eitaa logo
[ حدیث دل ]
6هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
188 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرکی دو سیب در دست داشت🍎🍃 مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی؟ پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان مادر خشکید! سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : بیا مامان! این یکی ، شیرین تره! مادر ، خشکش زد چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود. هر قدر هم که با تجربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد . 🍁
(پروردگارا!) چشمِ دل ما را از آنچه مخالف محبّت توست، نابينا گردان... _ دعاى ٩ 🍁
🍂بسم الله الرحمن الرحیم🍂
صبح وجود را به جز این آفتاب نیست بر ذره ذره وحدت حسنش مقرریست 🍁
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﻴﺪ! ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ... ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﻴﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ؛ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻲ، ﺑﻪ ﻧﻘﻠﻲ، ﺑﻪ ﻫﺪﻳﻪ ﺍﯼ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺗﻮﺟﻬﻲ... ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺩ ﺗﻼﺵ کنند. ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ کنند. ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺩ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ... ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺩ بهایتان ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ... " ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻴﺰﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻔﺖ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ می دهند...!! ..... ﮔــــــﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ...... 🍁
‌‌ ‏الحُبّ هُو أن تَجِد ألف سببًا للرّحيل.. فَتبقى! عِشق آن است که هزار دلیل برای رفتن پیدا می‌کنی امّا می‌مانی... 🍁
📝 و چون حدیث تو آید سخن دراز کنم••• 🍁
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جرعه‌ای از زلال قرآن 📖 سوره آل عمران، آیه ۱۹۳ 💠 رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ 💠 پروردگارا، ما صدای منادیی که خلق را به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگارتان ایمان آورید، شنیدیم و ایمان آوردیم، پروردگارا، از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما را بپوشان و هنگام جان سپردن، ما را با نیکان و صالحان محشور گردان! 🍁
خنک آن باد که باشد گذرش بر کویت روشن آن دیده که افتد نظرش بر رویت صید آن مرغ شوم کو گذرد بر بامت خاک آن باد شوم کو به من آرد بویت 🍁
بہ آنچه دیده‌ام از خلق اعتمادے نیست ڪه میزننددر این شهربرنقاب،نقاب.... 🍁
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌥🌱 طبیعت الشتر لرستان | یک روز پاییزی 📆 ۲۲ آبان 🍁
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را سعدی 🍁