کرد. فرمود: عزیزانم پرده خیمه رو بیاندازید؛ دیگه بیرون نیاید؛ برا شما تو این بیابان محرمی باقی نمانده؛ سواربرمرکب می خواست به طرف میدان حرکت کنه دید ذوالجناح حرکت نمی کند؛ نگاه کرد دید دخترش مقابل اسب ایستاده؛ مثل ابر بهاری اشک می ریزد؛ دخترم مطلبی داری؟ عرضه داشت آری بابا؛ ازاسب پیاده شو؛ رو زمین بنشین تا منو تو دامن ننشانی، نمی گم خواستم چیه! حضرت پیاده شد، دختر رو دامن نشاند؛ عرض کرد: بابا یادته چه جوری دست نوازش رو سر دخترمسلم کشیدی؟ این آخرین دیدار من و توست، می دانم؛ میشه دست محبت رو سر من بکشی بابا؟ فرمود: دخترم! دختر مسلم باباشو از دست داده بود، تو هنوز بابات زندست؛ تامن زنده ام اینجور گریه نکن؛ دل باباتو نسوزان؛ دل باباتو آتش نزن؛ دخترو آرام کرد؛ ازجلو اسب کنار رفت؛ به طرف میدان حرکت کرد؛ . چند قدم رفته بود دید یه نفر از پشت سر می دوه؛ هی صدا میزند: مهلاََمهلا؛ یابن الزهرا؛ آهسته رو؛ آهسته تر کرده وصیت مادرت دروقت میدان رفتنت بوسم به جایش حنجرت آهسته رو؛ آهسته تر حضرت توقف کرد، خواهر به وصیت مادر عمل کرد؛ ولی دست ازامام حسین برنمی داشت؛ دربعضی مقاتل اینجور نقل کردند: تا چند بار حضرت خواهر رو راضی کرد، فرستاد تو خیمه؛ به طرف میدان رفت دید باز دوباره ازخیمه بیرون آمده؛ می دود؛ نمی دونم چه گفت به خواهرش که خواهرآرام گرفت؛ شنیدید تو آخرین لحظات نبی اکرم، بی بی خیلی گریه می کرد؛ حضرت یه جمله آرام درگوش فاطمه گفت آرام شد؛ نمی دونم چی گفت به خواهرش زینب، فرمود: خواهرم نگران نباش باسر همراهیتون می کنم؛ نمی دانم، خواهرم نگران نباش؛ عمر تو بعد از من به دنیا طولانی نیست؛ هرچه بود اشاره کرد به قلب خواهر؛ آرامش کرد؛ عرض کرد آقا می خوای بری، برو؛ رفت میدان؛ دیگه خواهر امام حسین رو ندید تا اون لحظه ای که آمد بالای تل زینبیه؛ امام زمان ان شاالله اجازه میدید؛ شب عاشوراست یه سر بریم تو گودی قتلگاه؛ نگاه کرد؛ یااباعبدالله! ای کاش از حرم نیامده بودند بالای تل زینبیه؛ یه لحظه ای رسیدن تعبیر زیارت ناحیه اینه” بَرَزْنَ النِساءِ من الخُدور، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُود” ای کاش توفیق میدادی پای هرجمله اش یه عمرگریه میکردیم؛ اشک می ریختیم؛ “لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، (باهمین حال آمدند) وَ إِلی مَصْرَعِک مُبادِرات ”جمله آخرم باشه تمام مصیبت من؛ وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ؛ روضه فوق از آیت الله میرباقری می باشد. صوت مشابه روضه فوق 🔊 ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱. وسائل الشیعه،ج۱۴،ص۴۸۰. ۲.بحارالانوار ج ۸۲ ص۳۱۱ ۳.نساء،سوره۴، آیه۱۰۲ ۴.معالي السبطين،ج ۱،ص۳۶۱. ۵.الكافي،ج۱،ص۵۶ ۶.تاریخ طبرى، ج ۵، ص ۳۰۴ ۷.روضة الواعظین ، ج۱، ص۱۳۷ ۸.تاریخ طبرى، ج ۴، ص۲۶۵. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضیا اهل اشکن قد صد تا گريه كن حريفن امّا هر شب توى چاى خونه گرم انجام وظيفن پاى سماور ميشينن عرض ارادت ميكنن آروم آروم ميگن حسين ذكر مصيبت ميكنن ريا ندارن مثل من اينقده سر صدا ندارن كارى به هيچكى به جز آقا ندارن ريا ندارن 🎙با نواى
+نجات از آتش  علامه بزرگوار عالم جلیل القدر مرحوم نراقی (رضوان اللّه تعالی علیه ) فرمود : در مدینه زنی روسپی زندگی می کرد که روزی خود را از راه فاحشه گری در می آورد و در همسایگی این زن اغلب به عزاداری امام حسین (ع ) مشغول بودند و جمعی در آن خانه گرد هم جمع می شدند و برای مصائب آقا سیدالشهداء(ع ) گریه می کردند و بعد از آن مقدار غذائی که تهیه دیده بودند به آنها داده می شد . در همان خانه دیگی بر روی آتش نهاده و طعام جهت جمعیت درست می کردند از اتّفاق آتش زیر دیگ خاموش شد . زن فاحشه برای آتش زیر اجاق خود به خانه آنها آمده می بیند آتش زیر دیگ خاموش شده مشغول روشن کردن آتش زیر دیگ می شود در حالی که داشت آتش را روشن می کرد دودی از آن برخاسته و در چشم این زن می رود و چند قطره اشک از چشمان او جاری می گردد . چون آتش روشن شد مقداری از آن را برداشته به خانه خود می برد پس از ساعتی بواسطه گرمی هوا استراحت نموده و به خواب می رود . در عالم رؤ یا مشاهده می کند که قیامت بر پا شده ناگهان آتش زبانه گرفت و با غلها و زنجیرهای آتشین او را بسته می کشانند . در این وقت که زن فریاد می زد کسی به دادش نمی رسید چون خواستند او را به آتش جهنم اندازند ناگهان شخصی صدا زد که دست از او بردارید . ملائکه عرض کردند : یابن رسول اللّه این زن فاحشه است و جمیع اوقات خود را به فسق و فجور می گذارند . حضرت امام حسین (ع ) فرمود : بلی ولی امروز در همسایگی اش جمعی از شیعیان ما مشغول عزاداری من بودند رفته بوده آتش بردارد دیده آتش زیر دیگ خاموش شده و به واسطه روشن کردن آتش چند قطره اشک از چشمانش جاری شد و قدری از دستش برای ما سوخته شده او را ببخشید . زن از خواب بیدار می شود فورا خود را به آن مجلس می رساند و توبه و انابه می کند و مؤ منه می شود . بله ، هر کاری که برای امام حسین (ع ) انجام شود آقا امام حسین (ع ) منظور دارد . و خدمت در مجالس امام حسین (ع ) باعث توبه از گناهان می شود . مجلس حسین (ع ) مجلس نجات است . هر گنه کاری که به مجلس امام حسین (ع ) آید توفیق توبه پیدا می کند .منبع: الحسینیه  .
✅در گوش زمان پیچید! 🔸کل قصه پرغصه کربلا در یک نیمروز به وقوع پیوست اما امتداد آن تا به امروز نه تا به همه فرداها ادامه خواهد داشت؛ این بخشی از اثر ندای مظلومانه و جگرسوز تاریخی امام خوبان و مولای مظلوم ما در ساعتی از آن روز غم‌زده است. 🔹امام حسین(ع) قبل از آن که «سر» بدهد، سر داد «هل من ناصر ینصرنی». شاید بعضی از سپاه دشمن انگشت حیرت به دندان گزیدند که خطاب فرزند رسول ‌خدا(ص) با کیست؟ در این‌سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند! چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ اما این ندای همیشه راه‌گشا در پرتو «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» در گوش «زمین‌ها» و «زمان‌ها» پیچید و در «عصر خمینی» به ما رسید و البته به عصرهای دیگر هم خواهد رسید. حرامی‌ها و پیروان شیطان نمی‌دانستند که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها و سر باختن امام حسین و یارانش و اسارت خاندانش تازه آغاز راه از مبدأ کربلاست. اما امام به نور ولایت می‌دانست که ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند. 🔸 🔸و این است راز فریاد غریبانه امام که همچنان سرباز برای جبهه دین و حقیقت جذب می‌کند تا روز به روز این جبهه آن قدر قوی شود که زمانه ظهور «منتقم ثارالله» فرا برسد. در آن روز دیگر برای ظلم، ستم، تبعیض، سلطه‌گری و باج‌خواهی جایی نیست «أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ». .
. 🔴 حیوانات وحشیِ صحرا هم، بر او گریستند، مبادا شما در حقش جفا کنید ... ▪️حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي دَاوُدَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُمَرَ الْجُلَّابِ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) بِأَبِي وَ أُمِّي الْحُسَيْنَ الْمَقْتُولَ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ وَ اللَّهِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْوُحُوشِ مَادَّةً أَعْنَاقَهَا عَلَى قَبْرِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْوَحْشِ يَبْكُونَهُ وَ يَرْثُونَهُ لَيْلًا حَتَّى الصَّبَاحِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَإِيَّاكُمْ وَ الْجَفَاءَ. 🔸حضرت امیرالمومنین «سلام‌ الله‌ علیه» كه پدر و مادرم فدايش باد، فرمودند: امام حسين «سلام‌ الله‌ علیه» در پشت كوفه كشته خواهد شد. بخدا قسم گويا میبينم كه وحوش گردن‌هاى خود را بر قبرش كشيده و بر او میگِريند و از شب تا صبح بر او مرثيه میخوانند و وقتى حال وحوش چنين باشد پس شما انسان‌ها از جفاء به او حذر كنيد. 📚کامل الزیارات، باب۲۶، حدیث۲ .
. ⬅️ زندگانی حضرت زینب پس از عاشورا چگونه بود؟ 💠 پس از عاشورا حضرت زینب، زندگی کوتاهی داشتند. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شدند. رهبرى و سرپرستی بازماندگان بر عهده امام سجاد و حضرت زینب بود. 💠 سخنرانى قهرمانانه حضرت در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. ایشان در برابر ابن زیاد، آنگاه که گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت وصف ناپذیرى فرمودند: جز زیبایى چیزى ندیده ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند؛ به زودى خداوند آنان و تو را در پیشگاه خویش داورى میکند. 💠 آنگاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، به دنبال اعتراض سخت حضرت زینب، از کشتن امام پشیمان شد. .
📌شماره شبهه: ۵۲۹۸ 🔘 متن شبهه : آیا این برای ما شیعه ها این افتخار هست که حضرت عباس رفت به لب رود و اب ننوشید؟ چرا؟ مگه منطقی نبوده که اب بنوشد؟ 🔆 پاسخ شبهه : 1⃣ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نشان درخشنده ای بر تارک تاریخ است و در مصاف عقل و عشق، عاقلان را به حیرت آورد. 2⃣ حضرت ابا الفضل (ع) می دانست که چه آب بیاشامد و چه نیاشامد او و برادرش امام حسین (ع) کشته خواهند شد و هرگز از این میدان جان سالم به در نخواهند برد؛ 3⃣ ولی حضرت عباس (ع) این را خلاف مروت و جوانمردی می دانست که خود آب بیاشامد در حالی که امام حسین (ع) و عیالاتش و تمام اهل بیتش تشنه اند. این است که تشنه باشد و انسان خود را سیراب کند. 4⃣ از همه اینها گذشته ایثار از سجایا و اخلاق نیکوی اهل بیت (ع) بوده است. و حضرت عباس (ع) در این واقعه نهایت ایثار و از خودگذشتگی را نسبت به امام حسین (ع) و اهل بیت او نشان داده است، همان گونه که پدرش حضرت امیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) از خود گذشتگی کرده و با سه روز روزه هنگام افطار، غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و خود با آب و شکمی گرسنه به سر بردند. 5⃣ بر این اساس آن حضرت می‌توانست به‌راحتی آب بخورد و اشکالی هم پیش نمی‌امد اما ایشان به‌خاطر نوع تربیت ونیز به خاطر رعایت ادب , آب نخورد.
. سینه ای سرشارازعشق خدادارد حسین در دل هـردردمندی کربلا دارد حسین کعبهٔ شش گوشه اش شدقبلگاه عاشقان زین سبب دلهابه عشقش مبتلادارد حسین هرکجاگویم حسین زهراجوابم می دهد بس که زهرادم بدم برلب نوادارد حسین شیعیان که جای خودداردمسلمان تواند توچه کردی اَرمنی ازتو رضادارد حسین هرکجاکه صحبت ازعشق حسین و زینب است بایداز زینب بپرسیم که چهادارد حسین بسکه داغ اکبر اوجانگداز وسخت بود پیش نعشش بانگ بَعدکَ العفا دارد حسین تا برادر برزمین افتادپشت او شکست بعدعباسش گمانم ماجرادارد حسین هیچ داغی بدترازداغ علی اصغر نبود ازخجالت ناله ی واطفلکا دارد حسین در میان قتلگاه و زیر خنجر شمر دید دست وپامی زدولی،ذکردعادارد حسین فاطمه درروزمحشر«یاحسین»گویان رسد روی دستش رأس خونین تورادارد حسین بی بصیرتهاتورا از روی کینه کشته اند روی نیزه نـاله ی واغُـربتا دارد حسین آی«مداح»گربقاخواهی دراین درگاه باش زآنکه تا روز قیامت هم بقا دارد حسین شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»✍ 👇
. #‍شب_هفت شب هفت آقامونه دل ما تو کربلاست شب گریه، شب ناله، واسه ی خون خداست شب هفت همگی گلاب و قرآن بیارید روی قبر آقا با گریه همه سر بزارید روضه خونا بخونین اقا رو تشنه کشتنش جلو چشم دخترش با تیغ و دشنه کشتنش شب هفت آقامونه شب سینه زدنه شب هفت گل زهرا شهید بی کفنه میاد از اوج فلک ناله ی زار مادرش آب بیارین واسه ی لبهای خشک و اطهرش شب هفت دو تا دستای قلم شد ای خدا شب هفت ساقی و سردار دشت نینوا شب هفت اربا اربا شبیه پیمبره شب هفت گلوی خونی شیرخوارْ اصغره شب هجر و شب درد و دل ما در محنه شب هفت قاسم و عبدالله ابن الحسنه شب هفت پاره پاره کردن یک بدنه شب هفت غارت و بردن یک پیرُهنه شب ناله ی غریبی حسینی امشبه شب هفت بدن به زیر سم مرکبه شب غربت یه خواهر شب جون سپردنه شب هفت کعب نی با تازیانه خوردنه خواهری تو کوچه های کوفه اشکاش روونه داداشش رو نیزه ها نشسته قرآن میخونه شب هفت بدنی که از سرش افتاده دور شب هفتم سری که سوخت تو آتیش تنور شب هفتم سری خونی توی طشت طلاست وای از اون خواهری که تو مجلس نامحرماست یکی چوب میزد روی لب مطهر حسین تا به کربلا میرفت ناله ی خواهر حسین هی میگفت که چوب نزن جلوی چشم بچه هاش بسه بی حیا نزن ببین شکسته دندوناش ✍🎤 https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/7713 👇 .
هدایت شده از امام حسین ع
. هفت روز گذشت / ------------- در هفتمین روز عزا و ماتم در خون نشسته دیده ی مُحرم شد رشته ی فتح و ظفر منظم خون دل عالم است سینه غرق غم است در چشم زینب اشک و خون است انا الیه راجعون است واویلتا آه و واویلا .... جان جهان خسته و بر لب بُوَد قلب صبور عشق در تب بُوَد هفت آسمان همدرد زینب بُوَد هفتمین روز غم می رسد دَم به دَم وقت عزای عالمین است بر روی نی رأس حسین است واویلتا آه و واویلا ..... در هفتمین روز عزای زینب شد نقش هر دیده برای زینب تصویری از کرب و بلای زینب آه او روی لب جان او در تَعَب این بانوی پیوسته در غم شد قافله سالار ماتم واویلتا آه و واویلا .... امام چارمین که جان فدایش زنجیر کین دارد به دست و پایش شد شهر کوفه همچو کربلایش این شه مُلک دین گشته حق را طنین در هفتمین روز شهادت از خود نشان داده رشادت واویلتا آه و واویلا .... ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
هدایت شده از امام حسین ع
AUD-20220808-WA0054.opus
148.6K
‍ ‍ . ----------- هفت آسمان را در غم نوشتند از بهر زینب ماتم نوشتند دیده خونبار است - زینب عزادار است بهر حسین خود - مشتاق دیدار است ای حسین جانم حسین حسین جانم رأسی که یاران لبریز نور است گاهی به نی ، گه کنج تنور است خواهری امشب - دارد فغان بر لب ریزد به دامانش - از چشم او کوکب ای حسین جانم حسین حسین جانم گفتا غم خود با این عبارت رأس تو بر نی من در اسارت بین اسیران را - چشمان گریان را زن های در ماتم - طفلان نالان را ای حسین جانم حسین حسین جانم بنگر تو بر ما ای پور زهرا دشمن به ما زد زخم زبان ها ای مرا جانان - خورشید جاویدان ما را عدو برده - در گوشه ی زندان ای حسین جانم حسین حسین جانم ** ١۴٠١ / ۵ / ٢١ مشابه سبک فوق خوانده می‌شود .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/66527 .