فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠گلایه بهشت به خداوند که چرا
گروهی از بهشتیان سراغ من نمیان...
استاد عالی (حفظه الله)
#اربعین #امام_حسین #کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
📚 تقدیر
قیمت بیست و یکم
✍️رضوانه نهار آورده بود.
از سالاد الویه متنفر بودم، همیشه بعدش احساس می کردم، از درون دارم یخ می زنم.
از توی کشو چاقو و چنگال آورد و اول درِ ظرف بزرگتر رو باز کرد که از سالاد الویه ی تزئین شده اش رونمایی کنه و با خودم گفتم مامان کجاست که این هنرنماییت رو ببینه و کلی ازت تعریف کنه!»
بعد هم درِ ظرف های کوچکتر رو باز کرد و شروع کرد به خورد کردن گوجه و خیارشوری که خوشبختانه تو ظرف های جداگانه ریخته بود!
خیارشوری باز کرد، خمیراش رو درآورد و اول با قاشق، سالاد الویه مالید روش و داد دستم.
پرسید چرا گردنت گرفته؟
لابد بد خوابیدی!
نگاهم کرد که گفتم: «هم بد خوابیدم هم عصبی شدم!»
چشماش درشت شد و با تعجب و لبخند همیشگی رو لب هاش گفت: «تو مگه عصبانی شدن هم بلدی؟!»
لبخند خسته ای از تلاش بیهودم برای کم کردن دردم زدم و گفتم: «اولا که نگفتم عصبانی، گفتم عصبی! بعدشم بله. همه بلدن!!
انگشتاشو با ریتم روی میز زد و سرشو به جلو و عقب تکون داد و با تای ابرویی که نمایشی بالا داده بود گفت: «خوووب، چشمم روشن! بعد عصبی و عصبانی شی چیکار می کنی؟!»
نمیذاشت! با این سوالای بیخود بی فایده اش نمیذاشت تمرکز کنم و یه حالت کم درد پیدا کنم. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «میبینی که این نتیجه ی عصبی شدنمه!»
نمی دونم چرا بی موقع شوخیش گرفته بود یا شایدم مثل بقیه میخواست الکی منو به حرف بکشه که با خنده گفت: «خوب عصبانی شی چی؟»
زل زدم تو چمشاش و با لحنی که خستگی و کلافگیم از درد رو نشون نده، گفتم: «فقط داد می زنم. البته نهایت نهایت عصبانیتم اونه. درجات کمترش میشه لحن خشک و جدی!»
خندید و با ناز و لحن کشیده ای گفت: «خووووب، پس بی خطری!»
بعد هم در ادامه ی خنده ی قبلیش، به حرف مسخره ی خودش هم خندید و منم در حالی که دوست داشتم از درد، با مشت بکوبم رو میز و بگم ساکت باشه، الکی لبخند زدم.
ساندویچش که تموم شد، انگشتاش رو که سُسی شده بود لیس زد، یه نون دیگه برداشت و پرسید: «درست کنم برات؟»
طبق عادت با سر و گردن جوابشو ندم و خیلی آروم گفتم: «نه مرسی!»
همینطور که نگاهش بهم بود گفت: «چقدر سرعت جواب دادنت پایینه ها! تازه کم غذا هم هستی» بعد هم بدون تعارف دیگه ای، همون نون رو برای خودش ساندویچ درست کرد و منم فرصت رو برای پرسیدن سوالم مناسب دیدم و گفتم: «راستی چجوری در رو باز کردی؟!»
همینطور که گوجه ها رو با دست می چید لای نون و بدون اینکه سرشو بلند کنه گفت: «با کلید دیگه!»
حواسش نبود یا میخواست اذیتم کنه؟! نباید عصبی می شدم چون ممکن بود درد گردنمو بدتر کنه! دوباره نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «می دونم! منظورم اینه که کلید از کجا آوردی؟»
یه ابروشو داد بالا و گفت: « آهااا! مامانت داد بهم. گفت راحت بیام پیشت و اینجا هم دیگه خونه ی خودمه و این حرفا. بدت اومد؟»
از دست این مامان! وقتی «بدت اومد» رو پرسید، دیگه لبخند رو لبش نبود. برای اینکه ناراحت نشه، من به جاش لبخند زدم و گفتم: «فقط صبح ها دیگه؟»
انگار حواسش به حرفم نبود که خیلی آروم گفت: «نمی دونستم ناراحت میشی!»
پس مامان حق داشت که می گفت دلش نازکه!چند ثانیه تو سکوت به چشماش نگاه کردم و گفتم:چرا باید ناراحت شم!تازه به موقع اومدی به دادم هم رسیدی!
بدون اینکه جوابی بده،یا حتی نگاهم کنه،ساندویچ نصفه خورده اش رو گذاشت رو میز و رفت سمت کیفش،دسته کلیدش رو درآورد و دوتا کلید از توش جدا کرد اومد گذاشت رو میز و گفت:ما از اول باهم رک حرف زدیم!کاش همون دفعه بهم می گفتی خوشت نمیاد بیام خونه ات .منم که از این آویزونا نیستم!
چشمام هر لحظه از تعجب گشادتر میشد و اونم تخته گاز داشت برای خودش حرف میزد و حتی آخرین جمله هاشو با صدای لرزون زد که گفتم:رضوانه؟!
بدون اینکه جوابمو بده شروع کرد به جمع کردن ظرف ها،چیدشون تو یخچال و ساندویچش رو هم برداشت و رفت سمت سطل آشغال که مجبور شدم گردن و حالت کم دردم رو ول کنم.چشمام از درد جمع شد اما رفتم و لحظه ای که می خواست ساندویچش رو بندازه دور،دستشو گرفتم و گفتم:رضوانه؟!چیشد یهو؟
مگه من چی گفتم؟سرشو که بلند کرد، دیدم چشماش خیسه.یعنی واقعا گریه کرده بود؟کشیدمش کنار و گفتم:گریه کردی؟سر یه سوال کلید از کجا آوردی؟
روشو برگردوند و جوابمو نداد.دستشو تکون دادم و گفتم:رضوانه با توام؟
چشماش یهو وحشی شد،با اخم نگاهم کرد و گفت:مگه من خواستم شبا هم پیشت بمونم که میگی فقط صبح ها!
منظورم جریان صبح و شب کنار هم بودنمون از نظر خونواده ها بود، که صبح ها میشه و شب ها نه!
چند ثانیه زل زد تو چشمام،اشکشو پاک کرد و گفت:یجوری گفتی که فکر کردم مزاحمتم!
دستشو ول کردم و در حالی که فکر میکردم دلش از لیوان بلندای مامان هم نازکتره، نُچ ی گفتم و ازش فاصله گرفتم.دستمو که گذاشتم رو گردنم گفت:بهتر نشدی؟
دوباره گفتم نُچ !عصبیم کردی بدتر شد!
لبشو گاز گرفت!
ادامه دارد...
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات⚘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین میفرمایند:
بدانند تمام کسانی که ادعا میکنند مذهبیاند...
#اربعین #امام_حسین #کربلا
🎙استاد رحیم پور ازغدی
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
🔰 حال و روز مزدوران تفرقه انداز جیره بگیر غربی یا مذهبی های سکولار که مخالف جمهوری اسلامی هستند در پیاده روی اربعین جالب است !!
💠 آنهایی که هشتگ میزنن اربعین_را_مصادره_نکنید
(یعنی حضور مردم ربطی به تائید جمهوری اسلامی نداره) آیا نمیدونن هزاران رزمنده، بسیجی و... با اعتقاد راسخ به ولایت فقیه و نظام چقدر سختی کشیدن و جانفشانی کردن تا این مسیر باز شده ؟
👈 حالا با خیال راحت و امنیت کامل کولتو برداشتی و راه افتادی پیاده روی و پشت سرت رو نمی بینی؟
اگه نظام اسلامی با عنایات اهل بیت میدون داری نمیکرد شما الان عراق نبودی خانم یا آقای محترم !
#اربعین #امام_حسین #کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #شهید_حسن_شاخوسی_آرانی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۵/۳۰ - دارخوین
✍🏻 بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز :
✅ مردم عزیز ایران، من کوچکتر از آنم که وصیتی به شما بکنم ولی تقاضا میکنم
نگذارید خون شهدا پایمال شود
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان
#اربعین #امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
به تو از دور سلام ، ای همه داراییام ...
«السلامُ علیکَ یا امینَ اللهِ فی ارضِهِ و حُجَتَه علی عِبادِه، السلامُ علیکَ یا علی ابن موسی الرضا» 🌷
#اربعین #امام_حسین #کربلا
🍀چهارشنبههایامامرضایی🍀
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دروغ مصلحتی که میگن یعنی این👆
گاهی اوقات باید اینطوری رابطه بین دونفرو اصلاح کرد، قدر خانوادهتون رو بدونید، قدر پدرومادر و قدر بچههاتون رو بدونید.
#اربعین #امام_حسین #کربلا
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
مداحی آنلاین - هر کی نرفته کربلا.mp3
6.01M
هرکی نرفته کربلا
هیچ جایی را ندیده
مثل زمین #کربلا خدا نیافریده
🎙مهرداد_نوربخش
#امام_حسین #اربعین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313