eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
7.2هزار ویدیو
295 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا انتقادات و پیشنهاد https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید حالا بتونن باور کنن!!
🔴 خلبان سعودی با کودک خود خداحافظی می‌کند تا در ماموریت قتل کودکان یمن مشارکت کند! @hadi_soleymani313
🔴علت اصلی ناراحتی و حسرت مردگان! 🌟ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، در عالم رؤیا یا مکاشفه، مرحوم شیخ طوسی را می­‌بیند و عرضه می­‌دارد که آقا! آن­جا چه خبر است؟ ✅ مرحوم شیخ طوسی می­‌فرماید: آن­جا چه خبر است؟ این­جا که خبری نیست، خبرها آن­جاست! 💠ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب می­‌کند و می­‌گوید، عرض کردم: آقا! خبر آن‌ طرف است، این‌ طرف که خبری نیست! ✅شیخ طوسی می­‌گوید: هر چه این‌ طرف هست از آن­جا آمده است. 💥فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس می­‌خورم که می­‌توانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم... 🔴تعبیر عجیبی دارد، می­‌فرماید: اگر می­‌دانستید که این­جا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله) چقدر ارزش دارد، 🌺 آن‌ وقت می­‌فهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّ‌لین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور». 🌷خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما... شادی روح جمیع رفتگان فاتحه با صلوات 🔰 گزیده بیانات استاد قرهی @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ پدرم چوبدار بود. ڪارش این بود ڪه ماهی یڪ بار از روستا های اطراف گوسفند می خرید و به تهران و شهرهای اطراف می برد و می فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می آورد. در هر معامله یڪ ڪامیون گوسفند خرید و فروش می ڪرد. در این سفرها بود ڪه برایم اسباب بازی و عروسڪ های جورواجور می خرید. روزهایی ڪه پدرم برای معامله به سفر می رفت، بدترین روزهای عمرم بود. آن قدر گریه می ڪردم و اشڪ می ریختم ڪه چشم هایم مثل دو تا ڪاسه ی خون می شد. پدرم بغلم می ڪرد. تندتند می بوسیدم و می گفت: «اگر گریه نڪنی و دختر خوبی باشی، هر چه بخواهی برایت می خرم.» با این وعده و وعیدها، خام می شدم و به رفتن پدر رضایت می دادم. تازه آن وقت بود ڪه سفارش هایم شروع می شد. می گفتم: «حاج آقا! عروسڪ می خواهم؛ از آن عروسڪ هایی ڪه مو های بلند دارند با چشم های آبی. از آن هایی ڪه چشم هایشان باز و بسته می شود. النگو هم می خواهم. برایم دمپایی انگشتی هم بخر. از آن صندل های پاشنه چوبی ڪه وقتی راه می روی تق تق صدا می ڪنند. بشقاب و قابلمه ی اسباب بازی هم می خواهم.» پدر مرا می بوسید و می گفت: «می خرم. می خرم. فقط تو دختر خوبی باش، گریه نڪن. برای حاج آقایت بخند. حاج آقا همه چیز برایت می خرد.» ادامه دارد.. @hadi_soleymani313
من گریه نمی ڪردم؛ اما برای پدر هم نمی خندیدم. از اینڪه مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم. از تنهایی بدم می آمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همه اهل روستا هم از علاقه من به پدرم باخبر بودند. گاهی ڪه با مادرم به سر چشمه می رفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباس ها را بشوید، زن ها سربه سرم می گذاشتند و می گفتند: «قدم! تو به ڪی شوهر می ڪنی؟!» می گفتم: «به حاج آقایم.» می گفتند: «حاج آقا ڪه پدرت است! » می گفتم: «نه، حاج آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می خرد.» بچه بودم و معنی این حرف ها را نمی فهمیدم. زن ها می خندیدند و درِ گوشی چیزهایی به هم می گفتند و به لباس های داخل تشت چنگ می زدند. تا پدرم برود و برگردد، روزها برایم یڪ سال طول می ڪشید. مادرم از صبح تا شب ڪار داشت. از بی ڪاری حوصله ام سر می رفت. بهانه می گرفتم و می گفتم: «به من ڪار بده، خسته شدم.» مادرم همان طور ڪه به ڪارهایش می رسید، می گفت: «تو بخور و بخواب. به وقتش آن قدر ڪار ڪنی ڪه خسته شوی. حاج آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی.» دلم نمی خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار ڪار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده بودند. ادامه دارد...✒️ @hadi_soleymani313
دعای فرج تعجیل در فرج صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ✨ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا... ✨تا اینکه به ما شب زدگان نور رسد یک جمعه تو باچراغ و آیینه بیا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روایت تکان‌دهنده سردار سلیمانی سردار سپاه قدس از جنایت‌های داعش در عراق 🔶فرمانده سپاه قدس: داعشی‌ها کودکی را گرفتند روی آتش سرخ كردند، لای پلو گذاشتند و برای مادرش فرستادند! پ.ن: و هیچ کشوری در دنیا جز ایران و هم‌پیمانانش، افتخار نابودی این تروریست‌های وحشی را نداشتند.. حالا جالبه کسانی که داعش خونخوار رو روی کار آوردن و ساختنش،سپاه رو متهم کردن به تروریست بودن و تحریمش کردن! @hadi_soleymani313
🇮🇷 🔻سد سازی سپاه 🔸پل سازی و تونل سپاه 🔹راه سازی و جاده سپاه 🔸ساختن پالایشگاه سپاه 🔹گرفتن جاسوس سپاه 🔸نابود کردن داعش سپاه 🔹قدرت فضایی سپاه 🔸موشک‌های قاره پیما 🔹محافظت از ایران سپاه 🔺 سپاه ✅ معلومه دشمن باید روانی بشه و به ستوه بیاد @hadi_soleymani313
📲 سخنگوی وزارت خارجه: بزرگترین نهاد ضدتروریسم جهان است. @hadi_soleymani313
💞 آغوش امام زمان... بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،  بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم : محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می‌خندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم. 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای سمات.mp3
16.92M
دعای سمات با صدای استاد سید قاسم موسوی قهّار رو به غروب می رود انتظار من رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من 🌹تعجیل در فرج صلوات 🌹اللهم عجل لولیک الفرج @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش تکاندهنده انجمن پزشکی آمریکا از وضعیت زنان در این کشور! 🔺"براساس گزارش انجمن پزشکی آمریکا از هر چهار زن آمریکایی یک زن توسط شریک زندگی خود مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد!!" 🔺"بر اساس نظرسنجی نویسندگان آمریکایی "ان جونز" سالانه بیش از 20 هزار زن آمریکایی توسط شریک زندگی خود به قتل می‌رسند!!" این همان آزادیست که برای زنان ایرانی آرزو دارند @hadi_soleymani313
🔵 اکاذیب ضدانقلاب ‏خیلی عادی و با جزییات، قصه‌ از اساس دروغی را سرهم کرده و جماعت زیادی هم تایید و منتشر می‌کنند؛ غافل از آنکه سهمیه همسر، فقط برای یک نفر و فقط یکبار اعمال می‌شود. خدا می‌داند در طول چهار دهه انقلاب چه حجمی از بدبینی و نفرت‌زایی به‌واسطه همین اکاذیب سازمان یافته، در مردم ایجاد شده! @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 غربی‌ها هویت زن رو به کجا رسوندن که اینجور داره واق واق میکنه؟! 🔹هلند امروز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hadi_soleymani313    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی ڪرده ای. چقدر پیِ دل او بالا می روی. چرا ما ڪه بچه بودیم، با ما این طور رفتار نمی ڪردید؟!» با تمام توجه ای ڪه پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن ها را راضی ڪنم تا به مدرسه بروم. پدرم می گفت: «مدرسه به درد دخترها نمی خورد.» معلم مدرسه مرد جوانی بود. ڪلاس ها هم مختلط بودند. مادرم می گفت: «همین مانده ڪه بروی مدرسه، ڪنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد.» اما من عاشق مدرسه بودم. می دانستم پدرم طاقت گریه مرا ندارد. به همین خاطر، صبح تا شب گریه می ڪردم و به التماس می گفتم: «حاج آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه.» پدرم طاقت دیدن گریه ی مرا نداشت، می گفت: «باشد. تو گریه نڪن، من فردا می فرستم با مادرت به مدرسه بروی.» من هم همیشه فڪر می ڪردم پدرم راست می گوید. آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می رفتم. تا صبح خوابم نمی برد؛ اما همین ڪه صبح می شد و از مادرم می خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می آمد و با هزار دوز و ڪلڪ سرم را شیره می مالید و باز وعده و وعید می داد ڪه امروز ڪار داریم؛ اما فردا حتماً می رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم. ادامه دارد...✒️ @hadi_soleymani313
نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم. با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می شدم، سحری می خوردم و روزه می گرفتم. بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازه پسرعمویش ڪه بقالی داشت. بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «آمده ام برای دخترم جایزه بخرم. آخر، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه هایش را گرفته.» پسرعموی پدرم یڪ چادر سفید ڪه گل های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه لای پارچه های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم. پدرم چادر را باز ڪرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند. از خوشحالی می خواستم پرواز ڪنم. پدرم خندید و گفت: «قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت ڪنی، باشد باباجان.» آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم. همین ڪه ڪسی به خانه مان می آمد، می دویدم و از مادرم می پرسیدم: «این آقا محرم است یا نامحرم؟!» بعضی وقت ها مادرم از دستم ڪلافه می شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه مان می آمد، می دویدم و چادرم را سر می ڪردم. دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می ڪردم. ادامه دارد...✒️ @hadi_soleymani313
دعای فرج تعجیل در فرج صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺☀️تلاوت صبحگاهی☀️🌺 ☆🌺〰️🍃〰️🌺〰️🍃☆ 🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️ السلام علیک یا حجة الله و دلیل ارادته 🔹️سلام بر تو اي حجّت خدا، و راهنما به سوي اراده اش 📚فرازی از زیارت آل یاسین 💎سلام امام زمانم💎 سلام بر مولایی که راه بهانه را بر بهانه جویان می بندد! سلام بر مولایی که خواسته های خدا را باید در آینه وجود او به تماشا نشست. 🔹️💎🔹️