eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه 🌼برنده‌ی‌ عشق از #میم‌دال ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 دختر اینست اگر،فاطمه(س) پس حق دارد از خداونـد فقط منّـت دختر بکشـد... ❤️ 😍🌸 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
سفر خوبی بود ولی زود 2 روز تموم شد و با کلی خاطرات خوش برگشتیم سر زندگی هامون . با ساناز مشورت کرده بودم و به این نتیجه رسیدیم که ایندفعه هم به حسام اعتماد کنم و حداقل برم ببینم چه کاریه که برام پیدا کرده ! یعنی بیشتر حس کنکجاویم بود که ترغیبم کرد تا بهش زنگ بزنم و بگم که موافقم ! قرار بود یکشنبه خودش بیاد دنبالم و با هم بریم .. مامان اولش مخالف بود می گفت تازه از افسردگی بعد از مرگ همکارت اومدی بیرون دوست ندارم دوباره بری و یه مشکل جدید پیدا کنی ... اما خوب طبق معمول وقتی اسم حسام اومد وسط بی چون و چرا قبول کرد و گفت خودش با بابا صحبت میکنه . ساعت 3 بعدازظهر بود که حسام اومد دنبالم ... بر عکس دفعه قبل خیلی ساده لباس پوشیدم و تصمیم گرفتم برخورد خشکی داشته باشم حتی نمیدونستم چه جایی قراره بریم ! یه اخلاق مزخرف حسام همین بود که بعضی وقتها زیادی سکوت میکرد و اصلا اطلاعات زیاد نمی داد ... وقتی هم ازش چیزی می پرسیدی می گفت : _من دوست ندارم یه پیش فرضی بدم که ممکنه با واقعیت متفاوت باشه ... هر آدمی ذهنیت و درک متفاوتی داره . بنابراین خودش باید توی شرایط قرار بگیره ، تصمیم بگیره و انتخاب کنه ! توی سکوت کامل جلوی یه پارک نگه داشت ... با تعجب به اطراف نگاه کردم ! حتما توقع داره نگهبان پارک بشم از اینا که نمیذارن بچه ها بشینن توی چمن ! از این فکر خندم گرفت و گفتم : _اینجاست ؟ پیاده بشیم ؟ _آره همینجاست .. بیا پایین کیفم رو انداختم روی شونه ام و پیاده شدم ... چه پارک قشنگ و خلوتی بود . _حسام اینجا نزدیک محل کار خودت نیست ؟ _چرا اتفاقا خیلی نزدیکه ...شاید ۳۰ دقیقه فاصله باشه _قراره من تو پارک کار کنم ؟ _چقدر تو عجولی ! بفرمایید .. اینجا اونجاست که شما می خوای کار کنی به جایی که اشاره کرد نگاه کردم .. کتابخونه ! وای چقدر من خنگم گفته بود که به رشته تحصیلیت می خوره ها بازم من نفهمیدم که کتابداری منظورشه ! _حسام کدوم کتابخونه ای اینجوری نیرو می گیره آخه ؟ اینها همه باید از سازمان استخدام کنند _دیگه منو دست کم نگیر دختر دایی ! ما همه جا آشنا داریم حالا بیا بریم که دیر شد از محیط آروم کتابخونه همیشه خوشم میومد ... از در که رفتیم تو یه سالن نسبتا وسیع بود با چند تا صندلی و یه میز بزرگ ... _تو بشین من الان میام _باشه
🌺 وقتی الگو زینب است ♦️ مقام معظم رهبری: «اگر الگوی زن، زینب و فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.» ۷۰/۰۸/۲۲ خلق را زینب شناسی نیست نیست فاطمه داند که زینب کیست کیست گرچه خوش زادم حسینی منصبم گر قبول افتد غلام زینبـــــــــــــم (س) و بر تمامی مادران و خواهران و کادر درمان زحمت کش و فداکار مبارک باد. 💞💕 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
سخنرانی زنده رهبرانقلاب به مناسبت (س) و روز_پرستار 🔸در سالروز ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها و روز پرستار، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی به صورت زنده و تلویزیونی با مردم سخن خواهند گفت. 🔹این سخنرانی امروز ساعت ۱۱ از شبکه‌ یک و خبر و رادیو ایران پخش خواهد شد. 🌷تعجیل در فرج مهدی زهرا(س) صلوات🌷 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
دعا کلید رحمت کلید ؛ و نماز کلید بهشت است ... سمت چپ شهید احمد محمدزاده 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 ✨دعای دفع خطر ازکاسب و موفقیت های کسب روزی✨ ✍🏼سید بن طاوس می گوید حرزی که روایت می شود مجرب است . 👈 این حرز برای مرکب ( ماشین ) و صاحب آن می باشد. آن را نوشته و بر مرکب قرار داده شود: 💥اللهم احفظ علی مالو حفظه غیرک لضاع و استر علی مالو ستره غیرک لشاع و احمل عنی مالو حمله غیرک لکاع و اجعل علی ظلا ظلیلا اتوقی به کل من رامنی بسوء او نصب کلی مکرا او هیالی مکروها حتی یعود و هو غیر ظافر بی و لا قادر علی اللهم احفظنی بما حفظت به کتابک المنزل علی قلب نبیک المرسل اللهم انک قلت و قولک الحق انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون💥 💫از حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله روایت کرده اند : ✳️هر کس در شب جمعه ما بین نماز مغرب و عشاء ۲۰ رکعت نماز به جای آورد و در هر رکعت بعد از حمد ۱۱ مرتبه سوره توحید بخواند خداوند او و اهل و عیال و مال و دین و دنیا و آخرتش را حفظ می کند. 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
نشستم و یکم دید زدم .. می تونستم بگم محیطش واقعا عالیه ... از اون جاهایی بود که بهت انرژی مثبت میده حداقل من که اینجوری حس کردم چند دقیقه ای نشسته بودم که حسام با یه خانوم چادری اومدن پیشم . به احترام خانومه وایستادم و سلام و احوالپرسی کردیم نشستیم پشت میز _من کتایون فروزان هستم عزیزم .. مدیر اینجا _خوشبختم خانوم فروزان _منم همینطور خانوم فروزان زودتر از اونی که فکر می کردم به دلم نشست ! از چهره اش معلوم بود که مهربونه ... فکر کنم بالای 23 سال بود یکم از تحصیلاتم و دوره های کارآموزیم و چیزای دیگه پرسید بعدم کلی با هام حرف زد و توضیح داد بخاطر اطمینانی که به حسام داره رو من حساب میکنه شماره ام رو همراه با مدارکی که حسام قبال بهم گفته بود ببرم ازم گرفت و گفت منتظر تماسش باشم از کتابخونه اش خیلی خوشم اومده بود .. یه جورایی انگار زیادی آرامش داشت . مخصوصا که کارمند مردی نداشت و کل کتابخونه دست دو تا کتابدار بود یعنی فروزان و احتمالا در آینده نزدیک من ! روم نشد که بلند بشم و برم تو مخزن یا اتاق مرجع و سالن مطالعه یه دوری بزنم و فضولی کنم ... ترجیح دادم بذارم برای وقتی که اومدم اینجا رسما برای کار ! توی ماشین از حسام پرسیدم _این خانومه رو از کجا می شناسی حسام ؟ _با شوهرش مجید دوستم .. البته هم دوست ِ هم همکار . _یعنی ازدواج کرده !؟ _پس نه مجید قراره در آینده شوهرش بشه ! _آخه بهش نمی خورد _حالا ! فکر کنم همین امروز فردا بهت زنگ بزنه ... چون چند وقتی هست دنبال یه نیروی کار جدیده اینو مجید بهم گفته بود توام که همه جوره شرایطش رو داری _اوهوم ! از محیطش خیلی خوشم اومد ... _فقط ساعت کاریش بده ها ! از کار قبلیت بیشتره _مهم نیست . اما مسیرش یکم بده ها _اشکالی نداره .یاد میگیری چجوری بیای _امیدوارم ! ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••| •• آفٺابِ‌شبِ‌یلدای‌همهـ؛ گریہ‌ی‌پشٺ‌ِتمنایِ‌همهـ":) مھدۍ‌جآن🌱'  مبارک😍😍 🍉^^'!