#همسرانه
👌همسران بدانند که👇
برای دوام زندگی تون همیشه به همسرتون "حال و احساس خوب " بدید ! ❣
حال و احساس خوب یعنی چی❓❓❓❓❓
یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید
یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید .
حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه .
احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره .
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
پادشاهی دستور داد 10 تا سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام اورا بخورند. , در یکی از روزها یکی از وزراء رأی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که اورا جلوی سگ ها بیندازند.
💭وزیر گفت ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنی گفت خوب حالا که چنین است ده روز تا اجرای حکم بهم مهلت بده. گفت این هم ده روز. وزیر رفت پیش نگهبان سگ ها و وگفت میخواهم به مدت ده روز خدمت این ها را من بکنم او پرسید از این کار چه فایده ای میکنی گفت به زودی بهت میگم.
💭 نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگها از دادن غذا و شستشوی آنها وغیره. ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد دید همه سگ ها به پای وزیر افتادند وتکان نمیخورند. پادشاه پرسید با این سگ ها چکار کردی ؟
💭جواب داد ده روز خدمت این ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی پادشاه سرش را پایین انداخت ودستور به آزادی او داد.
#داستان
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#کودکانه
رفتار شایسته کودک را برایش توصیف و در آخر با کلمه ای خلاصه کنید.
تو مداد رنگی ها و خودکاراتو از هم جدا کردی و هر کدوم رو توی جعبه خودش گذاشتی. آفرین به این میگن سازمان دادن."
می دونم که تو تمایل داشتی به اون اردوی مدرسه بری و وقتی برنامه اردو کنسل شد برنامه دیگه ای چیدی. این اون چیزیه که من بهش میگم انعطاف، ابتکار و سازگار بودن و این خیلی عالیه."
تو پشت سر رفیقت ایستادی. هر چند که بچه های دیگه اون رو مسخره کردند این یه شجاعته پسرم"
دخترم تو الان یک ساعته که داری تلاش میکنی این لغات رو حفظ کنی، من به این میگم استقامت"
پسرم تو گفته بودی که سر ساعت ۵ تمام تکالیفتو انجام میدی و الان درست ساعت ۵ هست و این چیزیه که من بهش میگم وقتشناسی"
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#همسرانه
خواستگار شما قبل از رسیدن به مرحله مشاوره قبل از ازدواج باید این معیار ها رو داشته باشه:
۱ از ظاهر فرد بدتون نیاد
۲ از نحوه ی صحبت کردنش بدتون نیاد
۳ حس مثبتی بهش داشته باشین،منظور از حس مثبت حتما دوست داشتن و عاشقی نیست،اینکه بدتون نیاد از طرف مقابل
۴ از شکل و فرم اندام فرد خوشتون بیاد براتون جذابیت فیزیکی داشته باشه
۵ خانواده ی طرف مقابل و نحوه ارتباطش با خانوادش رو بررسی کنین،خانواده نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرد داره و خواستگار شما قطعا وجه اشتراک اخلاقی با خانواده اش خواهد داشت
۶ بودن یا نبودنش ، تعداد دوستاش و رابطه اش با دوستانش چطوره
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#داستان_شب 💫
✍پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيردو آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
👤سعدی
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
. #داستان
#تلنگر
🌸معجزه زندگی دیگران باش …
بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان ها…
دست های خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری …
✨خنثی نباش !
بی تفاوت نباش !
اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی سکوت نکن !
اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن …
🔸معجزه زندگی دیگران باش !
این قانون کائنات است !!!
معجزه زندگی دیگران که باشی ،
بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود ….!
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#همسرانه
انچه باید بدانیم❤️
✅باورهای نادرست زیادی در بین بعضی دختر و پسرهای در آستانه ازدواج وجود داره که میتونه مشکل ساز باشه.
📌باید بدونیم که ازدواج اون چیزی که تو رمانهای عاشقانه خوندین یا فانتزی قشنگی که در ذهنتون ساخته و پرداخته کردین،نیست. همه ما باورهایی درباره ازدواج داریم که خیلی از اونها اشتباه هستن و همین باورهای غلط ریشه اختلافات بزرگ در زندگی زناشویی میشن. تنها راه نجات از این باورهای غلط اینه که اونها رو بشناسیم و کنارشون بذاریم...
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#داستان_شب 💫
معروف است که روزی شخصی به عارفی خردمند، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟! عارف پرسید : این پرسش برای چیست ؟
آن جوان گفت : من شاید خیری برای اقوام و دوستان خودم نداشته باشم اما تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...
عارف خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا در سختی و مشقت نمیرند حال تو فقط به دنبال مردگانت هستی ؟!..
بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد .
مرد بزرگ میگوید : "کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند"
در جایی دیگر نیز میگوید : "آنکه ترانه زاری کشت میکند ، تباهیدن زندگی اش را برداشت میکند"
امیدوارم همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای شادی هم بکوشیم نه اسیر در غم...
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
#داستان
🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾
#تلنگر
در بازی زندگی.....
یاد میگیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..
یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند...
یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی...
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رو بغل کنی و بروی ...
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی....
یاد میگیری :
دیوار خوب است...
سایه درخت مطلوب است...
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست....
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#همسرانه
💠 از منظر رویکرد روانشناختی، چه کسانی آمادگی لازم برای ازدواج دارند؟
💥در نگاه روانشناختی، اساسا به ویژگی های منفی و سلبی توجه میشود؛ یعنی افرادی که ویژگی های زیر را دارا هستند، نباید برای ازدواج اقدام کنند!
⚡اختلال و مشکل هویتی
⚡اختلال روانی
⚡هدف قرار دادن ازدواج
⚡مشکلات یا اختلال شخصیتی
⚡وجود باور های غلط درباره ازدواج
📌 هنگامي كه رابطه تبديل به زندگی مشترک مي شود، بعضي چیزها باید تغییر کند.
🔹️باید یاد بگیریم که گاهی پای بگذاریم روی تمایلاتمان، آدم است دیگر ، یک روز حالش خوش نیست ، یک روز هورمونهایش تنظیم نیست ،
یاد بگیریم زندگی مشترک میدان جنگ نیست، ميدان همدلي و درك متقابل است
🔸️وقتي قدرت كنار آمدن با ناملايمات و تنش هاي ديگري را نداري، بهتر است زندگي تشكيل ندهي، اگر احساس مي كني به پختگي درك ديگري و گذشت نرسيده اي چه نیازي به درگیر شدن در مسولیتهای زندگی مشترک داري؟!
زندگی مشترک يادگيري مي خواهد
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#داستان_شب 💫
یک فرد یهودی در مدینه انگشترش را گم کرد و مسلمانی این انگشتر را یافت.
انگشترش، گران قیمت بود و مسلمان پرسان پرسان یهودی را پیدا کرد.
گفت: آقا! این انگشتر مال شماست؟
یهودی گفت: بله،
در حالی که انگشتر را تحویل می داد، یهودی گفت: چند سؤال دارم؛
نخست اینکه آیا می دانستی این انگشتر قیمتش چقدر است؟
- گفت: بله، انگشتر گران قیمتی است.
دوم اینکه آیا می دانستی من یهودی ام؟
-گفت: بله؛
سوم اینکه آیا نیاز مالی نداشتی؟
- گفت: اتفاقاً وضع چندان خوبی ندارم.
یهودی گفت چرا این را برای خودت نفروختی؟!
فرد مسلمان گفت: اتفاقاً در این فکر هم بودم، زمانی که در مسیر می آمدم در این فکر هم بودم که آن را بفروشم و پولش را برای خودم بردارم؛
اما یک وقت به ذهنم افتاد فردای قیامت وقتی که موسی بن عمران یک طرف می نشیند و رسول خدا(ص) نیز حضور دارد وقتی من و تو را می آورند و رو به روی آن دو بزرگوار قرار می دهند، اگر حضرت موسی رو کند به پیغمبر آخرالزمان و بگوید این مسلمان و پیرو شما بود، انگشتر یک یهودی پیرو مرا پیدا کرد، چرا این را برداشت و استفاده کرد؟!
پیغمبر باید سرش را پایین اندازد.
نخواستم فردای قیامت رسول خدا (ص) به خاطر این عمل من در مقابل موسی (ع) سرش را پایین اندازد و نتواند پاسخ گو باشد.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
#داستان
🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾
#تلنگر
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنى ﭼﻪ ﺑﮕﻮيى، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ دهى ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮيى ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!
ﮔﺎهى ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ.
ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ سعى ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ كنى ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩهى ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، كسى ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍصلى ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎبى!
ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎيى ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺳﮑﻮﺕ
ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ تصميمى ﺩﺭﺳﺖ
ﺑﮕﯿﺮﺩ.
ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎيى " ﺳﮑﻮﺕ" ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#کودکانه
✅ با کمک هم یک قصه بگویید.
یکی از فعالیتها برای پرورش ذهن خلاق و افزایش تفکر منطقی در کودکان این هست که شما قصه ای را شروع کنید.
سپس در یک جای حساس آن را قطع کرده و از کودک بخواهید تا آن را ادامه دهد.
سپس او در جایی که دوست دارد، داستان را قطع می کند و شما باید بقیه داستان را بسازید.
بد نیست که بعد از پایان یافتن داستانتان ، با کمک یکدیگر آن را در دفتر یادداشتی بنویسید تا یادگاری خوبی از این داستان برای روزهای بزرگسالی اش باشد.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#داستان_شب 💫
دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش كه كنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند. ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.
آنها ساعتها با هم صحبت میكردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری كه تختش كنار پنجره بود، مینشست و تمام چیزهایی كه بیرون از پنجره میدید، برای هم اتاقیش توصیف میكرد.
پنجره، رو به یک پارک بود كه دریاچه زیبایی داشت. مرغابیها و قوها در دریاچه شنا میكردند و كودكان با قایقهای تفریحیشان در آب سرگرم بودند. درختان كهن به منظره بیرون، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده میشد.
همانطور كه مرد كنار پنجره این جزئیات را توصیف میكرد، هم اتاقیش چشمانش را میبست و این مناظر را در ذهن خود مجسم میكرد و روحی تازه میگرفت.
روزها و هفتهها سپری شد. تا اینكه روزی مرد كنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند.
مرد دیگر كه بسیار ناراحت بود تقاضا كرد كه تختش را به كنار پنجره منتقل كنند. پرستار این كار را با رضایت انجام داد.
مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد. بالاخره می توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در كمال تعجب، با یک دیوار بلند مواجه شد!
مرد متعجب به پرستار گفت كه هماتاقیش همیشه مناظر دلانگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف میكرده است.
پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد كاملا نابینا بود!
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
#داستان
#کودکانه
اگر فرزندتان نشانه های زیر را دارد، داد زدن، دعوا کردن و تنبیه کردن برایش شدیدا مضر است:
ناخن جویدن، شب ادراری، لکنت، کابوس، اضطراب جدایی، بدغذایی، عدم کنترل ادرار یا مدفوع، خود ارضایی.
این رفتارها می تواند نشانه اضطراب در کودک باشد که با رفتار درست والدین حل شود، اما اگر مراقب فرزندتان نباشید می تواند تبدیل به افسردگی، اختلالات شخصیتی، یا وسواس شود.
پس این نشانه ها را به عنوان اخطاری تلقی کنید که فرزندتان نیاز به محیطی آرام و شاد دارد و باید این محیط را برایش فراهم کنید.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#همسرانه
راهکارهای آرام کردن پارتنر حین عصبانیت :
۱. پیش از آروم کردن پارتنرت، اول آرامش خودت رو حفظ کن
۲. از دید اون هم به موضوع نگاه کن ، سعی کن علت عصبانیتش رو بفهمی. اینکه آیا روز بدی داشته یا خسته ست؟در مورد موضوع خاصی نگران هست یا نه؟
۳. سرزنش نکن ، کلامی که برای آروم کردنش انتخاب میکنی خیلی مهمه
۴. تصمیم گیری های مهم رو به زمانی دیگه موکول کن
۵. به موقع بحث ها رو تموم کنین ، نشانه های ابتدایی خشم رو بشناس. مثلا وقتی صدای طرفین در بحث بالا میره ، فرد مقابل هم طبیعتا با صدای بلند و هیجان صحبت میکنه.
۶. ذهن خوانی نکن ، از جانب پارتنرت حرف نزن و قضاوت نکن ، در عوض در مورد احساساتش ازش سوال کن
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#داستان_شب 💫
در جنگلی دسته ای از حیوانات زندگی می کردند. در آن حوالی شیری هم زندگی می کرد که مدام در حال شکار بود. روزی حیوانات با خود فکر کردند که با شیر قراری بگذارند. پیمان چنین بود که هر روز قرعه انداخته و به نام هر حیوانی که افتاد خود را غذای شیر می کند. روزها گذشت و نوبت خرگوش رسید. خرگوش که نمی خواست غذای شیر شود گفت ای یاران به من مهلت دهید تا شر این شیر را از سر شما دور کنم.حیوانات از ترس شیر با او مخالفت می کنند. اما او در رفتن به سوی شیر کمی تأخیر می کند. شیر که در انتظار غذای خود بود از این تأخیر عصبانی می شود و می خواهد از حیوانات انتقام بگیرد که خرگوش از راه می رسد.
خرگوش که عصبانیت شیر را می بیند به او می گوید امانم بده تا عذرم را بیان کنم و این گونه داستان خود را بیان می کند: من امروز برای انجام وظیفه به همراه خرگوشی خدمت شما می آمدم اما در وسط راه شیری به طرف ما آمد و می خواست هر دوی ما را بگیرد من به او گفتم ما غذای شاهنشاه هستیم اما او گفت من، هم تو هم شاه تو را پاره پاره می کنم. او خرگوش دیگر را گرو نگه داشته است تا من بیایم و شما را پیش او ببرم. او راه را بسته است و حیوانات دیگر نمی توانند از آنجا عبور کنند و مقرری خود را به شما برسانند.
شیر گفت اگر راست گفته ای در پیشاپیش من برو تا من جزای آن شیر را بدهم اما اگر دروغ گفته باشی سزای تو را کف دستت می گذارم.
خرگوش با شیر همراه گشته و او را به سوی چاه برد. زمانی که به نزدیکی چاه رسیدند خرگوش عقب رفت و گفت من از ترس دیگر توانایی رفتن ندارم. آن شیر در همین چاه ساکن است. شیر خرگوش را به آغوش کشید و تا نزدیک چاه آمدند. هنگامی که به چاه نگریستند عکس شیری را دیدند که خرگوشی را در بغل خود نگه داشته است. شیر خرگوش را کنار گذاشته و به داخل آب چاه جست زد و به همان چاهی که خود کنده بود افتاد و به هلاکت رسید.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
#داستان
نامه واقعی به خدا❤️
( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به. نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !🙏
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گویند،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار (مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی...
#معجزه_حال_خوب
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
#کودکانه
چند مورد رفتار كه بايد به فرزندانمان آموزش دهيم:
✅ وقتی درخواستی دارد، بگويد لطفا
✅ وقتی چيزی دريافت كرد، بگويد متشكرم
✅ اگر به كسی ضربهای زد، بگويد معذرت میخوام
✅ وقتی كسی وارد اتاقش میشود، سرگرمیهای الكترونيكیاش را كنار بگذارد
✅ وقتی با افراد صحبت میكند، به چشمهای آنها نگاه كند
✅ صبر كند صحبت ديگران تمام شود بعد شروع به صحبت كند.
این آموزشها زمانی کارآمد می شود که والدین خود عمل کننده ی این طرح باشند.
آموزش و تغییر را از خودمان شروع کنیم.
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.