eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
7.2هزار ویدیو
295 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا انتقادات و پیشنهاد https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم‌بخواب‌دوش‌ڪہ‌ماهےبرآمدے کزعڪسِ‌روی‌اوشبِ‌هجران‌سرآمدے تعبیررفت‌یارِسفرکرده‌می‌رسد.. ای‌کاش‌هرچه‌زودترازدر،درآمدی "حافظ‌شیرازے" 🏝چه غربتی از این بالاتر که زمین و زمان وامدار نگاه شما هستند و این‌گونه شما را از یاد برده‌اند؟ انگار به شب زدگی عادت کرده‌ایم انگار خورشید را از یاد برده‌ایم انگار بهار را، آسمان را و .... را به فراموشی سپرده‌ایم ... چقدر تنهایید در قلب شیعیانتان🏝 https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اکنون پس از سه سال... 🔹رهبر انقلاب سه‌شنبه اول فروردین ۱۴۰۲ به مناسبت فرارسیدن سال نو در حرم حضرت علی‌ابن‌موسی‌الرضا (ع) سخنرانی خواهند کرد. 🔹در نوروز ۳ سال گذشته به‌علت شیوع کرونا، این سخنرانی به‌صورت تلویزیونی برگزار می‌شد. https://eitaa.com/hadi_soleymani313
🔴 ثواب روزه در سه روز پایانی ماه شعبان 🔹 امام صادق عليه‌السلام فرمودند : 🔵 مَنْ صامَ ثَلاثَةَ أَيّامِ مِنْ اخِرِ شَعْبانَ وَ وَصَلَها بِشَهْرِ رَمَضانَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ صَـوْمَ شَهْـرَيْنِ مُتَتـابِعَـيْنِ 🌕 هركس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند، خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برايش محسُوب می‌كند. 📚 وسائل الشيعه، ج ۷، ص ۳۷۵، ح ۲۲ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
خدایا ، بعضی ها برای چادری شدن چگونه دغدغه مند اند و بعضی دیگر ....😔 📝دستنوشته ی یکی از زائرین در معراج شهدای اهواز بر تابوت یک شهید... https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دختری که از‌‌ زمان اغتشاشات چادری شد 🔺اجرای همزمان در ۵ ایستگاه مترو اصفهان به مناسبت در تاریخ ۱۸ اسفند https://eitaa.com/hadi_soleymani313
☎️شماره مسئولین کیش جهت نهی از منکر نسبت به ترک فعل مقابله با بی‌بندوباری‌ها در این جزیره 09198509050 🔻آقای يوسف پور معاون دفتر امام جمعه 09124513287 🔻آقای بي نياز امام جمعه كيش 09172097808 🔻آقای كريمي دبير ستاد امربه معروف و نهي از منكر استان هرمزگان 09347680132 09347686558 🔻ستاد احياء امربه معروف و نهي ازمنكر 🔻ارتباطات مردمی ریاست جمهوری ۱۱۱
🔴 حاج حسین شریعتمداری خطاب به مسئولان:غائله‌ی «کشف‌حجاب» را جمع کنید؛ احتمال مواجهه با یک رخداد خسارت‌بار دور از انتظار نیست ⏪ بعید نیست مردم برای مقابله با این هنجارشکنی دست به‌کار شوند ▪️ برای یافتن سرنخ‌ها، باید «همه کشف حجاب‌کننده‌ها» را دنبال کرد تا به کانون‌های اصلی رسید ▪️ ادامه کم‌توجهی مسئولان دست‌اندر‌کار نسبت به کشف حجاب، احتمال گسترش این ناهنجاری را در پی دارد و بعید نیست -خدای نخواسته- این تصور غلط را در میان برخی از نوجوانان دامن بزند که کشف حجاب را ناهنجار و خلاف شرع و قانون تلقی نکنند! و به این توهم دچار شوند که اگر این‌گونه نبود، مسئولان محترم با آن برخوردی شایسته می‌کردند https://eitaa.com/hadi_soleymani313
🕊🌸 در کلام‌شهدا با حفظ خود پاسدار خون شهدا باشید... شهید حمید رضا با اطمینان https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥‌ وضعیت ❄️🌹❄️ 🔸وضعیت حجاب توی این سال ها اصلا خوب نبوده و ظاهراً اراده ای هم برای حجاب نیست!!! 🔹یکی از راهکارها رسیدگی به لباس هاییه که توی مغازه ها فروش میره... مسئولین مربوطه بیدار شید. الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاربران گرامی 🔹 در روزهای اخیر، پیام‌هایی مبنی بر مشاهده یا دریافت «سود سهام عدالت» و نظایر آن در گروه‌ها و کانال‌ها منتشر شده است 🔸 اغلب این پیام‌ها با هدف صادر شده و در آن‌ها یک لینک وب قرار دارد که با کلیک بر روی آن، اطلاعات شخصی شما به سرقت رفته یا یک برنامه مخرب برای نصب به شما معرفی می‌شود ⚠️ برای حفظ امنیت اطلاعات خود: ❌ هرگز بر روی لینک‌های وب که در گروه‌ها و کانال‌ها منتشر شده کلیک نکنید ❌ هیچ برنامه‌ای را از سایت‌ها، صفحات وب،‌ گروه‌ها و کانال‌ها دانلود یا نصب نکنید ❌ هرگز اطلاعات شخصی، شماره تماس و اطلاعات کارت بانکی خود را در صفحاتی که نسبت به اصالت آن‌ها یقین ندارید وارد نکنید ✅ در صورت مواجه شدن با پیام‌های فریبنده و مشکوک، آن‌ها را با فوروارد عادی(با نقل قول) به سامانه گزارش ایتا به نشانی @report فوروارد کنید «لطفا این پیام را در گروه‌ها و کانال‌های خود بازنشر کنید» •┈••✾••┈•
🔴 پویش همگانی 👥 لحظه تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت می‌کنیم. 🏞 لطفا این عکس زیبا و پیام را تا می‌توانید در تمام شبکه های مجازی منتشر کرده و بعنوان خود قرار دهید. ♻️
🔴 نماز شب بیست و هفتم ماه شعبان برای بخشش یک میلیون گناه 🔵 پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: 🟡 هركس در شب بیست و هفتم ماه شعبان دو ركعت نماز‌ بخواند در هر ركعت سوره حمد یک باروسوره‌ى«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را ده‌ باربخواند ،خداوند متعال یک میلیون عمل نیک برای او نوشته و یک میلیون گناه او را زدوده و یک میلیون درجه بالا برده و تاجی از نور بر سر او می گذارد. 📚 اقبال الاعمال 🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. 🆔 eitaa.com/emame_zaman
✫⇠قسمت :9⃣9⃣1⃣ هر چه برایش توضیح می دادیم که روی این زمین ها هواپیما نمی تواند فرود بیاید، قبول نمی کرد و باز حرف خودش را می زد و بقیه را می ترساند. ما بیشتر نگران خانمی بودیم که حامله بود. سعی می کردیم از خاطراتمان بگوییم یا تعریف هایی بکنیم تا او کمتر بترسد؛ اما هواپیماها ول کن نبودند. تقریباً هر نیم ساعت هفت هشت تایی می آمدند و پادگان را بمباران می کردند. دیگر ظهر شده بود. نه آبی همراه خودمان آورده بودیم، نه چیزی برای خوردن داشتیم. بچه ها گرسنه بودند. بهانه می گرفتند. از طرفی نگران مردها بودیم و اینکه اگر بروند سراغمان، نمی دانند ما کجاییم. یکی از خانم ها، که دعاهای زیادی را از حفظ بود، شروع کرد به خواندن دعای توسل. ما هم با او تکرار می کردیم. بچه ها نق می زدند و گریه می کردند. کلافه شده بودیم. یکی از خانم ها که این وضع را دید، بلند شد و گفت: «این طوری نمی شود. هم بچه ها گرسنه اند و هم خودمان. من می روم چیزی می آورم، بخوریم.» دو سه نفر دیگر هم بلند شدند و گفتند: «ما هم با تو می آییم.» می دانستیم کار خطرناکی است. اولش جلوی رفتنشان را گرفتیم؛ اما وقتی دیدیم کمی اوضاع آرام شده رضایت دادیم و سفارش کردیم زود برگردند. با رفتن خانم ها دلهره عجیبی گرفتیم که البته بی مورد هم نبود. چون کمی بعد دوباره هواپیماها پیدایشان شد. دل توی دلمان نبود. این بار هم هواپیماها پادگان را بمباران کردند. ✫⇠قسمت :0⃣0⃣2⃣ هر لحظه برایمان هزار سال می گذشت؛ تا اینکه دیدیم خانم ها از دور دارند می آیند. می دویدند و زیگزاکی می آمدند. بالاخره رسیدند؛ با کلی خوردنی و آب و نان و میوه. بچه ها که گرسنه بودند، با خوردن خوراکی ها سیر شدند و کمی بعد روی پاهایمان خوابشان برد. هر چه به عصر نزدیک تر می شدیم، نگرانی ما هم بیشتر می شد. نمی دانستیم چه عاقبتی در انتظارمان است. با آبی که خانم ها آورده بودند، وضو گرفتیم و نماز خواندیم. لحظات به کندی می گذشت و بمباران پادگان همچنان ادامه داشت. دیگر غروب شده بود و دلهره و نگرانی ما هم بیشتر. نمی دانستیم باید چه کار کنیم. به خانه برگردیم، یا همان جا بمانیم. چاره ای نداشتیم. به این نتیجه رسیدیم، برگردیم. در آن لحظات تنها چیزی که آراممان می کرد، صدای نرم و حزن انگیز خانمی بود که خوب دعا می خواند و این بار ختم «اَمّن یجیب» گرفته بود. نزدیکی خانه های سازمانی که رسیدیم، دیدیم چند مرد نگران و مضطرب آن دور و بر قدم می زنند. ما را که دیدند، به طرفمان دویدند. یکی از آن ها صمد بود؛ با چهره ای خسته و خاک آلوده. بدون هیچ حرف دیگری از اوضاع پادگان پرسیدیم. آنچه معلوم بود این بود که پادگان تقریباً با خاک یکسان شده و خیلی ها شهید و مجروح شده بودند. چند ماشین جلوی در پارک شده بود. صمد اشاره کرد سوار شویم. https://eitaa.com/hadi_soleymani313
✫⇠قسمت :1⃣0⃣2⃣ پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «همدان.» کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند. گفتم: «وسایلمان! کمی صبر کن بروم لباس بچه ها را بیاورم.» نشست پشت فرمان و گفت: «اصلاً وقت نداریم. اوضاع اضطراریه. زود باش. باید شما را برسانم و زود برگردم.» همان طور که سوار ماشین می شدم، گفتم: «اقلاً بگذار لباس های سمیه را بیاورم. چادرم...» معلوم بود کلافه و عصبانی است گفت: «سوار شو. گفتم اوضاع خطرناک است. شاید دوباره پادگان بمباران شود.» در ماشین را بستم و پرسیدم: «چرا نیامدید سراغمان. از صبح تا به حال کجا بودید؟!» همان طور که تندتند دنده ها را عوض می کرد، گاز داد و جلو رفت. گفت: «اگر بدانی چه وضعیتی داشتیم. تقریباً با دومین بمباران فهمیدم عراقی ها قصد دارند پادگان را زیرورو کنند، به همین خاطر تصمیم گرفتم گردانم را از پادگان خارج کنم. یکی یکی بچه ها را از زیر سیم خاردارها عبور دادم و فرستادمشان توی یکی از دره های اطراف. خدا را شکر یک مو از سر هیچ کدامشان کم نشد. هر سیصد نفرشان سالم اند؛ اما گردان های دیگر شهید و زخمی دادند. کاش می توانستم گردان های دیگر را هم نجات بدهم. ادامه دارد...✒️ ✫⇠قسمت :2⃣0⃣2⃣ شب شده بود و ما توی جاده ای خلوت و تاریک جلو می رفتیم. یک دفعه یاد آن پسر نوجوان افتادم که آن شب توی خط دیده بودم. دلم گرفت و پرسیدم: «صمد الان بچه هایت کجا هستند؟ چیزی دارند بخورند. شب کجا می خوابند؟» او داشت به روبه رو، به جاده تاریک نگاه می کرد. سرش را تکان داد و گفت: «توی همان دره هستند. جایشان که امن است، اما خورد و خوراک ندارند. باید تا صبح تحمل کنند.» دلم برایشان سوخت، گفتم: «کاش تو بمانی.» برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «پس شما را کی ببرد؟!» گفتم: «کسی از همکارهایت نیست؟! می شود با خانواده های دیگر برویم؟» توی تاریکی چشم هایش را می دیدم که آب انداخته بود، گفت: «نمی شود، نه. ماشین ها کوچک اند. جا ندارند. همه تا آنجا که می توانستند خانواده های دیگر را هم با خودشان بردند؛ وگرنه من که از خدایم است بمانم. چاره ای نیست، باید خودم ببرمتان.» بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مجروح ها و شهدا چی؟!» جوابی نداد. گفتم: «کاش رانندگی بلد بودم.» دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: «به امید خدا می رویم. ان شاءالله فردا صبح برمی گردم.» ادامه دارد... ‍ ✫⇠قسمت :3⃣0⃣2⃣ چشم هایم در آن تاریکی دودو می زد. یک لحظه چهره آن نوجوان از ذهنم پاک نمی شد. فکر می کردم الان کجاست؟! چه کار می کند. اصلاً آن سیصد نفر دیگر توی آن دره سرد بدون غذا چطور شب را می گذرانند. گردان های دیگر چه؟! مجروحین، شهدا! فردای آن روز تا به همدان رسیدیم، صمد برگشت پادگان ابوذر و تا عید نیامد. اواخر خردادماه 1364 بود. چند هفته ای می شد حالم خوب نبود. سرم گیج می رفت و احساس خواب آلودگی می کردم. یک روز به سرم زد بروم دکتر. بچه ها را گذاشتم پیش همسایه مان، خانم دارابی، و رفتم درمانگاه. خانم دکتری که آنجا بود بعد از معاینه، آزمایشی داد و گفت: «اول بهتر است این آزمایش ها را انجام بدهی.» آزمایش ها را همان روز دادم و چند روز بعد جوابش را بردم درمانگاه. خانم دکتر تا آزمایش را دید، گفت: «شما که حامله اید!» یک دفعه زمین و زمان دور سرم چرخید. دستم را از گوشه میز دکتر گرفتم که زمین نخورم. دست و پایم بی حس شد و زیر لب گفتم: «یا امام زمان!» خانم دکتر دستم را گرفت و کمک کرد تا بنشینم و با مهربانی گفت: «عزیزم. چی شده؟! مگر چند تا بچه داری.» با ناراحتی گفتم: «بچه چهارمم هنوز شش ماهه است.» ادامه دارد...✒️ ✫⇠قسمت :4⃣0⃣2⃣ دکتر دستم را گرفت و گفت: «نباید به این زودی حامله می شدی؛ اما حالا هستی. به جای ناراحتی، بهتر است به فکر خودت و بچه ات باشی. از این به بعد هم هر ماه بیا پیش خودم تا تحت نظر باشی.» گفتم: «خانم دکتر! یعنی واقعاً این آزمایش درست است؟! شاید حامله نباشم.» دکتر خندید و گفت: «خوشبختانه یا متأسفانه باید بگویم آزمایش های این آزمایشگاه کاملاً صحیح و دقیق است.» نمی دانستم چه کار کنم. کجا باید می رفتم. دردم را به کی می گفتم. چطور می توانستم با این همه بچه قد و نیم قد دوباره دوره حاملگی را طی کنم. خدایا چطور دوباره زایمان کنم. وای دوباره چه سختی هایی باید بکشم. نه من دیگر تحمل کهنه شستن و کار کردن و بچه بزرگ کردن را ندارم. خانم دکتر چند تا دارو برایم نوشت و کلی دلداری ام داد. او برایم حرف می زد و من فکرم جای دیگری بود. بلند شدم. از درمانگاه بیرون آمدم. توی محوطه درمانگاه جای دنجی زیر یک درخت دور از چشم مردم پیدا کردم و نشستم. چادرم را روی صورتم کشیدم و های های گریه کردم. کاش خواهرم الان کنارم بود. کاش شینا پیشم بود. کاش صمد اینجا بود. ای خدا! آخر چرا؟! تو که زندگی مرا می بینی. می دانی در این شهر تنها و غریبم. ادامه دارد...✒️
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی تعجیل در فرج صلوات التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به چه تلاوتی سوره منتسب به امیرالمومنین سلام الله علیه دلنشین لِّیِن فنی مبشر استادانه ✳ سوره دهر استاد سید متولی عبدالعال 💢 و جزاهم بما صبروا جنه و حریرا https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱آیا دوباره مثل همان سال های پیش امسال هم بدون تو تحویل می شود؟ 🌱یک سین کم گذاشته ام روی سفره ام این سفره با سلام به تو تکمیل می شود! https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔کار خوب شواری شهر ورزنه پوستر رعایت حجاب گردشگران در نوروز