♣️بِــسْمِاللهالـرَّحْمَٰنِالرَّحــيم♣️ِ
باسلام و صبح بخیرخدمت همراهان عزیز
♣️ذکر امروز (۱۰۰مرتبه) یا حی یا قیوم
♣️♣️♣️♣️
♣️امروز:چهارشنبه
♣️۲۷ شهریور۱۳۹۸
♣️۱۸سپتامبر۲۰۱۹
♣️۱۸ محرم ۱۴۴۱
♣️♣️♣️♣️
روز شمار:۳۱روز تا اربعین حسینی
وعده عاشقان اربعین کربلا
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
♣️♣️♣️♣️♣️♣️
@ebrahimhadii313
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
تو را میبینم دلم قرص میشود❤️
قرص میشود که #تو را دارم..🌺
تویی که سرشار از #عشقی..❤️
عشقی که بوی #شهادت میدهد..
شهادتیکه ازجنس #گمنامی است🌸
#شهید_گمنامی که خریدارش، #حضرت_زهراست(س)..🌹
سلام بر پهلوان بی مزار
سلام بر#ابراهیم_هادی💖
#صبحتون-شهدایی
@ebrahimhadii313
حدیث // به سمت حسین فرار کن...
جوانی خدمت امام جواد علیه السلام رسید وعرض کرد:
حالم خوب نیست، از مردم خسته شدم،تهمت،غیبت و… چه کنم؟
بریده ام،نفسم در این بلاد بالا نمی آید
امام جواد(ع) فرمود:
به سمت حسین فرار کن.
@ebrahimhadii313
🔹حکایتی بسیار زیبا ❗️
✨استکان های پلاستیکی
🔹آقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود خاله بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
✨مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا علیه السلام عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
🔹دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
✨شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری سلام الله علیها در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم. به من فرمودند: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی. آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
🔹بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
هدایت شده از شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
🍃🍃🍃
یه قرار عارفانه🌷
هرشب قرائت دعای فرج برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)
به نیابت وهمراه با عارف شهید ابراهیم هادی🌷
🍃🍃🍃
🌺#شبتون-شهدایی🌺