eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
کد۶۲فاطمه بهروزی-۱۴ ساله،از شهرستان کازرون بخشی از وصیت نامه شهید محسن حججی: 💫از -فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام-خامنه ای نائب بر حق زمان است. از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز خود را تقویت کنید،مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛مبادا چادر را کنار بگذارید... همیشه الگوی خود را-زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه ی حجاب من را نخوری باباجان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز... ------------------------------------------------------ 💥مسابقه سربازان غیور روح الله(رح) 💥جزئیات مسابقه درپیام سنجاق شده درکانال گروه فرهنگی 313درج شده 💥برای شرکت درمسابقه وارسال آثار به مدیر کانال که آدرسش درپیام سنجاق شده هستش فقط تاساعت۱۲روزپانزدهم خردادمهلت دارید 💥بازدیدخریدنی وفیک برای این مسابقه حرام وحق الناس است وشرکت کننده خاطی حذف خواهدشد 💥آدرس کانال👇 ╔═••-☆--☆--☆--☆-••══╗ @MOVEUD313 ╚══••-☆--☆--☆--☆-••═╝
💠بنده دور افتاده... 🔹مشغول مناجات با خدا بود؛ شنید: «بنده های فراری ام را برگردان. بنده های گمراه و دور افتاده ام را به راه بیاور. این کار، از صد سال روزه داری و شب زنده داری بهتر است.» موسی پرسید: بنده دور افتاده کیست؟ خدا به کلیمش فرمود: کسی است که امام زمانش را نمی شناسد… یا کسیکه امام زمانش را بشناسد، ولی امامش از او غایب باشد و راه و رسم دینش را نداند… 📚(تفسیر امام عسکری علیه السلام ص342. بحارالانوار ج2 ص4.) زمان @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌داستانی عجیب از ملاقات با _زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استاد در این کلیپ کوتاه استاد عالی اشاره به داستانی عجیب و تکان دهنده از ملاقات یکی از عاشقان با . عج ارواحنافداه و شفا گرفتن به دست مبارک حضرت دارند. @MOVEUD313
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نماهنگ چقدر مناسب این روزهاست از ابتدای امسال حرف نائب زمان حضور پرشور در انتخابات بوده @MOVEUD313
🍏 اگر نیم ساعت قبل از غذا و یک ساعت بعد از غذا ترکیب عرقیات زنیان بابونه شیرین بیان خورده شود، درد معده‌ ی چند ساله را درمان می کند. تعجیل درفرج زمان صلوات @MOVEUD313
🔴🟡🟠🟤🟣⚫🔵🟢 خانم های محترمه لطفا با توجه بخوانید🌱🌹 کاربران محترم بیاید رو از چند دیدگاه بررسی کنیم. ۱۲ نوع دلیل داریم برای مضرات وحشتناک این عمل که برای نابودی شیعه ترویج داده شد: 🚫۱_فقر و کم شدن حافظه ناشی از غسل صحیح نداشتن بخاطر کاشت و احتمال ابتلا به بیماری پیسی:طبق روایت 🚫۲_ناخنها ،از مراکز اصلی جذب ویتامینD خورشید،محسوب میشن که با حنا گذاشتن ناخن،جذب ویتامینDچند برابر میشه طبق روایات که تاکید بر حنا گذاشتن بر ناخن هست.اما ...وقتی رویه ای بر ناخن قرار میگیره چه کاشت ناخن،چه لاک،مانع از جذب ویتامینD و در نتیجه موجب جذب نشدن کلسیم خواهد شد و آسیب به کل بدن خواهد رسید. 🚫۳_ناخن ها با رشد خود،بیماری ها رو از بدن خارج میکنند و حتی به عبارتی جنس ناخن از بیماری هست در روایات اهل بیت(طب اهل بیت) که توضیح آن مفصله. کوتاه کردن ناخن،کمک به خروج بیماری ها از بدن می‌کنه و خصوصا روز ۵شنبه و جمعه طبق روایات،تاثیرات وضعی عجیب و مفیدی داره.مثلا از حضرت رسول روايت شده:هر كس ناخن‌هاى خود را در روز جمعه بگيرد، خداوند دردهايش را از سر انگشتانش بيرون كرده، دواى درد را جايگزين آن مى‌كند.ثواب الأعمال، ص ۴۱، ح ۱ و کاشت ناخن موجب حبس بیماری،احتباس انرژیکی و ایجاد اختلالات عصبی میشود با توجه به محل قرارگیری آن ها 🚫۴_از دیدگاه پزشکی هم عوارض گزارش شده:تغییر رنگ ناخن،التهاب دور ناخن،عفونت های قارچی،اگزمای تماسی،شل شدن ناخن ها،ترک و شکاف ناخن هست. 🚫۵_در بحث شرعی،دیدن ناخنهای کاشته شده ی لاک زده،یا کلا ناخن لاک زده توسط نامحرم،حرامه. 🚫۶_در بحث غسل و وضو،نظر تمام مراجع،اینه که باید مانع رفع بشه مگر آسیب جدی به ناخن قرار باشه وارد بشه که قطعا با برداشتن کاشت با روشهای ساده و حتی خانگی،آسیب جدی به ناخن و دست وارد نمیشه.نظر آقای صانعی هم اگر غسل و وضوی جبیره بوده،چون فوت شدند،دیگه نمیتونه قابل رجوع باشه برای مقلدانشون و باید به مرجع تقلید زنده رجوع کنن‌ حالا فرض کنید سالها،نه نماز صحیح نه روزه ی صحیح داشته باشید.برای چی آخرت رو فروختید؟برای خوش آمدن مردم و دل خودتون! آیا ارزشش رو داره؟ 🚫۷_بعد از صد و بیست سال،که البته مرگ خبر نمیکنه،غسل میت شما هم به ناچار جبیره هست ولی صحیح نیست.فرض کنید که ناپاک،محشور بشید یا در برزخ باشید و...! اگر هم غساله ای بخواد کاشت ناخنی که به دلیل بافت پوست میت،سفت شده،به سختی جدا کنه،چه آسیبی به روح اون فرد که ناظر هست میرسه.و درک این آسیب رو داره قطعا 🚫۸_در صورت اقدام به فرزندآوری بدون غسل ها و ناپاک،احتمال جنون فرزند هست.امام رضا:آمیزش پس از آمیزش،بی آن كه میان آنها غسلی صورت پذیرفته باشد، دیوانگی فرزند را در پی می‏آورَد.بحار الأنوار،ج62، ص۲۶۸ 🚫۹_نداشتن غسل،احتمال بیماری های ماورایی ناشی از دخالت اجنه رو چندبرابر می‌کنه که مفصل هست .جنابت باعث باز شدن هاله و راه نفوذ جنیان به بدن میشن 🚫۱۰_و تاثیر وضعی بدی که بر پخت غذا میذاره همسر یا مادری که بدون غسل صحیح،غذا درست کنه برای اهل منزل 🚫۱۱_خوردن،خوابیدن،اشامیدن،قرائت قرآن و...در هنگام جنابت،همه ،عمل مکروه محسوب میشود طبق روایات 🚫۱۲_جمع شدن چرک و کثافات و نجاسات و آلودگی و قارچ ها زیر کاشت ناخن طبق چیزی که حتی خود ناخن کارها اذعان میکنن! با صلواتی نذر ظهور زمان عج منتظر بیداری ماست @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذارید و بگذرید....✨ ▫️وَاعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلآْخِرَةِ لاَ لِلدُّنْيَا وَلِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ وَلِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَيَاةِ 🟤پسرم) بدان تو براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى فنا نه براى بقا (در اين جهان)، براى مرگ نه براى زندگى (در اين دنيا) 📘 تعجیل در فرج زمان صلوات @MOVEUD313
👹 اوج انحطاط بشر در تمدن لیبرالی ❌ میلیاردها هزینه برای حیوان شدن!! ⚠️ تلاش برای شباهت انسان‌ها به اجنه و شیاطین و حیوانات ❌ به روایت مبلغان اصلی آن، لیبرالیسم و صهیونیسم جهانی طرف داران این گروه یا مد پرستاری که هر مدل یا مارکی را می پوشید کم کم تغییر رفتارها و عقاید انسانیت و اخلاقیات شما را تا به این جا می‌کشاند 👈لطفا تا دیر نشده از خواب غرب گرایی و مد پرستی و فریب هم چشمی ، اون یکی میپوشه ،مگه من کمترم یا ... بیدارشوید تعجیل در فرج زمان صلوات @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عرفه می‌تونی همه‌ی گذشته‌ ات رو جبران کنی؛ اگه... ولایتمدارانِ بزرگوار در روز ، التماس دعای فرج التماس دعای عاقبت بخیری دعا برای مردم مظلوم و ستمدیده و اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم اجمعین تعجیل درفرج _زمان صلوات @MOVEUD313
🔴 اذکار روز : ۱۰۰ مرتبه بگو: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ. منزّه است خدا و حمد از آن خداست و معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ‌تر از توصیف است. و ۱۰۰ مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ أحَد» را بخوان. ۱۰۰ مرتبه آیة الکرسی. ۱۰۰ مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد. ۱۰ مرتبه لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، معبودی جز خدا نیست یگانه ای که شریک ندارد پادشاهی خاصّ اوست و از آن اوست حمد یحْیی وَ یمیتُ وَ یمیتُ وَ یحْیی، وَهُوَ حَیٌّ لا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ. زنده کند و بمیراند و بمیراند و زنده کند و اوست زنده‌ای که نمیرد هر چه خیر است به دست اوست و او بر همه چیز تواناست. ۱۰ مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیومُ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ. آمرزش خواهم از خدایی که معبود به حقی جز او نیست که زنده و پاینده است و به سویش توبه کنم. ۱۰ مرتبه «یا اَللهُ» ۱۰ مرتبه «یا رَحْمنُ» ۱۰ مرتبه «یا رَحیمُ» ۱۰ مرتبه «یا بَدیعَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ» ۱۰ مرتبه «یا حَیُّ یا قَیومُ» ۱۰ مرتبه «یا حَنّانُ یا مَنّانُ» ۱۰ مرتبه «یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ» ۱۰ مرتبه «آمینَ». لحظه ها را دریابیم...آسمان نزدیک است تعجیل درفرج _زمان صلوات @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀کیست مسلم 🖤پنج تن را نور عین 🥀مـورد تایید 🖤مولایش حسین(ع) 🥀کیست مسلم 🖤یاور خون خــدا 🥀اوّلین پیغمبر خون خدا 🥀شهادت سفیرالحسین(ع) تسلیت باد🥀 تعجیل در فرج _زمان صلوات @MOVEUD313
🌹 🌹 💜💜 در خانه جدید یک اتاق کوچک داشتیم که مادرم وسایلش را آنجا گذاشته بود و اتاق او بود. زینب مینا را که بیشتر حوصله حرف زدن داشت آنجا می برد و با دقت به خاطراتش گوش می‌کرد و همه حرف‌ها را جمله به جمله در دفترش می‌نوشت. زینب در خانه یا میخواند یا می‌نوشت یا کار می‌کرد اصلاً اهل بیکار نشستن نبود چند تا دفتر یادداشت داشت. از کلاس‌های قرآن قبل از جنگ تا کلاس های اخلاق و نهج‌البلاغه در شهر رامهرمز و سخنرانی های امام و خطبه‌های نماز جمعه، همه را در دفتر می‌نوشت. خیلی وقت ها هم خاطراتش را می نوشت اما به ما نمی‌داد بخوانیم برنامه خودسازی آقای مطهر را هم جدول بندی کرده بود و بعد از دوسال مو به مو انجام می داد. هر دوشنبه و پنجشنبه روزه می گرفت غذای ساده می خورد ساده می پوشید و به مرگ فکر می‌کرد. بعضی وقت ها چیزهای را برای ما تعریف می‌کرد یا میخواند گاهی هم هیچ نمی گفت. به مهری و مینا می گفت شما که تو جبهه این از خدا خواستین که شهید بشین؟ تا حالا از خدا طلب شهادت کردین؟ بعد از اینکه این سوال را می پرسید خودش ادامه می داد: البته اگه آدم برای رضای خدا کار کنه توی رختخوابم بمیره شهیده. با اینکه تحمل دوری از زینب را نداشتم ولی وقتی شوقش را برای رفتن به آبادان و کمک به مجروحان می دیدم حاضر بودم مینا مهری او را با خودشان ببرند. اما آن ها و همینطور مهران مخالف بودند و زینب را بچه میدانستند در حالی که زینب اصلا بچه نبود و همیشه هم در کارهای خوب جلوتر از آنها بود. بعد از برگشتن بچه‌ها به آبادان باز ما تنها شدیم زینب در دبیرستان فعالیتش را از سر گرفت. به جامعه زنان و بسیج می‌رفت بعضی از کلاس‌ها را با شهلا می‌رفتند در مدرسه از همان ماههای اول گروه سرود و تئاتر تشکیل داد گروه تئاتر زینب، گروه سرود زینب و... از زمان بچگی اش بامن روضه می آمد و برای حضرت زینب و امام حسین گریه میکرد حس و حال و ‌حرف هایش به سنش نمی‌خورد. یک شب به من گفت: مامان من دوست دارم مثل حضرت زهرا تو جوونی بمیرم دوست ندارم که پیر بشم و بمیرم یا انقدر زنده بمونم که زندگیم پر از گناه بشه. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تعجیل درفرج _زمان صلوات @MOVEUD313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت سکینه(س)💔 🏴۵ وفات سکینه خاتون(س) دختر حسین (ع) 🎙استاد شیخ حسین انصاریان الهم عجل لولیک الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت پنجاه و پنج ✍️شب رو با فکر دادگاه خوابیدم . صبح تا بیدار شدم کتری رو گذاشتم رو گاز. هنوز تا ساعت دادگاهمون وقت داشتیم که یه صبحونه ای هم بخوریم‌. ساعت نزدیک نُه بود که پوپک در اتاق رو باز کرد و دیدم لباس پوشیده اومد بیرون. بهش سلام دادم که جواب داد و رفت سمت در. کاناپه رو کشید کنار و خواست در رو باز کنه که رفتم سمتش و گفتم: «صبحونه بخور بعد باهم می‌ریم!» رفتم سمت آشپزخونه و اونم آروم پشت سرم اومد و بعد از صبحونه رفتیم سمت دادگاه! استرس رو به رو شدن با پدرش حالمو بد کرده بود که پرسیدم: «الان چی میشه؟» شونه ای بالا انداخت و گفت: «جلسه ی سازشه دیگه، می‌‌ریم صحبت می‌کنیم که به توافق برسیم» دوباره پرسیدم: «اگه نیان چی؟» نفسشو کلافه بیرون داد و گفت: «دوباره یه جلسه ی دیگه برگزار میشه و خلاصه هی رفت و آمد داریم دیگه. ولی نگران نباش، در نهایت نتیجه به نفع ماست!» با بی حوصلگی گفتم: «نگران اون نیستم، روم نمیشه تو چشمای بابات نگاه کنم» تک خنده ای از روی حرص کرد و گفت: «بابا؟ کجا بوده تاحالا؟ اصلا می‌دونه خونه ی دخترش کجاس؟ ول کن این حرفا رو! بعدشم اونا عمرا بیان» با تعجب پرسیدم: «یعنی نمیان؟» سرشو به معنی «نه» تکون داد و گفت: «مگه مغز خر خوردن که بیان کلی جریمه شن؟ تو بودی میومدی؟» شونه ای بالا انداختم و گفتم «نمی‌دونم» بعد هم هردو ساکت شدیم. همونطور که پوپک حدس می‌زد، پدرش و همسرش نیومدن و ما دست از پا دراز تر برگشتیم خونه. پوپک تا عصر از اتاق بیرون نیومد و منم رو همون مبل دراز کشیدم و به آینده ی نامعلومم و آرامش از دست رفته ام فکر کردم. نزدیک شب هم یکم دوتایی رو سفارش ها کار کردیم و بعد از شام داشتیم وسایل خونه رو می‌ذاشتیم پشت پارتیشن که مامان زنگ زد و وقتی صدای گریونشو شنیدم یه لحظه هزارتا فکر بد هجوم آورد سمتم و ضربان قلبم رفت بالا و ناخواسته نشستم رو همون مبل. پوپک که متوجه تغییر حالتم شده بود، با ترس و تعجب نگاهم کرد و آروم پرسید: «کیه؟» که لب زدم: «مامان» با شنیدن اسم مامان، چهره اش حالت بی تفاوتی گرفت و آروم گفت می‌ره مسواک بزنه! مامان وسط گریه هایی که انگار قرار نبود به این راحتیا تموم شه، داشت با جزئیات تعریف می‌کرد که عمو محرم شوهر خاله سیمین، چطوری سیگار بعد از ناهارشم دود کرده، ته سیگارشم گذاشته تو جاسیگاری و بعد از اینکه به خاله سیمین گفته: «خانم دستت درد نکنه عجب آبگوشتی بود» دراز کشیده و دیگه بیدار نشده! بعد هم گریه هاش شدت گرفت و گفت قراره ببرنش روستای خودشون و تو امامزاده ی نزدیکش دفنش کنن و همه مون باید فردا صبح دم خونه شون جمع شیم که باهم راه بیفتیم. اولش یه نفس راحت کشیدم که اتفاقی برای اعضای خانواده نیافتاده و بعد با عذاب وجدانی که از اون نفس راحت بهم دست داد، از صمیم قلب برای فوت عمو محرم ناراحت شدم. خیلی مرد خوبی بود و همه مون دوسش داشتیم، بعلاوه ی اینکه کلی هم خاطره خوب برامون ساخته بود. گوشی رو که قطع کردم، با اعصابی داغون از این برنامه ی یهویی به یه نقطه خیره شدم و داشتم به خاطرات عمو و فردا فکر می‌کردم که با صدای پوپک به خودم اومدم. خیلی خشک پرسید: «چی شده؟» انگار وقتی اسم مامان رو آوردم پیش خودش فکر کرده حرفای همیشگیشونه و اتفاق خاصی نیافتاده که انقدر بی تفاوت شده بود. گفتم: «عمو محرم فوت شده» «آها»ی بی تفاوت تری گفت و رفت سمت آشپزخونه که مسواکشو بذاره پشت پنجره! همینقدر بی احساس؟ خوب البته اون که عمو محرم رو نمی‌شناسه. همینطور که تو فکر بودم، مبل رو هل دادم پشت پارتیشن و گفتم: «فردا هم باید شرکت رو تعطیل کنیم ها. شایدم دو سه روز!» با قدم های بلندی که با اون دمپایی خرگوشی های صورتی پشمی بزرگش، شلق شلق صدا می‌داد اومد سمتم و گفت: «یعنی چی؟ چرا تعطیل کنیم؟» برگشتم سمتش و گفتم: «چون قراره عمو رو تو امامزاده ی نزدیک روستای محل تولدش دفنش کنن ما هم باید بریم اون جا» دستاشو زد به کمرش و گفت: «خوب عموی توا، برو دیگه! با شرکت چیکار داری؟» لبخندی زدم و گفتم: «اولا که عموی واقعیم نبوده، شوهر دخترخاله ی مامانمه. بعدشم، فک کنم همه فکر می کنن ما یه زن و شوهر عاشقیم نه قراردادی. پس نمیشه تنها برم خانمِ مثلا تازه عروس» اخماش رفت تو هم و گفت : ما نمی تونیم به خاطر شوهر دختر خاله ی مامان تو از کار و زندگی بیفتیم که!» کلافه از لباسایی که پوشیده بود و ژستش که دوست داشتنی تَرِش می‌کرد دستمو بردم تو موهامو گفتم: «اذیت نکن پوپک، ما مدل فامیلیمون با بقیه فرق داره. نمی دونم چرا لجباز شده بود، تا قبل از زنگ مامان که حالش خوب بود داشتیم مثل آدم کار می‌کردیم، چش شد یهو؟! صبح با تکون دادن های پوپک بیدار شدم. ساعت هشت همگی دم خونه ی مامانینا جمع شدیم. ادامه دارد... تعجیل درفرج زمان صلوات