فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گــــاهیفقطبایدبگوییم:
خدایاشکـــرتبابتهمهچی🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#آرامش_الهی
خـدایـا🌷
سپـاس برای تمـام شـبهای زیبـا
و غروبهایی ڪه دیـدم
بـرای شکیبـایی و صبـری ڪه
اجازه داد لحظـههای بـزرگ انـدوه را
تحمـل کنـم
زیـرا زنـدگی بـا وجـود
همهٔ غـمها بـاز هـم زیبـاست!
هیـچ وقت نگران آینـدهٔ
ناشناختـهات نبـاش
وقتی خـدای شناختـه شدهای داری
🌙شبتـون آروم در پنـاه خـداونـد🌟
#سلام_صبح_زیباتون_بخیر 🌸🍃🌸
در این صبح چهار شنبه پاییزیی
براتون دوتا آرزو دارم🙏
اول سلامتی و کانونی گرم
برای شما خوبان 😊
دوم آرامش و دل خوش💕
امیدوارم خداوند هر دو را
به شما عزيزان عنایت بفرماید🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے🌱
|•خدا؎من🤲🙂•|
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
-مےگفتند تنها چیزے کہ :
همہ ےِ دردها را
دوا مےکند عشـق است!
پیدا بود هنوز مبتلا نشده بودند..
واژه عشق را همگآن
از پریشان حالیَش مےشناسند :)🍂
#عشآق_الزینب
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت120
_حتما هستی دیگه وگرنه اندر غر نمیزدی که !
تو دلم هر چی فحش بلد بودم نثار حسام کردم ... زنگ در رو که زدند تپش قلبم رفت بالا .
کاش امروز می رفتم خونه . اگر جلوی مادرجون چیزی بگه یا مسخره ام بکنه چی ؟ خدایا کمک!
_من برم در باز کنم ؟
با خجالت گفتم :
_نه مادرجون خودم میرم
دستام می لرزید . دستگیره در رو کشیدم پایین و در با صدا باز شد ... سرم پایین بود . چند لحظه گذشت ولی
سکوت شکسته نشد !
سرم رو آروم آوردم بالا ... داشت بهم نگاه میکرد . بر عکس انتظارم لبخند محوی زد و گفت :
_سلام
با دست گوشه روسریم رو جمع کردم و گفتم :
_سلام
_خوبی ؟
_مرسی
کفشهاش رو در آورد و گفت :
_بیام تو ؟
تازه فهمیدم جلوی در وایستادم ! سریع رفتم کنار
_بفرمایید
_ممنون
رفت پیش مادرجون . فکر کردم چقدر اخلاقش خوبه ! هنوز روی صورتش رد محوی از کبودی بود
باید بخاطر برادری که در حقم کرده بود ازش تشکر می کردم وگرنه فکر می کرد خیلی بی چشم و رو هستم !
موقع خوردن غذا کلی با مادر جون حرف میزد و میخندیدن .. ولی من انگار با دیدن حسام برگشته بودم به خاطرات
بد اون روز لعنتی
دلم میخواست برم تو اتاق و بزنم زیر گریه ... متنفر بودم از اینکه حتی یه لحظه حسام فکر کنه من شکست خورده
ام و بخاطر از دست دادن اون پارسای لعنتی این شکلی شدم !
_پس چرا چیزی نمی خوری الهام ؟ تو که داشتی از گشنگی می نالیدی مادر ؟
ناخوداگاه اول به نگاه کنجکاو حسام نگاه کردم و بعد به مادرجون ... لبخند کجی زدم و گفتم :
_من که خوردم . خیلی خوشمزه بود دستتون درد نکنه
_تو که قیمه دوست داشتی میدونی تا نخوری نمیذارم بلند بشی پس بخور
_بخدا سیر شدم
_اصلا صبر کن الان میام
بلند شد و رفت توی آشپزخونه ... داشتم با قاشق با برنج های توی بشقاب بازی میکردم
_الهام ؟
همیشہ یادمان باشد
کہ وضعیت کنونے ما
سرنوشت نهایے مان نیست
روزهاے خوب خواهند آمد
تا زمانے کہ ریشہ داریم ، جوانہ
مےزنیم، همیشہ راهے هست :)🌻
#انگیزشۍ
••🐼🐾••
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
بچہ بودیم..
میگفتن هر یہ دونہ
صلواتے کہ بفرستین
یہ آجر الماس میشہ
براے ساختن خونتون تو بهشت!
ماهم یہ کاغذ مےگرفتیم دستمون
صلوات مےفرستادیم!
و براے فرشتہ ها ، نقشہ
خونمون رو مےکشیدیم..🍃💒
+هَمینقَدر زیـبآ
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
دلآ سخت است
چون فرمـانده عاشق
امیر یك سپاه
امآ اسیرِ یك نـفر باشے..🤕♥️
#عاشقونہ_طورے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
| لا تَبْذَلُّنَّ وُدَّكَ
إذا لَم تَجِد مَوضِعاً |
مُحَبَّتت را
اگر جايگاهے برايش نيافتے
نثار مكن!!
#مولاعلے،؏،
- -🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
زندگی در حقیقت
مثل قهوه است
سیاه
تلخ
و داغ!
اما میشه توش
شیر ریخت تا روشن بشه
توش شکر
ریخت تا شیرین بشه
و میشه کمی
صبر کرد تا خنک بشه
عصرتون بخیر 😊
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•