✍استاد مسعود عالی
آدم عجیبه، وقتی آدم گرگ بشه هیچ گرگی به پاش نمیرسه... وقتی آدم درّنده بشه هیچ حیوان وحشی ای به پای آدمی که درنده بشه نمیرسه...
خیلی از ماها فرعونی درونمان وجود دارد ولی هنوز مصرمان کوچک است، خیلی این حرف حکیمانه است، یعنی اگر یک مصری به اندازه همان فرعون گیر ما بیاید فرعونیتش را داریم ولی فعلا الان مصرمان کوچک است... بعبارتی همان ضرب المثل خودمان که آب گیر نیاورده است و الّا شنا گر قابلی است. مصر بعضی ها در حد خانه خودشون است، آنجا فرعونیت دارند، خانه را جهنم می کنند ...
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
#پندانه 🙏🤍
✨﷽✨
✍️ هرچه بارت سبکتر خوابت راحتتر
🔹پیرمرد خارکَنی هر صبح به صحرا میرفت و با داس خار از زمین میکَند. سپس خارها را با طنابی جمع میکرد و بر دوش خود میافکند.
🔸قبل از غروب خارها را به شهر میآورد و برای طبخ نان به مردم میفروخت.
🔹شب که به خانه میرسید درد زخم محل خارها در کمرش اجازه نمیداد کمر بر بستر بگذارد و بخوابد و همیشه به پهلو میخوابید.
🔸روزی در بیابان سوارهای دید که دلش به حال پیرمرد سوخت و از اسب پیاده شد و برای پیرمرد خار جمع کرد.
🔹چون خارها را به پیرمرد داد، پیرمرد گفت:
من خارها را بر کمر خود میبندم و تیغ خارها بر پشتم فرومیرود، برای اینکه نانی از دست مردم تصدق نگیرم و نگاه تحقیر و ترحمشان را تیغی سنگینتر از تیغ این خارها بر پشت خود میبینم که میخواهد در قلبم فرورود.
🔸ای رهگذر، از لطف تو سپاسگزارم. من اندازه خرید نان خود برای فردا خارم را جمع کردهام، اگر خار بیشتر و بیش از نیاز بر کمر خود گیرم خارها بر پشتم سنگینتر میشوند و بارم هر اندازه سنگینتر باشد تیغها عمیقتر بر کمرم فرومیروند و خواب شب بر چشمانم سنگینتر میشود.
💢 آری! هرکس متاع دنیا بیشتر بر دوش کشد، خواب شبش سنگینتر باشد.
💜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃💚
اعلام کفاره روزه و فطریه رمضان ۱۴۰۳
🌕 شماره کارت جهت کفارات به نام موسسه خیریه اهل البیت(ع)👇
6037991899692622
🌕شماره کارت جهت زکات فطره به نام موسسه خیریه اهل البیت(ع)👇
6037991899534022
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🔸 زمان كنار گذاشتن فطریه
⁉️ زمان کنار گذاشتن فطریه و پرداخت آن، چه موقع است؟
✅ از غروب شب عید فطر میتواند فطریه را بپردازد یا کنار بگذارد و بنابراحتیاط واجب، مکلف باید فطریه را پیش از نماز عید بپردازد، ولی اگر نماز عید نمیخواند، میتواند دادن فطریه را تا ظهر به تأخیر بیندازد و در صورتی که آن را از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته، تأخیر در پرداخت چنانچه برای غرض عقلایی باشد و سهل انگاری محسوب نشود، اشکال ندارد و اگر کنار نگذاشته باشد نیز بنابراحتیاط واجب ساقط نمیشود و باید با قصد قربت و بدون نیت ادا و قضا، فطریه را بپردازد.
🌕شماره کارت جهت زکات فطره به نام موسسه خیریه اهل البیت(ع)👇
6037991899534022
🌕 شماره کارت جهت کفاره غیرعمد به نام موسسه خیریه اهل البیت(ع)👇
6037991899692622
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
#شیخ_نخودکی
با نام اصلی شیخ حسنعلی اصفهانی(ره) فرزند علی اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی(ره)، در خانواده زهد و تقوی و پارسائی در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. برای زیارت این عالم فقیه با سفر به شهر مشهد می توانید به حرم امام رضا (ع) مراجعه کرده و از قبر این دانشمند عالی مقام دیدن کنید.
پدر شیخ حسنعلی مرحوم ملاّ علی اکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و معاشر اهل علم و تقوی و ملازم مردان حق و حقیقت بود. در عین حال از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل می کرد و آنچه عاید او می شد، نیمی را صرف خویش و خانواده می کرد و نیم دیگر را به سادات و ذریه حضرت زهرا علیها السلام اختصاص می داد.
💜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃💚
اشتباه بزرگ جاریم
شوهرم هر چند وقت یبار شبا خونه نمیاومد میگفت سفر کاری هستم .منم که تنها میموندم توی شهر غریب اما جاریم با اصرار زیاد دخترشو میفرستاد خونه من میگفت من به تنهایی عادت دارم تو تنها نمون.
یه روز که داشتم لباس همسرمو اتو میکردم دختر جاریم گفت: زنعمومیخام یه چیزی بگم .
برگشتم طرفش که دیدم گریه میکنه وبا بغض گفت :زن عمو چند وقته که یه خواستگار دارم .مامانم میگه شرایطش خوبه .پسره مهندسه و همه چی داره .من مخالفت کردم ولی مامانم میگه میخاد جواب مثبت بده حتی چن بارم تهدیدم کرده و یه بارم کتکتم زد.آخه من فعلن دارم درس میخونم نمیخام شوهر کنم ازطرفی هم از پسره خوشم نمیاد.هر چی هم گفتم مامانم راضی نمیشه. میشه شما باهاش صحبت کنین .
اینو که گفت شروع کرد به گریه کردن.سعی کردم ارومش کنم و بهش قول دادم فردا با مامانش صحبت کنم.روز بعد پیش جاریم رفتم و کلی باهاش حرف زدم که زندگی بدون علاقه بدرد دخترش نمیخوره و کلی نصیحتش کردم .اولش حرف خودشو میزد ولی بالاخره فهمید کارش اشتباهه و قبول کرد جواب رد به خاستگار دخترش بده.دختر جاریمم خیلی خوشحال شد و ازم تشکر کرد.
#والدین گرامی ازدواج چیزی نیس که با اجبار انجام بشه.لطفا تو انتخاب شریک فرزندانتون دقت کنید.🙏
💜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃💚
📣 خواندن آیه اول آیت الکرسی مخصوص امشب
🔺شب جمعه اول هر ماه، بسیار سفارش شده است
🔺در کتاب امالی از شیخ صدوق علیه الرحمه آمده: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: اگر بدانید آیة الکرسی چه اندازه با اهمیت و با ارزش است در هیچ حالی آنرا ترک نمیکنید.
🔺برای رفع و از بین بردن مشکلات خود به آیة الکرسی پناه ببرید،
اگر مشکلی دارید و یا اگر گرفتارید، اگر بیمارید، اگر تمام درهای این عالم به روی شما بسته شده است چرا از آیة الکرسی غافلید.
🔺با ایمان کامل و اعتقاد به اثر بخوانید و نتیجه بگیرید کما اینکه خواندن و نتیجه گرفتند
بهتر است بالای بام و یا بلندی زیر آسمان خوانده شود.
به نیت دفع فتنه از بلاد اسلام
هم اکنون بخوانید و برای دیگران هم ارسال کنید
💜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃💚
دیدارمرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی)با سید مرتضی کشمیری
فرزند آیت الله نخودکی نقل می کند: مرحوم پدرم، خود نقل می فرمود: « نخستین روزی که برای زیارت و درک حضور مرحوم حاجی سید مرتضی کشمیری به محل سکونت ایشان در مدرسه بخارائیها رفتم.
اتفاقاً روز جمعه بود و کسی را در صحن و سرای مدرسه نیافتم که جویای اطاق آن مرد بزرگ شوم؛ ناگهان از داخل یکی از حجرات دربسته، صدائی شنیدم که مرا با نام، نزد خود می خواند، بسوی اطاق رفتم، مردی در را به روی من گشود و فرمود: بیا، کشمیری منم. »
💜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃💚
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍حکایت
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش مینالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی و راه رفتن ضعف داشت.
مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره ای به او نشان دهد.
شیخ به او گفت: مادرت هست و مراقبت از آن وظیفه ی توست او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده الان وظیفه ی توست که از او مراقبت کنی.
مرد گفت ده ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده ام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هر چه کرده بیشتر از آن برایش کرده ام و دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.
شیخ که این حرفا را از او شنید به او گفت: تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت است و آن اینست که مادرت تو را برای ادامه زندگی بزرگ و مراقبت کرد و تو از او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد، پس تا عمر داری هر کاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی...
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
🌀چه کشکی ، چه پشمی🌀🔹
🌀روزی چوپانی گله اش را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی شروع شد، خواست پایین بیاید، ترسید!
🌀باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند، به دعا برخاست...
🌀از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی، نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم، قدری پایین تر آمد.
🌀وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم. وقتی کمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
🌀وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم غلط زیادی که جریمه ندارد.😂😂
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
🔴 نامه بسیار جالب نظر علی طالقانی به خدا در زمان ناصرالدین شاه قاجار
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبهای در مدرسهٔ مروی تهران و از طلبههای فقیر آن مدرسه بوده است. آنقدر فقیر بود که شبها میرفت دور و بر حجرههای دیگر میگشت و از باقیمانده غذاهای آنها چیزی برای خوردن پیدا میکرد. یک روز نظرعلی به ذهنش میرسد که برای خدا نامهای بنویسد. نامهٔ او همینک در موزه گلستان تهران تحت عنوان "نامهای به خدا" نگهداری میشود.
اما متن و مضمون این نامه چنین است
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا
سلام علیکم
اینجانب بنده شما هستم. از آنجا که شما در قرآن فرموده اید "هیچ موجود زندهای نیست الا آنکه روزی آن برعهده من است" من هم جنبندهای هستم از جنبندگان شما بر روی زمین، درجائی دیگر از قرآن فرمودهاید "مسلماً خدا خلف وعهده نمیکند" بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم.
همسری زیبا و متین
یک خانه وسیع
یک مستخدم
یک کالسکه و سورچی
یک باغ
مقداری پول جهت تجارت
لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. آدرس اینجانب: مدرسه مروی، طهران، حجره شماره شانزده، نظرعلی طالقانی...
نظرعلی بعد از نوشتن نامه، با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید، مسجد خانهٔ خداست. پس بهترست آن را داخل مسجد بگذارم. میرود به مسجد شاه و نامه را در مسجد و در شکاف دیوار قایم میکند و با خودش میگوید: حتماً خدا پیدایش میکند!
او نامه را پنجشنبه در مسجد میگذارد. از قضا، صبح جمعه ناصر الدین شاه با درباریها میخواسته به شکار برود. کاروان او از جلوی مسجد میگذشته، ناگهان به اذن خدا، یک بادتندی شروع به وزیدن میکند و جالبتر از همه آنکه نامهٔ نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه میاندازد. ناصرالدین شاه نامه را میخواند و دستور میدهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسهٔ مروی میفرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا میخواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند.. میگوید: این طلبه جوان، نامهای را که برای خدا نوشته بودند، حال خداوند نامهٔ ایشان را به ما حواله فرمودند. پس ما باید انجامش دهیم و لذا همانجا دستور میدهد همهٔ خواستههای نظرعلی یکبهیک اجراء شود!
این نامه بصورت واقعی و مستند و مستدل در موزهٔ کاخ گلستان موجودست، و بدستور ناصرالدین شاه قاجار بعنوان یک شبهمعجزه معنوی از جانب پروردگار، با احترام خاصی بصورت قاب تصویری در کاخ پادشاهی نصب بوده است.
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
Sami Yousef - Ziarat (320).mp3
11.7M
سامی یوسف
می رسم و بی صدا حلقه به در می زنم
یا امام رضاجانم 💐
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂