eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
21 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 تقدیر قسمت شصت و یک ✍️«ششم آبان ماه هزار و چهارصد ودو امروز سی امین روزیه که بدون پوپک شب شد. یک ماه بدون پوپک» در ادامه جمله‌ی تکراری هرروز رو نوشتم: «کاش ممنوع الخروجش میکردم . کاش الان اینجا بود» دیگه حوصله‌ی نوشتن نداشتم، اصلا مگه اتفاق خاصی افتاده بود که بنویسمش! خودکار رو انداختم کنار و تکیه دادم به مبل، چشمامو بستم و با خودم تکرار کردم: «یک ماه بدون پوپک. ماهی بدون پولک!» راستی ماهی بدون پولک چه شکلی می‌شه؟ یهو یاد ماهی گفتنش افتادم و جواب دادم میشه مثل من! یه ماهیِ بی عُرضه بدون پولک، آره الان من ماهی بدون پولکم. ماهی بدون پولک! سعی کردم چهره اش رو تو ذهنم مجسم کنم. یاد شب عروسیمون افتادم که بهش گفتم مثل فرشته‌ای شدی که از ماه اومده! با فکر اون شب باز لبخندی رو لبم نشست و رفتم دم پنجره و چشم دوختم به آسمون.من حتی نمی‌دونم پوپک کجاست؟ چجوری یک ماه دوریش رو تحمل کردم وهیچ کاری نکردم؟ چجوری طاقت آوردم اینجا بمونم و فقط غصه‌ی نبودنش رو بخورم؟ چرا هنوز اینجام؟ اگه اون هم جای من بود، تسلیم می‌شد؟ قطعا نه! مثل وقتی که حق همه مون رو از باباش گرفت، می‌جنگید. یا مثل وقتی که برای ثبت این شرکت تلاش کرد. یا وقتی دونه دونه مشتری ها رو کشید اینجا. و منه احمق همه‌ی زحماتش رو با یک ماه تعطیلی شرکت به باد دادم. رفتم زیر دوش و فکر کردم، چطوری باید پیداش کنم؟ برم ترکیه؟ خوب کجای ترکیه دنبالش بگردم؟ نه! این راهش نیست. بیشتر فکر کردم و‌ یاد روزی افتادم که شرکت رو ثبت کرد. برای شرکت یه حساب اینستاگرام درست کرد و گفت اگر رفت می‌تونم از اون طریق باهاش در ارتباط باشم و ازش کمک بگیرم. افکار مزاحم رو پس زدم و دوش رو بستم. با حوله دویدم سمت گوشیم. روشنش کردم و رفتم تو اینستاگرام و تو دنبال کننده های صفحه‌ی شرکت دنبالش گشتم ولی نبود. چطور ممکنه نباشه. اسمش رو سرچ کردم و عکسش رو دیدم ولی وقتی می‌زدم روش، هیچ چیزی ازش نشون نمی‌داد. یعنی چی؟ خودش گفته بود چجوری باهاش در تماس باشم، پس چرا نمیشه؟ بلاکم کرده بود. حالا باید چیکار می‌کردم؟ زل زدم به عکس کوچیکش که تو میدون معروف ترکیه با کبوتر ها گرفته بود. اسمش چی بود؟ یبار می‌گفت یکی از آرزوهاش بوده که اونجا عکس داشته باشه البته زیر برج ایفل و تو قایق کنار ساختمون های ونیز و کلی جای دیگه هم جز آرزوهاش بود. حالا از اینکه به آرزوش رسیده خوشحاله؟ اونم دلتنگ من میشه؟ یک روزم با نگاه کردن به عکسش گذشت و بعد به فکرم رسید که با یه حساب دیگه باهاش ارتباط برقرار کنم. یکی درست کردم به اسم علی. اولین اسمی که به ذهنم رسید اسم بابا بود و همون رو گذاشتم و وارد صفحه اش شدم. درسته که صفحه اش خصوصی بود اما چون این حسابم بلاک نشده بود، می‌تونستم عکس پروفایلشو بزرگتر و واضح تر ببینم! دستاشو باز کرده بود که کبوتر ها رو پَر بده. بهش درخواست دادم و بیشتر روز رو خیره شدم به صفحه‌ی گوشی اما قبولم نکرد و ناچارا بهش پیام دادم. یجورایی هم خوشحال بودم که پسر دیگه ای رو هرچند تو دنیای مجازی قبول نکرده و هم ناراحت بودم که از این طریق هم نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. نزدیک شب بود که آنلاین شد اما نه پیامم رو خوند و نه جواب داد.‌باید خوشحال می‌بودم ولی نبودم. دوست داشتم حتی شده به اسم یه غریبه باهاش در ارتباط باشم بلکه این دلتنگیم رفع شه! دوباره بهش پیام دادم که باز هم بی جواب موند و دوباره فکر کردم و فکر کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این بار یه حساب با اسم دخترونه برای خودم درست کنم و چقدر این کار برام سخت بود، به خصوص اینکه مجبور بودم چند روزی صبر کنم و بعد بهش پیام بدم که شک نکنه و اون چند روز برام مثل چند سال گذشت و مدام چشمم به عکسش بود و لحظه هایی که آنلاین می‌شد. بعد از یک هفته‌ی جهنمی، بلاخره بهش پیام دادم. با حساب یه دختر که برای عکس پروفایلش یه طرح گرافیکی گذاشتم به این امید که جواب بده. بهش پیام دادم و تو همون پیام اول خودم رو به عنوان یه طراح ایرانی که ساکن آمریکاست معرفی کردم و گفتم از طریق صفحه‌ی شرکت باهاش آشنا شدم و با توجه به اینکه سرپرست پروژه ها بوده، دوست دارم باهم همکاری داشته باشیم. ساعت از دوازده گذشته بود که رفتم سراغ اینستاگرام و دیدم جواب داده. مثل یه پسر نوجوون ذوق زده شدم و سریع جوابشو دیدم ولی در حد یه جواب سلام ساده بود و نظری در مورد همکاری نداده بود ولی همین جواب ساده هم خوب بود دیگه نبود؟ مکالمات ما چند روزی طول کشید و بلاخره باهم دوست شدیم ولی تمام مدت با اینکه باهاش حرف می‌زدم و یجورایی کنار خودم حسش می‌کردم، یه حس عذاب وجدانی هم بابت دروغ هایی که بهش می‌گفتم داشتم، اگربرمیگشت دیگه نمیذاشتم بره! شاید خودخواهی بود اما باید بهش می‌گفتم حسم بهش چیه و ازش می‌خواستم بمونه! خودشم دوست نداشت بره، ناچار شده بود. باید کنار من می‌موند. ادامه دارد تعجیل در فرج صلوات 🌷
مهدی جان میدانی آقــاجان خواب مانده ایم از همان روز اول، همان روز در سقیفه، همان موقع کنار در خانه میدانی اگر خواب نبودیم کار به پهلوی مادر نمی رسید به خار در چشمان پدر نمی رسید به جگر سوخته مجتبی به ظهر عاشورا، به زندان، به زهر به غربت یتیمی نمیرسید اگر خواب نبودیم کار به انتظار شما نمی رسید… شما دعا کن که بیدار شویم 😓💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
✰💫﷽💫✰‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌ •••❈🍃🌸🍃❈••• ❈نهج‌البلاغه در آینه تصویر❈ قرآن را نیک بفهمید که بهار دل‌هاست. 📚نهج‌البلاغه خطبه ۱۱۰ (بند۲) ‎‌‌‌‌ •••❈🍃🌸🌸🌸
‌‌میگفت .. _ چراخودت‌رورهانمیکنی ؟ _ دادبزنی‌ازامام‌حسین‌بخـوای ؟ _ برو‌درِخونه‌اباعبداللّٰه‌ _ منتش‌روبکش‌،دورش‌بگرد ! _ مناجات‌‌کن‌باامام‌حسین:) _ بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم .. _ ولم‌نکنی ! _ دیگه‌نمی‌کشم‌ادامه‌بدم _ متوقف‌شدم .. _ امام‌حسین‌بازم‌دستت‌رومیگیره‌ _ فقـط‌بخـواه‌ازش :)! ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
هربار چیزی گم میکنیم ‌می گویند چندصلوات بفرست ان شاءالله پیدا می شود! مولای عزیزتر از جانمان ‌چند صلوات بفرستیم تا پیدایت کنیم؟...♥️! ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
کاش میان این جنگ ها و آشوب ها صدایی بیاید الا یا اهل العالم أنا امام المهدی 🤍🌸 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۶/۲۵ - جزیره مجنون عراق ✍🏻 بخش‌هایی از وصیت‌نامه این شهید عزیز: ✅ عزیزان من، لذت زندگی ، در جهاد مستمر در همه ابعاد است و لذتی بالاتر از خدمت به ملت و جامعه نیست پس این لذت را دریابید و ای مسئولین آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال و افکار ماست. ✅ مبادا فریب شیاطین را بخورید. بر گرد چراغ رهبری حلقه زده و با استقامت اسلام و عدل را در جامعه خویش استوار سازید 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این طور نماز خوندن مردم رو بی نماز میکنه ! ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🔴 محـــــاسبه نفـــــس ✍ در روايات متعدّدى سفارش شده كه براى رهايى از حساب قيامت، در دنيا هر شخصى خودش را محاسبه و حسابرسى كند، يعنى در هر شبانه روز چند دقيقه و ساعتى را به فكر در عملكرد خود بپردازد تا اگر كار نيكى انجام داده خدا را شكر كند و اگر كار خلافى مرتكب شده است، توبه و عذرخواهى و جبران نمايد. در حديث مى خوانيم: كسى كه خودش را محاسبه كند، خداوند در قيامت دوباره از او حساب نمى كشد و خداوند بالاتر از آن است كه به حساب كسى برسد كه او خود به حسابش رسيده است. امام كاظم عليه السّلام فرمود: از ما نيست كسى كه در دنيا از خود غافل باشد و به حساب كار خودش در هر روز رسيدگى نكند. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
وشمامحبوب‌ترین‌قصهِٔ‌ این‌قلب‌شُدید🧡؛ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 💚 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313