🌹 آیت‌الله بهجت (ره) : ✍ دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند». 📚 در محضر بهجت، ج1، ص363 @hadi_soleymani313

⭕️ شهید حاج احمد کاظمی رفیق و شفیق حاج قاسم سلیمانی آمریکا غلط کرد... همراه با تصاویر شکست آمریکا در دزدی نفت ایران #ایران_قوی ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ………‹🌹🍃࿐›……… @hadi_soleymani313

🔰 #پیام_فرمانده | #شهید_سلیمانی 🔻رهبر انقلاب:شهید سلیمانی را تهدید کرده بودند دشمنان که تو را به قتل خواهیم رساند. ایشان به دوستان گفته بود من را به چیزی تهدید می‌کنند که در کوه و پستی و بلندی دنبال آن هستم. @hadi_soleymani313

با رنگی پریده و با صدائی لرزان گفت : حاج حسن کمکم کن . بچه ام مریضه ، دکترا جوابش کردند . داره از دستم میره . نفس شما حقه ، تو رو خدا دعا کنید . تو رو خدا ... بعد شروع به گریه کرد . ابراهیم بلند شد و گفت : لباساتون رو عوض کنید و بیائید توی گود . خودش هم آمد وسط گود . آن شب ابراهیم در یک دور ورزش ، دعای توسل را با بچه ها زمزمه کرد . بعد هم از سوزدل برای آن کودک دعا کرد . آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشست بود و گریه می کرد . دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت : بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شدید . با تعجب پرسیدم : کجا؟! گفت : بنده خدائی که با بچه مریض آمده بود ، همان آقا دعوت کرده . بعد ادامه داد : الحمدلله مشکل بچه اش برطرف شده . دکتر هم گفته بچه ات خوب شده . برای همین ناهار دعوت کرده . برگشتم و ابراهیم را نگاه کردم . مثل کسی که چیزی نشنیده ، آماده رفتن میشد . اما من شک نداشتم ، دعای توسلی که ابراهیم با آن شور و حال عجیب خواند کار خودش را کرده . " شهید ابراهیم هادی"🌷 #با_شهدا_گم_نمی_شویم @hadi_soleymani313

🎥 فرماندهی که بدون توپ، فرمانده توپخانه سپاه شد. @hadi_soleymani313

🌼سلام علی آل یاسین🌼

شبـ جـمـعـه حـرمـش حـال و هوایے دارد .صـحـن عـبـاس و حـسـیـن بَهـ چهـ صـفـایے دارد... @hadi_soleymani313

📽آثار فوق‌ العاده ذکـــــر #صلوات 👌با ذکر صلوات دانلود کنید. 🌷امام صادق فرمودند: هیچ عملی در شب و روز #جمعه برتر و با فضیلت‌تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نمی‌باشد.  📚وسائل الشیعۀج۷: ۳۸۱ #شب_جمعه @hadi_soleymani313

حضرت امام حسین علیه السلام در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد تکیه بر دیوار زد بر سنگ مرمر بوسه زد این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند تا که بر هر گوشهٔ شش گوشه مادر بوسه زد ✍منکلام:مرضیه عاطفی @hadi_soleymani313