#حدیث_روز
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:
همانا اجابت دعا نزد قبر حسیــن«؏» است و شفا در تربت اوست.
بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۸۵
@hadi_soleymani313
@BeainolHarameainbasm_337499.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
صلےاللّٰهعلیڪیااباعبداللّٰه ♥
روزپنجم#محرم۱۴۴۳
حضرتزهیرعلیهالسلام، عبداللّٰهبنالحسنعلیهالسلام@hadi_soleymani313
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکانس جنجالی سریال #گاندو درباره ادعای نقش مذاکرات در آزادسازی نفتکش ایرانی
@hadi_soleymani313
اما موسیپور در سریال #گاندو کیست؟
موسیپور سریال گاندو۲ همان محمدعلی شعبانی، از مشاوران سابق محمدجواد ظریف و یکی از افراد دو تابعیتی تیم مذاکرات هستهای میباشد
@hadi_soleymani313
#پیامڪۍازبهشٺ 💌🕊
مطمئن بآش هرڪسۍ با امٰام حسیْن .؏.
رفیق بشھ ، تغییر میڪنھ ...!
#شھٓیدابرٰاهیٓمهآدۍ❤
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
@hadi_soleymani313
nojavan.khamenei.irشیرین تر از عسل.mp3
زمان:
حجم:
6.99M
👆🏻👆🏻
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🎧 شیرینتر از عسل
🌺 قاسم، پسر امام حسن(ع) و تربیت یافته امام حسین(ع)...
#محرم
#امام_حسین
#شب ششم
#محرم
#روضه
هر جوری بود از عمو اجازه گرفت عمو رو راضی کرد وارد میدان شد این سرباز سیزده ساله رجز میخونه " إنْ تنْکرونی فأنا ابْنُ الحسن سبطُ النبی المصطفی .... فداش بشم قریب به 35 نفر رو به درک واصل کرد،نانجیبی گفت به خدا من این پسرُ می کشم کاری کرد دیگه از اسب رو زمین افتاد ناله اش بلند شد صدا زد : اغثنی یا عمّاه ...
عمو ، به فریادم برس ...
مثلِ بازِ شکاری عمو اومد ، دید قاتل بالاسرِ قاسمِ،جنگ مغلوبه شد ... یه وقت صدایِ نالۀ قاسم بلند شد،ای عمو :
ای عمو یک دم بدار از جنگ دست
زیر سم مرکب اعضایم شکست ...
حسین .. حسین ..
اگر این مطلب صحیح بوده باشه تنها بدنی که کربلا دوبار زیر سم اسب رفت همین نازنین بدن بود ..
گر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد
دلت هوایِ دگر غیر روی باب ندارد
تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی
لبان تشنه ی تو نیرویِ جواب ندارد
حسین .. حسین ..
نمی رسید اگر پات بر رکاب مخور غم
(یه سرباز سیزده ساله مگر چقدر قد و قامت داره)
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
حسین .. حسین ..
ذبیح،پا به زمین سود و آب یافت ولیکن
مَسای پا که عمو دسترس به آب ندارد
زمن بگوی به گلچین تلاش بیهُده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد ..
حسین .. حسین ..
* همین که گرد و غبارِ معرکه فرو نشست دیدن قاسم رو زمین اُفتاده،عمو بالاسرشِ ... قاسم پاها رو جمع می کنه باز می کنه ... یعنی جلو چشمِ عمو داره جان میده ...
عمو صبر کرد تا روح از بدنش مفارقت کرد،صدا می زد قاسمم،برا عموت سخته او رابه یاری بطلبی نتواند اگر بتواند برات سودی نداشته باشد .... حسین .. یه جمله بیشتر عرض ادب ندارم ، برداشت سینه قاسم رو به سینه چسبانید،کنایه فهما اهلِ روضه دلسوخته ها ، گریه کنا،یه بیت گفتم،شنیدید :*
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
*حالا راوی میگه یادم نمیره دیدم سینه قاسم رو به سینه چسبانیده ، اما پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. حسین .. حسین .. بمیرم ، بمیرم ...*
خسته جان پیکرش از لطف در آغوش کشید