#حدیث
💚امیرالمؤمنین علیه السلام:
🍀مومن مثل کوه استوار است،
🍀که بادهای تند آن را تکان نمی دهند.
📘بحار ج۳۹ ص۳۵۱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت146
می دونی چرا ؟ چون الان داغون تر از دیروز و روز قبلشم ! اینهمه مدت می گذره از اون روز کوفتی که تو کوه کنار
پارسا دیدمت
از اون روز که توی مهمونی بودی ، از اون روز که اومدی و پاتو گذاشتی توی دفترم ... ولی هنوز که هنوزه نتونستم
فراموشت کنم
تو باعث شدی که قیافه ی بیتا رو فراموش کنم ! کسی که سالهاست عاشقشم ، کسی که با وجود اینهمه دختری که دورم می پلکید
همیشه طرحه خنده و برق چشماش توی ذهن و قلبم بود !
ولی با اومدن تو همه ی معادلاتم ریخت بهم ، همه ذهنیاتم قاطی شده ، دیگه نمی دونم اونی که مدام جلوی چشممه تویی یا بیتا !
می تونی بفهمی ؟ تو عاشق شدی ؟ نشدی ! چون تنها کسی که توی زندگیت بوده همون پارسای آشغال بوده و بس ، کسی که فقط گند زد به زندگیت
کسی که عشق اولمو ازم گرفت و اتفاقا همون کسی که باعث شد دوباره عاشق بشم و دل ببازم
هه ! اونم من ... منی که فکر می کردم تا ابد العمر پای بیتا می شینم ! اما اشتباه بود همه چیز اشتباه بود ... همه چیز !
نشست روی نیمکت و دستاشو فرو برد توی موهای بلندش
نمی تونستم حرفایی رو که شنیده بودم هضم کنم ! شوک عظیمی بود و البته ناگهانی !
دهنم خشک شده بود به زور زبونمو تکون دادم و خیلی آروم گفتم :
_چرا ؟ چرا فکر می کنید بازم می تونید منو بازی بدین ؟! این حرفا رو به دخترایی بزنید که ...
_به خداوندی خدا هیچ کس نیومده تا شما رو بازی بده ، من چند ماهه که دارم فکر می کنم با خودم کلنجار میرم اما از هر طرف که رفتم خوردم به بن بست
ته تمام اون بن بست ها هم فقط یه چیز بود ، آخرشم نتونستم از این نگاه دل بکنم
با ترس گفتم :
_منظورتون چیه !؟
رو به روم وایستاد و ادامه داد :
_فکر کنم فهمیدی منظورمُ ! اما واضح تر میگم . سخت بود، غافلگیرانه بود ، حتی برای خودم
ولی من عاشق شدم ! نمی گم برای بار دوم چون دیگه مطمئن نیستم که حسم به بیتا عشق بوده !
من عاشق تو و تموم چیزاییت شدم که پارسا بخاطر داشتنش ازت دست کشید ، نجابتت ، حرف زدنت ، فکرات ،
فرار کردنت
و حالا همین چادر مشکیت که یه فاصله به اندازه ی یه دریا کشیده بین قبلت و حالا
قلبم تند میزد ، نمی دونستم چیکار کنم ، چشمم روی شاخه گل بنفشه ی تو چمن ها خیره مونده بود ولی فکرم معلوم نبود کجا سیر می کرد
باید چی می گفتم که دست از سرم برداره !؟
نگاه گیجمو چرخوندم روی صورتش و به زور گفتم :
♥♡پروفایل ناب مذهبی♡♥
.
✿ #پروفایل⇠『📱』
.✿ #مذهبی⇠『🍀』
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌸سه چیز است ڪه "اجازه ترک"
🍃آن به احدے داده نشده:
🌸 « وفاے به عهده»
🍃ڪه اجازه ندارے خلاف عهد ڪنی،
🌸چه طرفت خوب باشد چه بد
🍃باید به عهدت "وفا" ڪنی....
🌸 « اداے امانت»
🍃اگر ڪسے چیزے پیش تو
🌸به امانت گذاشته،
🍃چه طرف خوب باشد و چه بد
🌸باید "امانت" را بدهی....
🍃«خوبے ڪردن به پدر و مادر»
🌸چه پدر و مادر خوب
🍃و چه پدر و مادر بد باید
🌸به پدر و مادرت "احسان" ڪنی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#حدیث
💚امیر المومنین علی (ع):
🔸ڪسی ڪه هر روز سی مرتبه
تسبیح خدا ڪند(سبحان الله بگوید)
خداوند عزوجل هفتاد نوع بلا
را ڪه آسان ترینش فقر باشد
از او باز می گرداند.🔸
📕بحارالانوار،ج۹۳،ص۱۷۳
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🌷میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند:
✍هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید. وقتی شعرش را شنید گفت:من پدر این درویش را در میآورم. زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت:من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی.
از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد. گفت:من از راه دور آمدهام و گرسنهام درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت:
زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:درویش! این چی بود كه سوختم؟درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد،
گفت:حقا كه تو راست
گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#بهترین_روش_کار_فرهنگی...
#خودتو_بساز❗️
🍃آیت الله سعادت پرور : اگر انسان ساخته شود ، آثار وجودی او بی سر و صدا ، خانه به خانه سرایت می کند .
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
امام حسین عليه السلام:
همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد
اعْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ مَجْزِيٌّ بِالْإِحْسَانِ
بحارالأنوار جلد75 صفحه127
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت147
_من ... نمی خوام کسی عاشقم باشه یا عاشق بشم ، بهتره به همون بیتا فکر کنید ، دیگه اینجا نیاید لطفا دو قدم که رفتم گفت :
_عاشقی دسته دله نه عقل ! نه تو می تونی جلوشو بگیری نه من
_آدمی که دلش افسار گسیخته باشه همیشه و همه جا می تونه عاشق باشه ، این نشد یکی دیگه !
عاشق باشین تا همیشه تا ابد ولی نه عاشق کسی که بهتون نمی خوره هیچ جوری ، چون میشه قضیه ی بیتا
_بیتا رو یه نامرد از چنگم در آورد ، بابام می گفت که قسمتم نبوده اما من نمی فهمیدم ، ولی الان که فکر می کنم می
بینم همین قسمت بوده که الان کشوندم اینجا !
من ازت توقع ندارم انقدر زود جواب بدی ، یا برسی به جایی که من هستم ، فکر کن ولی خوب فکر کن
دیگه فشارخونم زد بالا ، صدامو بلند کردم و گفتم :
_به چی ؟ به گذشته ی قشنگتون فکر کنم ؟ به اینهمه کشته مرده ی عاشقتون فکر کنم ؟
به عشق قبلیتون فکر کنم که با وجود شوهر داشتن هنوزم میرین ملاقاتش ؟
به تیپ مردونتون فکر کردم ؟ به مهمونی های پر از عیش و نوشتون !؟ آره ؟ بعد ببینم که می تونم باهاتون کنار بیام
یا نه !؟
با این همه فاصله و تفاوت می تونم کنار بیام !؟ من با دخترایی که دو روزه عاشقتون میشن فرق دارم !
شاید اونها کنار بیان ولی من نه .... عقلم خوب چیزیه !
_قبول ! هر چی گفتی قبول ، ولی من اگر 23 سال اشتباه رفتم و پامو کج گذاشتم حالا نمی خوام بازم تو فرعی
بتازونوم
می خوام بیام تو جاده اصلی ، اونایی که تو میگی خودشون هزاربار بدتر از من تو همین فرعی ها موندن !
چجوری برم به اونها دل ببازم ؟ فقط تو بودی که نزدی تو خاکی ، تو بودی که ته چشمت معصومیت و نجابت موج
میزد نه اونا !
من نمی خوام برم دنبال کسایی که برام پشت چشم نازک می کنند ، دنبال تو اومدم چون فهمیدم چند مرده حلاجی ،
بخدا بخاطر تو حاضرم پا رو همه ی گذشته کوفتیم بذارم
بشم مرد زندگی ، همونی که یه دختر نجیب ازش توقع داره ، خوب بلاخره هر آدمی خطا میره خبط می کنه ، ولی می تونه برگرده
خود خدا گفته که برگرده ، خوب منم با همه ی بدی بنده اشم ! یعنی نمی تونم آدم بشم ؟ یعنی آدم شدن انقدر
سخته که به من نمیاد ؟
_من مسئوله جبران اشتباهات شما نیستم !
شما در مورد من چی فکر می کنید ؟ اصلا چرا من !؟ مگه دختر کمه !؟چرا همه می خوان سر منو بکوبند به طاق ؟ تو من چی دیدی آقا اشکان ؟ هان ؟
تو من چی دیدی ؟ فکر کردی چون یه بار حماقت کردم و شدم بازیچه ی دست یه عوضی الانم می تونی بیای و منو
بکنی عروسک خیمه شب بازیه خودت ؟
قسمَتـی وجود ندارَد
براےِ داشـتن هَم
بآید هر روز جَنـگید♥️😌
#عاشقونہ_طورے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
-داداشم خواسته ازت خواستگاری کنم.
با خجالت و شوق سرم رو پایین انداختم و جوابی ندادم. ارش اوج آرزویم بود.
به سمت پنجره رفت و ادامه داد:
- اما من گفتم جوابت منفیه!
با تعجب سرمو بالا آوردم و به سختی گفتم: _چرا؟
از پنجره فاصله گرفت و رو به رویم ایستاد و زیر لب زمزمه کرد: چون غیرتم اجازه نداد.
گیج و مبهوت لب زدم: منظورتون و نفهمیدم.
دستی به ریش هایش کشید و خیره در چشم هایم جواب داد: نخواستم چشمم دنبال ناموس برادرم باشه!
مبهوت به چهرهی مردانهاش نگاه کردم و جوابی ندادم.انگار که خودش هم متوجه گیج شدنم شده بود.
چرا که سرش را خم کرد و کنار گوشم زمزمه کرد: خواستم ناموس خودم بشی یاس.
نه داداش کوچیک ترم.
آب دهنم و قورت دادم و به سختی و با لکنت جواب دادم:- شما... شما زن...دارین!
لبخند زیبایی روی لب هاش نشست و گفت: _دل تعهد حالیش نیست.ولی من حلال و حروم حالیمه. نمیتونم تحمل کنم وقتی توی این خونه کار میکنی نگاهت نکنم. محرمم شو تا بشی تاج سر من! خانوم کوچیک این خونه...🙈
https://eitaa.com/joinchat/2644967486Cb15e3276d1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ
ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺭﺏ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده آمین
صبحتون بخیر 🌹