eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
4.8هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
[ حدیث دل ]
یڪ‌عصــــرآرام یڪ فنجان اسپرسو دیوان غزلهایـــــم و چشمهایے ڪه خیره به منند براے خواندن غزلے تازه.... دیگر چه ڪم دارم براے یڪ عصرِ عاشقانه ڪنار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍂
خورشید چشم هایت در حال طلوع است آفتاب نگاهت در حال بالا آمدن داری با خودت صبح را به ارمغان می آوری عطر نان تازه عطر چای هل دار عطر همه خبر از طلوع روزی نو می دهند روزی که توووو در تمام دقایقش تصویر شده ای و مزین به لبخند پر مهر توست 🍂
[ حدیث دل ]
پای بر چشمانم بگذار و با خورشید نگاهت تمام مساحت آسمان دیدگانم را به رنگ روشن نور در اور درون دیدگان
ناز نگاهت را به من ببخش و بگذار طلوع خورشید چشمت تمام مساحت احساسم را تسخیر کند بر خاطرم بتاب و با نور حضورت صبح زیبایی را پیش رویم پاگشا نما تماشای چشم های آغاز روزی دوباره است که مرا به میهمانی پاییز فرا می خواند 🍂
[ حدیث دل ]
لبخند که می زنی با خود صبح را می آری لبخند که می زنی مرا میهمان تماشای خورشید می داری رویت افسون دی
بیا با شعر چشم هایت آسمان دلم را نور ببخش دیدگانم را مست کن ‌و بگذار با تماشایت ثانیه هایم از نور سرشار گردد و صبحی از جنس عشق پیش رویم تصویر شود بغلم کن و مرا با موسیقی باران میهمان تماشای ای زیبا نما و کمک کن همراه با به صبح سلامی دوباره بگویم 🍂
[ حدیث دل ]
فصلهای روزگارم چیزی کم دارد دلم نه باران میخواهد و نه آسمانی ابری ستاره ها و لمس تنهایی شب نیز کمرنگ
خیالت شیرین است شبیه در آغوش کشیدن باران به هنگام شب هوس می کنم دست در دست به امتداد پاییز درون کوچه های دلتنگی گام بردارم و تمام علاقه ام را درون آسمان نگاهت جا بگذارم تا باورت شود برای همیشه دوستت دارم و مهرت درون رگ های احساسم تا همیشه جاریست 🌙 🍂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
[ حدیث دل ]
#صباح‌الخیر ☕️ #حدیث_دل ❄️
دلم یک فنجان چای داغ می خواهد یک آغوش دلچسب یک صبحانه عاشقانه دوست دارم از پشت پنجره چشمانم آمدن برف را به نظاره بنشینم غم هایم را دور بریزم و کنار اجاق گرم خیالت از و از چشم هایت شعر بگویم یاسی را که به یادگار درون قلبم جه نهاده ای ببویم‌ دوست دارم دستانم را همانند شال دور گردنت بپیچم با تو یکی شوم و تمام بغض های گلوگیرم را کنار تو دور بریزم و آغاز زمستانم را زیر بارش برف دلتنگی در آغوش پرمهرت جشن بگیرم ❄️
[ حدیث دل ]
همین که در دلتنگی های خودم را به تماشایت مشغول می دارم یعنی ناب ترین عاشقانه زمانی و من از دل و جان بودنت را دوست می دارم ... ❄️
[ حدیث دل ]
پنجره دلم را با باران شوق شسته ام و منتظر آمدن دوست داشتن توام دلم می خواهد با ترانه گام هایت پاگشا
دلم می خواهد پای پیاده به سوی فتح قله آغوشت گام بردارم تمام دلتنگی هایم را درون شعر شب جا بگذارم و با عشق تمام علاقه ام را به سویت گسیل دارم حضرت یارم با سرشار از قرارم و چون دور می شوی از ابر چشمانم یک ریز باران می بارم 🌙 ❄️
[ حدیث دل ]
ای که چون زمستانی و من دوست دارمت دستت را از من مگیر برای بالا پوش پشمین‌ات از بازی‌های کودکانه‌ام م
صدای پایت را دوست دارم موسیقی گام هایت را دوست دارم وقتی می آیی بقچه خیالم پر می شود از ماه آسمان شبم‌ پر می شود از نور و چشم های خسته و خیسم دوباره با تماشای عشق آشتی می کنند 🌙 ❄️
[ حدیث دل ]
مرا ببخش اگر موهای سپید شقیقه ام این روزها خودنمایی می کنند اگر گاه و بیگاه با باران اشک آسمان دلت را خیس می کنم اگر نیستم اگر هستی و اگر تمام حواسم پیشت جا مانده مرا ببخش اگر دوستت دارم اما نیستم که قلبم را بر تو عرضه دارم مرا ببخش اگر برای داشتنت بی قرارم اما نمی توانم دست در دستت بگذارم مرا ببخش اگر تو را کم دارم فقط یادت باشد تنها دارایی چشمان منی که رنگ کهنگی تا هیچ گاه بر تار و پود چشمانش نمی نشیند توووو در من ته نشین شده ای شبیه صدفی که در درونش مرواریدی گرانبها پنهان داشته است 🦋
[ حدیث دل ]
میدانم ک نمیدانی ، در این شب های حیرانی ، دلم تنگ است برای تو ، هوای چشم ها بارانی ، خزان کرده دل س
دلتنگم و هیچ بهانه ای خواب را به چشمانم عرضه نمی دارد انگار چشمان من برای سر بر بالین نهادن تماشایت را کم دارد ماشه را بکش نگاهت را شلیک کن و بگذار آرامش پنهان در چشم هایت دیدگانم را از خواب لبریز دارد نگاهت را قاب کن درون چشمانم عشقم را با قلاب احساست صید نما و بگذار دلتنگی دست از سر احساسم بردارد که همراه نگاهم باشی چشم هایم برای شب زنده داری هیچ بهانه ای ندارد 🌙 🦋
[ حدیث دل ]
قرارمان همین #بهار زیر شکوفه های شعر...! آنجا که واژه ها برای تو گل می کنند ! آنجا که حرف های زم
و چه زیباست جهانی که با چشمانت آسمانش را آذین بسته ای و چه دلپذیر است گام برداشتن در کوچه های که عطر حضورت در آن موج می زند و چه نکوست استشمام عطر بهارنارنج که معمار بنایش تو بوده ای بوی تو می دهد سرشار از عطر توست و استشمام رایحه نکویش شروع حیاتی دوباره است 🦋