بازیِ ۳ نفره ! (ترسناک اما واقعی )❌
چند وقت پیش که شوهرم طبق معمول دیر کرده بود! از سرِ ناچاری رفتیم طبقه پایین پیشِ مادرشوهرم تا مهدی میاد #خوف_بَرمون_نداره !
دوقلوهام باهم سرگرمِ خاله بازی بودن و منو مادرشوهرمم سریالِ کیمیا رو میدیم ...
یهو برگشتم دیدم صدایِ گریه ی قُل اولیه داره میاد ! تا برگشتم ببینم چیشده دیدم دارن خاله بازی میکنن و
❌ اون گریه ی الکی وسطِ #خاله_بازیشون بوده !❌
خاطر جمع یه لبخندی زدم و برگشتم که ادامه ی فیلمو ببینم که یهو دیدم مادرشوهرم #جییییییغ کشید سر دخترم که #الکی_گریهههههه_نکن !!!!
خیلی #عصبی شده بودم از #لجم بچه هارو برداشتم و بدونِ خدافظی برگشتم بالا !
تا رسیدم به دخترم گفتم بلند گریه کن و #جیغ_بزن_بزار_صدات_بره_پایین !
دخترم همینجوری داشت صدای گریه درمیاورد و با دختر کوچیکم #میخندیدیم که #یهو_شوهرمو .... ادامه داستان واقعی💔👇
https://eitaa.com/joinchat/2552758542C62aa4b8cd1
https://eitaa.com/joinchat/2552758542C62aa4b8cd1
👆🏼👆🏼👆🏼🔞🔞