eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
35.2هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
31 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوندا!! پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد، من آنها را در بین الحرمین برهنه دواندم، در سنگرها خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خندیدم و گریستم افتادم و بلند شدم.... امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی. عارفانه سرباز ولایت 📚 🔹@h_khoban_ir
🏴 روایت اولین فدایی ولایت از زبان عارف عاشق، شیخ جعفر مجتهدی(ره) ☑️ آقای ابوالفضل ثقفی می گفتند: ▫️... طبق برنامه ی هر هفته، شب چهارشنبه با دوستان، عازم شهر مقدس قم شدیم. آن شب مصادف بود با شب شهادت حضرت زهرا علیها السلام و در بین راه، حال بسیار خوشی داشتیم. وقتی به منزل آقای مجتهدی رسیدیم، جناب آقای حجة الاسلام شهیدی، دفتردار حضرت آیةالله مرعشی نجفی و آیةالله سید محمد باقر ابطحی و برادرانشان همگی آن جا بودند. آقای مجتهدی فرمودند: 🔸 آقای ثقفی، از آن حالِ خوشی که شما در راه داشتید ما هم سهم داریم، برای ما هم بخوانید؛ امشب شبِ شهادت بی بی حضرت زهرا علیها السلام است. ▫️من هم شروع به خواندن این شعر کردم: من نگویم حال زهرا از دل مضطر بپرسید ... آقا به شدت گریه می کردند و خلاصه آن شب، مجلس، شور و حال عجیبی پیدا کرد. پس از اتمام توسل، آقای مجتهدی به جناب آیةالله سید محمد باقر ابطحی فرمودند: 🔸 شما دعا بفرمایید. ▫️ ایشان هم که حال بسیار خوشی داشتند، قبل از این که دعا کنند در ادامه ی توسل گفتند: 🔹 هنگام شهادت حضرت رسول اکرم، بی بی حضرت فاطمه علیها السلام به قدری ناراحت و غمگین بودند که روح قدسی از جسم مبارکشان در حال مفارقت بود. پیامبر اکرم که حال بی بی را چنین دیدند، ایشان را در آغوش کشیدند و مطلبی آهسته در گوش ایشان فرمودند که با شنیدن آن، بی بی یکمرتبه آرام و خوشحال شدند. آن مطلب این بود که: 🔶 فاطمه جان، اولین کسی که از اهل بیتم به من ملحق می شود شما هستید؛ 🔹 و به همین خاطر بی بی شادمان شدند. ▫️ وقتی کلام آقای ابطحی به اینجا رسید، آقای مجتهدی فرمودند: 🔸 نه جانم، مطلب چیز دیگری است، حضرت رسول به دخترشان فرمودند: 🔶 دخترم، بعد از من، تو باید فداییِ ولایت شوی، تو باید فدای علی شوی و اولین قربانی ولایت تو هستی. ▫️همین که آقا این مطلب را بیان کردند، گویا آتشی در مجلس زده شد و تا پاسی بعد نیمه شب همه گریه می کردند! ⬅️ کتاب لاله ای از ملکوت جلد سوم صفحه ۱۹۸ 📚 🔹@h_khoban_ir
📩 | لوح نفس ⚠️ اعمال سرزده از انسان ... 📚 🔹@h_khoban_ir
🌷حاج قاسم سلیمانی: ⭕️ستمگران عالم عاقبتی جز نابودی ندارند. ظالمان مانند برفی که بر بلندای کوه جلوه‌گری می کند و عمری ندارد، میروند و درحقیقت این کوه است که باصلابت پابرجا می ماند. 📚 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 وظیفه یک منتظر آماده نگه داشتن خودش و جامعه است، گناه نکردن است، پیدا کردن ارتباط قلبی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. استاد رائفی پور 📚 🔹@h_khoban_ir
✍ زندگی_نامه_شهید 🌷 بیگدلی، قوام ‏: نهم شهریور ۱۳۴۷، در روستای ‏قینرجه از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش غفار، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. او نیز کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی ۱۳۶۵‏، با سمت آرپی_جی_زن در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است. ، 📚 🔹@h_khoban_ir
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 | شهید احمد کاظمی❣| خیانت این است که آدم در یک جایی قرار بگیرد، ولی جای او نباشد. 📚 🔹@h_khoban_ir
📩 | سه دسته ظلم 🔺️ 📚 🔹@h_khoban_ir
🌿آبميوه فروشي با يخ هاي آتش گرفته حضرت آيت الله جوادي آملي : يک روز در ايام عمره بود بعد از نماز صبح رو به روي ضريح مطهر نشسته بودم ديدم فرد ميانسالي نزديک 40 سال آمد و گفت حاج آقا آيه: «کلالو تعلمون علم اليقين * لترون الجهيم» يعني چه؟ من هم مختصري برايش توضيح دادم، گفت براي من اتفاق افتاده است، گفت من در ايران کارم آبميوه فروشي است، مردم مي آيند آبميوه مي گيرند، آن وقت هم رسم بود که اين قالب هاي يخ را جلوي مغازه آبميوه فروشي مي گذاشتند، من يک روز صبح نماز خواندم و آمدم جلوي مغازه ديدم اين قالب هاي يخ را گذاشتند ولي از آنها شعله مي جوشد و کاملاگر گرفته است، من فهميدم که کسب من آلوده است. به يکي از علما در شهرمان مراجعه کردم گفتم اين چيست؟ گفت شما چطور آبميوه مي فروشي؟ ما گفتيم که يک ليوان آبميوه به اينها مي فروشيم مثلا100 تومان کمتر يا بيشتر، ولي يک مقدار يخ داخل اين است براي اينکه خنک بشود، گفتند اين يخ همان مال حرام است، شما آبميوه مي فروشي ولي يک بخش وسيعي از ليوان را يک تکه يخ گرفته، گفت ما از آن به بعد توبه کرديم راه برايمان روشن شد، دو ليوان تهيه کرديم، در مغازه يک ليوان بزرگ يک ليوان متوسط، اين ليوان متوسط را به مشتري نشان مي دهيم که برابر اين ليوان به شما آبميوه مي فروشيم آن يک تکه يخ را مي گذاريم در آن ليوان بزرگ، اين ليوان پر آب ميوه را مي ريزيم روي آن و به مشتري تحويل مي دهيم. 📚 🔹@h_khoban_ir