eitaa logo
حــــــــــــــــــــبیب
200 دنبال‌کننده
501 عکس
63 ویدیو
1 فایل
اندکی شعر بخوان حالت اگر بهتر نشد در طبابت حکم ابطال مرا صادر بکن...😇🫀🍁 ⤵️راه ارتباطی با ما⤵️ @Sajjad3080
مشاهده در ایتا
دانلود
ابروی ترک خورده ی عباس (ع) ، خدایا ! شق القمر از لشکر ابلیس بعید است
به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروّت بین ، جوانمردی نگر ، غیرت تماشا کن
لب تشنه ز علقمه گذشتی ، آری دریا که به رودخانه ها رو نزند...
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا بابا تو بگو عمویم عباس کجاست
در آخر الزمان بیمار گشته ای با نیت شفا در عمق غصه ها در اوج هر بلا فرو الی الحسین❤️🫀🌱 🖤@hicheestan
مشکلات من‌ فقط کنج حرم‌‌ حل‌ میشود... دعوتم‌ کن‌ کربلا خیلی گرفتارم‌ حسین:)!
کی شود حر شوم و توبه ی مردانه کنم🖇😔💔
روایـــت است که چون تنـــــگ شد بر او میدان فتاده از حرکــــــت ذوالجنـــــاح وز جـــــــولان نه سیـــــد الشهـــــــدا بر جــدال طاقــــت داشت نه ذولجنـاح دگــــر تــاب استـــقامــــــت داشــت کشید پــــا ز رکــــــاب آن خلاصــه ایجـــــــــاد به رنـــــگ پرتــــو خورشیـــــد ، بر زمـین افتاد هوا ز باد مخـــــالف ، چون قیرگــــون گردید عــزیــــز فاطمـــــه از اســـــب سرنگون گـردید بلنـــــــد مرتبـــــه شاهــــی زصــــدر زین افــتاد اگــر غلـــــط نکـنــــم، عـــــرش بر زمـــین افتاد
به نام نامی سر ، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر ، بلندبالا سر . فقط به تربت اعلات ، سجده خواهم کرد که بنده‌ ی تو نخواهد گذاشت ، هرجا سر . قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان ، از حسین سرتاسر . نگاه کن به زمین ! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر ! ما رأیت إلا سر . سری که گفت : ” من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌ روم با سر . هر آنچه رنگ تعلق ، مباد بر بدنم مباد جامه ، مبادا کفن ، مبادا سر “ . همان سری که ” یحب الجمال ” محوش بود جمیل بود ، جمیلا بدن ، جمیلا سر . سری که با خودش آورد بهترین‌ ها را که یک به یک ، همه بودند سروران را سر . زهیر گفت : حسینا ! بخواه از ما جان حبیب گفت : حبیبا ! بگیر از ما سر . سپس به معرکه عابس ، ” أجنّنی ” گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر . بنازم ” أم وهب ” را ، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر . خوشا به حال غلامش ، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر ، روی پای مولا سر . چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا ، سر . در این قصیده ولی آن که حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر . همان که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود ، پا تا سر . پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت ، سرتاسر . میان خاک ، کلام خدا مقطعه شد میان خاک ؛ الف ، لام ، میم ، طا ، ها ، سر . حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ ی اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ ها سر . تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر . جدا شده است و سر از نیزه‌ ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر . صدای آیه ی کهف الرقیم می‌ آید بخوان ! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر . بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر . عقیله ، غصه و درد و گلایه را به که گفت ؟ به چوب ، چوبه ی محمل ، نه با زبان ، با سر . دلم هوای حرم کرده است می‌ دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر .
ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوب من من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم... 🪴🖤@hicheestan
این نبض زندگی بی وقفه میزند فرقی نمیکند با من،بدون من🙂🌻 🪴🖤@hicheestan