فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
"آرامش محض یعنی...💚❤️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت136
یا فرقی با آدم های بیرون دارن ؟
_آخه سخته واقعا نمیشه چند ساعت با یه چادر سنگین نشست و درس گوش داد یا کار کرد
_اوئل که اگر چادر انتخاب خودت بوده باشه این چیزا رو دیگه اصلا سخت تلقی نمی کنی ، دوما ممکنه سخت باشه اما
خوب به نظرت ارزش این سختی بی جواب می مونه ؟
_تو خودت چادر رو انتخاب کردی ؟
_نه ! چون من از اول توی یه خانواده مذهبی بزرگ شدم ، حتی تمام دوران دبیرستانم رو هم چادری بودم ،
نمی گم اون موقع ها برای من سخت نبود اما من خوب تونستم درک کنم فلسفه چادر سر کردن رو ،
بخاطر همینم وقتی دانشجو شدم دیگه واقعا عاشق چادرم بودم جوری که حتی یه بارم با مانتو از خونه بیرون نمی
اومدم
_حالا این فلسفه چادر چی هست ؟
_بعضی از حرف ها رو نمیشه زد و توقع داشت که آدمی که رو به روت نشسته و ادعا می کنه که هم فکر و هم
زبونته سریع قبولش کنه و سرش رو به تایید برات تکون بده
این فلسفه می تونه برای هر کسی یه چیزی باشه باید خودت درکش کنی
چون دید من و تو خیلی فرق می کنه ، خانواده و فرهنگ و سلایقمون هم فرق می کنه
من فقط می تونم بهت بگم که وقتی چادر سرم می کنم حس امنیتی دارم که فوق العاده برام شیرینه
این که توی خیابون توی اتوبوس توی مترو یا هر جایی باشی و تو هر شرایطی مطمئن باشی که
به کسی اجازه ندادی تا به حریمت حتی با نگاهش تجاوز کنه خیلی خوبه !
یه جورایی باعث میشه اعتماد به نفست بره بالا ، با وقار بشی ، هر روز صبح که میخوای بیای بیرون یه رنگ باشی
_خوب خیلی ها میگن این یه رنگ بودن باعث میشه که آدم افسردگی بگیره
لبخندی زد و ادامه داد :
_شاید اگر اونها هم حداقل یه ماه طعم چادری بودن رو با عشق می چشیدن دیگه اینجوری فکر نمی کردن .
پوششی که می خواد تو رو حفظ بکنه واقعا رنگش انقدر مهمه ؟ تو فکر می کنی اگر چادرهایی با رنگ و طرح های
مختلف بیاد همون ها سرشون می کنند ؟
شاید برای تنوعش و مد شدن یه مدت بپوشن اما مطمئن باش سریع دلزده می شوند ، چون چیزی که توی ذهنشون
هست با ذهنیته منه چادری خیلی متفاوته
ببین وقتی ما مدرسه می رفتیم با اینکه اونجا کلا دخترونه بود و هیچ دبیر مردی هم نداشت
اما ما یه دبیر دین و زندگی داشتیم که همیشه حتی توی کلاسمون هم چادر سرش می کرد
برای ما واقعا خنده دار بود ! آخه چه دلیلی داشت جایی که هیچ نا محرمی نیست انقدر خودش رو معذب کنه ؟
البته شاید اونم برای خودش دلایلی داشت اما به نظر من واقعا سخت گیری بود و من بهش میگم افراطی بودن !
بلاخره که الهام جون این بحث چادری بودن و نبودن خیلی مفصله و هزاران دیدگاه در موردش هست
#نآبطوری🌧
•حـاجحسـینیڪتا
"شماهـاڪسۍرودردنــیآسراغدارید
ڪہقبلازاینڪہشمابدنیآ
بیاید،
خودشوبـراتونڪشتہباشہ؟ :)
+ایــنشهـداخیلےشماهارودوسٺدارن:)
بیاییددستـتوݩروازدســـتشـهیدآن
جدانڪنید.....♥️✨
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سٌَلِِاٍْمًُتًْےٍُرًًوَِزٌَیِِ ڪِْهًَ...
از بابام بپرسن دخترت کجاست؟🤔
بابام بگــــــــــہ.....
#دخترونہ🤩
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
•| #عارفانه |•
•••
مومن بسیار توبه مےکند
و خدا
به همین خاطر او را دوست دارد؛
"إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین"🌱
هرچه اتاق تمیزترشود،
آشغالهای ریزتربه چشم میآیند.
دل مومن با استغفار پاڪ میشود.
آنگاه گناههای ظریفتردیده میشود
و لذا مجدداً استغفار میکند.🧡
•••
#حاج_اسماعیل_دولابی 🌙
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرزو دارم عصر زیباتون
💜پر از ملودے شاد
🌸پر از آرامش
💜پر از لبخند از تہ دل
🌸و پر از زیبایی باشہ
💜عصرتون پراز
🌸ترنم عشق😊☕️
🍃🌸
#الهام
#پارت137
نمیشه به تفکرات یکی نیشخند بزنی و خیلی سریع شعار های یکی دیگه رو بپذیری ، باید خودت بخوای و درک کنی
و بری دنبالش ، همین !
اما من خودم میگم که همه چیز باید یه حد اعتدال داشته باشه حتی حجاب !
اینجوری هیچ کس نه سرخورده میشه نه دلزده !
با اومدن یه عضو که کتاب امانت می خواست بحثمون تقریبا تموم شد .
خیلی حرفای کتی برام جالب بود ، مخصوصا که مدام توی حرف هاش تاکید می کرد که نمیشه چیزی رو تحمیل کرد
.
یعنی صرفا بخاطر اینکه خانواده ات از اول چادری بودن نمیشه توام پیرو چشم و گوش بسته باشی یا بر عکس
دوست داشتم منم به یه نتایجی برسم !
یه روز وقتی نشستم پشت میز کارم دیدم یه کتاب قطور باز مونده ، فهمیدم که کتی داشته می خوندش
با کنجکاوی برداشتمش و چند صفحه ای رو خوندم . خیلی جالب بود که در مورد عفاف و حجاب بود مطالب کتاب !
البته بعد ها فهمیدم که کتی از قصد این کار رو کرده بوده تا غیر مستقیم منو ترغیب کنه به خوندن کتاب هایی که
حس کنجکاویه ذهنیم رو کمی کمتر از قبل بکنه .
اینجوری شد که من در کنار کار کردنم بعضی روزها با راهنماییه کتی کتاب های مختلفی توی همه ی زمینه ها می
خوندم از روان شناسی گرفته تا شعر و ادبیات و تاریخ و رمان و فلسفه !
و تازه می دیدم که چقدر به مطالعه و بالا بردن سطح اطلاعاتم علاقه داشتم و خودم بی خبر بودم .
گاهی وقت ها ذهنم خیلی درگیر بعضی از جملات میشد ، جوری که موقع برگشتن حسام که فهمیده بود کارم شده
کتاب خوندن بهم می گفت :
_باز چی شده الهام ؟ کجای بحث های فلسفی گیر کردی دختر دایی ؟
منم با اشتیاق و با کلی سوال مخ حسام رو به کار می گرفتم تا برسیم به خونه !
گرچه خودشم بدش نمی اومد که هیچ تازه کلی تشویقم هم می کرد به این کارها !
حتی به پیشنهادش یه دفترچه یادداشت برداشتم و تمام جمله های قشنگی رو که دم دستم می اومد توش می نوشتم
.
دوست داشتم چند وقت یه بار یه سری بهشون بزنم
انقدر دریچه های جدیدی به روم باز شده بود که خودم از این دید تازه متعجب بودم
بعضی از دگرگونی های روحی انقدر ناگهانیه که حتی خود فرد هم از خودش عقب میمونه !
یعنی دقیقا حالی که من داشتم ، انگار همه چیز با سرعت نور عوض می شد
انگار تازه قدر داشته های با ارزشم رو می فهمیدم !
دیگه زیادی بد اخلاق نبودم ، با احسان بیشتر از قبل گپ می زدم ، از مامان به خاطر زحمت های هر روزش تشکر
می کردم
وقتی بابا می رسید خونه با اینکه خودمم خسته بودم اما خودم ازش پذیرایی می کردم
در بيمارستان ها وقت شام و ناهار، غذاها خيلي متفاوت است.
به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند،
و به يك كسي فقط سوپ مي دهند،
و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور،
به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور،
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند،
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است.
پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي.
اين كارها روي حساب و حكمت است.
#معنویت 💚
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نیایش _صبحگاهی:
پروردگارا
ﺑﺎﺑﺖِ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﯾﮏ ﻣﺠﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ
ﮐﻪ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﯼ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ .
ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺒﺪ
ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻡ
ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﯿﺸﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ
ﺩﯾﺮﻭﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ.
____🍃🌸🍃____
صبح بخیر❤️
پشت ویترین مغازهها جنسایی هست که خیلی گرونن ،
یه چیزایی هم میشه پیدا کرد که ارزونه ،
اما گاهی یه گوشهای یه چیزی میذارن که شاید کهنه باشه ، شایدم معمولی ، اما روش نوشته “فروشی نیست”
آدم باید از اون جنس باشه👌😉
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#بیوگرافے🌱
اشڪِچشممبـارشیاستبیمنتها
اِبتدایشمشهدواِنتهایشکربلا💔
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت138
تغییراتم در حدی بود که یه شب احسان صداش در اومد
داشتیم فیلم می دیدیم ، من برای بابا میوه پوست می کندم
وقتی بشقاب رو دادم بهش یهو احسان گفت :
_چته الهام ؟ چرا اینجوری شدی تو ؟
یه تیکه سیب گذاشتم دهنم و گفتم :
-هوم ؟ با منی ؟ چجوری ؟
_ما رو دور نزن آبجی بزرگه ! تا همین یه ماه پیش به ما محل نمیذاشتی درست و حسابی
یه لیوان آب دست ِ کسی نمی دادی ، حالا چی شده از وقتی رفتی سر کار جدید همه چی پشت و رو شده ؟
مهربون شدی ، مثل آدمیزاد خواهری می کنی !
_ من همیشه مهربون و ماه بودم تو چشمات مشکل داشته از بچگی هم هر چی مامان می بردت سنجش بینایی دکترا
ازت قطع امید می کردن !
نیم خیز شد و گفت :
_یادت رفته اولین دیکته ی عمرتو از چپ به راست نوشتی ؟ حالا منو مسخره می کنی؟
مامان به احسان گفت :
_وا مادر ! تو از کجا می دونی ؟ الهام که از تو بزرگتره
احسان سرش رو با دست خارید و گفت :
_چیزه ، خوب از تو دفتر خاطراتش خوندم
با جیغ گفتم :
_چـــی ؟! تو الان چی گفتی کله پوک ؟
_چه صدای جیغی داریا ، حالا انگار چی شده ! دفتر خاطراتتو خوندم
خیلی بامزه بود دمت گرم ، فقط کاش یکم خوش خط تر بودی ، چشمام در اومد
_تو بیخود کردی ! بلا گرفته ، ایشالا که چشمات بازم چپ بشه
با دست کوبید روی پاش و گفت :
_به خشکی شانس ! تازه داشتم بهت امیدوار می شدم ، نگو تو همون الی وحشیه خودمونی
دیگه نتونستم بدون عکس العمل باشم . دمپاییم رو درآوردم و با یه نشونه گیری خیلی سریع کوبیدم به مخش !
خلاصه درسته که بقیه چیزی نمی گفتن اما برق رضایتی که توی چشمشون بود بهم نشون می داد که از کار و مدل
زندگی کردنه جدیدم راضی هستند
مخصوصا مامان !
یه شب قبل از خواب رفتم سراغ کمدم و چادری رو که مادرجون برام سوغاتی آورده بود پیدا کردم .
با ذوق بوش کردم ، بوی عطر و گلاب مادرجون رو می داد . رفتم جلوی آینه و انداختمش روی سرم
درسته که بعضی وقتها مثال برای زیارت یا محرم ها چادر سرم می کردم اما اون ها از روی عادت بود این دفعه فرق
داشت
میدانی
از وقتی دلبستهات شدهام
همه جا بوی پرتقال
و بهشت میدهد؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اگر تو موسیقی بودی،
بی وقفه به تو گوش میسپردم
و آنگاه روحِ خموده ام،
پر جلا میشد...»
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوقت چای😍😍
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوربرگردان ♻️
اولین #جمله خدا،
خطاب به بندهای که ؛
از معصیت برگشته و #توبه کرده ...؟؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت139
می خواستم بدون اجبار مامان یا هر کس دیگه ای این کارو بکنم.
همیشه فقط ساده اش رو سرم می کردم ایندفعه خیلی بامزه تر شده بودم . مخصوصا که مدل عربیش به صورته
گردم خیلی می اومد .
نفس عمیقی کشیدم و به خودم گفتم :
_الهام خانوم اول مثل آدم تصمیمتو بگیر بعد بهش عمل کن ! یادت باشه تو قراره دیگه عجول نباشی و با آرامش و
عاقبت اندیشی پیش بری
یعنی پشیمون نمی شم ؟ می تونم همیشه دوستش داشته باشم ؟
گرچه با چیزایی که این مدت خونده بودم و همه ذهنیات مثبتی که حالا به چادر داشتم تقریبا خوشحال بودم از
تصمیم جدیدم
اما خوب بازم می ترسیدم از اینکه یه وقت باعث نا امیدیِ خودم بشم !
تصمیم گرفتم برم پیش مامان و باهاش مشورت کنم ، رفتم کنارش نشستم داشت مجله می خوند
_مامان یه سوال بپرسم؟
_بپرس عزیزم
_میگم ... اگر آدم بخواد یه کاری کنه یعنی یه تغییری توی زندگیش بده چیزه خوبیه ؟
_خوب بستگی به نوع تغییرش داره ،شاید خوب باشه شایدم بد من که علم غیب ندارم مادر
پاهامو جمع کردم روی مبل و دست به سینه نشستم ، دوباره گفتم:
_خوبه فکر کنم
مشکوک نگاهم کرد و پرسید :
_چیه وروجک ؟ باز چه نقشه ای ریختی اینجوری شده قیافت ؟!
خندم گرفت .. همیشه زودتر از اینکه چیزی بگم خودش می فهمید
_مامان راستش چند وقتی هست که دلم می خواد مثل ساناز و سپیده چادر سرم کنم اما می ترسم
_از چی می ترسی ؟ مگه چادر ترس داره ؟!
_نه ! از خودم می ترسم ، خوب آخه شاید بعد از یه مدت دیگه دلم نخواد یا خسته بشم
مجله ی توی دستش رو بست و گفت :
_چی شده که تو تصمیم گرفتی به قول خودت خودجوش چادر سر کنی ؟ این مهمه
_خوب دوست دارم امتحان کنم شاید همیشگی شد
_الهام جان هیچ چیزی رو توی زندگی سخت نگیر ،اگر یه فکری کردی و دیدی خوبه از هر نظر و ممکنه برات مفید
باشه یعنی خوبیش بیشتر از بدیشه پس بهش عمل کن
چادری شدن عیب نیست که ازش بترسی حتی اگر موقتی باشه
به هر حال یه جرقه لازمه تا آدم به یه جایی برسه
میدونی که من هیچ وقت مجبورت نکردم به کاری که دوست نداری ولی حالا که خودت میگی یعنی ارادیه
مطمئنم پشیمون نمیشی چون تو الان دیگه یه دختر عاقل و بالغی
منم خیالم راحته که هر تصمیمی بگیره دخترم از روی منطقه نه هوا و هوس چند روزه .
#بیـــــــᏪــــو
بـہدلِخستِھبگوییدخُداوندیهسٺ؛🌱`•
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیروز این نبرد حزب الله است...✌️🏼
#حضرت_آقا😍
#حاج_میثم_مطیعے
#جانمفداےآسدعلے♥️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
animation.gif
120.8K
#شب
پروردگارا در این شبهاي
زمس❄️تانی
زیبا
دلی آرام♥️ ،
قلبی نورانی💗
شفای همه ی بیماران ،😍
زندگی شاد😇
سلامتی جسم و روان☺️
نصیب همه ی بندگانت بفرما
آمین
آرام بـخوابـیـد عــزیــزان😴
شبـتـون پــراز یــاد خــــدا
یا علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوبِ من صبحِ زمستانت بخیر
دائما صبحِ سحرخیز و دل انگیزت بخیر
خنده بِـنشـیند بر روىِ صورتت
لحظه ى خوب و دل آویزت بخیر
صبح بخیر
#حضرتــ_ماهـ 🌙✨
👤√سیــدحسݩنصـرالله:
اِمامِما
رَهبَرِما
آقایِما
عَزیزِما
حُسِینِما
دَراینزَمان
اِمامسِیِدعَلیحُسِینیخامِنِهایاَست🙃♥️🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡•°
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرمولهایکلیدی 📝
▫️چرا دل من، برای خدا، تنگ نمیشه؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
بیقراری یعنی...؟ - @ostad_Shojae .mp3
9.33M
#تلنگری 💌
ـ چرا من در این بازهی زمانی به دنیا آمدم؟
ـ چرا من نیز جزو مردم آخرالزمان، محسوب میشوم؟
ـ دقیقاً نقش من در این بازهی آخرالزمانی چیست؟
ـ جای من در پازل ظهور کجاست؟
#استادشجاعی 🎤
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پارت140
خوشحال شدم که مامان انقدر بهم اعتماد داره ، ولی اگر می دونست چه خبطی کردم چی !؟
لبخندی زدم و بابت راهنماییه واقعا مادرانه اش ازش تشکر کردم
با حرفایی که زد تقریبا مصمم شدم ، خوبه که آدم یه پشتوانه داشته باشه !
صبح وقتی با چادر رفتم بیرون از خونه یه حس خوبی داشتم یه چیزی مثل آرامش . خوبیه این مدل چادرها این بود
که زیاد دست و پا گیرت نبود
کتی تا دیدم خندید و گفت :
_مبارکه ، دختر چه تیکه ای شدی با چادر ! فکر کنم نپوشی خطرش کمتره ها
_واقعا ؟!
_نه بابا شوخی کردم ، یکم جنبه داشته باش ! حالا جدی چی شده حجاب کردی ؟
همونجوری که چادرم رو تا می زدم گفتم :
_البته من که نمی تونم مثل تو همیشه محجبه باشم ! اما خوب تو فکر کن دلم خواسته
ابرو هاش رو بامزه داد بالا و گفت :
_عجب دلیل سفت و محکمی !
منم شونه هامو بالا انداختم و خیلی عادی برای اینکه حرصشو در بیارم گفتم :
_کاریه که از دستم بر میاد !
چیزی که برام جالب بود برخورد حسام بود وقتی که اون روز موقع برگشتن نشستم توی ماشینش
بر عکس همیشه که با گفتن یه سلام و احوالپرسی سریع حرکت می کرد ایندفعه چند دقیقه زل زد بهم ، جوری که
خجالت کشیدم و سرم رو انداختم پایین
انگار فهمید معذبم چون سریع با صدایی که پر از بهت و تعجب بود گفت :
_قراره بریم زیارت !؟
با دلخوری نگاهش کردم ، حس بدی بهم دست داد از اینکه حتی حسام هم می دونست که چادرم فقط مخصوص زیارته .
بدون حرف تکیه دادم به صندلی و خیره شدم به بیرون
فکر می کردم حداقل اون یه چیزی میگه اما نگفت و این دلخور ترم کرد ...
وقتی رسیدیم با یه اخم گنده در رو باز کردم که پیاده بشم اما همین که پامو گذاشتم بیرون گفت :
_خیلی خوشحالم که تاوان یه اشتباه داره یه راه راست و درست میشه
آدمی هم که خودش با اراده و اختیار خودش یه تصمیم رو می گیره دیگه نباید از همه توقع تشویق و تمجید داشته
باشه جز خدا
ولی چون تویی یه جایزه پیش من داری الهام خانوم
لبخند قشنگی به مهربونیش زدم و پیاده شدم . راست می گفت انگار واقعا منتظر گرفتن یه جایزه بودم با این سنم !
.
.
خوشبختے
محصول یک زندگے هدفدارھ
هدف رو از زندگی بگیرے
حس خوشبختے هم باهاش میـره..😎💙
#انگیزشۍ
.
.
|| ||
••🐼🎈••
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
يہ آقایےُ ديدم
بہ هيچكَس محل نميذاشت
گوشيش كہ زنگ خورد
يہ لبخند زد وجواب داد گفت :
سلام دورت بگردم..🤭♥️
-اینجورے بآشید خُب! :)
#عاشقونہ_طورے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
پنجشنبه و ياد درگذشتگان 😔
🌺 اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌺
🙏 التماس دعا 🙏
پنج شنبهای دیگر...🕯✨
یادمون نره پدر و مادرها و بزرگترهامون
رو که از کوچیکی ما رو بردن به مجلس
عزای امام حسین (ع)
و امروز دستشون از دنیا کوتاهه😔
شادی روح پدران و مادران آسمانی 😔
فاتحه ای قرائت کنیم🕯 🙏 😔
#شهیدانہ
خیلے درس میخوند
هلاڪ میکرد خودشو..
هربار کہ بھش مےگفتم :
-بسہ دیگہ! چرا آنقدر
خودتو اذیت میکنـے؟!
مےگفت :
-اذیتے نیست😅
اولاً کہ خیلے هم کیف میده
دومًا هم وظیفمونہ!
باید اینقدر درس بخونیم
کہ هیچکسے نتونہ بگہ
بچہ مسلمـونا بیسوادن!
#شهید_محمدعلے_رهنمون
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
••💌🍃••