eitaa logo
هادرون
6.3هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
17.4هزار ویدیو
216 فایل
کانال خبری تحلیلی هادِرون؛ بروزترین کانال خبری استان یزد در #ایتا برای درج پیام در کانال به ایدی زیر پیام بدید: @ertebat_ba_haderoon ❌ تبلیغات👇👇👇 @tablighate_haderoon
مشاهده در ایتا
دانلود
هادرون
برگی از تاریخ #استعمار قسمت دهم: پیرترین کشتی دنیا در قسمت های گذشته خواندیم که چگونه کشورهای مخت
برگی از تاریخ قسمت یازدهم: سرقت بزرگ توسط گوزن طلایی «فرانسیس دریک » یک دزد دریایی انگلیسی بود. کشتی او« گوزن طلایی » نام داشت که روی آبهای اقیانوس اطلس به کشتی های تجاری حمله می کرد ، تمام دریانوردان را می کشت و ثروت آنها را به یغما می برد. گوزن طلایی در یکی از روزهای ۱۵۸۶ میلادی روی آبهای اقیانوس با یک کشتی اسپانیایی روبه رو شد . پرچم اسپانیا که برفرازکشی در اهتراز بود و حرکت آن از غرب به شرق اشتهای سرقت فذانسیس دریک را چند برابر کرد. این کشتی به احتمال قوی از آمریکا می آمد و حتما اندوخته ای گران بها را حمل می کرد. دریک دستور حمله را صادر کرد. توپ های گوزن طلایی به غرش درآمدند. ئدر مقابل ، کشتی اسپانیایی هم دفاع از خود را آغار کرد. اما پیروزی با دزد دریایی با تجربه انگلیسی بود. انگلیسی ها به کشتی اسپانیایی ریختند و تک تک ملوانان آن را از دم تیغ گذراندند. هنگامی که دریک وارد انبارکشتی شد چیزی را که می دید باور نمی کرد. صندوق های بزرگ چوبی که پر از جواهرات و طلا بودند. اینها همان طلاهایی بودند که اسپانیایی ها از «آتاهوالبا» پادشاه اینکاها گرفته بودند تا او را نکشند. آتاهوالیا اتاق بزرگی را تا سقف پر از طلا کرده بود. اسپانیایی ها طلاها را گرفتند و آتاهوالپا را اعدام کردند. اکنون طلاها در اختیار دریک بود. دزد دریایی در آستانه دیوانگی قرار داشت.. حتی فکرش را هم نمیکرد که یک روز بتواند این همه طلا را در یک جا ببیند. فرانسیس دریک با این همه طلا باید چه کار میکرد ؟ تمام آنها را باید در بازار می فروخت و بقیه عمر را با تفریح و خوشی میگذراند ؟ چند تاجر می توانستند این طلاها را از او بخرند ؟ آیا در تمام انگلستان چنین ثروتی پیدا میشد ؟ دریک تصمیم دیگری گرفت. او بادبان های گوزن طلایی را افراشته کرد و به طرف انگلستان به راه افتاد. در ساحل ، پیکی را به دربار فرستاد و در برابر چشم های حیرت زده همراهانش به او اطلاع داد که بزرگ ترین محموله طلا را از اسپانیایی ها دزدیده است و می خواهد آن را به ملکه تقدیم کند . ملکه انگلستان این ثروت افسانه ای را از یک دزد تحویل گرفت و لقب « » را به او اعطا کرد. دریک ، مرد خشنی که سال ها روی اقیانوس سرگردان بود و در جزیره های دوردست مخفی می شد ، اکنون یکی از نزدیک ترین افراد به ملکه انگلستان بود. اما ملکه الیزابت با رسیدن به این طلاها به سرمایه ای که در انتظارش بود دست یافت. او برای حرکت دادن کشتیهای انگلستان به سمت مشرق و رقابت با تاجران هلندی و فرانسوی در هندوستان به پول احتیاج داشت و اکنون این پول در اختیارش بود. طلاهایی که دریک دزدیده بود به سرمایه تشکیل « » تبدیل شد. شرکتی که انگلستان با بهره بردن از آن توانست بر مسلط شود و به رقابت با کشورهای اروپایی در نقاط دیگری از مشرق زمین مشغول شود. اما حرکت به سمت غرب و رسیدن به آمریکایی که معادن طلا و نقره آن سالها در اختیار اسپانیایی ها بود هنوز مشکل بود ، کشتیهای اسپانیایی روی آبهای اقیانوس اطلس در حرکت بودند و اجازه نمی دادند انگلیسی ها که به تازگی مزه طلاهای آمریکایی را چشیده بودند به این قاره نزدیک شوند. 📚سرگذشت استعمار ج 2 ص33 https://t.me/haderoon لینک جدید کانال هادرون در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
هادرون
برگی از تاریخ #استعمار قسمت دهم: پیرترین کشتی دنیا در قسمت های گذشته خواندیم که چگونه کشورهای مخت
برگی از تاریخ قسمت یازدهم: سرقت بزرگ توسط گوزن طلایی «فرانسیس دریک » یک دزد دریایی انگلیسی بود. کشتی او« گوزن طلایی » نام داشت که روی آبهای اقیانوس اطلس به کشتی های تجاری حمله می کرد ، تمام دریانوردان را می کشت و ثروت آنها را به یغما می برد. گوزن طلایی در یکی از روزهای ۱۵۸۶ میلادی روی آبهای اقیانوس با یک کشتی اسپانیایی روبه رو شد . پرچم اسپانیا که برفرازکشی در اهتراز بود و حرکت آن از غرب به شرق اشتهای سرقت فذانسیس دریک را چند برابر کرد. این کشتی به احتمال قوی از آمریکا می آمد و حتما اندوخته ای گران بها را حمل می کرد. دریک دستور حمله را صادر کرد. توپ های گوزن طلایی به غرش درآمدند. ئدر مقابل ، کشتی اسپانیایی هم دفاع از خود را آغار کرد. اما پیروزی با دزد دریایی با تجربه انگلیسی بود. انگلیسی ها به کشتی اسپانیایی ریختند و تک تک ملوانان آن را از دم تیغ گذراندند. هنگامی که دریک وارد انبارکشتی شد چیزی را که می دید باور نمی کرد. صندوق های بزرگ چوبی که پر از جواهرات و طلا بودند. اینها همان طلاهایی بودند که اسپانیایی ها از «آتاهوالبا» پادشاه اینکاها گرفته بودند تا او را نکشند. آتاهوالیا اتاق بزرگی را تا سقف پر از طلا کرده بود. اسپانیایی ها طلاها را گرفتند و آتاهوالپا را اعدام کردند. اکنون طلاها در اختیار دریک بود. دزد دریایی در آستانه دیوانگی قرار داشت.. حتی فکرش را هم نمیکرد که یک روز بتواند این همه طلا را در یک جا ببیند. فرانسیس دریک با این همه طلا باید چه کار میکرد ؟ تمام آنها را باید در بازار می فروخت و بقیه عمر را با تفریح و خوشی میگذراند ؟ چند تاجر می توانستند این طلاها را از او بخرند ؟ آیا در تمام انگلستان چنین ثروتی پیدا میشد ؟ دریک تصمیم دیگری گرفت. او بادبان های گوزن طلایی را افراشته کرد و به طرف انگلستان به راه افتاد. در ساحل ، پیکی را به دربار فرستاد و در برابر چشم های حیرت زده همراهانش به او اطلاع داد که بزرگ ترین محموله طلا را از اسپانیایی ها دزدیده است و می خواهد آن را به ملکه تقدیم کند . ملکه انگلستان این ثروت افسانه ای را از یک دزد تحویل گرفت و لقب « » را به او اعطا کرد. دریک ، مرد خشنی که سال ها روی اقیانوس سرگردان بود و در جزیره های دوردست مخفی می شد ، اکنون یکی از نزدیک ترین افراد به ملکه انگلستان بود. اما ملکه الیزابت با رسیدن به این طلاها به سرمایه ای که در انتظارش بود دست یافت. او برای حرکت دادن کشتیهای انگلستان به سمت مشرق و رقابت با تاجران هلندی و فرانسوی در هندوستان به پول احتیاج داشت و اکنون این پول در اختیارش بود. طلاهایی که دریک دزدیده بود به سرمایه تشکیل « » تبدیل شد. شرکتی که انگلستان با بهره بردن از آن توانست بر مسلط شود و به رقابت با کشورهای اروپایی در نقاط دیگری از مشرق زمین مشغول شود. اما حرکت به سمت غرب و رسیدن به آمریکایی که معادن طلا و نقره آن سالها در اختیار اسپانیایی ها بود هنوز مشکل بود ، کشتیهای اسپانیایی روی آبهای اقیانوس اطلس در حرکت بودند و اجازه نمی دادند انگلیسی ها که به تازگی مزه طلاهای آمریکایی را چشیده بودند به این قاره نزدیک شوند. 📚سرگذشت استعمار ج 2 ص33 https://t.me/haderoon لینک جدید کانال هادرون در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c