وقتی که انگشت جوانان لای گیسوی نگاری نیست!
هی می کِشند انگشت خود را روی اِلسیدیِّ گوشیها! 😂
💠 @h_abasifar
لطفا چند ثانیه محبت کنید و در این نظرسنجی شرکت کنید:
https://EitaaBot.ir/poll/2pfya?eitaafly
💠 @h_abasifar
💠 یک پرسش و سه پاسخ واحد!
نویسنده: حسینعباسیفر
رابطهی بین ارزشها و مقایسهی آنها اولا وابستهاست به تعریف و فهم ما از آن ارزشها
این لزوما به معنای نسبی بودن ارزشها نیست و البته نسبی بودن ارزشها هم لزوما معنای بدی ندارد. (باید مقصودمان از نسبی بودن را هم مشخص کنیم)
مثلا اگر عدالت را یک امر مصداقی جزئی درنظر بگیریم و آزادی را یک امر فردی و استقلال را یک مساله تکبعدی و ثابت، آنوقت قضاوت ما کاملا متفاوت خواهد بود با زمانی که عدالت را یک مفهوم کلی و آزادی را یک امر اجتماعی و استقلال را یک مساله منعطف در نظر میگیریم.
اجازه بدهید حرف آخر را اول بزنم و بعد توضیح مختصری در مورد آن بدهم.
حرف آخر این است:
تنها ارزش مطلق در دنیا عدالت است. به این معنا که هیچ کس و در هیچ شرایطی نمیتواند بگوید در اینجا عمل به عدالت بد است. اما در مورد بقیه ارزشها اینگونه نیست؛ جایی صداقت و آزادی و ... خوبند! جایی بد هستند.
مثلا صداقت یک مامور امنیتی هنگام جنگ حماقت و ضدارزش است و امنیت برای دشمن ناامنی برای دوست خواهد بود.
آزادی در سطح فردی تا جایی ارزش دارد که آزادیهای اجتماعی و ارزشهای الهی را نقض نکند و #استقلال در حقیقت آزادی در سطح یک ملت است.
اما اینکه آزادی و استقلال و صداقت و امنیت و رفاه و ... حد و حدودشان کجاست، چگونه تعیین میشود؟
خطکشی که با آن، ارزشِ ارزشها تعیین میشود و در مقایسه با یکدیگر، آنها را اولویتبندی میکند چیزی نیست جز عدالت.
در حقیقت عدالت در عرض ارزشهای دیگر نیست. بلکه در طول آنها و شاخص و معیار است.
به همین دلیل است که هیچکس در دنیا نمیتواند بگوید من مخالف عدالت و طرفدار ظلم هستم. حتی جنایتکارترین افراد سعی میکنند عمل خود را "توجیه" کنند. این تلاش برای توجیه رفتار، که در همهی انسانها وجود دارد چیزی نیست جز فطرت عدالتخواه انسان.
درحقیقت عدالت همان چیزیست که در معنای justice درک شده و گاهی با equity (انصاف) خلط میشود
justification
یا همان توجیه و دلیل آوردن برای رسیدن به یک وضع مطلوب معنای دقیق نظریهی عدالت است.
شاید سوال پیش بیاید که در این صورت نظریهی عدالت یک امر نسبی خواهد بود و هر کسی برای هر کاری دلیل و توجیه میتراشد.
پاسخ این است که آری. به این معنا فهم عدالت در نسبت با هر فرد تعیین میشود اما فهم هر فرد لزوما درست و منطبق با "عدالت" نیست. هر فردی یک نظریهی عدالت دارد و بر اساس آن نظریه میگوید فلان امر خوب است و فلان حکم بد است که در اینجا به این نکته میرسیم که عدالت مساوی خوب بودن و ظلم مساوی بد بودن است.
اگر میگوییم یک چیز بد است یعنی ناعادلانه است و اگر میگوییم خوب است یعنی عادلانه است.
در نتیجه زبان مشترک تمام انسانها با هر تفکر و اعتقادی، عدالت است. بعبارت دیگر پایهایترین مفهوم بشری عدل است.
شاید بپرسید چنین مفهومی همینقدر که جهانشمول است بیخاصیت هم هست. ما با چه شاخص و معیاری باید بفهمیم که کدام نظریهی عدالت درست است و کدام حکم عادلانه است؟
پاسخ به این سوال یعنی پاسخ به تمام مسائل علوم انسانی و اجتماعی از ابتدای خلقت تا انتها. فلذا نه در توان نگارنده است و نه در ظرف این نوشتار میگنجد.
پاسخ این نظرسنجی برای حقیر مثل روز روشن بود و در هر جای دنیا این نظرسنجی صورت بگیرد پاسخ همین خواهد بود.
اما در مقایسه بین آزادی و استقلال!
در مقایسه بین آزادی و استقلال باید گفت اگر آزادی به معنای واقعی کلمه مدنظر باشد همان استقلال است و برعکس. یعنی نه آزادی بدون استقلال قابل درک است نه استقلال بدون آزادی.
حد و حدود این دو را هم عدالت تعیین میکند.
استقلال، آزادی یک ملت است و آزادی رهایی از بند وابستگی.
نتیجه: همانگونه که خداوند میفرماید هدف از ارسال رسل "لیقوم الناس بالقسط" است هدف از انقلاب اسلامی هم چیزی جز حرکت در این مسیر نیست.
اما عدالت بدون استقلال و آزادی بدست نمیآید و استقلال و آزادی بدون شاخص عدالت چیزی جز اسارت و دیکتاتوری نخواهد بود.
در حقیقت تبعیض بین آرمانها بیشتر با اهداف و اغراض سیاسی صورت میگیرد. بیشتر جنبهی یارکشی دارد و در حقیقت موضوع، انقلاب جامع این آرمانهاست نه جمع جبری آنها. وحدتی در عین کثرت دارند این آرمانها و جمهوری اسلامی قطعا در مسیر رسیدن به مقصدِ انقلاب حرکت کرده است. به آرمانها نزدیک شدهاست. با آرمانها فاصله دارد و مطلقا از آرمانها دور نشده است.
ادامه:
https://eitaa.com/h_abasifar/668
ادامه از:
https://eitaa.com/h_abasifar/667
حال اصلیترین سوال این است که:
در راستای اجرای عدالت، شاخص و معیاری که با آن از یک حکم دفاع کنیم و با یک سیاست مقابله کنیم چیست؟
کجا برابری عین عدالت است و کجا تبعیض توجیه دارد؟ کجا باید مالیات بگیریم و کجا باید یارانه بدهیم؟ همهی اینها پاسخشان وابسته است به تعیین نظریه عدالت.
در واقعیت امروز دنیا ما نظریه عدالت اسلامی را پذیرفتهایم و غربیها نظریه عدالت سکولار ماتریالیستی را.
نظریهی آنها شده لیبرالیسم و نظریهی اسلام، جمهوری اسلامی.
در میدان واقعیت هم موانع سرعت گرفتن در مسیر رسیدن به مقصد وجود دارد که از جمله مهمترین آنها عدم پذیرش نظریهی عدالت اسلامی توسط نخبگان دانشگاهی و مسئولین غربزده بوده است وگرنه نظرات بزرگانی چون شهید بهشتی، شهیدمطهری و امامین انقلاب که بخشی از آنها خلاصه میشود در قانون اساسی، وجود دارد ولی ارادهای برای عمل به آنها نیست.
مثال واضحش مساله ابزار تولید است که باید در اختیار همه مردم قرار بگیرد اما لیبرالهای وطنی در ابعاد نظری و عملی با آن مخالفت کرده و جلوی آن را گرفتهاند تا نظام طبقاتی مبتنی بر تکاثر ثروت را رقم بزنند.
جمهوری اسلامی در نگاه کلان، خودش مصداق عدالت است و در مقابل نظامهای ماتریالیستیِ موجود، وجودش یعنی حرکت به سمت آرمانها و نبودش یعنی تسلط شیاطین بر تمام دنیا. دنیایی که به تعبیر امام خمینی امروز در دست شیاطین است و استثناء آن جمهوری اسلامی و برخی ملتهای آزاده دنیا هستند.
💠 @h_abasifar
هرپرچمی که در مقابل ولیّ جامعه بلند شود هر چه باشد پرچم عدالت نیست!
💠 @h_abasifar
۱. عدالت یعنی حقِ ذیحق اعطاء شود
۲. ذیحق در جامعه یا امام است یا ماموم
۳. حق ماموم این است که امام او را تربیت و نصیحت کند
۴. حق امام این است که اطاعت شود
نتیجه:
عدالتخواهی که #حق_امام را عطا نکند عین ظلم به امام است.
به همین دلیل در تمام تاریخ ولیّ جامعه همیشه مظلومترین فرد جامعه بوده است و دشمنانشان تیغ عدالت در دست داشتند.
💠 @h_abasifar
وقتی نولیبرالها و بچه های شیکاگوی ایرانی به پیروی از فریدمنها و تاچرها میخوان در ایران هم همه چیز رو بسپرن به مشت نامرئی بازار! وَ دست دولت رو از همه جا کوتاه کنند دقیقا باید منتظر چنین وضعیتی در آینده باشید! اما خب هرگز چنین روزی را نخواهند دید به لطف خداوند متعال
💠 @h_abasifar
جیمز آلن رابینسون (اقتصاددان بریتانیایی)
هدف از مطالعه علم اقتصاد این نیست که یک رشته جواب حاضر و آماده برای پرسشهای اقتصادی به دست آوریم، بلکه یادگیری این موضوع است که چطور فریب اقتصاددانان را نخوریم
💠 @h_abasifar
پرفسور استنفورد در مقدمه کتاب اقتصاد به زبان خودمان میگوید: «هرگز خود را به دست یک اقتصاددان نسپارید بیشتر مردم فکر میکنند که علم اقتصاد یک موضوع فنی، گیجکننده و حتی رازآمیز است. به عبارت دیگر، موضوعی است که باید به متخصصان واگذار شود. و این متخصصان کسی نیستند جز اقتصاددانها
استنفورد چنین ادامه میدهد: «اقتصاددانان مدعیاند که میدانند چه چیزی به صلاح مردم است، حتی بهتر از خود مردم»
«اقتصاددانها بر این باورند که رقابت، نابرابری و انباشت ثروت شخصی ویژگیهای اصلی، طبیعی، و مطلوب یک اقتصاد کارا و پویا هستند»
«اکثر اقتصاددانان به یک مدل و تفسیر خاص و استثنایی از علم اقتصاد – که علم اقتصاد نوکلاسیک نامیده میشود- متمایلاند. این مدل و تفسیر به همان اندازه که علمی است، ایدئولوژیک نیز هست. به عبارت دقیقتر اقتصاد نوکلاسیک در اواخر قرن نوزدهم صرفا نه برای تبیین نظام سرمایهداری، که برای دفاع از آن رشدکرد و در خدمت اثبات مجموعهای از اظهارنظرهای عجیب و غریب، آشکارا غیرواقعی و از نظر سیاسی مغرضانه است.
💠 @h_abasifar
شاید باورتان نشود اما این پرت و پلاها را پدر علم اقتصاد گفته و مسعود نیلی هم به همینها استناد میکند:
آدام اسمیت میگوید: فرد ثروتمند بیشتر از شکمش نمیتواند بخورد و مواهب ثروتش به کارگرانی که برایش کار میکنند میرسد. اسمیت به این میگوید دست نامرئی که منجر به عدالت میشود!
حالا #مسعود_نیلی هم به همین حرف استناد میکند و میگوید:
آحاد جامعه وقتی در پی کسب منافع و مطلوبیتهای خود هستند و تصمیمات اقتصادی را بر اساس خواستهها و اهداف خود اتخاذ میکنند خودبهخود در مسیر ایجاد یک نظام اقتصادی کار آمد و بهینه گام بر میدارند.
اسمیت در توضیح چگونگی این فرایند از اصطلاح دست نامریی (Invisible hand) استفاده میکند. وقتی فردی در پی کسب خواستهها و اهداف خود عمل میکند دست نامریی موجود در نظام بازار آزاد و رقابتی باعث میشود منافع جمعی به بهترین صورت تحقق یابد و این تحقق منافع کل جامعه، به مراتب بیش از وقتی است که افراد آگاهانه در صدد منفعت رساندن به جامعه باشند. دست نامرئی در واقع یک نظریه فلسفی در باب چگونگی هماهنگی منافع فردی و منافع جمعی است...
وضع امروز دنیا که نتیجه همین تفکر است را هم می بینیم. ده نفر به اندازه سه میلیارد نفر ثروت دارند و میلیاردها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند
💠 @h_abasifar
یارو با کت و زیرشلواری نشسته بود تو خونه
زنش بهش گفت چرا کت پوشیدی؟
گفت شاید مهمان آمد
گفت خب چرا زیرشلواری پوشیدی
گفت شاید هم نیامد :)
[خلاصه هشت سال قصهی مذاکره و معطل نگه داشتن اقتصاد]
#توليد
💠 @h_abasifar
سرمایه داری دموکراتیک نیست
دموکراسی سرمایه داری نیست!
در طول دهههای اول پس از جنگ، تنشهای بین این دو از طریق ورود رویکرد سیاسی-اجتماعی به سرمایهداری توسط اخذ مالیات و دولت رفاه تعدیل شد.
با این حال، مالی شدن سرمایهداری از دهه 1980، سازش متزلزل سرمایه داری-دمکراسی را شکسته است.
نابرابری اجتماعی و اقتصادی دائما افزایش یافته و مستقیماً به نابرابری سیاسی تبدیل شده است. یک سوم پایینی جوامع توسعه یافته بی سر و صدا از مشارکت سیاسی عقبنشینی کردهاند. بنابراین خواستههای آنها کمتر در مجلس و دولت بازتاب دارد.
بازارهای غیرقانونی و جهانی شده به طور جدی توانایی دولتهای دموکراتیک را مهار کرده است. اگر این چالش ها با اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی مواجه نشوند، دموکراسی ممکن است به آرامی به یک الیگارشی تبدیل شود که با انتخابات عمومی مشروعیت مییابد.
این بحران سرمایه داری نیست که دموکراسی را به چالش می کشد، بلکه پیروزی نئولیبرالی آن است.
Prof. Dr. Wolfgang Merkel
💠 @h_abasifar
توباشی یا نباشی جان مایی
نبودنهات را هم دوست دارم...
خط: آزاد (با موس)
نرم افزار: ایلستریتور
💠 @h_abasifar
یادم هست در آمریکا خانمم دستش رو برید و ساعت ۱۱ شب رفتیم اورژانس بیمارستان ۱۰ (بخوانید۵) ستاره فیلادلفیا که بالاش نوشته بود:
top10 in the nation
بلافاصله فرمی رو پرستار تریاژ پر کرد و گفت منتظر باشید
حدود ۳ ساعت گذشت خبری نشد
بعد رفتم به پرستار اعتراض کردم که چه وضعیه و اگر دکتر تا ۱۰ دقیقه دیگه نیاد ما ترک می کنیم و مسوولیت هر اتفاقی بیوفته با شماست …
پرستار با خونسردی پشت کامپیوتر نشست و چیزهایی تایپ کرد و نیمساعت بعد دکتر آمد ۵ بخیه سرپایی زد و گفتند ۱۰۰ دلار به صندوق پرداخت کنید که من کارت همرام نبود
صبح رفتم تسویه حساب کنم که خانم جدیدی که مسلمان بود جایگزین شده بود و گفت شما مسلمان هستید بدانید برای شما گزارش منفی نوشتند که با عصبانیت پرستار رو تهدید کردین و …. گفت من حذف می کنم اما مراقب باشید اینجا همه چیز ثبت و ضبط میشه !!! ضمنا هنگام ورود اگر مورد حاد هست باید بگید تا تعیین نوبت بشه وگرنه میذارن اولویت آخر….
مکزیکی ها چون بیمه ندارن و صرفا در اورژانس اول معالجه بعد طلب پول هست هجوم کرده بودند و با آه و ناله الکی نوبتهای اول رو میگیرفتن
و امثال ما که واقعی فرم پر می کردیم میرفتیم ته صف...
#وارده
💠 @h_abasifar
میخرم حال دلیری که به هنگام سقوط
یاد لبخند گلی در بغل گلدان بود...
شهادتتان مبارک...
💠 @h_abasifar
"لیقوم الناس بالقسط" منهایِ "الکتاب و المیزان" که در دست "ولی"ست، قیام به ظلم است...
💠 @h_abasifar
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
امام خامنهای:
▫️ دربارهی عمر فکر کنیم.
عمر سرمایهی اصلی هر انسانی است. همهی خیرات به وسیلهی عمر -همین ساعات زودگذر- به دست میآید؛ این سرمایه است که میتواند سعادت ابدی و بهشت جاودان را برای انسان تدارک ببیند.
▫️ دربارهی این عمر فکر کنیم. گذر عمر را ببینیم. ناپایداری ساعات زندگی و روزها و شبهای اوقات عمر را احساس کنیم.
به این گذر زمان توجه کنیم؛ «عمر، برف است و آفتاب تموز». لحظه به لحظه از این سرمایه دارد کاسته میشود؛ و این در حالی است که این سرمایه، همه چیز ماست برای کسب سعادت اخروی؛ چه جوری مصرفش میکنیم، در کجا مصرفش میکنیم، در چه راهی آن را خرج میکنیم؟
▫️ تفکر در باب مرگ، عبور از این عالم، لحظهی خروج روح از بدن و ملاقات جناب ملکالموت؛ این لحظه برای همهی ما پیش میآید؛ «کلّ نفس ذائقة الموت»؛ همه، این را میچشیم. حالِ ما در آن لحظه چگونه است؟ دل ما در آن لحظه در چه حال است؟ اینها نکاتی است که در خور تدبّر و تأمّل است. فکر در این زمینهها، از جملهی تفکر لازم و اساسی و ضروری است.
#درسِ_اخلاق
🗓 ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی☘
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر بسیار زیبای یک پیرمرد عراقی
💠 @h_abasifar
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛ و آنها که تصور مى کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه اند. و آنهایى هم که تصور مى کنند سرمایه داران و مرفهان بى درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى کنند آب در هاون مى کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى دو مقوله اى است که هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابى باید بدانند که عده اى از خدا بیخبر براى از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را #کمونیست و «التقاطى» مى خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید.
#امام
💠 @h_abasifar
نتیجه منطقی:
1. هیچکس عدالت نخواه نیست. پس شعار عدالتخواهی ارزش خاصی ندارد
2. اکثریت جامعه اعتقاد دارند که فهمشان از عدالت می تواند اشتباه باشد
3. برخی توهم دارند که ممکن نیست اشتباه کنند
گروه دوم همان عدالتخواهان فیک هستند...همان خوارجی که به نام عدالت فرق امام عادل را شکافتند
💠 @h_abasifar
حاکمی را گفتند خزانه پر است و رعیت گرسنه. گفت: شکم مردم را گرسنه نگهداریم که شکم خزانه پر باشد؟ بدهید ایشان را به مساوات.
وزیر برآشفت که "بهمساوات" یعنی "بهظلم". باید به عدالت توزیع کنیم نه مساوات.
حاضرین وزیر را گفتند تفاوتش در چیست؟
وزیر بر مبلی ابریشمی تکیه داد و بادی در غبغب انداخت و گفت:
اگر به یک کارگر به اندازه یک بازرگان بدهیم گویی که بازرگان را تنبیه کردهایم و کارگر را جَری...
بازرگان اگر ابریشم نیاورد کارگر نمیتواند قالی ببافد و چون قالی نبافد دستمزدی نخواهد داشت و فقیرتر خواهد شد و باز باید به او بیشتر بدهیم تا از گرسنگی نمیرد. شکم فقرا هم که چاه ویل است و پر نمیشود!
باید از خزانه به بازرگانها بدهیم تا ابریشم بیشتری وارد کنند که قالی بیشتری بافته شود و کارگر بیشتری مشغول به کار گردد.
آنگاه بازرگان سود بیشتری کرده و مالیات بیشتری میپردازد و از آن مالیات به فقرا خواهیم داد. درنتیجه بدون اینکه خزانه را خالی کنیم هم فقرا را سیر کردهایم هم بازرگانان را راضی...
انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند گفت سعدیا تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیدهای. گفتم:
آن شنیدستی که روزی تاجری
در بیابانی بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیادار را
یا قناعت پر کند یا خاک بر سر وزیر حاکم!
القصه که معلوم شد وزیر در کار واردات ابریشم است و حاکم فریب او را نخورد و کیسههایی که وزیر برای خزانه دوخته بود خالی ماند.
حاکم گفت کیسههای طلا را بین مردم تقسیم کنید.
استادی در مجلس بود. رو کرد به حاکم که ای حاکم! این کار تو غلط است. حاکم گفت تو بگو چرا؟
استاد گفت اگر طلا دست مردم بیفتد به بازار حمله میکنند و میخواهند بخرند و چون کالا در بازار کم میآید قیمتها بالا میرود!
حاکم سر را در جیب خود کرد و قدری سکه طلا بیرون آورد و استاد را داد!
استاد فکر کرد صله است و تشکر کرد. حاکم او را گفت این طلاها را بستان و به طویلهای که در آن درس خواندی ببر و به ایشان بده. استاد گفت چرا؟ گفت حقا که خوب تربیتت کردهاند.
سپس حاکم رو به دیگران کرد و گفت حرفی نیست؟ گفتند خیر. حاکم گفت پس به هر فرد سه کیسه طلا بدهید و اعلام کنید هر کس تولید کند سی کیسه دیگر به او میدهیم.
مردم به بازار رفتند. برخی گندم خریدند و آرد کردند و نان پختند. هم برای رفع گرسنگیشان و هم برای فروش و کسب درآمد. برخی هم گندمها را بر سر زمین بردند و کاشتند. برخی ابریشم خریدند و قالی بافتند و برخی شروع به تولید ابریشم کردند. برخی هم که تولیدشان کم بود کارگر بیشتری استخدام کردند و تولیدشان را چندبرابر کردند. برخی هم سکههایشان را با هم جمع کردند و قالیها را به قیمت خریدند و بردند به بلاد غرب و شرق.
خزانه هم دوباره با خمس و زکات تاجران و کشاورزان و صنعتگران پر شد و ضریب جینی هم پایین آمد...!!!
خلاصه فقط سرِ وزیرِ بازرگان و استادِ نادان بیکلاه ماند.
حاکم را گفتند:
خزانه پر است و مردم سیر!
حاکم به سجده افتاد و شکر نعمت گزارد!
کتاب حِکمات آس من شیخ سیاس
باب الخزانه فی دور الزمانه
فصل العداله علی پشت القباله
حکایت البازرگان الچموش و الاستاذ لاخموش
💠 @h_abasifar
در مورد طرح صیانت مخالفین که طرحی ارائه ندادند! و قطعا وضعیت فعلی باید تغییر کند.
این طرح آبکی هم که بود و نبودش فرقی ندارد!
طرحی هم ما داریم. مختصرش این است که
از نظر ما در مورد فضای مجازی هم مثل جاهای دیگر درگیر دوگانهی باطل دولتی_خصوصی شدهایم.
در حقیقت مشکل امروز فضای مجازی در دنیا و بالتبع در ایران این است:
تکاثر قدرت سیاسی (دولت) یا تکاثر قدرت اقتصادی (سرمایهداران) در فضای مجازی به تکاثر قدرت رسانهای تبدیل میشود و چرخهی باطلی را بوجود میآورد که این چرخه در تعارض با جمهوریت، آزادی، عدالت و اسلام است. #دیکتاتوری_رسانه_ای
یک راهکار بیشتر وجود ندارد و آن راهکار نه دولتیسازیست و محدود کردن
نه خصوصی سازی و آزاد کردن
راهش مردمیسازی حکمرانی فضای مجازیست.
توضیحش مفصل است اما خیلی اجمالیاش این است که تولید، مالکیت و نظارت بر فضای مجازی کاملا مردمی صورت بگیرد و فقط دولت از این آزادی حمایت و دفاع کند و اجازه هیچگونه ایجاد انحصاری در فضای مجازی از طریق قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی ندهد.
#فضای_مجازی_مردمی
💠 @h_abasifar
جز ذکر علی تو را نباشد در سر
لاتَدْعُ مَعَ الْعَلِیِّ مَولیً آخَر...
💠 @h_abasifar