فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«چه چــفیه ها خــونی شــد
تا چــادری خاکــی نشــود...»
#استوری #حجاب #چادر
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
🔴 نماز شب هشتم #ماه_رمضان برای باز شدن تمام درب های بهشت
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:
🟡 هر کس در شب هشتم ماه رمضان دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت سوره حمد یک بار و توحید را ده مرتبه بخواند و بعد از اتمام نماز، هزار مرتبه تسبیح خدا را بگوید (سُبحانَ الله)، هشت در از درهای بهشت برای او باز می شود و داخل می شود از هر دری که بخواهد.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۷
🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به#امام_زمان ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#رمضان_مهدوی
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
🔸 غذای باقی مانده بین دندانهای روزهدار
⁉️ در یکی از روزهای ماه رمضان روزه گرفتم ولی دندانهایم را مسواک نزدم، و بدون این که باقیمانده غذاهای لابلای دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضای روزه آن روز بر من واجب است؟
✅ اگر علم به وجود باقی مانده غذا در بین دندانهایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشتهاید و فرو رفتن آن هم عمدی و با التفات نبوده، قضای روزه بر شما واجب نیست.
📱 رسانه KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، احکام روزهداری مطابق با فتوای حضرت آیتالله خامنهای را به مرور منتشر میکند.
⭐️ #بهار_معنویت
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام
#قضایروزه
قضای روزه رو کی باید بگیریم؟
اگه تا ماه رمضان سال بعد نگیریم چقدر کفاره باید بدیم...
#ماه_مبارک_رمضان
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
بفرمایید
#شماره تماس #دفتر برخی از مراجع عظام تقلید☑️#ماه_رمضان
🔽🔽🔽
📞شماره تماس دفتر رهبری:
02537474 و 02537746666
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله مکارم:
02537743110 و 02537473
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله سیستانی:
02537741415 - 9
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله بهجت :
02537476 و 02537740219
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله تبریزی:
02537733419 و 02537744286
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله شبیری زنجانی:
02537740321
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله سبحانی:
02537743151
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله صافی:
02537715511 - 6
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله نوری:
02537741850
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله وحید:
02537740611
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📞شماره تماس دفتر آیت الله فاضل:
02537720500 - 2
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
قم (دفتر مقام معظم رهبری)
پاسخگویی عمومی ۰۲۵-۳۷۷۴۶۶۶۶
قم (دفتر مقام معظم رهبری)
مسائل اختصاصی بانوان ۰۲۵-۳۷۱۱۲۲۵۳-۷
۰۲۵-۳۱۷۶۸
اوج گرمایِ اهواز بود
بلند شد دریچه کولر را بست ؛
گفت به یادِ بسیجی هایی که
زیر آفتابِ گرم میجنگند!
-شهیدحسنباقری-
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲🎤حاج مهدی رسولی
شب گذشته خطاب به بانوان :
کاری شبیه متروی تهران انجام بدین!
#حجاب #تبیین #امربهمعروف
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵کلیپ بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده...
عاقبت بی نماز
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
دعای هرشب #ماه_رمضان که باعث آمرزش گناهان چهل ساله می شود.
@hadi_soleymani313
#دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
پایان هفته بعد صمد برگشت. گفت: «آمده ام یکی دو هفته ای پیش تو و بچه ها بمانم.»
شب اول، نیمه های شب با صدایی از خواب بیدار شدم. دیدم صمد نیست. نگران شدم. بلند شدم رفتم توی هال. آنجا هم نبود. چراغ سنگر روشن بود. دیدم صمد نشسته توی سنگر روی سجاده اش و دارد چیز می نویسد.
گفتم: «صمد تو اینجایی؟!»
هول شد. کاغذی را تا کرد و گذاشت لای قرآن.
گفتم: «این وقت شب اینجا چه کار می کنی؟!»
گفت: «بیا بنشین کارت دارم.»
نشستم روبه رویش. سنگر سرد بود. گفتم: «اینجا که سرد است.»
گفت: «عیبی ندارد. کارواجب دارم.»
بعد دستش را گذاشت روی قرآن و گفت: «وصیت نامه ام را نوشته ام. لای قرآن است.»
ناراحت شدم. با اوقات تلخی گفتم: «نصف شبی سر و صدا راه انداخته ای، مرا از خواب بیدار کرده ای که این حرف ها را بزنی؟! حال و حوصله داری ها.»
گفت: «گوش کن. اذیت نکن قدم.»
گفتم: «حرف خیر بزن.»
✫⇠قسمت :8⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
خندید و گفت: «به خدا خیر است. از این خیرتر نمی شود!»
قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمانِ زنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام. نمی خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم نصف مال توست و نصف مال بچه ها. وصیت کرده ام همین جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید.»
بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم.»
خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می شوی ها!»
اسم شناسنامه ای صمد ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند.»
بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر، حاج صمد آقا.»
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان هایم به هم می خورد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
✫⇠قسمت :9⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
از طرفی حرف های صمد نگرانم کرده بود.
فردا صبح، صمد زودتر از همه ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف های شام را می شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه پله. بعد رفت روی پشت بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می آمد.
ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: «بچه ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می رویم بازار.»
بچه ها شادی کردند. داشتیم ناهار می خوردیم که در زدند. بچه ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته.
گفت: «آمده ام با هم برویم منطقه. می خواهم بگردم دنبال ستار.»
صمد گفت: «بابا جان! چند بار بگویم. تنها جنازه پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن طرف آب. خیلی ها هستند.
✫⇠قسمت :0⃣4⃣2⃣
#فصل_هفدهم
منتظریم ان شاءالله عملیاتی بشود، برویم آن طرف اروند و بچه ها را بیاوریم.»
پدرش اصرار کرد و گفت: «من این حرف ها سرم نمی شود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچه ام کجاست؟! اگر نمی آیی، بگو تنها بروم.»
صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: «پدر جان! با آمدنت ستار نمی آید این طرف. اگر فکر می کنی با آمدنت چیزی عوض میشود یاعلی، بلند شو همین الان برویم؛ اما من می دانم آمدنت بی فایده است. فقط خسته می شوی.»
پدرش ناراحت شد. گفت: «بی خود بهانه نیاور من می خواهم بروم. اگر نمی آیی، بگو. با شمس الله بروم.»
صمد نشست و با حوصله تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقه ای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس الله جبهه است.
پدرش گفت: «تنها می روم.»
صمد گفت: «می دانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال می شوی، من حرفی ندارم. فردا صبح می رویم منطقه.»
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانه آقا شمس الله، گفت: «می روم به بچه هایش سری بزنم.»
ادامه دارد...✒️
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
التماس دعا
4_5868662026426910941.mp3
4.16M
🎙 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
📗 جزء هشتم قرآن کریم
⏱ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
👥برای دوستان خود ارسال فرمایید
🤲التماس دعا
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
متن جزء هشتم قرآن کریم
http://parsquran.com/data/show_juz.php?juz=8&user=far&tran=1
🌕 فضیلت و ثواب روز هشتم #ماه_مبارک_رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) :
🌺 خداوند به شما مزد عمل شصت هزار عابد و شصت هزار زاهد را بدهد.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص۴۸
@hadi_soleymani313