eitaa logo
گزیده‌ها gozideha1404@
1.4هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
13.3هزار ویدیو
123 فایل
کانال گزیده‌ها جهت انعکاس مطالب قابل توجه می باشد. قدیری ابیانه مدیر کانال و افراد متعددی به عنوان ادمین تعیین خواهند شد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 سراب سوخو تحریم تسلیحاتی لغو نخواهد شد زیرا موکول به عدم تصویب یا تمدید تحریم شورای امنیت است که می‌تواند در قالب قطعنامه جدید و یا اعمال مکانیسم ماشه -بدون امکان وتوی روسیه و چین- تجلی یابد. لغو تحریم تسلیحاتی منوط به تایید عدم انحراف ایران توسط آژانس است. درحالیکه قطعنامه اخیر شورای حکام با هدف مین‌گذاری لغو تحریم در موعد ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ (۲۷ مهر ۱۳۹۹) صورت گرفته است. معضل اصلی ما نه تحریم شورای امنیت که تحریم ثانویه آمریکا است که می‌تواند قرارداد خرید ایرباس پیش از تحریم کاتسا و خروج آمریکا را نیز به محاق ببرد. برای خرید حداقل یک اسکادران ۱۰۰ فروندی از سوخو-۳۰ روسی، با احتساب هزینه‌های جانبی، حدود ۵ میلیارد دلار، معادل ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است. فارغ از آنکه با وجود پهپاد و موشک و در دکترین نظامی کشور، هواپیمای نظامی چه مزیت و جایگاهی دارد، مسئله مهم این است که با کدام بودجه می‌خواهیم جنگنده بخریم؟ و در وضعیت تحریم بانکی، چگونه ارز را تهیه و منتقل کنیم؟ به نظر می‌رسد تحریم مؤجل تسلیحاتی و وعده لغو در موعد مذکور، سرابی است که ایران را به اسارت برجام و اجرای یکجانبه تعهدات واداشته و برجام آفرینان را از هرگونه ابتکار عمل و اقدام متقابل، به امید واهی بهره‌مندی از مواهب آن، منصرف کرده است. ناگفته نماند که بزرگ‌نمایی لغو تحریم تسلیحاتی، فارغ از توجیه شکست و بی‌عملی دولت، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کند و آن به حاشیه راندن تمام مزایای برباد رفته توافق و معطوف کردن حواس به تنها نفع احتمالی برجام است که آن هم به دلیل پیش‌گفته محقق نخواهد شد. ۹۹/۴/۶
پیش‌بینی همسویی روحانی و احمدی‌نژاد در خصوص مذاکره با ترامپ، مورخ ۱۰ دی ۹۶ منتشره در کانال تلگرام پیش از ایجاد کانال ایتا
🔴دکتر سعید محمد: تفکر حاکم در وزارت نفت مانع خودکفایی در زمینه محصولات پتروشیمی می‌شود فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص): 🔹متاسفانه تفکری در وزارت نفت حاکم است که مانع از خودکفایی ما در زمینه محصولات پتروشیمی می‌شود. 🔹در وزارت نفت این تفکر وجود دارد که ایجاد پالایشگاه در کشور به درد نمی‌خورد و ما نباید پالایشگاه داشته باشیم. 🔹سؤال ما از وزارت نفت این است که مگر ایتالیا نفت دارد که در آنجا پالایشگاه زدند و نفت و گاز را می‌برند فرآوری می‌کنند و دوباره به خود ما می‌فروشند؟ ‼️وزارت نفت پاسخ بدهد وقتی جوانان نخبه ای داریم که علمش را دارند، چرا باید خریدار محصولات نفتی دیگران باشیم آن هم چند برابر قیمت فروش نفت خام؟!
جعفری علی اکبر ایوان سحر موسسه خبرنگاران خلرجی: تاریخ : June 21, 2020 منبع : www.ich.com نویسنده: Andre Vltchek عنوان مقاله: چگونه اتحاد جماهیر شوروی و چکسلواکی را به کیسه پلاستیکی فروختیم! ***************** آشنایی مختصر با نویسنده آندره ولچک، فیلسوف، رمان‌نویس، فیلمساز و روزنامه نگار محققی است که تنازعات و جنگ‌های مختلف در کشورهای متعددی را مورد پوشش خبری داده است. آخرین کتاب‌های او "پایتخت جدید اندونزی"، "ابتکار کمربندی و جاده چین"، "چین و تمدن زیست محیطی" با همکاری جان بی کاب، "خوشبینی انقلابی"، "پوچ‌گرایی غربی" و بالاخره پرفروش‌ترین کتاب او با عنوان "افشاگری دروغ های امپراطوری" می باشد. ولچک مصاحبه‌ای هم با نوام چامسکی، فیلسوف، زبان شناس و فعال سیاسی امریکایی انجام داده است. در حال حاضر ولچک، که حد اقل یک بار هم به ایران سفر داشته و نگرش بسیار مثبتی هم نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارد، در آسیای شرقی و آمریکای لاتین زندگی می کند و کماکان در مورد حوادث و تحولات جهانی فعال و دست به قلم است. ***************** ترجمه متن مقاله: چندین ماه است که به دنبال در میان گذاشتن این داستان با خوانندگان جوان در هنگ کنگ بوده ام. اکنون به نظر می رسد که وقت واقعاً مناسبی باشد، در اوضاع و شرایطی که نبرد عقیدتی بین غرب و چین در حال پیشروی است و در نتیجه آن، هنگ کنگ و تمام مردم جهان در رنج و آلام به سر می برند. می خواهم بگویم که هیچ کدام از این مسائل جدیدی نیستند، اینکه غرب از قبل بسیاری از کشورها و سرزمین ها را بی ثبات نمود و ده‌ها میلیون نفر از جوانان را مورد شستشوی مغزی قرار داده است. این را می دانم چرا که در گذشته خود یکی از همان جوانان بودم، اگر چنین نبود درک این که امروزه در هنگ کنگ چه می‌گذرد، امری غیرممکن بود. من در لنینگراد، شهری زیبا در اتحاد جماهیر شوروی، به دنیا آمدم. امروزه نام این شهر سنت پترزبورگ ونام کشور روسیه است. مادرم نیمه روسی، نیمه چینی، هنرمند و آرشیتکت بود. دوران کودکی من بین لنینگراد و پیلسون، شهری صنعتی که مشروب آن مشهور است و در منتهی‌الیه غرب روسیه، کشوری که سابقا چکسلواکی نامیده می شد، قرار دارد. پدرم یک دانشمند هسته‌ای بود. این دو شهر متفاوت بودند. هر دو موضوعی حیاتی را در برنامه ریزی کمونیستی، سیستمی که تبلیغات غربی به شما می گفتند از آن متنفر باشید، را نمایندگی می کردند. لنینگراد، با برخوردار بودن از شماری از باشکوه ترین موزه‌ها، اوپراها، تئاترهای باله و مکان های عمومی، یکی از باشکوه ترین شهرهای جهان بود. در گذشته این شهر پایتخت روسیه بود. پیلسن، شهری کوچک با فقط ۱۸۰ هزار سکنه است. اما زمانی که من کودک بودم، این شهر دارای چندین کتابخانه عالی، سینما های هنری، خانه های اوپرا و تئاتر های درجه یک، گالری های هنری، باغ وحش های تحقیقاتی بود، آنهم با چیزهایی که آنگونه که بعداً فهمیدم (وقتی که خیلی دیر شده بود) حتی در شهرهای یک میلیون نفری ایالات متحده هم پیدا نمی شد. هر دو شهر، یکی بزرگ و دیگری کوچک، از سیستمهای حمل و نقل عمومی عالی، پارک هایی وسیع و جنگل هایی که تا دامنه شهر امتداد داشتند، و نیز کافه‌هایی باشکوه برخوردار بودند. پیلسن تعداد بی شماری از تاسیسات تنیس، استادیوم های فوتبال و حتی زمینهای بدمینتون برخوردار بود. زندگی بسیار خوب پرمعنا بود و غنی، نه غنی بر حسب پول اما غنی از نظر فرهنگ، روحی-معنوی و بهداشت و سلامت. جوان بودن مفرح و لذت بخش بود، با دسترسی راحت و آسان و آزاد به علم و دانش، با فرهنگی که در هر گوشه و کنار نشانه های آن پیدا می شد و با تاسیسات ورزشی برای همه. ضرباهنگ زندگی آهسته بود، وقت فراوان برای فکر کردن و آموختن و تجزیه و تحلیل! اما این مسائل با اوج جنگ سرد همزمان بودند. ما جوان بودیم و سری پرشور و هیجان بر تن داشتیم و در برابر اغوا و وسوسه ها به راحتی آسیب‌پذیر. هرگز به آن چه داشتیم قانع نبودیم. همه داشته هایمان را سرسری می‌گرفتیم. شبها به گیرنده های رادیویی می چسبیدیم، به بی. بی. سی، صدای آمریکا، رادیو آزاد اروپا و دیگر بنگاههای سخن‌پراکنی که هدفشان بی اعتبار و لکه دار کردن سوسیالیسم و تمام کشورهایی بود که علیه امپریالیسم غرب مبارزه می‌کردند. شرکت های بزرگ صنعتی سوسیالیستی چکسلواکی، در راستای همبستگی با دیگر کشورها، در آسیا، خاورمیانه و آفریقا مشغول ساختن کامل کارخانجات بودند، از کارخانجات فولاد سازی گرفته تا کارخانجات تولید شکر. اما ما در این کارها، به این علت که رسانه های تبلیغاتی غرب به چنین تعهدات و تلاش‌هایی ریشخنده زده و مسخره می‌کردند، اصلاً افتخار و مباهات نمی‌کردیم. سینماهای ما شاهکارهای سینمایی ایتالیایی فرانسوی، روسی و ژاپنی را نشان می دادند اما به ما گفته می‌شد که از سینمای ایالات متحده آشغال طلب کنید. موزیک های ارائه شده، از موزیک
زنده تا موزیک ضبط شده، عالی بودند. تقریباً تمام موزیک ها، اگرچه با مقداری تأخیر، در مغازه های محلی یا حتی در صحنه در دسترس بودند. آنچه که در مغازه ها فروخته نمی‌شد، آشغال( موزیک) های پوچ گرایی بود. اما این دقیقاً همان چیزی بود که (توسط تبلیغات غربی) به ما گفته می‌شد آرزویش را بکنید و آرزوهای این چیزها را داشتیم و با قداست مذهبی آنها را روی ضبط صوت های مان ضبط می‌کردیم. اگر چیزی در این حوزه در دسترس نبود، رسانه‌های غربی سروصدا و جنجال ‌می کردند که این نقض بزرگ آزادی سخن است. آنها می‌دانستند و اکنون هم می دانند که چگونه مغزهای جوانان را فریب دهند. در مقطعی ما به جوانانی بدبین تبدیل شده بودیم که بدون مقایسه، بدون کوچکترین واقعیت بینی، از همه چیز در کشورمان انتقاد می‌کردیم. آیا امروزه این مطالب آشنا به نظر نمی‌رسند؟ به ما گفته می‌شد و ما تکرار می کردیم همه چیز در اتحاد جماهیر شوروی و یا چکسلواکی بد بود همه چیز در غرب عالی و باشکوه بود. بله، مانند یک مذهب بنیادگرا، یا دیوانگی عمومی، به ندرت کسی از این موج (های تبلیغاتی) در امان بود. در حقیقت ما دچار عفونت شده بودیم، ما غربی خورده و احمق هایی تبدیل شده بودیم. از امکانات رفاهی سوسیالیستی، از کتابخانه‌ها گرفته تا سینماها، کافه ها تریاهای برخوردار از سوبسیدهای دولتی استفاده می‌کردیم تا غرب را باشکوه و بزرگ جلوه دهیم و کشورهای خود را تحقیر کنیم. رادیوها و ایستگاه های تلویزیونی و نشریاتی که قاچاقی وارد کشور می‌شدند، اینگونه ما را شست و شوی مغزی می دادند. در آن روزها کیسه نایلون های خرید وارداتی از غرب، همان کیسه نایلون هایی که شما در بعضی از سوپرمارکت ها و فروشگاه های ارزان قیمت می‌یافتید، نشانه کلاس و موقعیت بالای اجتماعی بود. هنگامی که به چند دهه‌ی گذشته فکر می کنم به سختی باور می کنم که دختران و پسران جوان، تحصیل کرده، با غرور و افتخار در خیابان ها قدم می زدند و کیسه نایلون های خرید کالا، که برای آنها هزینه گزافی هم داده بودند، را نمایش داده و به رخ می کشیدند، آن به این علت که از غرب آمده بود، برای این که نمایانگر مصرف گرایی بود، برای اینکه به ما گفته بودند که مصرف گرایی خوب است. به ما گفته بودند که باید آرزوی آزادی داشته باشیم، آزادی به سبک غربی. به ما آموزش می دادند که برای آزادی مبارزه کنیم. از خیلی نظرها ما آزاد تر از غرب بودیم. من این نکته را آن هنگام فهمیدم که برای اولین بار وارد نیویورک شدم و دیدم چقدر معلومات بچه های هم سن و سال خودم درباره‌ی جهان سطحی و کم عمق است. دیدم در شهرهای معمولی متوسط شمال آمریکا نشانه های فرهنگی چقدر کم اند. ما شلوارهای جین مارک را می‌خواستیم، با شور و اشتیاق هم می خواستیم. ا ما از مراکز حفظ و نگهداری آلبومها و ترانه های خوانندگان میخواستیم به ما ترانه و آهنگ های غربی را ارائه کنند. دنبال محتوا و پیام نبودیم بلکه تلائلو و زرق و برق را بر محتوا ترجیح می‌دادیم. غذاهای خودمان خوشمزه تر و منطبق با محیط زیست بود اما ما دنبال بسته‌بندی‌های رنگارنگ غربی بودیم، ما در پی مواد شیمیایی بودیم. دائم عصبی، پرخروش و ستیزه جو بودیم. خانواده هایمان را آزار و اذیت می کردیم. جوان بودیم اما احساس پیری می کردیم. من اولین کتاب شعرم را چاپ کردم سپس با عصبانیت در را پشت سرم به هم کوبیدم و به نیویورک رفتم. پس از آن سریع متوجه شدم که فریب خوردم. این نسخه بسیار بسیار ساده شده داستان من است. چرا که به تفصیل پرداختن در حوصله این مقاله نیست، اما خوشحالم که این فرصت را دارم که این داستان را با خوانندگان هنگ کنگی خود و البته با خوانندگان جوان چینی هم در میان بگذارم. کشورهای عالی و باشکوهی که سابقا وطن من بودند، از پشت خنجر خوردند، به معنای واقعی کلمه به پشیزی فروخته شدند، به قیمت یک شلوار جین، به قیمت کیسه نایلون های خرید! غرب به جشن و پایکوبی پرداخت. پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی شرکت‌های غربی به معنای واقعی کلمه هر دو کشور را لخت و غارت کردند. مردم خانه ها و شغل های شان را از دست داده و سیاست بین المللی گرایی، همکاری بین المللی به نفع همه، کنار رفت. شرکت های سوسیالیستی مفتخر، خصوصی و در بسیاری از موارد منحل شدند. تئاترها و سینماها تبدیل به بازارهای فروش لباس دست دوم شدند. در روسیه میانگین طول عمر به سطح مردم افریقا تنزل پیدا کرد. چکسلواکی دو نیم شد. اکنون چندین دهه بعد، هم روسیه و هم چکسلواکی بار دیگر ثروتمند شده اند. روسیه با داشتن برنامه ریزی مرکزی (دولتی) بسیاری از عناصر یک نظام سوسیالیستی را دارد اما دلم برای هردو کشورم, آنگونه که قبلاً بودند, تنگ شده است. نظرسنجی ها هم حکایت از آن دارد که اکثریت مردم هم آرزوی بازگشت به همان دوران را دارند. همچنین احساس شرم و خجالت زدگی می کنم، از اینکه اجازه دادم آنها مرا شستشوی مغزی دهند، از من سوء استفاده کنند، به
عبارتی از اینکه مرتکب خیانت شدم،احساس شرمندگی میک نم. . پس از دیدن جهان متوجه شده ام که آنچه که برای اتحاد جماهیر شوروی و چکسلواکی اتفاق افتاد، در بسیاری از دیگر نقاط جهان هم حادث شد و اکنون غرب با استفاده از هنگ کنگ، چین را نشانه رفته است. هرگاه به چین میروم، هر زمان در هنگ کنگ هستم، تکرار می کنم: از الگوی رفتاری ما پیروی نکنید! از کشورتان دفاع کنید! وطن تان را به مقداری کیسه نایلون نفروشید. کاری نکنید که برای بقیه عمرتان پشیمان شوید.
دیپلماسی منفعلانه از تروریست خواندن هاشمی تا تحریم ظریف و...
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
خبر👈چند نماینده مجلس سنای آمریکا طرحی ارائه کرده‌اند که به دنبال جلوگیری از چیزی است که «دخالت ایران، روسیه و چین در انتخابات آمریکا» خوانده شده است. نظر👈قدیری ابیانه: اینکه آمریکایی که در انتخابات ایران دخالت می کرد، به جایی رسیده که نگران دخالت ایران در انتخابات آمریکاست، جابجایی مهمی در تضعیف جایگاه آمریکا و اقتدار جمهوری اسلامی ایران دارد، هرچند ادعای دخالت ایران در انتخابات آمریکا ادعایی بی اساس است.
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
قدیری ابیانه:👈قوه قضاییه به موضوع مجتمع های پتروشیمی در بورس ورود پیدا کند. چرا باید سهام مجتمع هایی که وجود ندارند در بورس عرضه شوند؟ 👇 به این خبر توجه فرمایید: خبری از پتروشیمی دهدشت روابط عمومی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس در واکنش به انتشار مصاحبه‌ای با عنوان «چرا سهام پتروشیمی‌های کاغذی همچنان در بورس معامله می‌شود؟»، توضیحاتی را درباره میزان پیشرفت و سازوکار احداث پتروشیمی دهدشت ارائه داد. به گزارش میز نفت ، هفته گذشته محمدرضا شکوهی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس با عنوان «چرا سهام پتروشیمی‌های کاغذی همچنان در بورس معامله می‌شود؟» اشاره کرد؛ سهام 7 طرح پتروشیمی که ظاهرا قرار نیست هرگز ساخته شوند، به صورت شرکت شبه کاغذی در بورس خرید و فروش می‌شود. این 7 طرح پتروشیمی عبارت‌اند از: پتروشیمی ممسنی، پتروشیمی داراب، پتروشیمی فسا، پتروشیمی جهرم، پتروشیمی دهدشت، پتروشیمی کازرون و پتروشیمی گلستان. مبادله سهام این پتروشیمی‌های کاغذی در بوس و حتی رشد خیره‌کننده سهام آنها می‌تواند منشاء فساد و متضرر شدن سهامداران خرد شود. در این راستا روابط عمومی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس در جوابیه‌ای به وضعیت یکی از پتروشیمی‌های طرح شده در مصاحبه مذکور پرداخته و توضیحاتی را در این باره ارائه داد. در توضیحات روابط عمومی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس آمده است: در روزهای اخیر و به دنبال رشد قیمت سهام پتروشیمی دهدشت در بازار بورس، خبری درباره این پتروشیمی منتشر می‌شود که این پروژه یک زمین خالی بیشتر نیست، اما واقعیت این است که مراحل ساخت این پروژه شتاب گرفته است. طرح احداث مجتمع تولید 300 هزار تنی پلی اتیلن سنگین در شرکت پتروشیمی دهدشت با خرید لیسانس و دانش فنی پایه از شرکت بازل آلمان و اخذ تمام مجوزهای لازم برای احداث طرح از سازمان محیط زیست و مجوز وزارت صنایع و معادن کشور، در زمینی به مساحت حدود 100 هکتار کلید خورد و عملیات تسطیح زمین و آماده‌سازی محل احداث طرح و انجام عملیات خاکبرداری، خاکریزی و دیوار چینی در سال 1396 شروع و در حال حاضر با پیشرفت 85 درصد آماده عملیات ساختمانی شده است. همچنین با توجه به لزوم تکمیل زنجیره تولید از استحصال اتان تا تولید اتیلن و سپس تولید پلی‌اتیلن در پتروشیمی دهدشت، شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس با اولویت شروع عملیات اجرائی در طرح پتروشیمی دهدشت، نسبت به خرید سهام عمده این شرکت اقدام و تلاش قابل توجهی در تأمین مالی این طرح انجام داده است. در همین راستا، مناقصه EPC طرح در نیمه دوم سال 1398 انجام و مشارکت شرکت‌های پتروپارس- نارگان برنده مناقصه شد و قرارداد مربوطه در دی ماه 1398 به امضاء طرفین رسید و در حال حاضر انجام مهندسی طرح توسط شرکت نارگان از مشارکت و عملیات اجرائی (در آغاز با تجهیز کارگاه) توسط شرکت پتروپارس شروع شده است. همچنین خاطر نشان می‌شود ساختمان‌های غیر صنعتی شرکت شامل کلینیک و ساختمان مهمانسرا در حال اجرا بوده و سوله‌های انبار مواد شیمیایی و قطعات یدکی با پیشرفتی بیش از 96 درصد در حال تکمیل است. منبع : فارس دوشنبه ۱۵ mizenaft.com/news/27165
📌 ظریف‌ها چگونه ساخته می‌شوند❓ 🎙دکتر ظریف پس از لااقل 67سال ظلم آمریکا به مردم ایران، می‌گوید: من نه ضد آمریکا هستم، نه ضد اروپا، من مدافع منافع ملی هستم. واقعا چرا؟ 🔹 رشته روابط بین الملل، اساسا رشته‌ای آمریکایی و ذاتا ضد است؛ حتی نظریات انتقادی مانند فرانکفورت و سازه انگاری هم طرفدار انقلاب نیستند. چپ‌های این رشته نیزمانند هابرماس، غالبا چپ هستند. 💠 دکتر ظریف در این رشته آنهم در خود آمریکا تربیت شده است؛ به همین دلیل اساسا دشمنی آمریکا با ایران و اعتماد نکردن به دشمن را نمی‌فهمد؛ اتفاقا چون نمی‌فهمد، براحتی گول می‌خورد و عملا اعتماد می‌کند و میگوید امضای کری تضمین است❗️ 🌐 ظریف یک مطلق انگار واقعی است که آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت غیرقابل شکست پذیرفته و اقدامات ضدایرانی آمریکا را تنها دفاع از منافع آمریکا تلقی می‌کند❗️ 💢ظریف نمی‌تواند سلطه طلبی آمریکا را درک کند. ترفندهای استعمار را نمی‌شناسد؛ اصلا استعمار و سلطه را قبول ندارد. او یک موجود کاملا مسخ شده است که بر اساس روابط بین الملل، آمریکا را ابرقدرت و ایران را ذلیل و ضعیف می داند به حدی که با دو موشک آمریکایی نابود می شود! 🔹 روابط صمیمانه ظریف با دولتمردان ستمگر آمریکا، روی دیگر سکه است که شخصیت زبون وی را به نمایش می‌گذارد. وی در دوره‌ای که سفیر ایران در سازمان ملل متحد بود، روابط نزدیکی با گری سیک، عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا داشت و او را به منزل خود دعوت کرده و همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌کردند!(1) روابط عاطفی وی باتحریم کنندگان مردم ایران را در کتاب«تجربه ای دیگر» اثرمرتضی غرقی بخوانید. ⛔️ ظریف که با تفکر و رویکرد غلط «امضای کری» را تضمین می دانست، حالا نتیجه اعتمادش به آمریکا را دیده و خود را بازنده می‌بینید. اطرافیانش یکی یکی جاسوس از آب در آمدند و خود او هم که دیگر انگیزه‌ای برای کار ندارد و حتی اسفند 97رسما استعفاکرد. 🔹 در شرایطی که اردشیرزاهدی فاسد و شاه پرست هم واقعیت آمریکا را فهمیده و رسما ضدآمریکایی شده است، شعور وزیرخارجه ما همینقدر است. 💢 ظریف تقریبا چیزی از مذاکره نمیداند چون دشمن را نمی‌شناسد. خود آمریکا که مراد ظریف است، برای مذاکرات هسته‌ای، با لشکری از مشاوران وارد میدان مذاکره می‌شد اما ظریف یا مشاوری نداشت و یا مشاورانش جاسوس و وطن فروش بودند! ⛔️ حالا بترسید از روزی که این رئیس جمهور ایران شود... 🖋محمدی-فارغ التحصیل ارشد روابط بین الملل.