#شعر_عاشورایی #امام_حسین علیه‌السلام #غزل 🔹در این صحنه کیستم؟🔹 ای در دلم محبت تو! هست و نیستم! هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه نام تو، آن را تمام عمر هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو هستی من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به دنبال چیستم؟ حُرّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم؟ اصلاً در این مبارزه‌ها جای من کجاست؟ ای وای اگر که روبروی تو بایستم آخر شهید می‌شوم آری به راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم! 📝 #حسن_زرنقی 🌐 shereheyat.ir/node/4579 ✅ @ShereHeyat

از داغ  تو به سینه شرر موج میزند در ماتم تو خون به جگر موج میزند نام تو میبریم و روی گونه هایمان هر لحظه دانه های گهر موج میزند این روزها به لطف تو و در عزای توست دریای غم به سینه اگر موج میزند ما را بخوان به کرب و بلایی که در دلش اسرار فوق درک بشر موج میزند آنجا که در چکاچک شمشیر و نیزه ها از هر کرانه خوف و خطر موج میزند آنجا که در کنار فرات و به تیغ و تیر هر گوشه تکه های قمر موج میزند آنجا که پیش چشم پدر_پیش چشم تو_ بر روی خاک خون پسر موج میزند آنجا که جسم پرپر نشکفته غنچه ای بر روی دست های پدر موج میزند جایی که روی خاک، بدن های غرق خون بر روی نیزه لشکر سر موج میزند # جایی که عصر روز دهم عصر بی کسی در خیمه ی حسین شرر موج میزند پ ن غفلت نگر که پشت به محراب کرده ایم در کشوری که قبله نما موج میزند #صائب_تبریزی #حسن_زرنقی #السلام_علیک_یا_اباعبدالله #شعر_آیینی #پنجره_روبه_باغ @h_zarnaghi

ای در دلم محبت تو هست و نیستم هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم مداحی #میثم_مطیعی در شب پنجم محرم ۹۹ شعر از #حسن_زرنقی @h_zarnaghi

ایران من... در آغوش تو تا کمی جان گرفتند گلوی تو با چنگ و دندان گرفتند تو را دشمنان قسم خورده ات نه... همین دوستانت گروگان گرفتند کسی نشنود تا که فریادهایت دهان تو با سنگ و سیمان گرفتند به نان و نوا عده ای را رساندند و از سفره ی عده ای نان گرفتند همین کدخدا باورانی که گفتم به ما فقر دادند و ایمان گرفتند ربا خوارها شهر ما را به نیرنگ ببین که خیابان خیابان گرفتند نصیبش سیاهی شد این باغهامان گل و خنده را از بهاران گرفتند # تو ای مام میهن زمین خورده بودی که زیر پرت را شهیدان گرفتند #حسن_زرنقی #وطن_ایران #صلح_امام_حسن #معاویه_زمان #شهدای_خان_طومان @h_zarnaghi

شعر خوانی در برنامه زنده شبکه سهند ۶آذر ۹۹ #شهید_سلیمانی #هفته_بسیج

#شهید_فخری_زاده روز و شب چشم انتظارانند ما را جاده ها جا نمی مانند هرگز  از  سفر ،  آماده ها وادی عشق است و میدانیم کم می آورند پیش سرمستی مردان خدایی باده ها آتش و خونها بهانه ست و سبک بالان ما نیمه شب پر میکشند از خلوت سجاده ها گاه در بالای نیزه گاه زیر تیر و  تیغ سربلندانند آری هر زمان  آزاده ها میهنم هرگز نبینند از نفس افتادنت دشمنان تو... همین از اسب و اصل افتاده ها این طرف هستند مردانی که از جان بگذرند آنطرف بگذار خوش باشند آقازاده ها # موج خواهد زد شکوه خصم را خواهد شکست خون پاک حاج قاسم ها و فخری زاده ها #حسن_زرنقی @h_zarnaghi

به خونت حنا بسته موی سپیدت بگو با من، آخر که کرده شهیدت ؟! بگو با من از زخم هایی که گل کرد بر آن سینه ی غرق نور امیدت تو آن سرو سینه ستبری که جز سبز ندیدیم در باور سررسیدت چو ققنوس در شعله میسوزی اما همین است آغاز فصل جدیدت که بودی تو ای مرد میدان که وا کرد گره های کور  وطن را کلیدت دریغا تو را دوستان نیز کشتند پس از کشتن دشمنان پلیدت شهیدا شهیدا  بدهکار هستیم به موی سپید و به روی سپیدت #حسن_زرنقی #شهید_محسن_فخری_زاده #شهید_هسته_ای @hasan_zarnaghi

آنچه نادیدنی ست آن بینی ... مکالمه شهید مهدی باکری و شهید احمد کاظمی در آخرین لحظات شهادت شهید باکری