یکی از عواملی كه مانع از استراحت كودك مي شود و موجب ماندن خستگي جسمي مي شود، تغذيه کودک است. از قديمي ها و مادر بزرگ ها بسيار شنيده ايم كه "اين بچه رودل كرده "به دكترها كه مي گوييم رودل به ما مي خندد.
رودل يعني سردل بچه يك چيزي مانده است. اين ها همه تجربه است و هيچ سالمندي ادعاي علم ندارد ولي تجربه دارد. تغذيه ي غلط باعث كندي دستگاه گوارش مي شود و كودك در اين حالت نمي تواند بخوابد و يا شب خواب آشفته خواهد داشت و بنابراين دستگاه گوارش هم احتياج به استراحت دارد. به بچه ها اجازه دهيد استراحت دستگاه گوارش داشته باشند.
دائم با قاشق و بشقاب دنبال بچه ها نرويد. اجازه دهيد گرسنه شوند. البته با رعايت خط تعادل. نه پرخوري و نه كم خوري. ما دائم در حال دادن مواد نيرو زا و نگهدارنده و محرك هستيم و از طرف ديگر هم مانع از حركت آن ها مي شويم بعد ادعا مي كنيم كه بچه خوب نمي خوابد و بد خواب شده و يا بي قرار است.
❄️ زندگی_زهرایی
@H_Zahraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خواص بی نظیر سیب از زبان پروفسور خیراندیش
❄️ زندگی_زهرایی
@H_Zahraei
بسم الله الرحمن الرحیم
کانال زندگی زهرایی (س )تقدیم میکند🍀
✍بابرنامه های متنوع و مفید
🧕حجاب وعفاف
👨👨👧خانه وخانواده
👫همسرداری
👨👧👦فرزند پروری
👌امر به معروف
🧖♂طب وپزشکی
👒روانشناسی و......
📗باااستناد از قرآن وحدیث وسخنان بزرگان
خادمین کانال🌺
#زندگی_زهرایی
@H_Zahraei
بسم الله الرحمن الرحیم
کنفرانس✨
قسمت چهارم
موضوع:چرا حجاب چرا چادر مشکی🍀
ارائه دهنده:الزهرا
#زندگی_زهرایی
@H_Zahraei🦋
10
🔸 آرامش بیشتر
👈قرآن مجید مىفرماید: «پردۀ سیاه و تاریک شب، روز را مىپوشاند.» ساکنان زمین، پس از تحمل چند ساعت گرما و رنج و کار و فعالیت روزانه، طالب سکون و آرامشِ شب مىشوند و شب، ساکنان زمین را در چادر سیاه و مشکى خود مىپوشاند.
نیز: «پردۀ سیاه و تاریک شب را به منزلۀ لباس و پوشش قرار دادیم.» این آیه تاریکىِ شب را به پرده و پوشش گستردهای تشبیه کرده است که همۀ اجسام را مىپوشاند؛ همانگونه که جلباب و چادر مشکى، تمام بدن و لباس بانوان را درمقابل نامحرم، مىپوشاند.
برخى، جلباب را به چادرِ شب معنا کردهاند. به نظر مىرسد این تشبیه را به دلیل دو ویژگىِ موجود در جلباب و چادر مشکى و پردۀ تاریک شب ساختهاند: گستردگى در پوشش و رنگ مشکى.
#زندگی_زهرایی
@H_Zahraei🦋
11
🔸نگاه شکنى و آسایش بیشتر
👈در روان شناسى رنگها چنین آمده است: سیاه به معناى «نه» است. رنگ مشکى در کاهش تحریکهاى روحى و روانى مؤثر است. ازآنجاکه مشکی رنگى صامت و غیرمحرک است و واکنش مهمى در بیننده ایجاد نمىکند، ازجملۀ بهترین ابزارهاى کاهش واکنشهاى روانى است و نه تنها جلب توجه دیگران را موجب نمىشود، بلکه به عدم توجه کمک مىکند. به همین دلیل، در هنگام برخورد با جنس مخالف و نامَحرم، استفاده از چادر مشکى در کاهش حالات و امیال جنسى مؤثر است.
🍃خداوند در سورۀ نور، ضمن آموزش حدود مراقبتهاى اولیه در شیوۀ رویارویى با غیرمحارم، در آخر آیه خطاب به زنان مىفرماید: «نباید زنان پاى خود را چنان به زمین بکوبند که صداى زینت آلاتشان شنیده شود [و نامحرمان را تحریک کند].» بنابراین، مىتوان گفت که چون لباسهاى رنگارنگ، سبب جلب توجه نامحرم و تحریک جنسى مىشوند، مطلوب نمىباشند؛ اما از آنجا که حجاب و چادر مشکى، باعث جلب توجه نمىشود، رنگى مطلوب است. معمولاً، بانوانى که اعتقاد راسخ به لزوم پوشیدگىِ بیشتر در برخورد با نامحرم دارند، چادر مشکى را مىپسندند؛ زیرا این رنگ، بدن را بیشتر و بهتر مىپوشاند.
#زندگی_زهرایی
@H_Zahraei🦋
12
ازسوى دیگر، وقتى رنگ مشکى در کنار رنگ دیگرى قرار مىگیرد، تأثیرِ آن را تقویت و خصلت آن رنگ را تأیید میکند: اگر یک پنجرۀ رنگین، در کنار میز سیاهى قرار بگیرد، هر بیننده اى که به آن سو بنگرد، نگاه او ناخودآگاه به طرف پنجره جلب خواهد شد و اصلاً به صفحۀ سیاهِ میز توجهى نخواهد کرد. رنگ سیاهِ میز، خاصیت جلوه نمایىِ خود را نفى کرده، در عوض، خاصیت رنگ پنجره را تقویت مىکند. به همین علت، وقتى خانمى چادر مشکى به سر مىکند و در خیابان راه مىرود، ناظرى که از دور به او و اشیاى رنگىِ اطراف او، مثل ماشینها و مغازه ها نگاه مىکند، بى اختیار، اشیاء رنگى نظر او را به خود جلب مىکنند. بسیارى اوقات، بیننده به رنگ مشکى اصلاً توجهى نمىکند.
بنابراین، بانوانى که مىخواهند به بهترین شیوه، عفت و پاکدامنى خود را حفظ کنند و از نگاههاى آلوده در امان باشند، از حجاب و چادر مشکى استفاده مىکنند. چادر مشکى، بدن بانوان را در مواجهه با نامحرمان به طور یکنواخت و درعین حال، به روش ساده و معمولى و به دور از تجمل، مىپوشاند.
🔹ادامه دارد...
#زندگی_زهرایی
@H_Zahraei🦋
پرسش :
برادر یازده ساله ای دارم که همه ی درسهایش برای ساعت یازده شب می ماند . در طول روز هر چه به او تذکّر می دهم درس هایت را بخوان و تکالیفت را انجام بده ، می گوید بگذار اين فيلم را ببينم بعد. اين شده کار هرروزمان چکارکنم ؟
پاسخ :
خيلي خوب است که شما به عنوان يک خواهر دغدغه پيشرفت و درسهای برادرتان را داريد ، امّا توجّه کنيد که گاهی اوقات تذکّرات بيش از حدّ معمول باعث افت جايگاه و ضريب اطاعتپذيری از تذکّر و تذکّردهنده می شود .
علاوه بر اينکه جايگاه شما به عنوان خواهر اصلاً مناسب با چنين توصيههايی به ايشان نيست . برادر شما بايد بتواند فضای روانی خود را کم کم از فضای خانواده مستقل کرده و خودش تصميم بگيرد . او بايد اين نکته مهمّ را بفهمد که خودش بايد پاسخگوی تصميمها و رفتارها و به صورت کلّی انتخابهايش باشد .
تا زمانيکه شما ، مادر و يا هر کس ديگری اين موارد را به او گوشزد کند ، ايشان به اين سطح از رشد و استقلال دست نخواهد يافت . اجازه دهيد او تکليف خودش را با اولياء مدرسه روشن کند .
بهتر است که شما نقش اولياء مدرسه را برعهده نگيريد . اجازه دهيد چند بار توسّط معلّم جريمه شود . اجازه دهيد اين تذکّرات را معلّمش به او بدهد نه شما . شما به عنوان يک خواهر دلسوز کافی است در چند مورد معدود او را درباره اين رفتار و پيامدهايش روشن کنيد ، نه بيشتر . در اين صورت او تصميمگيرنده خواهد بود و ثمره انتخابهايش را خواهد ديد . بدينسان درخواهد يافت که مدرسه و به صورت کلّی تر جامعه دارای قواعد خاصّی است که بايد در قبال آنها مسئوليتپذير بود .
شما می توانيد او را به استفاده از نظرات مشاور مدرسه ترغيب نماييد . عوامل حواسپرتی را کاهش دهيد . سياستهای تشويقی را در پيش بگيريد و از او بخواهيد اوّل درس بخواند سپس فيلم ببيند .
💠 حکایت آموزنده 💠
« هیچ کار خداوند بیحکمت نیست... »
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز انگشت خود را قطع کرد . وقتی که نالان طبیبان را میطلبید .. وزیرش گفت : « هیچ کار خداوند بیحکمت نیست . » پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید : « در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است ؟ » و دستور داد وزیر را زندانی کنند...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت . آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند . امّا رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت .
در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد . وقتی وزیر به خدمت شاه رسید... شاه گفت : « درست گفتی ، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته ؟ »
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد : « برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم . »