eitaa logo
حــــــــــــــــــــبیب
211 دنبال‌کننده
501 عکس
63 ویدیو
1 فایل
اندکی شعر بخوان حالت اگر بهتر نشد در طبابت حکم ابطال مرا صادر بکن...😇🫀🍁 ⤵️راه ارتباطی با ما⤵️ @Sajjad3080
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر زجور ملامت، شنیدم از تو شنیدم وگر زکعبه ندامت ، کشیدم از تو کشیدم
اگر زجور ملامت، شنیدم از تو شنیدم وگر زکعبه ندامت ، کشیدم از تو کشیدم
اگر که خانه بدوشم آگر که باده پرستم کجا که با تو نبودم کجا که بی تو نشستم
مهرداد اوستا:)
⟨در تیره‌ترین اوج‌های زندگانی‌اش، طوری لبخند می‌زد که گویی جهان در دست اوست و او فرمانروای جهانِ خود است، اما او تنها به شقایقی مُرده شبیه بود...⟩
لبخندم درد میکنه...🥲 میگفت: می خواستم كه لال بمانم، به جان تو! دیدم سكوت در دهنم درد می كند
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم 🖤 ')
«صبرم، کفافِ این همه غم را نمی‌دهد..»
به رسم بادکنک‌ها، دلم پُر است امّا... نخی گره زده من را، به دستِ تنهایی! ••🎈💭❤️‍🩹
میوه‌ها که می‌پَلاسید مادرم آن‌ها را مُربّا می‌کرد میوه‌های پَلاسیده می‌شدند شیرینی صبحانه جمعه‌ها ! کاش یکی بیاید دلتنگی جمعه‌ها را مُربّا کند شیرین کند بعد تعارفمان کند...
‏یک تک‌کلمه وقتی به زبان بیاید، کافی است تا همه‌چیز را زیر و رو کند.🫠
قاصدک! ابرهای همه عالم شب و روز در دل ام می‌گریند...
نه به دیده خواب گُنجد، نه به دل قَرار ماند ...
دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟ بر ما ز هجرِ یار دو چندان همی رود...
تا به جفایت خوشم، ترکِ جفا کرده‌ای این روشِ تازه را تازه بنا کرده‌ای دوش زِ دستِ رقیب ساغرِ می خورده‌ای من به خطا رفته‌ام یا تو خطا کرده‌ای؟
گوهر اشک عزای تو به هر‌کس ندهند  اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست 》رحلت آخرین پیامبر
به من ضرر زده هر بار دوست، دشمن نه که جای خنجر او بر دل است بر تن نه...
‌در مَن کسی فراق تو را داد می‌زند ؛ فکری به حالِ پاسخِ این بی‌جواب کن :)💔
جامانده‌ایم و قدرت آهی نمانده است از کوه صبر، جز پرِ کاهی نمانده است لشکر کشیده بغض در این جبههٔ غزل جز خاکریز اشک، پناهی نمانده است:)) 🖤
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود چوپانی این گله به گرگان بسپردند این شیوه و این قاعده‌ها رسم کجا بود؟ رندان به چپاول سر این سفره نشستند اینها همه از غفلت و بی‌حالی ما بود! خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند هر چیز در این خانه بی‌برگ و نوا بود_ گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا این‌ها همه لالایی خواباندن ما بود ای‌کاش درِ دیزیِ ما باز نمی‌ماند یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
_ رنجِ بزرگ؟ + گذشتن از آدمی كه آخرین ذوقت بود.