eitaa logo
⚘⚘⚘💚يافاطر بحق فاطمه عجل لوليك الفرج🌹
11 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
23 فایل
وبه نستعين وهو مولينا فنعم المولي ونعم النصير
مشاهده در ایتا
دانلود
تادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به‌شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.  انقلاب چهل‌ساله و گام بزرگ دوم جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید. محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.  اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.  جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفته‌ی اسلامی امّا راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.
وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده‌زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه‌گانه حضور دائم داشته باشد و به‌معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی. البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند دراین‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد. عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به‌صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به‌صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد. با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم‌انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به‌طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.  پنج) استقلال و آزادی ۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.  شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن ۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه. اینها بخشی از مظاهر
اسلامی بسازند.  نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند. مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجادشده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.  فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبه‌نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده‌نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده‌نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.  گام دوم و سرفصلها و توصیه‌های اساسی در پرتو امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی میکنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی. امّا پیش از همه‌چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست‌ودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید. و امّا توصیه‌ها:  یک) علم و پژوهش ۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴿۲۵۶﴾ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾
♨️بدهکاری که بجای دلار، واکسن‌ می‌دهد 📍۱۵مرداد۱۴۰۰: دبیر سفارت ژاپن می‌گوید ۲.۹میلیون دز واکسن آسترازنکا را کاملا رایگان و بدون دریافت هزینه‌ حمل به ایران اهدا کرده‌ایم و مقامات ایرانی هم از باقیمانده ۲ماهه‌ی انقضا مطلع بوده‌اند! yun.ir/o0wpy7 🔍با احتساب قیمت حدودی هر واکسن ۵دلار و هر دلار ۲۶هزار می‌شود: ۳۷۵میلیاردتومان اهدایی ژاپن(مستعمره‌ی آمریکا) 📍۶اسفند۱۳۹۹: هر ایرانی ۳میلیون تومان از کره‌ و ژاپن طلب دارد و همتی خواستار برخورد قضایی، آزادسازی پول‌های بلوکه و پرداخت غرامت از این دو کشور شد yun.ir/8mkyxe ✍از هم‌وطنان باهوشی که جوگیر نمی‌شوند، تن به تزریق این واکسن‌ها نمی‌دهند و زنده می‌مانند تقاضامندیم که حداقل جهت رفاه نسل‌های بجامانده و بعدی، پول‌هایمان را از حلقوم این کشورهای ظالم و بدهکار بیرون بکشند. ✍تاکنون حدود ۶میلیون دز واکسن انگلیسی برخلاف دستور رهبری وارد شده؛ لذا دوستان انقلابی کش ماسک‌هایتان را سفت‌تر ببندید و آنقدر تبلیغ واکسن کنید تا بهتر بتواند در این بلبشو، خنجر را به پهلوی صف مشتاقین فرو کند ✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم @tahlile_siasi @tahlile_siasi
بنام خدا زوال دنيا اسان تر است نزد خداوند از قتل مومن زوال الدنيا اهون الي الله من قتل المومن
َهَ إِلا الله حِصْنِي»،[15] هم «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(عليه السلام) حِصْنِي‏»[16] که هر دو نقل شد؛ «آمَنَ»؛ يعني «دَخَلَ فِي المَأمَن»، «دَخَلَ فِي الحِصن»، ورود در حصن به اعتقاد است و عمل صالح و گرنه «آمَنَ» به معناي «إعتَقَدَ» نيست. «آمَنَ» به معناي «عَمِلَ» نيست. «آمَنَ»؛ يعني «دَخَلَ فِي المَأمَن»، دخول در مَأمن به اعتقاد صائب و عمل صالح است؛ عقيده صحيح و عمل درست. http://javadi.esra.ir/
ند صبح و شام، يعني هميشه! اگر هم معناي غير تحقيقي اين جمله را بگوييم؛ يعني هم صبح هم شام. اما معناي تحقيقي آن اين است که صبح و شام. وقتي گفتند صباح و مساء يعني دائماً اين کار را مي‌کنند. اين مربوط به تبصره فطنه است. قهراً مطالب عميق حکيمانه را هم خوب درک مي‌کنند: «وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ» و اگر شد: «وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ»، بعد اينها را هم جداگانه شرح مي‌دهد «وَ اتِّبَاعِ سُنَّةِ الأَوَّلينَ». حالا اين امور را جداگانه شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد: «فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ»؛ اگر اين هوش خداداد را او درست به کار برد، دانشمند مي‌شود، عاقل مي‌شود، عالم مي‌شود، اهل حکمت مي‌شود. حکمت را هم در سوره مبارکه «اسراء» مشخص کرد، تقريباً بيست آيه است که بعد از اينکه فرمود: ﴿ذلِكَ مِمَّا أَوْحَي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ﴾،[10] از معارف نظري و احکام عملي، هم آنچه مربوط به «بايد و نبايد» است، هم آنچه مربوط به «بود و نبود» است؛ مثل توحيد که مربوط به حکمت نظري است؛ مثل فقه و اخلاق و حقوق که مربوط به حکمت عملي است، همه اين امور را در طي بيست آيه در سوره مبارکه «اسراء» که بيان کرد، فرمود: ﴿ذلِكَ مِمَّا أَوْحَي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ﴾، حکمت که مي‌گوييم همين است. در سوره مبارکه «لقمان» هم که فرمود: ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ﴾،[11] اوّلين مطلب حکيمانه که ذکر مي‌کند توحيد است: ﴿أَنِ اشْكُرْ لِي﴾.[12] خداشناسي، نعمت را از او دانستن، نعمت را به جا صرف کردن، در برابر نعمت الهي شاکر بودن، اينها جزء حکمت است. شناخت خدا جزء حکمت نظري است، شکر خدا جزء حکمت عملي است. همان «بود و نبود» را عقل نظر مي‌فهمد، همين «بايد و نبايد» را عقل نظر مي‌فهمد؛ منتها عمل کردنش مربوط به عقل عملي است. «وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ»؛ فرمود: رخدادهاي فراواني در عالم هست، بعضي‌ها را مي‌بينيم بعضي را مي‌شنويم. در قرآن دارد يکي از مطالب حکيمانه اين است که حکمت عملي: ﴿فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأبْصَارِ﴾؛[13] اگر کسي بصيرت پيدا کرد، اعبتار دارد؛ يعني عبرت مي‌گيرد. عبرت غير از تماشاست. يک وقت مطلبي را در تاريخ مي‌خواند، يا مطلبي در زمان او رخ مي‌دهد؛ ولي او مي‌بيند، او تماشاگر تاريخ است؛ اما گفتند عبرت بگيريد ﴿يَا أُولِي الأبْصَارِ﴾؛ عبرت گرفتن يعني عبور کردن از جهل به علم، از نقص به کمال، از عيب به سلامت، از کذب به صدق، از باطل به حق، از شرّ به خير و از قبيح به حَسن اين معني عبرت است. اگر کسي با فهميدن يک مطلب عبور نکند، او عبرت نگرفته، او تماشا کرده است. در قرآن از معتبران يعني عبرت گيرندگان، به ﴿أُولِي الأبْصَارِ﴾ ياد کرد: ﴿فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأبْصَارِ﴾. از بهترين القابي که قرآن مي‌دهد اين است که اينها داراي بصيرت هستند. کساني‌ هستند که اهل حرکت‌ میباشند، در درونشان اين عبور هست؛ اگر عبور نباشد که عبرت نيست. اين اشکي که فرمود: «أَنَا قَتِيلُ العَبَرَة»؛[14] اگر کسي در سوگ سالار شهيدان(سلام الله عليه) به مقداري گريه کرد که فقط چشم او تر شد، او به اين «أَنَا قَتِيلُ العَبَرة» عمل نکرد. اگر اشک فراوان شد در شبکه چشم، از چشم به صورت ريخت و عبور کرد، اين را مي‌گويند «عَبَرات». فرمود: «أَنَا قَتِيلُ العَبَرة». اينجا که فرمود عبور کنيد؛ يعني اين پنج شش عنواني که ياد شده، از کذب به صدق، از باطل به حق، از شرّ به خير، از قبيح به حَسن عبور کنيد در هر رشته‌اي که هست. اگر اين کار را انسان انجام داد، مي‌گويند عبرت گرفته است. «وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ اتَّبَعَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الأوَّلينَ»؛ اگر کسي معتبر بود عبرت گرفت، گويا در گذشتگان بود و صحنه را ديد، چون عبور کرد. چون عبور کرد گويا آنجا بود و از خودِ واقعيت باخبر شد. اينها گوشه‌اي از اقسام چهارگانه حکمت است؛ منتها فرمود مؤمن واقعي کسي است که همه اين قوا را داشته باشد، يک؛ هر کدام از اينها در هسته مرکزي باشد، دو؛ اگر يکي از اينها در هسته مرکزي بود، يعني خوش‌فهم بود؛ ولي در نيروي جاذبه يا تند يا کُند بود، حکيم نيست، مؤمن نيست. خوش‌فهم بود، در نيروي جاذبه معتدل بود؛ اما در نيروي دافعه اهل جهاد نبود؛ نه جهاد اصغر نه جهاد اکبر، او مؤمن نيست؛ البته اين مؤمني که حضرت مي‌فرمايد آن کمال ايمان است و گرنه اگر کسي به حسب ظاهر شهادتين خود را بگويد و همين اعمال ظاهري را انجام بدهد، مؤمن ظاهري هست؛ اما غيب را در ذات اقدس الهي به علم غيب بايد ارجاع داد و در قيامت معلوم مي‌شود که چه کسي مؤمن است و چه کسي غير مؤمن. قبلاً هم به عرض شما رسيد که لغتاً معناي مؤمن اين نيست که کسي معتقد باشد، «آمَنَ» که فعل ماضي است «آمَنَ»؛ يعني «دَخَلَ فِي المَأمَن»؛ منتها ورود در مأمن که فرمود حصن خداست، هم «کَلِمَةُ لا إِل
بسم الله الرحمن الرحيم ياعلي مدد (﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾، اين خمري که در بهشت نهر دارد، نه يک خُم. فرمود اينها از اين کاسه، صبح که نوشيدند نمي‌گويند بس است. «وَ يغبَقُونَ کَأسَ الحِکمَةِ»؛ «کأس» هم ما هر چه که پر يا خالي باشد مي‌گوييم ظرف؛ اما آن کأس ظرفي است که پر باشد. اگر خالي باشد يک اسم دارد، کأس دهاق باشد يعني پر. فرمود: «يُغبَقُونَ» يعني موقع عشا. «کَأسَ الحِکمَة» چه وقت؟ «بَعدَ الصَّبُوحُ»؛ يعني صبح که رفتند درس خواندند، شامگاه هم که مي‌خواهند بخوابند با مطالعه دقيق مي‌خوابند) . اينها را ما در فارسي مي‌گوييم موشکاف، در عربي مي‌گويند که «شقّق الشعر». وجود مبارک حضرت امير در اين بخش از خطبه 150 فرمود: اينها کساني‌ هستند که «ثُمَّ لَيُشحَذَنَّ قَومٌ شَحذَ القَينِ النَّصلَ»؛ «قين»؛ يعني آهنگر. آهنگر چه کار مي‌کند؟ اين شمشير را تيز مي‌کند. «شَحذ»؛ يعني تيز کردن. «تشحيذ» هم اينکه مي‌گويند: «تشحيذاً للأذهان»؛ يعني کاري بکنند که ذهن‌ها تيز بشود. حضرت فرمود همان طوري که آهنگر اين شمشير را تيز مي‌کند تا دشمن را از پا در بياورد، يک خردمند اين ذهن را تيز مي‌کند تا اشکال را جواب بدهد، شبهه را جواب بدهد و نقد را برطرف کند. «تُجلَي بالتَّنزِيلِ أَبصَارُهُم»؛ قرآن کريم نور چشم آنها را روشن مي‌کند، چون چشم براي ديدن است؛ اما بدون نور که نمي‌بيند. اين چراغ قرآن براي اين است که انسان با چشم دل در سايه نور قرآن، اين چيزها را ببيند؛ وگرنه چشم بدون نور که نمي‌بيند. در قرآن هم خدا فرمود ما کتاب و نور مبين فرستاديم.[5] اين نور و اين هم چشم که چشم در سايه اين نور و هدايت اين نور، معارف را مي‌بيند. آن‌گاه مي‌فرمايد: «وَ يرمَي بِالتَّفسِيرِ فِي مَسَامِعِهِم وَ يغبَغُونَ کَأسَ الحِکمَةِ بَعدَ الصَّبُوحِ»؛ اينها کساني‌ هستند که با تفسير قرآن کريم گوش خود را پر مي‌کنند و اين جام فهم و اين جام حکمت را صبح که نوشيدند شب هم مي‌نوشند. در سوره مبارکه 47 که به نام پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) است فرمود در بهشت چهار نهر است: ﴿أَنْهَارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفّي﴾،[6] در بهشت نهر شراب است، نه يک خم شراب. خمها همه در جوش و خروشند ز مَستي ٭٭٭ وان مِي که در آن جاست حقيقت نه مجاز است[7] ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾، اين خمري که در بهشت نهر دارد، نه يک خُم. فرمود اينها از اين کاسه، صبح که نوشيدند نمي‌گويند بس است. «وَ يغبَقُونَ کَأسَ الحِکمَةِ»؛ «کأس» هم ما هر چه که پر يا خالي باشد مي‌گوييم ظرف؛ اما آن کأس ظرفي است که پر باشد. اگر خالي باشد يک اسم دارد، کأس دهاق باشد يعني پر. فرمود: «يُغبَقُونَ» يعني موقع عشا. «کَأسَ الحِکمَة» چه وقت؟ «بَعدَ الصَّبُوحُ»؛ يعني صبح که رفتند درس خواندند، شامگاه هم که مي‌خواهند بخوابند با مطالعه دقيق مي‌خوابند؛ يعني صبح و شام مست‌ میباشند. مست چه هستند؟ ﴿مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾، خمر را خمر گفتند، چون خِمار اين روسري را هم که مي‌گويند خِمار، براي اينکه مي‌پوشاند. خمر هم براي اينکه خمر را تخمير بکند اين عقل دو وقت نمي‌بيند: يک وقت است که او را ظل بگيرد؛ مثل اينکه نور ماه، دو وقت به ما نمي‌رسد: يک وقت که در سايه زمين قرار بگيرد؛ يعني ماه يک طرف، زمين وسط، آفتاب آن طرف. معمولاً ماه در شب چهارده و سيزده و اينها مي‌گيرد؛ يعني زمين طوري حرکت کرد که آن چهره زمين رو به آفتاب است اين قسمتی که ما هستيم پشت به آفتاب است، سايه اين قسمت مي‌خورد به سطح ماه، ماه را ظلّ مي‌گيرد ماه تاريک مي‌شود. اين است که ماه را ظل گرفته، ظل زمين و سايه زمين مي‌افتد روي ماه. اين ماه ديگر نور ندارد، چون نور را از آفتاب مي‌گيرد. يک وقت است که در اثر قرب به شمس نزديک آفتاب است نور او به ما نمي‌رسد. اين حالت هم نور آن مستور است. عقل را دو وقت نمي‌شود گفت نور مي‌دهد: يک وقت است که شهوت و غضب جلوي آن را بگيرد، اين همان مثالي که در صمديه خوانديم که گاهي مضاف مؤنث وقتي اضافه بشود به مضافه‌اليه مذکر، کسب تذکير مي‌کند، «إنارة العقل مکسوف بطوع الهوي»؛[8] چون اين مذکر است، خبر آن هم کسب تذکير کرده مذکر است. يک وقت است که در برابر شمس قرار گرفت. اين عقلي که در بهشت مخمور است: ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾،[9] آن ديگر در برابر شمس حقيقت که قرار گرفت، عقل تحت الشعاع آن است و ديگر نوري ندارد. نه تنها کار خلاف نمي‌کند، بلکه وفاقش صد درصد است، چون تحت شعاع آن نور حقيقت است. فرمود صبح که اينها رفتند درس و بحث، کاسه‌اي از علوم الهي فرا گرفتند، شب هم يک کاسه از آن مي‌نوشند. اين مي‌شود فطانت بيدار کوثري. «و يغبَقُونَ کَأسَ الحِکمَةِ بَعدَ الصَّبُوحِ»؛ اينکه تعبير مي‌کن
علی علی دوست: 🕋 *بسم الله الرحمن الرحیم* 🌟 *بِسْمِ اللّهِ النُّور🌟 بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ🌟بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ ا🌟للّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ🌟 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور🌟 وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ🌟 فى كِتابٍ مَسْطُور🌟فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ🌟 عَلى نَبِي مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور🌟وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ ⭐️وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين* با عطر نامهای خدا آغاز میکنیم 🌟 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ 🌟یا اَللهُ یا رَحْمنُ 🌟 یا رَحیمُ یا خالِقُ 🌟 یا رازِقُ یا بارِیُ 🌟یا اَوَّلُ یا آخِرُ 🌟 یا ظاهِرُ یا باطِنُ 🌟 یا مالِکُ یا قادِرُ 🌟 یا حَکیمُ یا سَمیع 🌟 ُیا بَصیرُ یا غَفور
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  ✨سوره حمد سوره شفا ✨نام هاي ان قاتحه الكتاب ✨حمد شفا و سبع المثاني 💚بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان (۱) 💚الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان (۲) 💚الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ رحمتگر مهربان (۳) 💚مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ [و] خداوند روز جزاست (۴) 💚إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ [بار الها] تنها تو را مى ‏پرستيم و تنها از تو يارى مى‏ جوييم (۵) 💚اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾ ما را به راه راست هدايت فرما (۶) 💚صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾ راه آنان كه گرامى‏ شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (۷)🕋💚