هدایت شده از کانال رسمی رادیواربعینباشما📻
گذرنامه_1.mp3
4.06M
اربعین))
تنش از هرم گرمای جنوب زیر چادر و مقنعه خیس بود.شب به شلمچه رسیدند.
در صف عبور از مرز دست کرد تا گذرنامه را از کیفش در بیاورد.
دلش هری ریخت.کیف را مقابل صورتش گرفت._ نیس،نه گذرنامه بود،نه قرآن کوچکش نه حتی عینک… «خدایا چه خاکی به سرم بریزم!»به پلیس اطلاع داد.
گفتند: « برو تو سبد گم شده ها رو ببین شاید کسی آورده باشه. »
؛اما نبود. پیش همراهان سفر برگشت.
یکییکی جلو رفتند.
نوبتش شد._خانم گذرنامه…«آقا الان کیفم رو زدن!
قسم میخورم که با گذرنامه آمدم.»
_بالاخره برای عبور از مرز حساب و کتابی هست،گریه امانش را بریده، با بغض گفت:« کپی شو دارم، تو گوشی عکسشم هست. بهدرد میخوره » _بده کپی رو ببینم.
کد ملی وشماره سریال گذر رو وارد سیستم کرد. _حالا چرا گریه میکنی مادر جان ؟
_اخه همهی کاروان رفتن.
_شما هم میری! اسم و فامیل و نام پدر رو بگو:با صدایی لرزان مریم کاویانی پدر غلامرضا .
مأمور نگاهی به صورت سرخ و خیس زن میانسال انداخت. مشخصات سیستم و کپی را کنترل کرد. مهر را روی برگهی سبز زد و گفت:« اینم گذر موقت برو بسلامت »
از خوشحالی رو پا بند نبود.
دست دراز کرد تا برگه را بگیرد.
_فقط از طرف من هم یک سلام ...
نویسنده خانم عباسیان #
گوینده خانم هادیها #
(اربعین ۱۴۰۱) مرز شلمچه
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
#اےکاشپادشاه_نظر_برگداکند
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚
#زائر_یار
#اربعین
#حسین_جان
#سلام_به_ارباب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇
@arbaeen_ba_shoma