هدایت شده از استیکر ایتا
لـیست هشتگ های کانال ⬇️⬇️⬇️
برای دسترسی آسان به استیکرها ، هشتگ های زیر را دنبال کنید :
#والپیپر #پروفایل
#تقویم_روز
#مذهبی #خدا
#محاوره #روزمره
#کانال #گروه
#انگیزشی #حال_خوب
#کَل_کَل
#مناسبتی
#تسلیت
#گل
#طنز
#بامزه
#ترول
#کارتونی
#عاشقانه
#دونفره
#فاصله
#ایموجی
#غمگین
#تکست
#شعر
#حیوانات
#احادیث
#متفرقه
#صبح_بخیر
#شب_بخیر
#فیلم_سریال
#فرهنگ_سازی
#دخترونه
#پسرونه
#غذا
#پشه #مگس
..
...
لیست بروز رسانی میشود ✅
💯 @sticker1000💯
لطفا کانال رو به دوستانتون معرفی کنید👌💖🙏
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
#حکایت
〽️ عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت
✿ عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
◇ مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟ گفت: نه. گفت: فلان عابدبود،
◇ نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم،
عابد قبول نکرد.
❗️ نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
❗️ عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
🔅امام جعفرصادق(عليهالسلام):
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🍃
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
در این شب زیبـا
آرزویم این است که
صفحه غم و اندوه
در دفتر زندگیتان
همیشه سفید بماند...
اوقاتتون به وقت مهربانی
لبخندتون بـه رنگ عــشق
💐شبتون پر از آرامش
💐و در پناه خداوند مهربان
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
شمارو نمی دونم ولی من شخصاً جمله های :
"رسیدی زنگ بزن."
"صبح زنگ می زنم بهت خواب نمونی."
"الان چی کار کنم حالت خوب شه؟"
" توی عکس دست جمعی از همه جذاب تر بودی."
" همراهت میام."
" باهم بریم غذا بخوریم."
"هواتو دارم."
"مراقب خودت باش"
رو از صدتا دوست دارم بیشتر قبول دارم.
🌱💛
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
خدایا شکرت!
واسه شبای که فکر نمیکردیم صبح بشه...
واسه عزیزانمون که هر روز سلامتیشونو میبینیم...
واسه رفیقامون که تو دنیای هزار رنگ اونا یه رنگه نابن...
واسه آبی آسمون؛ واسه هوای خوب...
واسه دیدن دوباره ی سبز شدن درختا...
واسه فرصتایی که میدی تا اشتباهاتمونو جبران کنیم...
سختیایی که میتونست از این سخت تر باشه...
زمین خوردنا و واسه دوباره بلند شدنا...
واسه بودنت بهترینم...
خدایا واسه بودنت کنارم شکر...
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
" عزیزم،ارزشی نداره زندگی و قشنگیاشو با حسرت روزای گذشته خراب کنیم، واسه طلوع هر صبح باید شاکر باشیم"
از الانت لذت ببر، تو خوش شانسی، چون خدا داره نگاهت میکنه🤍
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️حکایت 👇👇
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
#سلطان_و_پير
سلطان محمود غزنوی، پیری ضعیف را دید که پشتواره خار میکشد، بر او رحمش آمد گفت:
ای پیر دو سه دینار زر میخواهی یا درازگوشی یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم، تا از این زحمت خلاصی یابی؟
پیر گفت: زر بده تا در میان بندم و بر درازگوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم.
سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند...
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
#سلطان محمود از طلخک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می شود؟
طلخک گفت: ای پدر سوخته!!
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد..
طلخک خندید و گفت:
جنگ اینگونه آغاز میشود،
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد.
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
💎 نتیجه بدرفتاری با اهل خانه💎
✍️ استاد بزرگوار حضرت آیه الله حسن زاده آملی مدظلله میفرمایند:
✨ روزی بعد از اقامه نماز به منزل رفته و قصد استراحت داشتم، اما بچه ها در منزل سر و صدا می کردند، بنده بر آنها عصبانی شدم و آنهارا دعوا کردم!
بعد از مدتی، در حالت قبض افتادم،
✨چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند :
دل کسی را نشکنید که به سادگی به دست نمی آید.
بنده به بیرون از منزل رفتم و مقداری مأکولات برای بچه ها خریدم و به منزل آمدم، اما دیدم نمی شود. آسمان آمل بر من تنگ آمده بود. تصمیم گرفتم به تبریز نزد حضرت آیه الله محمد حسن الهی(قدس سره) بروم.
✨پس از اینکه خدمت آقای محمد حسن الهی رفتم بعد از احوال پرسی، ایشان به بنده گفت: « من نمی دانستم که شما در آمل هستید یا قم، خواستم نامه ای برای شما بنویسم».
از جناب الهی سوال کردم مگر چه پیش آمده؟!
✨ایشان گفتند: « من خدمت آقای قاضی رسیدم، سفارش شما را به ایشان کردم. به ایشان عرض کردم که حاج آقای آملی را در نظر داشته باشید. اما آقا از شما راضی نبود.»
✨بنده تا لاله گوشم سرخ شد، گفتم: آقا جان چطور؟!
جناب الهی گفتند: آقا فرمودند که «چطور آقای آملی هوس این راه دارد و حال آنکه با عائله و بچه ها آن رفتار را مرتکب شده است؟!»
اینجا بود که اشک من جاری شد...
💚تا توانی رفع غم ازچهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن
📚منبع:سلوک با همسر ،ص هفتاد و یک
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🍃
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
✨🍃🍂🌼🍃🍂🍃🍂🌼🍃
💚🍃🍂💛🍃💖🍃🍂
🍃🍂💜🍃🍂
🍂💙🍂
💝
#سلطان محمود از طلخک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می شود؟
طلخک گفت: ای پدر سوخته!!😝
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد..😡😡😡
طلخک خندید و گفت:😂😁
جنگ اینگونه آغاز میشود،
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد.😜😜😜
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼
🍂🌼🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺سنگ قبر حکیم
مرد بسیار ثروتمندی که از حکیمی دل خوشی نداشت با خدمتکارانش در بازار با حکیم و تعدادی از شاگردانش روبهرو شد. مرد ثروتمند با حالتی پر از غرور و تکبر به حکیم گفت: تصمیم گرفتهام پول خودم را هدر دهم و برایت سنگ قبری گرانقیمت تهیه کنم. بگو جنس این سنگ از چه باشد و روی آن چه بنویسم تا هر کس بالای آن قبر بایستد و برای تو آرامش طلب کند شاد شود و خندهاش بگیرد.
حکیم خندهای کرد و پاسخ داد: اگر خودت هم بالای سنگ قبر میایستی. سنگ قبر مرا از جنس آیینه انتخاب کن و روی آن هیچ چیز ننویس. بگذار مردمی که بالای آن میایستند تصویر خودشان را ببینند و اگر هم آمرزشی طلب میکنند نصیب خودشان شود.
مرد ثروتمند که حسابی جا خورده بود برای اینکه جلوی اطرافیانش کم نیاورد با تمسخر گفت: اما همه که برای دعای آمرزش بالای سنگ قبر نمیایستند.
حکیم با همان تبسم گرم و صمیمانه همیشگیاش گفت: آنها آیینهای بیش نخواهند دید
💯 @sticker1000💯
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
سلطان محمود وبادنجان
سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجان بورانی آوردند. خوشش آمد. گفت: بادنجان طعامی است خوش.
ندیمی در مدح بادنجان فصلی پرداخت.
چون سیر شد، گفت: بادنجان سخت مضر است.
ندیم باز در مضرت بادنجان مبالغتی تمام کرد.
سلطان گفت: ای مردک نه آن زمان که مدحش میگفتی نه حال که مضرتش باز میگویی؟!
مرد گفت: من ندیم توام نه ندیم بادنجان. مرا چیزی باید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را.
💯 @sticker1000💯
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂