eitaa logo
هادیان امین
535 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
52 فایل
اخبار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از #هادیان_امین دنبال کنید. @hadian_amin
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و روز بخیر؛ جناب آقای خانی مدیر دفتر حوزه مقاومت بسیج بانک ملت می باشند.
سلام و رحمه‌الله عرض تسلیت دارم ان شاءالله در جوار رحمت الهی باشند صادقیان
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
استقبال کم نظیر همکاران در امر خدا پسندانه اهدای خون ،امروز
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
بسیارعالی، خدا اجرتون بده باتشکر، صادقیان
بسیج بیمه آسیا
ممنون از پایگاه بیمه آسیا بسیارعالی، تشکر ، صادقیان
سلام و شب بخیر؛ در این شب جمعه مشمول دعای ارباب باشیم. یکی از تکالیف ابلاغی پنج شنبه های شهدایی می باشد. اعضای کمیته فضای مجازی حوزه مقاومت بسیج بانک ملت هر پنج شنبه، توصیف شهید عزیز و شاخصی را در دستور کار قرار داده و در کانال های مجازی همکاران این بانک انتشار می دهند. مقرر گردیده از هفته آتی علاوه بر وصف شهید شاخص کشور عزیزمان، یک شهید از ۵۱ شهید بانک ملت را هم معرفی نمایند. مشمول دعای شهیدان عزیزمان باشیم.👇👇👇
🍃🌸🍃🌸🍃 محمد ابراهیم همت متولد۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا است که در تاریخ  ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون به شهادت رسید. او از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بشمار می‌آمد. شهید همت پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی، چون فتح‌المبین،  بیت‌المقدس،  رمضان و خیبر مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر به مقام رفیع شهادت نائل شد. ⚘⚘⚘⚘⚘
⚘⚘⚘⚘⚘ چند خاطره کوتاه از سردار شهید همت: *** ريخته‌ بودند دور و برش‌ و سر و صورت‌ و بازوهاش‌ را مي‌بوسيدند. هركار مي‌كردي‌، نمي‌توانستي‌ حاجي‌ را از دستشان‌ خلاص‌ كني‌. انگاردخيل‌ بسته‌ باشند، ول‌كن‌ نبودند. بارها شده‌ بود حاجي‌ توي‌ هجوم‌محبت‌ بچه‌ها صدمه‌ ديده‌ بود؛ زير چشمش‌ كبود شده‌ بود، حتا يك‌بارانگشتش‌ شكسته‌ بود. سوار ماشين‌ كه‌ مي‌شد، لپ‌هايش‌ سرخ‌ شده‌ بود، اين‌قدر كه‌ بچه‌هالپ‌هاش‌ را برداشته‌ بودند براي‌ تبرك‌! بايد با فوت‌ و فن‌ براي‌سخن‌راني‌ مي‌آورديم‌ و مي‌برديمش‌.  ـ خب‌، حالا قِصر در رفت‌؟ يواشكي‌ آوردنش‌؟ وقتي‌ خواست‌ بره‌ چي‌؟ بين‌ بچه‌ها نشسته‌ بودم‌ و مي‌شنيدم‌ چي‌ پچ‌پچ‌ مي‌كنند. داشتند خط‌ّ و نشان‌ مي‌كشيدند. حاجي‌ را يواشكي‌ آورده‌ بوديم‌ و توي‌ چادرقايمش‌ كرده‌ بوديم‌. بعد كه‌ همه‌ جمع‌ شدند، حاجي‌ براي‌ سخن‌راني‌آمد. بچه‌ها خيلي‌ دل‌خور شده‌ بودند.  سريع‌ سوار ماشين‌ كرديمش‌. تا چندصدمتر، ده‌، بيست‌ نفري‌ به‌ماشين‌ آويزان‌ بودند. آخر مجبور شديم‌ بايستيم‌ و حاجي‌ بيايد پايين‌. *** بچه‌ها كسل‌ بودند و بي‌حوصله‌. حاجي‌ سر در گوش‌ يكي‌ برده‌ بود وزيرچشمي‌ بقيه‌ را مي‌پاييد. انگار شيطنتش‌ گل‌ كرده‌ بود.  عراقي‌ آمد تُو و حاجي‌ پشت‌ سرش‌. بچه‌ها دويدند دور آن‌ها. حاجي‌عراقي‌ را سپرد به‌ بچه‌ها و خودش‌ رفت‌ كنار. آن‌ها هم‌ انگار دلشان‌مي‌خواست‌ عقده‌هاشان‌ را سر يك‌ نفر خالي‌ كنند، ريختند سر عراقي‌و شروع‌ كردند به‌ مشت‌ و لگد زدن‌ به‌ او. حاجي‌ هم‌ هيچي‌ نمي‌گفت‌.فقط‌ نگاه‌ مي‌كرد. يكي‌ رفت‌ تفنگش‌ را آورد و گذاشت‌ كنار سر عراقي‌. عراقي‌ رنگش‌ پريد و زبان‌ باز كرد كه‌ «بابا، نكُشيد! من‌ از خودتونم‌.» وشروع‌ كرد تندتند، لباس‌هايي‌ را كه‌ كِش‌ رفته‌ بود كندن‌ و غر زدن‌ كه‌«حاجي‌جون‌، تو هم‌ با اين‌ نقشه‌هات‌. نزديك‌ بود ما رو به‌ كشتن‌ بدي‌.حالا شبيه‌ عراقي‌هاييم‌ دليل‌ نمي‌شه‌ كه‌...» بچه‌ها مي‌خنديدند. حاجي‌ هم‌ مي‌خنديد. *** ساعت‌ يك‌ و دو نصفه‌شب‌ بود. صداي‌ شُرشُر آب‌ مي‌آمد. توي‌تاريكي‌ نفهميدم‌ كي‌ است‌. يكي‌ پاي‌ تانكر نشسته‌ بود و يواش‌، طوري‌كه‌ كسي‌ بيدار نشود، ظرف‌ها را مي‌شست‌.  جلوتر رفتم‌. حاجي‌ بود. *** سر تا پاش‌ خاكي‌ بود. چشم‌هاش‌ سرخ‌ شده‌ بود؛ از سوز سرما.  دو ماه‌ بود نديده‌ بودمش‌.  ـ حداقل‌ يه‌ دوش‌ بگير، يه‌ غذايي‌ بخور. بعد نماز بخون‌. سر سجاده‌ ايستاد. آستين‌هاش‌ را پايين‌ كشيد و گفت‌ «من‌ با عجله‌اومده‌م‌ كه‌ نماز اول‌ وقتم‌ از دست‌ نره‌.» كنارش‌ ايستادم‌. حس‌ مي‌كردم‌ هر آن‌ ممكن‌ است‌ بيفتد زمين‌. شايداين‌جوري‌ مي‌توانستم‌ نگهش‌ دارم‌. *** قلاجه‌ بود و سرماي‌ استخوان‌سوزش‌.  اوركت‌ها را آورديم‌ و بين‌ بچه‌هاقسمت‌ كرديم‌. نگرفت‌. گفت‌:  «همه‌ بپوشن‌. اگه‌ موند، من‌ هم‌ مي‌پوشم‌.» تا آن‌جا بوديم‌، مي‌لرزيد از سرما. *** تا دو، سه‌ي‌ نصفه‌ شب‌ هي‌ وضو مي‌گرفت‌ و مي‌آمد سراغ‌ نقشه‌ها و به‌دقت‌ وارسيشان‌ مي‌كرد. يك‌وقت‌ مي‌ديدي‌ همان‌جا روي‌ نقشه‌هاافتاده‌ و خوابش‌ برده‌.  خودش‌ مي‌گفت‌ «من‌ كيلومتري‌ مي‌خوابم‌.» واقعاً همين‌طور بود. فقط‌ وقتي‌ راحت‌ مي‌خوابيد كه‌ توي‌ جاده‌ باماشين‌ مي‌رفتيم‌.  عمليات‌ خيبر، وقتي‌ كار ضروري‌ داشتند، رو دست‌ نگهش‌ مي‌داشتند. تا رهاش‌ مي‌كردند، بي‌هوش‌ مي‌شد.  اين‌قدر كه‌ بي‌خوابي‌ كشيده‌ بود. *** شب عملیات خیبر بود. داشتیم بچه‌ها را برای رفتن به خط آماده می‌کردیم. حاجی هم دور بچه‌ها می‌گشت و پا به پای ما کار می‌کرد.درگیری شروع شده بود. آتش عراقی‌ها روی منطقه بود. هر چی می‌گفتیم «حاجی! شما برگردین عقب یا حداقل برین توی سنگر.» مگر راضی می‌شد؟ از آن طرف،‌ شلوغی منطقه بود و از این طرف،‌ دل‌نگرانی ما برای حاجی. دور تا دورش حلقه زده بودند. این‌جوری یک سنگر درست کرده بودند برای او. حالا خیال همه راحت‌تر بود. وقتی فهمید بچه‌‌ها برای حفظ او چه نقشه‌ای کشیده‌اند،‌ بالاخره تسلیم شد. چند متر آن‌طرف‌تر،‌ چند تا نفربر بود. رفت پشت آن‌ها. ***
🍃🌹🍃🌹🍃 شهادت: در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیرو‌های ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که شهید همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی‌اش همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی سر از بدنشان جدا شد و به درجه رفیع شهادت نائل شدند. به گفته شاهدان عینی و رزمندگان در منطقه عملیاتی طلائیه که عملیات خیبر و رمضان در آنجا انجام شد، به محدوده‌ای باریک، یک میلیون و دویست هزار گلوله توپ و خمپاره شلیک شد که تلفات بسیاری را برجا گذاشت. شهید ابراهیم همت در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: «باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا شهید می‌شویم یا جزیره مجنون را نگه می‌داریم». «اولین باری که در جنگ به کسی عنوان «سید الشهدا» دادند، در عملیات خیبر و برای حاج همت بود.» ⚘⚘⚘⚘⚘ بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید «حاج محمد ابراهیم همت»: «من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلوده‌اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می‌دارم.» مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسان‌های سازشکار و بی‌تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی‌دانند برای چه زندگی می‌کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می‌گویند بسیارند.‌ ای کاش به خود می‌آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است. بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید. نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی‌شود.  🍃🌼🍃🌼🍃
سلام و رحمه‌الله ان شاءالله با شهدا و راه شهدا در دنیا و آخرت محشور و مانوس باشیم بسیارعالی
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
امر الهی 🔹از شباهت میان قائم آل‌محمد (ص) با خضر و ذوالقرنین پرسیدم. امام حسن عسکری (ع) فرمود: "غیبت طولانی". گفتم: ای فرزند رسول خدا! آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟ فرمود: به خدا سوگند چنین است! در آن زمان، تنها کسی مومن می‌ماند که خدای سبحان عهد و پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در قلبش نوشته و او را به روحی از جانب خودش تایید کرده باشد. ای احمد، این امری است از امور الهی، و رازی از رازهای خداوند و غیبی از غیب پروردگار است. آنچه به تو دادم، را بگیر و پنهان کن و از سپاسگزاران باش، تا فردا با ما در برترین مکان بهشت باشی. 📜 احمد بن اسحاق قمی ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را 🌍 eitaa.com/hmbshbs ایتا 🌍 sapp.ir/hmbshbs سروش 🌍 aparat.com/hmbshbs آپارات 🌐https://basij.banksepah.ir. سایت
همکاران گرامی و محترم؛ ضمن عرض تسلیت بر روی لینک ذیل کلیلک بفرمائید. 🏴🏴🏴🏴🏴 https://digipostal.ir/cq7k8wh چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد؛ به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد. 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/3240296517C3b4e504671
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
گرفتار این دلِ حیدری ام عزادار غمِ بی مادری ام تو این دنیا دلخوشیم فقط اینه که مشغول منصبِ نوکری ام 🌍 eitaa.com/hmbshbs ایتا 🌍 sapp.ir/hmbshbs سروش 🌍 aparat.com/hmbshbs آپارات 🌐https://basij.banksepah.ir. سایت
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
بلندترین شب عُمرِ علی علیه السلام ▪️حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، در آخرین لحظات زندگی خود، خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند: «علی جان، مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار و بر جنازه‌ام نماز بگزار و هیچ‌کس را خبر مکن ...» 🔰 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴ 🌍 eitaa.com/hmbshbs ایتا 🌍 sapp.ir/hmbshbs سروش 🌍 aparat.com/hmbshbs آپارات 🌐https://basij.banksepah.ir. سایت
هدایت شده از حوزه مقاومت بسیج شهدای بانک سپه
سال۱۳۹۹ ⁩⁦🇮🇷⁩ سال جهش تولید⁦ 🇮🇷⁩ ⁦☀️⁩ امروز یکشنبه: ⁦🗓️⁩ ۲۸ دی ۱۳۹۹ ⁦🗓️⁩ ۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۲ ⁦🗓️⁩ ۱۷ ژانویه ۲۰۲۱ 📿 ذکر روز يكشنبه: يا ذَالجَلال وَالاكرام (100مرتبه) 🌍 eitaa.com/hmbshbs ایتا 🌍 sapp.ir/hmbshbs سروش 🌍 aparat.com/hmbshbs آپارات 🌐https://basij.banksepah.ir. سایت