eitaa logo
📚حکایات شیرین بهلول 📚
2.5هزار دنبال‌کننده
579 عکس
423 ویدیو
6 فایل
📚حکایات شیرین بهلول و..📚 💚شامل پندها واندرزهای حکیمانه ست💙 #کپی نمودن آزاده👌وباعث نشر وگسترش آگاهی ودانائی میشه شما هم دوستانتونو به این کانال دعوت کنید🙏 تادراین چرخه قرار بگیرید🙏 🔍تبادل و تبلیغ 🔰🔰 @Mn8888 @Eng_movahedzadeh @mahdimovahed110
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃 💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂 🍃🍂💜🍃🍂 🍂💙🍂 💝 یه جا هست که خدا میگه: «فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا...» یعنی: «تو در حفاظت کامل مایی...» میخوام بگم اگر فقط خدا رو داری نگران هیچی نباش جوری ازت مراقبت میکنه و مسیرا رو بهت نشون میده که هیچ کس نمیتونه...! هیچ کس مثل خدا نمیتونه ازت محافظت کنه و راه رو بهت نشون بده ! معبود و معشوق حقیقی من، دوستت دارم و شکرررت💓 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎ ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 ✅ خوانندگی سید برای راننده تاکسی ! سید رضا بطحایی🥀 از نجف آمده بود. فقط ماه رمضانها می آمد برای تبلیغ گفتم بیاید شهریار تبلیغ کند. ماه رمضان به خانه مان آمد. سید از آنهایی بود که یک دل نه صد دل عاشقش بودم تمام ریزه کاری های طلبگی را رعایت می کرد . خیلی اهل رعایت زی طلبگی بود. آدم عجیبـی بــود. همه چیزش حساب و کتاب داشت. تلویزیون نگاه نمیکرد اما لپ تاپ داشت. میگفت درباره فیلم ها تحقیق میکنم اگر خوب بود نگاه میکنم وقتش را نداشت که ریسک کند. سید را به خاطر روش تبلیغ و بیان خوبـی که داشت به شهریار آوردم تا با بچه ها ارتباط بگیرد . روشهای تبلیغ کردن سید هم جالب بود . تبلیغ می کرد در حد لالیگا داشتیم از خیابان ولی عصر تهران رد میشدیم. حوزه مان هم در همان خیابان بود یک دفعه پسری به حاجی گفت : «حاجی حاجی یه سؤال شرعی داشتم! میخواستند حاجی را اسکول کنند و دست بیندازند. گفت: «حاجی ما دوست دختر داریم، میخوایم صیغه اش کنیم چه کار کنیم؟ سید هم خیلی به شوخی جواب داد آنها یکی دو تا سؤال کردند و سید هم جواب داد بعد بهشان گفت خب دیگه سه تا سؤال کردی منم باید سه تا سؤال از شما بپرسم داداش بگو ببینم غسل چه جوریه؟ پسره :گفت: «حاج آقا میریم حموم دیگه زیر دوش آب میگیریم و میایم بیرون. همان جا غسل را به او یاد داد. به آن یکی گفت: «تیمم چه جوریه؟» گفت: «حاج آقا خاکو برمیداریم و این جوری به صورتمون میزنیم. همان جا تیمم را هم به آنها یاد داد سریع و تند غسل و وضو و تیمم را یادشان داد و گفت خداحافظ . یا اینکه یک دفعه توی ماشین نشستیم راننده صدای زن گذاشته بود من آمدم حرفی بزنم اما با خودم گفتم اگر من بگویم، خب این سید هست و ضایع است که من جلویش حرفی بزنم کمی گذشت. یارو هم بی ادب بود از عمد وقتی دید این سید روحانی است صدایش را بیشتر کرد. منتظر بود که بحث شود و در را باز کند و سید را بیرون بیندازد. سید گفت: «داداش این چیه گذاشتی؟ میگه من خوشگلم تو خوشگلی خاموش کن خودم برات بخونم راننده گفت: «حاج آقا یعنی می خونی؟» گفت: «آره، خاموش کن خودم برات بخونم .‌راننده صدا را خاموش کرد. سید هم شروع کرد شاد خواندن گر لَحمى بِحَديث نبويه بـي صلـى علـى نـام عـلـى بـیـادبـيـه. على على مولا على على مولا. خیلی هم صدایش قشنگ بود. راننده گفت: «حاجی کجا میری بگو ببرم ؟ میبرم برسونمت.» گفت میرم طرف های ولی عصر اما به شرط اینکه دربستی بگیری. راننده گفت: بخون سید هم برایش میخواند تا به در حوزه علمیه رسیدیم. یک دفعه سید با صوت خواند: ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد لیکن به مدینه چون حسن را نگری نه قبه نه مزار نه بارگاهی دارد. اینجا زد به روضه : دلا غافل ز سبحانی چه حاصل؟ / اسیر نفس و شیطانی چه حاصل؟ / بود قدر تو برتر از ملائک / تو قدر خود نمیدانی چه حاصل؟ زد زیر گریه ... بعد با گریه هی خواند و راننده هم گریه کرد ! وقتی رسیدیم خواست پول بدهد و پیاده شود اما راننده قبول نمیکرد پول بگیرد سید هم پول را گذاشت توی داشبورد و پیاده شدیم. 💠 روحانی شهید از طلاب ایرانی ساکن در نجف اشرف بود که پس از زیارت حرم مطهر عسکریین سامرا در خرداد ماه ۱۳۹۳ به کمین داعش افتاد و به همراه همسر و فرزند خردسالش بعد از شکنجه های دردناک به صورت فجیعی به شهادت رسید و تاکنون از ابدان مطهر ایشان و همسر و فرزندشان اثری نیست . 🌷از خاطرات نقل شده طلبه مدافع حرم شهید مصطفی صدرزاده - کتاب سرباز روز نهم 💠تقدیم به ارواح قدسی شان صلوات 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
بختک چیست و چرا رخ می‌دهد؟ بختک با نام علمی «فلج خواب» سبب می‌شود به شخص در حین خواب احساس سنگینی دست دهد و نتواند عضلات و بدن خود را حرکت دهد. فرد زمانی دچار فلج خواب می‌شود که در خواب نتواند حرکت کند و عضلاتش با او همراهی نکنند. عدم ناتوانی در حرکت حین خواب سبب می‌شود که احساس ترس و نگرانی هم کند. اگر شخصی در روز به طور ناگهانی از حال برود و به خواب ناگهانی فرو برود، در شب هم دچار ناتوانی در حرکت دادن عضلات شود و همچنین اگر دچار توهم شنوایی در شروع و پایان خواب شود، مبتلا به فلج خواب است و این عوامل از مهم‌ترین علائم این بیماری هستند. ‌‌💯 @sticker1000💯 🌼 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌این درخت غیرعادی که در تالاب های آفریقا رشد می‌کند بوبینگا نام دارد. ارتفاع آن تا ۵۰ متر و قطر آن به ۲ متر می‌رسد. رنگ چوب فقط فوق‌العاده است! عمدتا در تولید مبلمان گران‌قیمت و آلات موسیقی استفاده می‌شود. ‌💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
🔴 چگونه صبح كردى؟ رسول خدا (ص) نماز بامداد را با مردم گذارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. به او فرمود: چگونه صبح كردى؟ گفت: يا رسول اللّه در حال يقين. رسول خدا (ص) از گفته او در شگفت شد و فرمود: براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟ جواب داد: يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجه هايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنم من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد. رسول خدا (ص) به اصحابش فرمود: اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده. سپس فرمود: اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن. سپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم، پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود 📚 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان ‌‌. 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 📚کرامت امام زمان علیه السلام داستان "حاکم شیعه نما" شمس الدين محمّد بن قارون مى گويد: در شهر (حلّه) مردى ضعيف البُنيه، ريز نقش وبد شکل زندگى مى کرد، او ريش کوتاه وموى زرد داشت، وصاحب حمّامى بود، به همين جهت به (ابو راجح حمامى) معروف بود. روزى به حاکم حله که (مرجان صغير) نام داشت، خبر دادند که ابو راجح خلفى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را دشنام داده است. حاکم دستور داد تا او را دستگير نمايند. وقتى او را دستگير ونزد حاکم بردند. حاکم امر کرد او را تا حدّ مرگ کتک بزنند. مأمورين حاکم او را از هر طرف مى زدند، آن قدر زدند که صورتش به شدّت زخمى شد، ودندان هاى پيشين او شکست. حاکم به اين هم اکتفا نکرد، دستور داد تا زبان او را بيرون کشيده وبا جوالدوز سوراخ کنند. شکنجه او همچنان ادامه يافت، و(براى عبرت مردم وقدرت نمايى وبه اصطلاح نمايش غيرت مذهبى خويش) دستور داد که بينى او را سوراخ نموده وطناب زبر خشنى از آن عبور دهند ودر کوچه هاى حلّه بچرخانند ودر انظار مردم نيز او را ضرب وشتم نمايند. مأمورين حاکم، دستور او را اجرا کردند، ديگر رمقى براى ابو راجح نمانده بود. هر که او را مى ديد، مى پنداشت مرده است. با اين حال، حاکم دست از سر او نکشيد ودستور قتلش را صادر کرد. عدّه ى که در صحنه حاضر بودند، گفتند: او پيرمرد سالمندى است وآنچه ديد، برايش کافى است. همين حالا نيز مرده است. او را رها کنيد که جان بکند. وخونش را به گردن مگيريد! وآن قدر اصرار کردند تا حاکم راضى شده ورهايش نمود. بستگان ابو راجح، او را با صورت زخمى وزبان باد کرده که رمقى برايش نمانده بود به خانه اش برده، ودر اتاقى خواباندند، وهمه يقين داشتند که ابو راجح همان شب خواهد مُرد. اما صبح هنگام، وقتى براى اطّلاع از حالش به خانه او رفتند، ديدند ابو راجح با چهره ى سرخ، ريشى انبوه وپاک، قامتى رسا وقوى ودندان هايى سالم، مانند يک جوان بيست ساله به نماز ايستاده است وهيچ اثرى از وضع وحال بد شب گذشته وجراحات او ديده نمى شود. مردم که بسيار تعجّب کرده بودند، پرسيدند: ابو راجح! چه شده است؟ ابو راجح گفت: ديشب وقتى مرگ را در مقابل چشمانم ديدم، دلم شکست، زبان که نداشتم دعا کنم، در دل دعا کردم، واز مولايم امام زمان (عليه السلام) کمک طلبيدم. وقتى تاريکى شب همه جا را فرا گرفت، نورى فضاى خانه را پر کرد. ناگاه جمال محبوبم امام زمان (عليه السلام) را مشاهده نمودم که دست مبارک را بر چهره مجروح من کشيده فرمود: براى کسب روزى خانواده ات از خانه خارج شو! خداوند تو را عافيت بخشيده است. صبح شد همين طور که مى بينيد، خود را ديدم. خبر شفاى او فوراً همه جا پخش شد وبه گوش حاکم رسيد. حاکم او را احضار کرد. او که ابو راجح را ديروز آن طور ديده وامروز چنين مشاهده مى کرد در جا خشکش زد وبه شدّت به هراس افتاد. از آن زمان، در رفتار خود نسبت به شيعيان حلّه تغيير روش داد. حتّى محلّ امارتش را که در مکانى که منسوب به امام زمان (عليه السلام) بود تغيير داده واز آن پس به جاى اين که پشت به قبله بنشيند، (به جهت احترام) رو به قبله نشست! امّا هيچ کدام از اين ها به حال او سودى نکرد واو پس از مدت کوتاهى مُرد. 📚بحار الانوار، ج 52، ص 70 و71 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• . 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂 🍃🍂💜🍃🍂 🍂💙🍂 💝 جهل 👇👇👇حتما بخونين بچه ای نزد استاد معرفت رفت و گفت: "مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید." استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود. استاد به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد. استاد از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد. استاد تبسمی کرد و گفت: "اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلاکش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی، هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر سرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!"😳 زن مقداری مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه در حالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید. اما هیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!! هیچ چیز ویرانگرتر از این نیست كه متوجه شویم كسی كه به آن اعتماد داشته ایم، عمری فریبمان داده است... در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی‌ و خرد است. و تنها یک گناه و آن جهل و نادانيست. ( عارف بزرگ - مولانا )👌 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂 🍃🍂💜🍃🍂 🍂💙🍂 💝 نماز شب از مهم ترين نوافل يوميه است كه خواندن آن فضيلت فراوانى دارد و يازده ركعت مى باشد و به صورت ذيل خوانده مى شود: چهار نماز دو ركعتى به نيت نافله شب. دو ركعت نماز «شفع» كه مستحب است در ركعت اول بعد از سوره حمد، سوره ناس و در ركعت دوم بعد از حمد؛ سوره فلق خوانده شود. يك ركعت نماز «وتر» كه بهتر است پس از حمد، سه مرتبه سوره اخلاص، يك بار سوره مباركه «ناس» و يك بار سوره مباركه «فلق» خوانده شود. در قنوت نماز «وتر» بهتر است براى چهل مؤمن طلب آمرزش شود و هفتار بار «استغفرالله ربى و اتوب اليه» و هفت بار «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّارِ» و سيصد مرتبه «العفو» گفته شود و در پايان اين ذكر خوانده شود: «رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَتُبْ عَلَىَّ انَّكَ انْتَ التَّوابُ الْغَفُورُ الرَّحيمُ». 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂 🍃🍂💜🍃🍂 🍂💙🍂 💝 خواص خواندن آیه 129 سوره توبه برای حاجت گرفتن و دفع بلا در روایت معتبره است که هر که در وقت صبح ده بار بگوید : آیه 129 سوره توبه : فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ پس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و او رب عرش بزرگ است. نکته های آیه : در آيه‌ى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مى‌فرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر همه‌ى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همان‌گونه كه اگر همه‌ى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد. امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «عرش عظيم»، «مُلك عظيم» است. خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مى‌كند، انسان كوچكى را نيز مى‌تواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند. امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مى‌كند: «ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟ پیام های آیه : 1- رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّه‌ى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ» 2- كسى‌كه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اللَّهُ» 3- توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ‌ … عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ‌ خواص آیه : هر چه بخواهد به او می رسد و از بلاها محفوظ ماند اگر در آن قول صادق باشد به جهت امتحان هم بخواند البته به مراد خود می رسد خواندن این اسم مناسب آن هایی است که در وسوسه افتند و در طلب روزی مضطر باشد . عدد این اسم موافق عدد لفظ جلاله 66 است . ضرب کند 66 را در 66 که مجموعه آن 4356 می شود . همان اعداد مضروبه را در سه روز در هر روزی به همان عدد بخواند به شرط صوم ( روزه ) و لباس طاهر و محل خلوت . هر روز بعد از نماز بخواند – اگر نتواند این عدد کثیر را بخواند همان 66 بار را بخواند بعد نماز صبح که اثر کلی دارد 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افکار منفی ... دڪتر_انوشه 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂 🍃🍂💜🍃🍂 🍂💙🍂 💝 🔺وصیت‌نامه عجیب یک شهید بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان بودیم که به طرز غیرعادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی درآوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملاً سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم. پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم، به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند و ... بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود، تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است. 💯 @sticker1000💯 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼