#شبيه_ابراهيم_باشيم!
توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر.... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم.
🌹 شهید ابراهیم هادی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍂
بجهان دردمندان
تو بگو چه کار داری
تب و تاب ما شناسی
دل بیقـــــرار داری
چه خبر ترا ز اشکی
که فرو چکد ز چشمی
تو ببرگ گل ز شبنم
دُر شـــــاهوار داری
چه بگویمت ز جانی
که نفس نفس شمارد
دم مستعـــــار داری
غم روزگـــــار داری
#اقبال_لاهوری
📕 #زبور_عجم
🍁🍂🌾🍃
این جا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!
اکسیر من! نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال؛ ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزلهای من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تو را کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشیِ خوابها کم است!
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است!؟
#محمدعلی_بهمنی
تازه بعد از تو به خود آمدم
و فهمیدم
که چه اندازه به دنیای تو
وابسته شدم
#علیرضا_آذر