✍ به مناسبت ۲۸ صفر، در یکی از سازمانهای دولتی درباره تفاوتهای صلح حدیبیه و صلح امام حسن(ع) سخنرانی کردم.
چراکه احتمالا به همین زودیها استناد به این دو صلح بر سر زبان سیاسیون خواهد افتاد.
این چند روز هم از «برادری با آمریکا» سخن گفتند و هم از نداشتن اراده برای #صدور_انقلاب !
از اینرو ضروری دیدم متذکر شوم:
پیامبر (ص) در صلح با مشرکین مکه ( #صلح_حدیبیه ) یک هدف بزرگ داشت:
ایجاد امنیت برای #صدور_اسلام در سراسر حجاز و حتی در خود سرزمین مکه. هدفی که به خوبی حاصل شد چنانکه گفتهاند: تعداد افرادی که از صلح حدیبیه تا #فتح_مکه مسلمان شدند (در حدود ۲۲ ماه) برابری میکند با تعداد مسلمانان از آغاز بعثت تا آن روز، و این یک دستاورد بزرگ برای پیامبر(ص) بود. یکی از ثمرات آن هم ریشهکن کردن فتنه یهودیان از منطقه در #فتح_خیبر بود.
گفتنی است پس از #جنگ_احزاب ، رسول خدا(ص) فرمودند: «دیگر جنگ نخواهد شد!» یعنی گزینه نظامی برداشته شده بود و در ماجرای حدیبیه، مسلمانان به سوی مکه حرکت کرده و مشرکین مکه خواهان صلح بودند.
وقتی در شرایط دشمنی آشکار، سخن از برادری و عدم صدور انقلاب میگویند بیشتر یاد #صلح_امام_حسن(ع) میافتم که به خاطر معاویهگرایی خواص و #اختلال_در_دستگاه_محاسباتی_مردم، صلح به شکل انتقال حاکمیت از اهل بیت(ع) به طاغوت تحقق یافت.
https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
تاریخنگر📚
💡نماز جمعهی فردا به مثابه #بیعت_رضوان است!
✍ نماز جمعهی فردا به مثابه #بیعت_رضوان است! بیعتی که مسلمانان در سال ششم هجری هنگامی که با حال احرام و لبیک گویان همراه با پیامبر(ص) به مکه میرفتند، بستند که تا مرز شهادت مقاومت و از ایشان پیروی کنند.
چون این بیعت یک سال پس از جنگ بزرگ احزاب صورت گرفت، هنوز رعب و وحشت آن در قبایل عرب باقی مانده بود. از اینرو خیلی از آنها حاضر به همراهی با پیامبر در این سفر عبادی نشدند.
نزدیکیهای مکه، آنگاه که مشرکین مانع ورود پیامبر(ص) شدند و تعدادی از مهاجرین که زودتر برای دیدن خانوادههای خود به مکه رفته بودند به اسارت دشمن درآمدند، رسول خدا(ص) از یاران خود بیعت گرفت.
نماینده قریش در ملاقات با پیامبر(ص) صحنه های شگرفی از اعتقاد یاران به آن حضرت و فرمانبرداری از ایشان مشاهده کرد و به مرکز فرماندهی شرک انتقال داد. چیزی که مشرکین را به این باور رساند که با چنین اعتقاد و تبعیتی هرگونه ضربه زدنی به اسلام بیفایده است و باید با پیامبر(ص) کنار آمد.
پس از بیعت رضوان، خداوند مسلمانان را به «فتح قریب» بشارت داد. همان فتح مکه که ۲۲ ماه پس از آن یعنی در سال هشتم هجری واقع شد.
در این مدت رسول خدا(ص) با استفاده از مفاد #صلح_حدیبیه به #صدور_اسلام پرداخت تا جایی که تعداد افرادی که در این مدت دو ساله مسلمان شدند بیش از تعداد آنها در طول ۱۹ سال از آغاز بعثت بود. در همین مدت یعنی سال هفتم #فتح_خیبر صورت گرفت و پرونده یهود در حجاز بسته شد.
پس نهراسیم و بدانیم که اکنون از فضای #جنگ_احزاب خارج شدیم. رسول خدا(ص) پس از پایان احزاب فرمود: «از این پس آنها به جنگ ما نخواهند آمد؛ این ماییم که به جنگ آنها میرویم».
اکنون در آستانه #فتح_قریب هستیم. دشمن شاید قصد ضربه زدن داشته باشد اما قصد جنگ ندارد، چون توانش را ندارد. توانش را ندارد چون از فضای تحریم و تهدید احزاب در این سالها نتیجهای نگرفت. توانش را ندارد چون اکنون لشگر میلیونی مقاومت، با اعتقادی عمیق با پیشوای خود پیمان میبندد.
حمید سبحانی صدر
۱۲ مهر ۱۴۰۳
https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
تاریخنگر📚
💡برای این روزهای سخت لبنان؛ لبنانی که زیر بمباران هوایی و تبلیغاتی است...
✍مدینه را محاصره کرده بودند؛ نزدیک به یک ماه.
دشمن با ائتلاف یهود و شرک ۱۰ هزار نفر و رزمندگان مسلمان فقط هزار نفر بودند. آنها آن سوی یک کانال به طول ۲/۵ کیلومتر و اینها اینسو.
زنان و کودکان را هم در بناهای مستحکم و بلندی همچون دژ ساکن کردند تا مورد شبیخون قرار نگیرند؛ شبیخون از ناحیه یهودیان بنیقریظه که در ناحیه جنوبی مدینه سکونت داشتند.
اتفاقا این طیف از یهود به داخل شهر نفوذ کردند و با بالا رفتن از دژها قصد تصرف آن را داشتند که با مقاومت بانوان روبرو شدند.
تنها اتفاق امیدوار کننده در این بین، ضربت علی بن ابی طالب علیهالسلام بر پیکره مدعیان برتری نظامی بود.
در این بین آنچه کار را دشوارتر کرد، جنگ تبلیغاتی و رسانهای دشمن با کمک نفوذیها و منافقین بود که قرآن آنها را «مرجفون» نامید. چنان مردم را ترساندند که دلها لرزید و پایها لغزید. همانطور که قرآن فرمود: «هنالک ابتلی المؤمنون و زلزلوا زلزالا شدیدا».
جنگ نابرابر با طولانی شدن محاصره، و جنگ روانی کشنده، رزمندگان را یک به یک از کنار پیامبر(ص) فراری داد تا جایی که تنها ۳۰ نفر کنار رسول خدا(ص) ماندند؛ چراکه جنگ را به نفع جبهه کفر پایانیافته میپنداشتند.
در این بین از سوی خداوند دستور رسید که اگر بازیگران این جنگ روانی دست از اقدامات خود برندارند از تو میخواهیم به حضور و حیات آنها در این جغرافیا پایان دهی: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلًا»
روزهای جنگ احزاب در شرایطی سپری شد که پیامبر(ص) سه روز، هیچ چیز برای خوردن نداشت. کالا کم بود و گران و اکثر مردم در گرسنگی.
در همین روزها پیامبر(ص) بشارت داد که مسلمانان در آینده نزدیک امپراتوری ایران و روم را از میان برخواهند داشت. بشارتی که برخی از اهل نفاق به آن خندیدند که: ما اکنون از ترس نمیتوانیم تا مستراح برویم اما او ما را به پیروزی بر دو امپراتوری بزرگ بشارت میدهد!
با این حال، دشمن که توان یک نبرد طولانی را نداشت (آمده بود مدینه را اشغال و مسلمانان را در یک ضربه سهمگین نابود کند) در برابر مقاومت یاران خالص پیامبر(ص) یعنی همان اقلیت سی نفره ناچار به عقبنشینی شد.
فراموش نکنیم که دو سال بعد از این جنگ نابرابر، قلعههای خیبر و سه سال بعد سرزمین مکه فتح و پرونده یهود و شرک در حجاز بسته شد!
🔹https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
✍جبهه اسلام در برابر یهود (صهیونیسم) دارای یک تجربه تاریخی در صدر اسلام و پشتوانهای وحیانی از باور به سنتهای الهی است.
در همه موارد این تجربه تاریخی، گرچه یهودیان از نظر امکانات نظامی، توان اقتصادی و استحکام سرزمینی دست برتر داشتند و مسلمانان حتی تصور نمیکردند بر آنها پیروز شوند، اما در نتیجه فرماندهی پیامبر(ص) و تبعیت و مقاومت مسامل، همه جغرافیای یهود به تصرف اسلام درآمد.
در آغاز تشکیل حکومت اسلامی مدینه، یهودیان مدینه با پیامبر(ص) پیمان زندگی مسالمتآمیز بستند. اما رفته رفته پیمان شکستند:
۱. یهودیان بنیقینقاع که در زمینه صنعتگری توانمند بودند، پس از جنگ بدر دست به توطئه زدند. آیه ۵۸ سوره انفال نازل شد: «اگر میدانی که گروهی در پیمان خیانت میورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد...» (فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَآءٍ)
پیامبر(ص) تعلل نکرد؛ قلعه بنیقینقاع ۱۵ روز توسط مسلمانان محاصره شد و سرانجام یهودیان تسلیم شدند و در حالیکه مقادیر زیادی سلاح برجای گذاشتند، مدینه را ترک کردند.
۲. یهودیان بنیالنضیر پس از غزوه احد، طی وقایعی، تصمیم به ترور پیامبر(ص) گرفتند تا به حاکمیت اسلام در مدینه پایان دهند. حضرت از طریق وحی مطلع شد و سپس محمد بن مسلمه را فرستادند تا به بنیالنضیر ابلاغ کنند که باید این منطقه را ترک کنند. جریان نفاق مدینه به رهبری عبدالله بن ابی به بزرگ یهود پیغام داد با پیروانش در کنار آنها است تا با پیامبر(ص) بجنگند. یهودیان تصمیم به جنگ گرفتند. مسلمانان قلعه بنیالنضیر را محاصره کردند. یهودیان از فراز قلعه تیراندازی میکردند (نبرد هوایی). در یکی از شبهای محاصره، امیرالمومنین (ع) یکی از بزرگان یهود را که قصد حمله به مسلمانان داشت با یک ضدحمله کشت و پیروزمندانه بازگشت. پیامبر(ص) در این جنگ دستور داد بهترین درختان خرمای بنیالنضیر را قطع کنند. این درحالی بود که طبق مبانی اسلامی، پیش از آن پیامبر از قطع درختان نهی کرده بود! (فتأمل)
با این کار صدای شیون زنان و مردان یهودی برخاست و چون دیدند که مقاومت بیفایده است، پس از ۱۵ روز محاصره تصمیم گرفتند مدینه را ترک کنند.
مسلمانان هرگز باور نمیکردند که یهودیان بنیالنضیر یک روز از این منطقه بروند و سرزمینشان در اختیار مسلمین قرار گیرد. خود یهودیان خیال میکردند که پناهگاههای مستحکمشان حافظ آنها است. اما پیروزی از مسیری بهدست آمد که هیچکس گمان نمیکرد.
ترس هم از لشگریان خداست و آنجا که باید دشمن را خواهد شکست!
آیه نازل شد:
اوست كه كافرانِ از اهل كتاب را در نخستین بیرون راندن دسته جمعی از خانههایشان بیرون راند. شما رفتنشان را گمان نمیبردید، و خودشان پنداشتند كه حصارها و دژهای استوارشان در برابر خدا [از تبعید و در به دری آنان] جلوگیری خواهد كرد ولی خدا از آنجا كه گمان نمیكردند به سراغشان آمد (مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوٓا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا)
و در دلهایشان رعب و ترس افكند به گونهای كه خانههایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران كردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید. (حشر/۲)
آری عبرت بگیرید! این سنت الهی است! شاید پیروزی شما بر یهود ناباورانه باشد؛ هم برای شما و هم برای خودشان. اما آنچه خداوند اراده کرده محقق خواهد شد!
۳. یهودیان بنیقریظه سال ۵ هجری همپیمان با لشکر احزاب به داخل شهر مدینه حمله کردند، در حالی که سربازان اسلام در کنار خندق مشغول جنگ بودند. این حمله، سنگینترین و رعبآورتریم تهاجم دشمن یهودی به مدینه بود.
پس از شکست و عقبنشینی لشکر کفر، پیامبر(ص) با یارانش به سراغ قلعه بنیقریظه رفت و آنها را نیز وادار به شکست کرد؛ عدهای از یهودیان کشته و عدهای اسیر شدند. آیه نازل شد:
[خدا] كسانی را از اهل كتاب كه گروههای دشمن را پشتیبانی كردند از قلعههای محكم و استوارشان پایین كشید و در دلهایشان ترس و بیم افكند، گروهی را میكشتید و گروهی را اسیر میكردید.
«وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا» (احزاب/ ۲۶ و ۲۷)
و سرزمین و دیار و اموالشان و سرزمینی كه به آن قدم نگذاشته بودید به شما میراث داد؛ و خدا بر هر كاری تواناست.
آری؛ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا...
۴. این سنت خداست که یهود هرگاه آتش جنگ را افروخت، خداوند آن را خاموش کرد. به عبارتی جنگ افروزیهای یهود هرگز به سرانجام مطلوب آنها نمیرسد. «كُلَّمَآ أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ»
این سنت الهی است که خداوند دشمن یهودی را میهراساند! آری؛ ترس هم لشگر خداست! (وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ)
این سنت خداست که اگر ما با جهاد و مقاومت خدا را یاری کرده و صبر و پرهیزکاری پیشه کنیم، یاری خدا نصیبمان میشود. (إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ/آل عمران/۱۲۵) (يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ/محمد/۷)
🔹https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
تاریخنگر📚
✍چند پرده از رخدادهای سال هشتم و نهم هجری که شبیه این روزهای ما است:
۱. پس از #صلح_حدیبیه رسول خدا(ص) پیکی را برای دعوت به اسلام به سوی مرزهای شمالی (امپراتوری روم) فرستادند. یکی از حکام محلی (در منطقه اردن) فرستاده پیامبر(ص) را کشت. خبر که به مدینه رسید، حضرت بدون تعلل در جمادیالاولی سال هشتم سپاهی سه هزار نفری را برای مقابله با این جنایت اعزام کردند. همان #جنگ_موته که برترین فرماندهان سپاه اسلام یعنی جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند و لشگر شکست خورده به مدینه بازگشت.
۲. حدود سه ماه بعد، #فتح_مکه رخ داد. در سایه این فتح بزرگ، و #فتح_خیبر که سال هفتم رخ داد، اسلام قدرت بلامنازع حجاز شد. آنها که از ترس اسلام آورده بودند، شبکهای از جریان نفاق را پدید آوردند که با تحرکاتی چون #مسجد_ضرار در سال نهم قصد سازماندهی داشتند. جریان نفاق دو رویکرد عمده داشت: براندازی و ضدیت با جنگ! که در فضای #جنگ_تبوک خود را نمایان کرد.
۳. سال نهم اخباری رسید که امپراتوری روم، لشگری بزرگ برای هجوم به حجاز آماده کرده است. رسول خدا(ص) برای تجهیز سپاه فراخوان داد اما با چند مشکل مواجه بود: گرمای شدید هوا و طولانی بودن مسیر (که فقط افراد دارای مرکب امکان همراهی داشتند)، مشکلات اقتصادی برای تجهیز و تأمین لشکر، فعالیت تبلیغاتی جریان #ضد_جنگ شامل منافقین و مرفهین، کودتای جریان برانداز در زمان دوری از مدینه.
۴. برای حل بحران مالی، به گزارش مغازی واقدی، زنان طلاهای خود را به محضر پیامبر(ص) تقدیم کردند. در برابر جریان تبلیغاتی منافقین، علاوه بر اینکه وحی توطئهها را برملا میکرد، جریان مؤمنین در نقطه مقابل، دیگران را به سوی جهاد دعوت کرده و علاوه بر مشارکت مالی و #همدلی، به تعبیر قرآن در سوره توبه، امر به معروف (که مصداق بارز آن در آن برهه جهاد بود) میکرد. برای جلوگیری از توطئه براندازی هم، پیامبر(ص) امیرالمومنین(ع) را به جای خود در مدینه گذاشت.
۵. باوجود همه بحرانهای داخلی شامل مشکلات اقتصادی، مخالفت و فعالیت بخشی از اجتماع با جنگ، احتمال کودتا در پایتخت اسلام (مدینه)، رسول خدا(ص) برای دفع خطر تهاجم خارجی (امپراتوری روم) با سی هزار نفر به آن سوی مرزهای حجاز سفر کرد. لشکر اسلام پس از ۲۰ روز به تبوک در مرز اردن رسید. ۲۰ روز هم آنجا ماند. نفس حضور قدرتمند پیامبر(ص) بازدارنده بود. جنگ منتفی شد. قبایل ایله، مقنا و ساکنین دومة الجندل که یهودی و مسیحی و تحت امپراتوری روم بودند، با پیامبر(ص) وارد صلح شدند.
در سایه این صلح برخی از نیازمندیهای مدینه که در داخل حجاز امکان تولید نداشت به عنوان جزیه واردات شد. اهالی ایله در مقابل درخواست کردند که امنیت کشتیهای تجاری آنها در در دریای سرخ تأمین شود.
۶. رسول خدا(ص) پس از پیروزی بدون درگیری در تبوک، به مدینه بازگشت و به سراغ منافقین رفت. مسجد ضرار تخریب و خانهای هم که مقر گردهمایی و توطئه منافقین بود به دستور رسول خدا(ص) به آتش کشیده شد.
🔹https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
تاریخنگر📚
💡ابتلای مؤمنان در جنگ احد!
✍هرچند آرزو دارم به همین زودیها، از فتح خیبر و فتح مکه بنویسم، اما به ناچار گاهی هم باید از جنگ احد نوشت:
رسول خدا(ص) و یارانش از احد برمیگشتند در حالیکه در دو طرف رویش و محل حلقههای کلاهخود زخمی بود؛ پیشانیاش هم زخم داشت؛ لب پایینش پاره شده و دندانش هم شکسته بود.
وقتی کاروان به مدینه رسید و از میان خانهها عبور میکرد، صدای گریه مردم بر شهدایشان به گوش میرسید؛ اشک از چشمان پیامبر هم با مشاهده این داغها جاری شد و فرمود: اما امروز حمزه گریه کنندهای ندارد...
مسلمانان ضربه خورده بودند؛ ضربهای ناشی از کمتوجهی خودشان و گوش نکردن به هشدار پیامبر(ص). ضربهای که فرماندهای چون حمزه را از آنها گرفت و دشمن را در به شهادت رساندن پیامبر(ص) به طمع انداخت.
آن سوی جبهه نبرد ابوسفیان که خود را پیروز میدان میدید، مسافتی که دور شد، توقف کرد و گفت: ما بزرگانشان را به قتل رساندیم؛ اگر برگردیم میتوانیم بقیه را هم نابود کنیم. آری آنها حمزه و رزمندگانی را کشته بودند و حالا در کشتن پیامبر(ص) و علی(ع) و دیگر مسلمانان خود را توانا میدیدند!
جبرئیل پیامبر(ص) را باخبر کرد و ایشان سپاهی به فرماندهی علی بن ابی طالب(ع) به سوی دشمن فرستاد تا به آنان بفهمانند که مسلمانان هنوز قوی هستند و با شهادت افرادی چون، لشگر اسلام ضعیف نمیشود!
مسافرینی که گذرشان به لشگر کفر افتاده بود به ابوسفیان خبر دادند که سپاهی که علی(ع) فرماندهیشان میکند در تعقیب آنها است. هراسی به دل او افتاد و از تصمیم خود بر حمله به مدینه عقبنشینی کرد. اما برای اینکه ضربهای به جامعه مسلمین وارد کند، مأموری نفوذی را به سوی سپاه اسلام فرستاد تا با تبلیغات دروغ در دل آنها وحشت اندازد و بگوید: «برگردید؛ زیرا قریش و همپیمانانشان به هم پیوستهاند و به زودی به شما میرسند!
آنها وقتی این خبر را شنیدند در جواب فرستاده قریش گفتند: حسبنا الله و نعم الوکیل!
جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و این آیات آل عمران را آورد:
«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»؛
همان كسانی كه مردمِ [منافق و عوامل نفوذی دشمن] به آنان گفتند: لشكری انبوه از مردم [مكه] برای جنگ با شما گرد آمدهاند بیائید از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیكو كارگزاری است.
این نفوذیهای دشمن مأموریتشان آن بود که دلهای مسلمانان را بلرزانند: «إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَآءَهُ» اما خداوند خبر داد که سپاه اسلام به مدینه بازگشتند در حالیکه «لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوٓءٌ»، هیچ آسیبی به آنها نرسید!
🕌https://eitaa.com/h_sobhani_sadr
💡برخورد قاطع با اخلالگران اقتصادی، هرکسی که باشد!
✍محمد بن مسلمه را از فضلای صحابه پیامبر(ص) میدانند. در بدر و احد و احزاب جانفشانی داشت و از فرماندهان و کارگزاران حضرت به شمار میآمد. او کسی بود که کعب بن اشرف یهودی را که از یهودیان توطئهگر علیه اسلام بود از بین برد و به فتنه او خاتمه داد.
اما...
همین کارگزار بانفوذ، مرتکب یک جرم اقتصادی شد و رسول خدا(ص) با شدت با او برخورد کرد.
ماجرا از این قرار بود که پیامبر(ص) بازار مدینه را برای کسب و کار عموم مردم آزاد گذاشت و برای رونق گرفتن آن، مالیات بازار را حذف کرد تا باعث ایجاد انگیزه شود. از سوی دیگر اجازه ندادند کسی نقطهای از بازار را تصرف کرده یا به دیگران اجاره دهد.
محمد بن مسلمه بدون توجه به این هشدار، نقطهای از بازار را تصرف و خیمهای در آن برپا کرد و به خرمافروشی مشغول شد.
یک روز که پیامبر(ص) در راستای نظارت بر بازار با این دکان غیرقانونی مواجه شدند، بدون توجه به مقام و موقعیت محمد بن مسلمه دستور دادند خیمه را به آتش بکشند تا درس عبرتی برای سایرین شود.
این ضابطه برای بازار تا دوران امیرالمومنین(ع) هم جاری بود. آن حضرت هم وقتی در جریان نظارت بر بازار با تصرف غیرقانونی و احداث دکانهایی در بازار کوفه مواجه شدند دستور تخریب دادند.
گرچه تا آن موقع بازار مکه که در اختیار مشرکین بود #سوق_العرب خوانده میشد، اما با تدابیر اقتصادی پیامبر(ص)، چندی بعد، «سوق العرب» به مدینه منتقل شد.
📚ر.ک: روایت تولید ص۲۰۰ و ۲۰۱
🕌https://eitaa.com/h_sobhani_sadr